پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آیین های اسطوره ای امروز


آیین های اسطوره ای امروز

ارنست کاسیرر کتابی دارد در مورد اسطوره ی دولت که نقش اسطوره ها را در تشکیل احکام حکومتی نشان می دهد

ارنست کاسیرر کتاب سودمندی دارد در مورد «اسطوره‎ی دولت» که در سال ۱۹۴۵ نوشته است. در این جا او می‎خواهد نشان دهد چه گونه با وجود پیش‎رفت‎های قابل توجه هنوز اسطوره‎گرایی سیطره دارد. به ویژه که دولت‎ها ناشران و مبلغان این اسطوره‎گرایی باشند. جادوگری امری فردی‎ست ولی اسطوره‎گرایی اموری پیچیده و گاه خطرناک می‎آفریند. قطعا از خواندن آن بهره‎مند خواهید شد. اما من به بخشی از کتاب که از «جان مایکل کرویز» در باره‎ی این اثر کاسیرر است، اشاره می‎کنم که پیش از این نیز در چند جا و از جمله «چهره‎ها و مناظر انسانی» سخنی آورده بودم.

کاسیرر:

اسطوره را نتیجه‎ی فعالیت ناآگاه و محصول تخیل آزاد توصیف کرده‎اند. اما در این جا اسطوره‎هایی می‎یابیم که طبق نقشه ساخته و پرداخته شده‎اند. اسطوره‎های سیاسی جدید آزادانه رشد نمی‎کنند. بل که مصنوعاتی هستند که به دست صنعت‎گرانی ماهر و زیرک ساخته شده‎اند. (ص ۴۰۵، ترجمه‎ی یدالله موقن)

و زیر همین بند، مایکل کرویز نوشته است:

تکنیکِ اسطوره شامل چهار بخش است که همه‎ی آن‎ها در خدمت هدف واحدی قرار می‎گیرند که عبارت است از منع داشتن اندیشه‎ای مستقل و منع بحث انتقادی. این تکنیک‎ها از این قراراند:

۱) دست کاری زبان به گونه‎ای که مانع تفاهم و ارتباط شود یا لااقل ارتباط را محدود کند.

۲) مناسکی کردن اعمال تا مرز میان زندگی خصوصی و عمومی از میان برود.

۳) از میان بردن همه‎ی ارزش‎های ایده‎آل و نشاندن تصاویر ملموس نیک و بد...

۴) تفسیر مجدد زمان و تاریخ به منزله‎ی سرنوشت...

خلاصه‎ی آرای کاسیرر و کرویز این است که، برای به وجود آمدن حکومت آشفته و مستبد، زبان و آیین‎هایی لازم است تا حریم فردی تبدیل به مصالح عمومی شود. چرا که، مصالح یا منافع عمومی زیر چیرگی آیین‎ها و ایده‎آل‎های نو قابل کنترل می‎شوند، اما تحدید آزادی‎های فردی با دشواری‎های زیادی همراه است. آیین‎های متداولِ مشکل‎زا به نام خرافه حذف می‎شوند و به رنگ آیین‎های نو درمی‎آیند. این آیین‎ها مردم را از عقاید کهنه و خرافه به سوی عقاید نو می‎کشند تا مردم به تک صدایی یا همان وحدت منتظم برسند. این آیین‎ها رنگ و بوی همه گونه چند صدایی را از بین می‎‎برد: صداهایی که از حنجره‎ی فرد می‎تراود. صداهای احیانا مخالف با دیدن آیین‎های ترویج یافتهو تحت زبان و واژه‎های نوآیین به صدایی هماهنگ تبدیل می‎شود. صفحات سفید تاریخ مربوط به همین تقدیرگرایی اسطوره‎ای‎ست،- صفحاتی که هیچ نیروی متضاد و ناهماهنگی در آن دیده نمی‎شود، و نه صدایی فردی. به تعبیر خودِ کاسیرر، قرون وسطا از نظر این گونه هماهنگی زبانی و نظری بی‎نظیر است.

قرون سیاهی که صدایی جز صدای چوپانان که گوسفندان خود را راهنمایی می‎کنند شنیده نمی‎شود. جامعه‎ای بدون نیروهای در برگیرنده، چند صدا و واقعی جامعه‎ای بی‎تحرک و تقدیرگراست. افرادی که در سیطره‎ی آیین‎های روزمره‎اند سرنوشتی عمومی را انتظار می‎کشند. ماهیت «سرنوشت عمومی» در درجه‎ی آسیب پذیری یک‎سان برای همه‎ی افراد است، چه مخالف و چه موافق. مناسک مردم را به نمایش عمومی از فضاهای یک‎سان دعوت می‎کند و در این نمایش همگانی سرنوشت جامعه نشان داده می‎شود: همه از این دنیای پَست در حال گذریم. همه می‎آموزند که هویت فرهنگی و تاریخی‎شان چه گونه باید باشد. تمرکز همه باید به یک چیز باشد: یک امر واحد و بسیار کلی.

