دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

نقش والدین در تشویق جوانان به ازدواج


نقش والدین در تشویق جوانان به ازدواج

دین ما همیشه ازدواج را مقدم بر تجرد دانسته و به صراحت دستور می دهد که افراد مجرد را به تشکیل خانواده وادارید و در این امر به جوانان کمک کنید

دین ما همیشه ازدواج را مقدم بر تجرد دانسته و به صراحت دستور می‌دهد که افراد مجرد را به تشکیل خانواده وادارید و در این امر به جوانان کمک کنید.جامعه‌شناسان شش کارکرد اساسی تشکیل خانواده را تولید مثل، تامین پایگاه اجتماعی، تنظیم رفتار جنسی، حمایت، همراهی و جامعه‌پذیری عنوان کرده‌اند. از دیدگاه آموزه‌های دینی خانواده سنگ بنای جامعه است که فرد را به جامعه و نسل‌ها را به یکدیگر مرتبط می‌سازد و گروه‌های اجتماعی گوناگون را پدید می‌آورد.

در جامعه کنونی ما افزایش تجرد جوانان را اغلب مشکلات اقتصادی، بالا رفتن سطح تحصیلات و توقعات، ناهمگونی فرهنگ‌ها و... می‌دانند، اما آیا تا به حال به نقش والدین در ترغیب فرزندان به ازدواج فکر کرده‌اید؟ تشویق به ازدواج، دادن کمک‌های مالی، راهنمایی، دلگرمی و... از جمله مواردی است که والدین با ایفای مناسب این نقش‌ها می‌توانند آجرهای زندگی فرزندان را تا به آخر درست و منظم روی هم بچینند. اما آیا می‌دانید همان‌قدر که والدین می‌توانند مشوق فرزندان در امر ازدواج باشند به همان میزان هم می‌توانند آنان را از انجام این امر خطیر دلسرد کرده ​​یا موجب نارضایتی آنها از زندگی شوند؟

● به فرزند‌تان فرصت انتخاب بدهید

برخی والدین بر این باورند که فرزند دختر یا پسر پس از رسیدن به سن بلوغ، آمادگی لازم برای ازدواج و تشکیل خانواده را دارد. بنابراین پس از اخذ مدرک دیپلم یا حتی در سنین پایین‌تر شخصا اقدام به همسریابی برای فرزند پسر کرده و آمادگی دختر را به تشکیل خانواده اعلام می‌کنند. در واقع آنان به نوعی نسبت به آینده فرزند احساس مالکیت می‌کنند و به جای او فکر کرده و تصمیم می‌گیرند.

حجت‌الاسلام والمسلمین نصیر عابدینی کارشناس ارشد روان‌شناسی در این زمینه می‌گوید: پدر و مادر نباید این‌گونه فکر کنند که چون فرزند را به دنیا آورده و در این راه زحمت کشیده‌اند مالک او هستند. پدر و مادر نقش یک راهنما و کمک‌دهنده را دارند. این روان‌شناس ادامه می‌دهد، در زمان گذشته به دلیل آن‌که محرک‌های بیرونی کمتر بوده است، اگر پدر و مادر برای ازدواج فرزند تصمیمی زودهنگام می‌گرفتند، احتمال موفقیت فرزندان در زندگی مشترک بیشتر بوده است. اما در جامعه امروز ما به دلیل محرک‌های خارجی توقعات هر دو جنس برای همسرگزینی بالا رفته است. در این دوره اگر پسری در سن ۱۸ یا ۲۰ سالگی ازدواج کند، پس از چندی در محیط کار یا در میان آشنایان با دیدن دخترانی با موقعیت‌های ظاهری، شغلی، تحصیلی و اجتماعی بالاتر به این فکر می‌کند که چرا زود ازدواج کرده و چرا در انتخاب همسر از جانب خود قدرت انتخابی نداشته است.

عابدینی با اشاره به این‌که برخی جوانان از نظر فکری و اجتماعی دیر به بلوغ می‌رسند، می‌افزاید: اکثر افرادی که قبل از رسیدن به بلوغ عقلی ازدواجی زودهنگام داشته‌اند از زندگی خود ناراضی‌اند و اغلب در گفت‌وگو با همسالان، آنان را از ازدواج نهی می‌کنند.

به گفته این روان‌شناس، دختران به دلیل آن‌که شش سال زودتر از پسران به سن بلوغ می‌رسند، درک از پیرامون در آنان بیشتر است و در اصطلاح زودتر به پختگی لازم می‌رسند. این جنس در صورت ازدواج زودهنگام با مراجعه به کلاس‌های آموزشی و مشاوران خانواده می‌تواند تا حدود زیادی خود را با شرایط یک زندگی مشترک تطبیق

دهد.

● بچه‌ها را به حال خود رها نکنید

برخی والدین بر این عقیده‌اند که اگر در زندگی فرزندشان دخالت کنند، احتمال این‌که فرزند بعدها مشکلات و کمبودهای زندگی خود را از چشم آنها ببیند، زیاد است. بنابراین فرزند را در سن ازدواج آزاد می‌گذارند تا خود تصمیم گرفته و برای خود همسریابی کند، اما به گفته نصیر عابدینی، این‌که پدر و مادر به جای فرزند تصمیم‌گیری کنند​ یا آن‌که فرزند را به حال خود رها کنند هر دو کاری نادرست

است.

او می‌گوید: والدین در این امر مهم باید به فرزندان کمک کنند و اگر نظرشان موافق یا مخالف است صادقانه و بدون غرض‌ورزی اعلام کنند، اما تصمیم نهایی را به عهده فرزند بگذارند.