پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا

در محضر آفتاب عرفان


در محضر آفتاب عرفان

آن طوری که باید باشیم, نیستیم

آن‌طوری که باید باشیم، نیستیم

ما مثل گروهی هستیم که رییس خود را حبس نموده است و در مصیبت‌ها، خود تصمیم جنگ و یا صلح را اتّخاذ می کند! خودمان کرده‌ایم و اجازه نمی‌دهیم بیاید قضایا را حل کند، با این‌که می‌دانیم اگر بیاید می‌تواند مشکلات را حل کند، باز او را حبس کرده‌ایم!

بنابراین، اگر میلیون‌ها نفر هم با او موافق باشند، او مثل شخص تنهایی است که هیچ یار و یاوری ندارد! زیرا ما در بیداری درست به وظیفة خود عمل نمی‌کنیم، با این حال منتظر هستیم که بیدار شویم و تهجّد به‌جا آوریم. اگر توفیق شامل حال انسان گردد، از خواب بیدار می‌شود و مشغول تهجّد می‌گردد؛ ولی اگر توفیق نباشد، چنانچه بیدار هم بشود، بهره‌ای نخواهد ‌برد.

آقایی که زیاد به مسجد جمکران می‌رود، می‌گفت: آقا را در مسجد جمکران دیدم، به من فرمود: به دل سوختگان ما بگو برای ما دعا کنند، و یک مرتبه از نظرم غائب شد. همچنین به آن آقا فرموده بود: اینها که به مسجد جمکران آمده‌اند، دوستان خوب ما هستند و هر کدام حاجتی دارند: خانه، زن، فرزند، مال، ادای دین؛ ولی هیچ کس در فکر من نیست!

آری، او هزار سال است که زندانی است. هرکس که برای حاجتی به مکان مقدّسی مانند مسجد جمکران می رود، باید که بزرگترین حاجتش کنار آن واسطه فیض، فَرَج خود آن حضرت باشد.

خدا می‌داند در دفتر امام زمان ـ عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف ـ جزو چه کسانی هستیم؟! کسی که اعمال بندگان در هر هفته دو روز (روز دوشنبه و پنجشنبه) به او عرضه می‌شود. همین قدر می‌دانیم آن طوری که باید باشیم، نیستیم.

● با توبه، خود را برای ظهور حضرت حجّت ـ عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف ـ آماده کنیم

اگر ظهور حضرت حجّت ـ عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف ـ نزدیک باشد، باید هرکس خود را برای آن روز مهیّا سازد مانند این‌که از گناهان توبه کند. همین توبه باعث می‌شود که این همه مصیبت‌های بی‌سابقه که بر شیعه وارد آمده است و بلاهای دیگری که تا قبل از ظهور آن حضرت می‌آید، از سر شیعه رفع و دفع گردد.

● مهم‌تر از دعا برای تعجیل فرج، دعا برای سلامتی دین‌‌مان است

مهم‌تر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی ـ عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف ـ دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و انکار نکردن آن حضرت تا ظهور او می‌باشد؛ زیرا مردن، تنها قطع حیاتِ دنیای فانی است؛ اما بیرون رفتن از عقیده صحیح، سبب نابودی ابدی از حیات جاوید آخرت و خلود در جهنم است. لذا حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ در لیله المَبیت از رسول اکرم ـ صلّی اللّه علیه وآله وسلّم ـ می پرسد: «أَفِی سَلامَةٍ مِنْ دِینِی؟»؛ آیا دین من سالم خواهد بود؟ یعنی از استقامت در دین و ثبات ایمان و عقیده تا مرز شهادت را که از خود شهادت بالاتر است، از آن حضرت سؤال می‌کند.

این دعا خیلی عالی است که دستور داده شده است در زمان غیبت خوانده شود: «یا أَللّه یا رَحْمانُ یا رَحِیمُ! یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ، ثَبِّتْ قَلْبِی عَلی دِینِکَ»؛ ای خدا، ای رحمت گستر، ای مهربان، ای گرداننده دل‌ها، دل مرا بر دینت ثابت و استوار بدار.

● ما را چه شده است

قرآن موجودی است که در مراتب گوناگون نزول، از شنیدنی‏ها و دیدنی‏ها حکایت می‏کند. عدیل قرآن (عترت) هم حکایت از نعمت‏های عالم می‏کند؛ ولی ما از غمخوار، هادی، حامی و ناصرهای خود قدردانی و شکرگذاری نمی‏کنیم و واسطه‏ خیر را پی می‏کنیم، «فَعَقَرُوهَا»؛ پس ناقه را پی کردند.

ائمّه ـ علیهم‏السّلام ـ که ولی‏نعمت‏های ما و مجاری فیض هستند را نمی‏توانیم مشاهده کنیم. امام زمان ـ عجّل‏اللّه‏تعالی‏فرجه‏الشّریف ـ هم اگر بیاید با او همان معامله را می‏کنیم که با پدران طاهرینش کردیم. آیا می‏شود امام زمان ـ عجّل‏اللّه‏تعالی‏فرجه‏الشّریف ـ چهار صد میلیون یاور داشته باشد و ظهور نکند؟!

● دعای فرج، دوای دردهای ما است

دعای تعجیل فرج، دوای دردهای ما است. در روایت است که در آخرالزمان همه هلاک می‏شوند« إِلاّ مَنْ دَعا بَالْفَرَجِ»؛ مگر کسانی که برای [تعجیل] فرج دعا کنند.

این بیان، عنایت ائمه به اهل ایمان و شیعیان است تا خود را بشناسند. علامت‌گذاری برای آنها است، یعنی دعا برای فرج، علامت آن است که هنوز ایمانتان پا برجا است.

دستورهای عجیب و غریب دیگر هم داده‌‏اند؛ زیرا در آخرالزمان گرفتاری اهل ایمان خیلی سخت می‏‌شود به حدّی که در روایت آمده است: «بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا»؛ بعد از آن که زمین از جور و ستم پر می‌‏شود. و همچنین در روایت وارد شده که«یُنْکِرُهُ أکْثَرُ مَنْ قالَ بإِمامَتِهِ!»؛ بیشتر کسانی که اعتقاد به امامت آن حضرت دارند، او را انکار می‏کنند؛ یعنی بیشتر مردم از اعتقاد و ایمان به امامت بر می‌‏گردند.

هم چنین فرموده‌ اند که در آخرالزمان این دعای فرج را که دعای تثبیت در دین است، بخوانیم: «یا أللّهُ، یَا رَحْمانُ، یَا رَحیمُ، یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ، ثَبِّتْ قَلْبی عَلی دینِکَ»؛ ای خدا، ای رحمت گستر، ای مهربان، ای زیرورو کنندة دل‏ها، دل مرا بر دینت ثابت و استوار گردان. یعنی آن مرتبه‌‏ای از ایمان را که به من منّت نهادی، حفظ کن، نه این که مسلمان و به همان باقی باشد، چون این معنا تثبیت در دین نیست.

● عزاداری، سدی در مسیر انحراف است

این توسّلات، عزاداری‏ها، سوگواری‏ها و زیارت قبور اهل‏بیت ـ علیهم‏السّلام ـ علامت آن است که اهل ایمان به آن‏ها اتّصال دارند و هنوز از آنها منحرف نشده‌‏اند؛ لذا کفار و دست نشانده‌ های آنها دستور داشتند که بین مسلمانان و قرآن ـ تا چه برسد به مساجد و تکایا و مجالس عزا و روضه خوانی ـ جدایی بیندازند، زیرا همه‏ اینها ضدّ خواسته‌‌های سلطان‌های جور بود. لذا فرمان نابودی قبور یا تعطیلی مجالس روضه خوانی را دادند.

روز هشتم ماه شوّال که روز هدم قبور ائمه‏ بقیع ـ علیهم‏السّلام ـ است قاعدتاً روز تعطیلی حوزه‏ علمیه نجف بود، ولی ما کم‏کم عادت کردیم و برای ما عادی شد!

● آیا با کارهایمان قرآن را کم ارزش نکرده‌ایم

با این‌که مذهبِ تشیّعِ صحیح در قرآن موجود است، به‌خاطر اعمال ما، برخی از آن بی‌بهره‌اند. نقل شده که در بازارهای خارج، خیلی از اجناسی تولیدی ایران به‌نام ترکیه صادر می‌شود، نه ایران. علّت این‌که اجناس ایرانی را نمی‌خرند این است که می‌گویند: کالاهای ایرانی جنس خوب را روی اما زیر آن خراب است و ایرانی‌ها در معامله فریب‌کارند!

بله، اگر عمل ما با خود مسلمانان و یا با دیگران موافق قرآن نباشد، وضع این‌گونه می‌شود. میوه‌های خوب و درجه یک را در بالای سبد می‌چینیم و در پایین سبد میوه‌های درجه دو و یا سه را می‌گذاریم که واقعاً فریب‌دهنده است. در عمل به اسلام و قرآن هم اگر این‌طور عمل کنیم، آیا خود این کارها کم ارزش کردن قرآن نیست؟!

با هرکس بخواهیم دوستی می‌کنیم حتی اگر مخالف دستور قرآن باشد و با عده ای دشمنی می‌کنیم حتی اگر این دشمنی بر خلاف قرآن باشد، آیا این درست است؟! آیا این عمل مطابق قرآن است؟! اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ فرموده‌اند: دوست ما کسی است که با خدا و دوستان خدا و ما دوست باشد و با دشمنان ما و دشمنان خدا دشمن. متدیّن و مؤمن کسی است که ببیند دوستانش، دوستان خدایند و یا دشمن خدا!

● با قرآن، اعجایب را می‌توان دید

در روایت، پیرامون اوصاف قرآن آمده است: «لا تَفْنی عَجآئِبُهُ»؛ شگفتی‌‌های قرآن پایان‏ناپذیر است.

هم چنین در آیه‏ شریفه می‏فرماید: «وَ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَـبَ تِبْیَـنًا لِّکُلِّ شَیْ‏ءٍ»؛ قرآن را بر تو فرو فرستادیم تا بیانگر هر چیز باشد.

بالاتر از این چه تعبیری است ؟! کسی که این مطلب را که قرآن «تبیانُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ» است دنبال کند، عجایب را می‌‏بیند، ولی متأسّفانه ما ضعیفیم و می‌‏ترسیم که اگر تفأل به قرآن بزنیم بلایی بر سرمان بیاید! نمی‏دانیم که اگر آن مصیبت نمی‌‏آمد، بلاهای بدتر از آن پیش می‌آمد.

● رشوه‌خواری بهترین راه تسلط دشمن بر مسلمان‌ها است

کفار انگیزه بسیار قوی بر تسخیر شهرهای مسلمان‌ها داشتند؛ زیرا می‌خواستند تا آنها را عبد ذلیل خود بکنند! آیا راه چاره‌ای برای نجات از سلطه و شر آنها وجود دارد؟

می‌دانیم که اساس کارشان در تسخیر و تسلّط بر ما، رشوه دادن است. آیا ممکن است مسلمان‌ها تطمیع و رشوه دشمنان را قبول نکنند و از این راه مغلوب نشوند؟ با این‌که این عمل اختیاری آنها است؟

آری، با رشوه رؤسای مسلمان‌ها را عبد خود می‌کنند. لذا نباید کاری کنیم که فریب بخوریم، تا با رشوه، کار ما را بسازند.

هیچ چیز دیگر به اندازه رشوه در نفوذ و سیطره آنها بر ما کارگر نیست. آنها به دست مسلمانان، بر ما مسلّط می‌شوند. کار امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ را هم با رشوه تمام کردند؛ زیرا معاویه به پسر عثمان گفت: هرگاه خاطر جمع شدی که پیروز می‌شوی، خراسان مال تو است.

تا این که وقتی معاویه از نزد او بیرون می‌آمد، اشعاری می‌خواند که مضمون آن این بود که آنچه می‌خواستم داد، بلکه بالاتر از آن هم داد.

● دنیا پرستان به چه دل بسته‌اند

در داستان حضرت یوسف ـ علیه السّلام ـ آمده است: «اخْرُجْ عَلَیْهِنَّ»؛ بر آنان بیرون آی.

فقط یک دیدار بود و پس از دیدن جمال حضرت یوسف ـ علیه السّلام ـ که «أُعْطِیَ شَطْرا مِن الْحُسْنِ»؛ بخشی از حسن و زیبایی به او عطا شده بود، دست ها را قطع و بی‌اختیار شدند: «فَلَمَّا رَأَیْنَهُوآ أَکْبَرْنَهُو وَ قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ»؛

ما اگر صدای بمب بشنویم، بی‌اختیار تکان می خوریم. پس اهل شهود که کشف آنها به مراتب قوی‌تر است، چگونه با مشاهده جمال و کمال مطلق به هرچه غیر او است پشت پا نزنند؟!

تکرار آیه سبب می‌شود که روح بالا رود و آن صدا را با واسطه و یا بدون واسطه از منبع بشنود؛ زیرا قرآن از مقوله صوت است: «کَرَّرْتُها حَتّی سَمِعْتُها مِنْ قائِلُها»؛ پیوسته تکرار نمودم تا این که آن را از گوینده‌اش شنیدم.

نیز: «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّی، فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَی»؛ سپس نزدیک شد و آویخت، و به اندازه دو کمان یا نزدیک تر [به حضرت حقّ] نزدیک شد.

هم‌چنین: «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»؛ ما از رشته رگِ‌گردن به او نزدیک‌تریم.

امّا دنیا پرستان را بنگرید که به چه دل بسته‌اند و بر سر چه با هم نزاع دارند. به دنیایی از کاغذ و مُقَوّا و خانه عنکبوت، چنان که گفته‌اند: «رَأَیْتُ زَیْدا مَعْدُوما، عَلی فَرَسٍ مَعْدُومٍ، بِیَدِهِ سَیْفٌ مَعْدُومٌ، فِی قِبالِهِ عَدُوٌّ مَعْدُومٌ، بِیَدِهِ سَیْفٌ مَعْدُومٌ، وَ هُما یَقْتَتِلانِ قِتالاً مَعْدُوما»؛ زید معدوم را بر اسب معدوم دیدم که در دستش شمشیر معدوم، و در برابرش دشمنی معدوم بود که در دست او نیز شمشیری معدوم بود و با هم جنگِ معدوم می‌کردند؛ یعنی ای هیچ، بهر هیچ، بر هیچ، مپیچ.

● اصلاح خویشتن، مقدم بر هر کاری است

ما باید اهل محاسبه باشیم، هر چند اهل توبه نباشیم و تدارک نکنیم، خود محاسبه مطلوب است. اگر بدانیم فلان روز حسینی و فلان روز یزیدی هستیم، بهتر از این است که اصلاً ندانیم یزیدی هستیم یا حسینی.

سرانجام ممکن است روزی به خود بیاییم و بخواهیم جبران کنیم. با توجه به عیوب خویش و اصلاح آنها، فرصت رسیدگی به حساب هر روز خود را نداریم، چه رسد به حساب مردم! «أَفْضَلُ النّاسِ مَنْ شَغَلَتْهُ مَعایِبُهُ عَنْ عُیُوبِ النّاسِ»؛ برترین مردم کسی است که پرداختن به عیوب خود، او را از توجه به عیوب مردم باز دارد.

به فکر خود باشیم، خود را اصلاح کنیم. اگر به خود نرسیدیم و خود را اصلاح نکردیم، نمی‏توانیم دیگران را اصلاح کنیم.

● مثل کسانی که قرآن را قبول ندارند، قرآن نخوانیم

آقایی که در تبریز دارای کمالات زیادی‌اند، می‏‌گفت که خداوند متعال دو نعمت به من ارزانی داشته: یکی این که، توفیق گریه کردن در عزای سیّدالشهدا ـ علیه‏السّلام ـ را دارم؛ و دیگر این‌که، قرآن را با کسالت نخوانده ‏ام. به عقیده‏ بنده خیلی کلام بزرگی است.

قرآن این‌قدر عظمت دارد که خداوند درباره‏ آن می‏فرماید: «وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْءَانَ لِلذِّکْرِ»؛ به راستی که قرآن را برای یاد [خدا] آسان نموده‌‏ایم.

آیا درست است با این عنایت که خدا به ما کرده، در وقت تلاوت قرآن بدون حضور و توجه و تدبر ـ نعوذ باللّه‏ مثل کسانی که قرآن را قبول ندارند ـ به لقلقه‏ی زبان اکتفا کنیم؟!

در صورتی که در روایت است: «أَنَا جَلِیسُ مَنْ ذَکَرَنِی»؛ من همنشین کسی هستم که به یاد من باشد. و قرآن خودش مُیَسَّر است برای ذکر. و ذاکر قرآن، ذاکر خداوند جلیل و به او متوجه است، مثل این‌که دو نفر با هم صحبت می‏کنند. پس ما قرآن نمی‏خوانیم. نعمت‏هایی به این بزرگی برای ما فراهم است، برای هیچ امّتی، چنین نبوده است که این‏گونه خواص و آثار داشته باشد.

● حضرت حجت به‌خاطر گناهان محزون است

در زیارت حضرت غایب ـ عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف ـ وارد شده است: «ألسَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخائِفُ!»؛ سلام بر تو ای آراستۀ بیمناک!

با این که اگر انسان خائن باشد، باید خائف باشد، و شخص مُهذّب و بی‌گناه و پاک از کسی بیم ندارد، ولی آن حضرت با آن حریم پاک، خایف است. او از گناه ما و به‌خاطر اعمال ما است که آن حضرت هزار سال در بیابان‌ها دربه‌در و خائف است.

● پرسش و پاسخ درباره حضرت ولی عصر(عج)

۱) من مشتاق زیارت حضرت حجت بن الحسن العسکری - عجل الله تعالی فرجه الشریف- می‌باشم. از حضرت‌عالی تقاضا دارم که مرا دعا کنید که به این سعادت نائل شوم.

ج: زیاد صلوات، اهدای وجود مقدسش نمایید، همراه با دعای تعجیل فرجش؛ و زیاد به مسجد جمکران، مشرف شوید با ادای نمازهایش.

۲) به نظر شما کمال انسان چیست؟ اسباب آن چه می‌باشد؟ و اگر در حال حاضر فردی را می‌توان الگو قرار داد و شما می‌شناسید، معرفی نمایید؟

ج: کمال انسان در عبودیّت است و سبب عبودیت، ترک معصیت در اعتقاد و عمل است. فرد کامل، مرشد است و در این عصر، [ فرد کامل] ولی عصر(عج) است؛ و طریق رسیدن به ارشاد او، ادامه توسلات است مانند زیارات مأثوره از روی صدق و نمازهای آن حضرت - علیه السلام - و همه ارادت به خدا و دوستان او.

۳) چگونه رابطه خویش را با اهل بیت - علیهم السلام - و به‌خصوص صاحب العصر (عج) تقویت کنیم؟

ج: اطاعت و فرمان برداری از خداوند بعد از شناخت او، موجب محبت به او می‌شود و همچنین سبب محبت کسانی که خداوند آنها را دوست دارد، می‌شود؛ که عبارتند از انبیاء و اوصیاء که محبوب‌ترین ایشان به خداوند، حضرت محمد و آل او - علیه و علیهم السلام- می‌باشند و نزدیک‌ترین ایشان به ما، صاحب الامر - عجل الله تعالی فرجه الشیریف - می‌باشد.

۴) معلمی درباره مسائل پشت پرده شما و برخی از علما، مثل« شیخ مفید قدس سره» با امام زمان(عج) با ما صحبت کرد. از شما تقاضامندیم که در این مورد و این امام بزرگوار و راه‌های ارتباط با ایشان را برای من بنویسید؟

ج: راه‌های ارتباط با خدا، طاعت خدا و طاعت امام زمان(عج) است و تشخیص آن با تطبیق عمل با دفتر شرع است، یعنی رساله عملیه.

نورالله خیری

منبع پایگاه اینترنتی مرحوم آیت الله بهجت (ره)