امری به غایت انتزاعی که قابل مشاجره و بحث نباشد. همه یک زبان باید یک چیز را بخواهند. جامعه‎ی ایده‎آل و اسطوره‎ای جامعه‎ای‎ست که «امر کلی» در بین مردم جا باز کند: امری که پیروی از آن بی‎چون و چراست. ماهیت فرد در این آیین‎ها به سرنوشت همگانی مانند می‎شود. فرد بی‎اختیار در امر جامعه‎ی مقدر دست به کار می‎شود: جامعه‎ای که از درون تهی‎ست ولی ظاهری با فراست و شیک داراست.

آیین‎های نو ساخته از روح فردی بری‎اند و در عوض سرشار از تجلی‎های گروهی‎ هستند. نسبتی با امور واقعی و نیروهای متضاد نداشته و پیوندی با تاریخ و فرهنگ مردم هم ندارند. آیین‎هایی که این گونه شبیه سازی می‎سازند به قصد تزیین فرهنگ و روابط اجتماعی مردم به آدابی دل بخواهی‎ست. سفت و سخت شدن آیین‎ها نشان از حکومتی شدن‎اش دارد. آموزش نحوه‎ی برپا کردن مناسک و عزاداری‎ها برای رسیدن به وحدت رویه است. همواره مردم به درست عمل کردن به مناسک مذهبی دعوت می‎شوند. بدین ترتیب، بخش نامه‎های دولتی جای بزرگی در تنظیم آیین‎ها می‎یابند.

کاسیرر به کتابی اشاره می‎کند که در آن فرهنگ و واژه‎های مورد استفاده‎ی آلمان نازی چه گونه استفاده می‎شد.

این واژه‎ها در مقاصد و اهداف همان امر کلی و انتزاعی آرایش یافته بودند. واژه‎ها اوراق تاریخ و ادبیات چندین ساله را به سود آیین‎ها و مناسک تازه تأسیس تغییر می‎دهند و ریشه‎ی چندین ساله را با اجتماعی از انسان‎های بی‎هویت می‎خشکاند. نقش واژه‎ها در واقع ایجاد فرهنگ و تاریخی دل‎بخواهی‎ست تا تقدیرگرایی را نهادینه سازد. زبان مشترک همه از واژه‎های انتزاعی و ناسودمند تشکیل یافته بود. آثار هنری و فرهنگی زیر چنبره‎ی چنین زبان مشترکی غیر قابل فهم می‎شود و انزوای کامل این آثار را رقم می‎زند. و در غیر این صورت، او بایست از سرچشمه‎ی آن آب ناگوار بنوشد تا با زبان مردم‎اش همراه شود.

زبان مشترک و آیین‎ها و نمایش‎های عمومی سرنوشت همه را به هم‎دیگر می‎پیوندد و بدین ترتیب، وحدتی بی‎نظیر از افراد شکل می‎گیرد. سیاست در پرتو فرهنگ، و فرهنگ در پرتو اسطوره به زبانی مشترک می‎انجامد که همه چیز همه چیز را می‎رساند و همه چیز با همه چیز پیوند می‎یابد.

تفاوت اسطوره‎های ساخته و پرداخته (آن گونه که کاسیرر می‎گوید) با آن چه که جهان ذهنی افراد از اسطوره‎ها رسم می‎کند در ساختار آن نهفته است. اما با پاک شدن ذهن مردم از فرهنگ و تاریخ خویش اسطوره‎ی چارچوب بر صدر می‎نشیند تا پندار همه را به یک‎سان نقش زند. مردمی که در مناسک و همایش‎های نمایشی گرد می‎آیند خوراکی از پیش آماده و مقدر را می‎چشند و به بازتولید آن می‎پردازند. هر رویدادی با تعبیری استعاری و تمثیلی تعبیر می‎شود ولی هیچ حسی از واقعی بودن و قابل لمس بودن‎اش ندارد.

بدین ترتیب، مردم همه چیز را در پرتو استعاره‎ها و نمادهای «امر کلی» مشاهده می‎کنند. هر رویدادی به طرز معجزه آسایی با دیگری پیوند دارد و اسباب علمی کاربردی محدود و بی‎مصرف می‎یابد. هم چنان که نظریه‎ی نسبیت آینشتاین هیچ کاربرد علمی در آلمان نازی و شوروی کمونیست نداشت. هر کدام از این‎ها تعابیر عجیب و غریبی از یک نظریه‎ی علمی داشتند که همه‎ی دانشمندان نیز می‎بایست از آن پیروی می‎کردند. ویگوتسکی روان شناس شهیر شوروی با آن که محدودیت کامل با نظریات علمی جهان داشت پیوند خیلی نزدیکی با نظریات ژان پیاژه یافته بود: زمانی که ویگوتسکی زندگی خود را سپری کرده بود و پیاژه از این که با نظریات او پیش از این آشنا نشده بود افسوس می‎خورد. این است که همه چیز به همه چیز پیوند می‎یابد و زبان مشترک، همه‎ی مردم را تقدیرگرا بار می‎آورد.

خلیل غلامی