چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
تصویر عینی از تحریر ذهنی
وقتی از مقوله گستردهای مانند نشر و چاپ کتاب حرف میزنیم،بیشک مهمترین نکتهای که در وهله نخست به ذهن میرسد،همانا محتوا و متن هر اثر مکتوب است.حال آنکه در کنار چنین شاخصهای، ابعاد دیگری هستند که بر اعتبار و فروش و شهرت کتاب میافزایند.از آن جمله میتوان اشاره داشت به موضوع طراحی جلد و گرافیک صفحات کتاب.در میان کتابخوانهای حرفهای،معیار انتخاب در بیشترین مواقع با نام نویسنده یا مترجم یا مضمون کتاب است.در این جمع، به ندرت کسی بر اساس سلیقه و شکل و شمایل جلد و صفحهبندی،کتابها را انتخاب میکند اما همین نکته در مورد خوانندگان عامهپسند،حالتی معکوس دارد،زیرا طبقه عام جامعه هنگام خرید کتابها ابتدا به جلد آن نگاه میکنند و سپس سراغ نام نویسنده و متن اثر میروند.از اینرو برای کسب رونق اقتصادی و توجه به خواست و نیاز مخاطب،طراحی و گرافیک کتاب اهمیت دوچندان مییابد.این موضوع البته در کتابهای مختص کودکان، به عنوان مهمترین اصل شناخته میشود،چرا که کودکان و حتی نوجوانان ترجیح میدهند همزمان از داستانی که میخوانند،تصویری عینی داشته باشند،نه ذهنی. بنابراین نویسنده و به طور معمول ناشر،از یک گرافیست یا نقاش کودک کمک میگیرد.گاهی نیز خود نویسنده دست به کار میشود و نقاشیهای کتاب را متناسب با آنچه در نوشته مد نظر داشته،ترسیم میکند.مانند تمام آثار «شل سیلور استاین» فقید. با اینحال،چاپ کتابهای کودک یک استثنا در میان رسم و شیوههای نشر است وگرنه برای خوانندگان حرفهای کتاب، به واقع تفاوت چندانی ندارد که روی جلد کتاب، با تصویری انتزاعی روبهرو باشند یا رئال، جلد کتاب رنگی باشد یا سیاه و سفید،عکس نویسنده روی جلد باشد یا نباشد.
روزگاری دور،در سالهای دهه ۳۰ تا ۵۰ که کتابها بیش از هر چیز بیانگر اندیشه و دغدغههای فردی و ناشی از مسائل روز فرهنگی،اجتماعی و سیاسی نویسندگان بوده است و خوانندگان ایدئولوژیهای فکری خود را از طریق این کتابها جستوجو و تعیین میکردند،هنوز چیزی به نام طراحی جلد و گرافیک به فراوانی امروز نبود و نویسندگان جریانساز ادبی،کتابهایشان را با جلدها و صفحهآرایی ساده منتشر میکردند.کتابهای صادق هدایت،جلال آلاحمد،صادق چوبک،غلامحسین ساعدی،احمد محمود و دکتر علی شریعتی،برخی از مشهورترین آنها بودند که جلدی ساده داشتند و روی آن،فقط میشد عنوان اصلی کتاب،نام و تصویری کوچک از نویسنده را مشاهده کرد.اینگونه بود که نویسندهها علاوه بر عرضه محصول نوشتاریشان،خود را نیز به خواننده معرفی و اندک شهرتی برای خود دست و پا میکردند.گرچه این سبک وسیاق در آن روزها،شاید به خاطر کمبود امکانات فنی شکل گرفت.در این رابطه،«علیرضا قادری»(گرافیست و منتقد) معتقد است: «مسئله طراحی جلد در آن روزگار،برمیگردد به شرایطی که آن نویسنده یا نوشتهاش داشته.در دهههای ۳۰ تا ۵۰،کتابها به گونهای بود که یا هر ناشری امکان آن را پیدا نمیکرد یا ناشرانی که اقدام به چاپ چنین کتابهایی میکردند،خیلی برای این کتابها هزینه نمیکردند.از این رو،آن نوع شکل جلد،خودش تبدیل به یک سبک شد.از طرفی مقدورات فنی نیز در آن زمانه،اهمیت داشت.آن زمان چاپ یک مجله تمام رنگی،مدتها زمان میبرد و چندین هفته طول میکشید.رنگ و لعاب امروزی جلد کتابها،به لحاظ امکانات نرمافزاری است.» با وجود این توضیحات،هنوز وقتی آن کتابهای قدیمی تجدید چاپ میشوند، با همان جلدهای اولیه منتشر میشوند که حسی نوستالژیک در خواننده به وجود میآورند.گویی هر تغییر گرافیکی در طرح جلد،خواننده را نسبت به خرید و خوانش کتابی از مثلاً آلاحمد،هدایت یا محمود، بیاعتماد و بیرغبت میکند.
● نخستین برخورد خواننده با کتاب
جلد کتاب،میتواند گاه ساده باشد و گاه پر از نقش و نگارهای گوناگون.در حقیقت آنچه به گرافیست هر اثری،ایده کافی و لازم را برای طراحی جلد میدهد،درونمایه کتاب است و این مسئله بسته به آنکه ژانر کتاب چه باشد و برای کدام مخاطب و قشر جامعه،از الگو و طرحهای خاصی برای پرکردن صفحه روی کتاب بهره میبرند.کتابهایی با مضامین روانشناسی، به طور معمول روی جلد خود نقش و نگارهایی از ذهن و سر انسان دارند یا خطوطی که بیانگر افکاری است که از مغز بشر تراوش میکند.این البته دمدستیترین و کلیشهایترین نمونه برای کتابهای روانشناسی است.اینروزها دیگر گویا روانشناسان و ناشران آنها نیز ذهن مخاطبان را خواندهاند و به شدت از چنین طراحیهایی پرهیز میکنند.در اینباره «محمدجواد جزینی» عقیده دارد: «در عرف نشر بینالملل،طراحی جلد باید با مشارکت و همنظری نویسنده انجام شود.در کشور ما برخی از ناشران حرفهای این کار را میکنند،ولی در مورد ناشران غیرحرفهای این اتفاق نمیافتد.در حال حاضر،این یک آفت شده برای جامعه نشر.طراح جلد میخواهد جانمایه اثر را با الگویی روی جلد ارائه کند.میدانید که جلد کتاب،نخستین برخورد خواننده با کتاب است.ممکن است ناشر در طراحی جلد،نکتهای به ذهنش برسد و در آن بگنجاند که منِ نویسنده به نظرم نرسیده باشد و از آن غافل باشم.»
● عقب ماندگی در طراحی
در میان ناشران معتبری که در حال حاضر مشغول فعالیتند،تعدادی از آنها توانستهاند به دستاورد و تعریفی نو در طراحی جلد کتاب برسند.این تغییر،گستره وسیعی از کتاب کودک تا کتابهای آموزشی،تاریخی،سیاسی و ادبی را در برمیگیرد.برای نمونه ناشرانی مانند «مرکز»،«افق»، «قطره»،«نیلوفر»،«نی» و «ثالث» توانستهاند فرمهای جدید و جذابی برای گرافیک و نوع صفحهآرایی کتابها بازتعریف کنند.با اینحال،از نظر منتقدان هنری،وضعیت گرافیکی کتابها در بازار نشر فعلی،حال و روز چندان مطلوبی ندارد و تنها،۱۰ درصد از ظرفیت موجود بازار قابلاستفاده است.در این رابطه،«علیرضا قادری» چنین میگوید: «اگر به صورت کلی به بازار کتاب و نشر نگاه کنیم و ارزیابی آماری انجام بدهیم،ما با وجود پشتوانه غنی هنری،از نظر طراحی جلد کتاب خیلی عقب هستیم.بخصوص که در تاثیرپذیری از المانهای ملی و مذهبی در این عرصه خیلی ضعیف عمل کردهایم.اگر بخواهیم وضعیت طراحی را با آنچه هست یعنی با ظرفیتهای موجود،نَه با ظرفیتهای بالقوه مقایسه کنیم،ما داریم از ۱۰ درصد ظرفیت موجود استفاده میکنیم و اگر با ظرفیت بالقوه مقایسه کنیم،این آمار بیش از ۲۰ درصد نمیشود.این آمار بسیار نگرانکننده است.»
این منتقد و گرافیست پیشکسوت همچنین میافزاید: «مسئله دیگر ایناست که در گروه کارهایی که انجام میشود،ما چند گروه کار میبینیم. برای مثال،کارهایی که به شدت ضعیف و غیرحرفهایاند و کارهایی که میشود آنها را جزو کارهای حرفهای قلمداد کرد.در کارهای حرفهای و در آن سطحی که گاهی آثار غیرقابلقبول دیده میشود،بخش اعظم آن نوعی تقلید است.این تقلید،زمانی که توانسته نوعی کار برای جامعه ما انجام بدهد و زبان بصری مناسبی داشته،تقلید بدی نبوده و محصولش اتفاق بدی از کار درنیامده،ولی این موارد نسبت به کارهای غیرحرفهای خیلی کم هستند.مهمترین علت چنین رویدادی، اقتصاد و بازار نشر است.ما تعداد زیادی ناشر داریم که در صورت احراز شرایطی میتوانند امتیاز نشر بگیرند.پشت سر این امتیاز که به صلاحیت کلی برمیگردد،هیچ آییننامهای وجود ندارد یا اگر دارد، ضمانت اجرایی ندارد که بر کار آنها نظارت داشته باشند.حتیالامکان در تولید و نظارت بر محتوا انرژی صرف میشود و نه در کیفیت آن.»
به هر حال،فارغ از خوب و بد طراحی جلدهای کتاب در بازار نظر ایران،گویا ناشران امروز ما به شعور و سلیقهای در طراحی جلد و صفحهآرایی رسیدهاند که میتوانند از دریچه جلد کتاب،مخاطب را به خرید و مطالعه آثار ارزشمند ترغیب کنند.هرچند که در مواردیتر و خشک با هم میسوزند و کتابی که محتوای ارزشمندی دارد،فدای بیسلیقگی طراح جلد میشود و در بازار میماند و گاهی برعکس، آثاری نه چندان قابلتوجه، به خاطر زیباییشناسی گرافیست اثر و هنرنمایی و حسن سلیقه او، به سرعت به چاپ چندم میرسد.این مسئلهای است که ضرورت دارد آسیبشناسی و رفع شود.
احمدرضا حجارزاده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست