دوشنبه, ۱۸ تیر, ۱۴۰۳ / 8 July, 2024
مجله ویستا

جامعیت و كمال دین


جامعیت و كمال دین

در اینكه اسلام, از نظر پیروان آن, دینی جامع و كامل است, جای گفتگو نیست قرآن كریم می فرماید
اَلیَوم یَئِسَ الَّذینَ كَفَروُ ا مِن دینِكُم فَ لاتَخشَوهُم وَ اَخشَونِ الیَوَمَ اَكمَلتُ لَكُم دینَكُم وَ اَتمَمتُ عَلَیكُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَكُم الا ِسلامَ دیناً۱

در اینكه‌ اسلام، از نظر پیروان‌ آن، دینی‌ جامع‌ و كامل‌ است، جای‌ گفتگو نیست. قرآن‌ كریم‌ می‌فرماید:

اَلیَوم‌ یَئِسَ‌الَّذینَ‌ كَفَروُ‌ا مِن‌ دینِكُم‌ فَ‌لاتَخشَوهُم‌ وَ‌اَخشَونِ‌ الیَوَمَ‌ اَكمَلتُ‌ لَكُم‌ دینَكُم‌ وَ‌ اَتمَمتُ‌ عَلَیكُم‌ نِعمَتی‌ وَ‌ رَضیتُ‌ لَكُم‌الا‌ ِسلامَ‌ دیناً۱

«امروز كافران‌ از دین‌ شما نومید شدند. از آنها نترسید و از من‌ بترسید. امروز دین‌ شما را كامل‌ كردم‌ و نعمتم‌ را بر شما تمام‌ ساختم‌ و به‌ اسلام، بعنوان‌ دین‌ شما راضی‌ شدم.»

آن‌ روزی‌ كه‌ كفار از دین‌ مسلمانان‌ نومید شدند و امیدهای‌ آنان‌ بر باد رفت، چه‌ روزی‌ بود؟ آن‌ روز، كه‌ دین‌ به‌ كمال‌ و تمامیت‌ رسید و خداوند خشنود شد از اینكه‌ اسلام، دین‌ بشریت‌ باشد، كدامین‌ روز بود؟

آیا روز یأس، همان‌ روز اكمال‌ و اتمام‌ است؟ مفسران‌ كلام‌الهی‌ پذیرفته‌اند كه‌ این‌ دو، در یك‌ روز بوده‌ است.

اماآیا روزی‌ كه‌ آیه‌ نازل‌ شد، همان‌ روز یأس‌ كفار و اكمال‌ دین‌ و اتمام‌ نعمت‌ بود؟

علامه‌ طباطبایی، مفسر برجستهٔ‌ عالم‌ اسلام، در تفسیر محققانهٔ‌ خود به‌ نقد نظریات‌ گوناگون، برخاسته‌ و با كنكاشی‌ عمیق‌ در تعیین‌ روز نزول‌ آیه‌ و روز اكمال‌ و اتمام، سرانجام‌ به‌ نظریه‌ای‌ رسیده‌ كه‌ درخور تأمل‌ است.

احتمالات‌موردنقدونظربه‌قرارزیرند:

۱) مقصود از آن‌ روز، روز معینی‌ نیست؛ بلكه‌ مقصود زمانی‌ است‌ كه‌ با بعثت‌ پیامبر و دعوت‌ او، اسلام‌ ظهور می‌كند و شجرهٔ‌ طیبهٔ‌ آن‌ می‌روید و به‌ رشد و پویایی‌ می‌پردازد.

این‌ احتمال‌ درست‌ نیست. زیرا ظاهر آیه، این‌ است‌ كه‌ در روز نزول‌ آیهٔ‌ مورد بحث، مسلمانان، دینی‌ داشته‌اند كه‌ كفار در انتظار زوال‌ آن‌ بوده‌ و مسلمین‌ از آنها بیم‌ و هراس‌ داشته‌اند و این، با آغاز ظهور اسلام‌ سازگار نیست.

۲) مقصود، روز فتح‌ مكه‌ است. چرا كه‌ در آن‌ روز خداوند، نیرنگ‌ مشركان‌ قریش‌ را باطل‌ كرده، و شوكت‌ و صلابت‌ آنها را درهم‌ شكست‌ و بنیان‌ دینشان‌ را ویران‌ كرد از این‌ رو امید خود را از دست‌ دادند و دانستند كه‌ توان‌ مبارزه‌ با اسلام‌ و جلوگیری‌ از پیشرفت‌ آن‌ را ندارند.

این‌ احتمال‌ با جملهٔ‌ «الیوم‌ اكملت‌ لكم...»، كه‌ از سیاق‌ آیه، وحدت‌ «روز» استفاده‌ می‌شود، سازگار نیست. چرا كه‌ روز فتح‌ مكه، روز اكمال‌ دین‌ و اتمام‌ نعمت‌ نیست، بلكه‌ دین‌ هنوز مراحلی‌ دیگر را طی‌ می‌كند.

۳) مراد از «الیوم»، روز نزول‌ آیهٔ‌ برائت‌ است‌ كه‌ اسلام‌ گسترش‌ یافته‌ و آثار شرك، محو، و آداب‌ و سنن‌ جاهلیت‌ فراموش‌ گردید و در اماكن‌ مقدس، هیچ‌ مشركی‌ دیده‌ نشد و هیچ‌ یك‌ از شعایر شرك، در مقابل‌ شعایر توحیدی‌ خودنمایی‌ نكرد.

اما این‌ نیز بمفهوم‌ اكمال‌ دین‌ و اتمام‌ نعمت‌ نیست.

نزول‌ آیهٔ‌ برائت، به‌ سال‌ نهم‌ هجری‌ مربوط‌ است؛۲ حال‌ آنكه‌ پس‌ از نزول‌ آن‌ آیهٔ‌ كریمه، آیات‌ بسیاری‌ در زمینهٔ‌ حلال‌ و حرام‌ نازل‌ گردیده‌ كه‌ تا ارتحال‌ جانگداز نبی‌اكرم(ص) ادامه‌ داشت. در سورهٔ‌ مائده‌ كه‌ آخرین‌ سورهٔ‌ نازل‌ شده‌ بر پیامبر است، همچنان‌ آیات‌ بسیاری‌ در زمینهٔ‌ حلال‌ و حرام‌ وجود دارد.

۴) با توجه‌ به‌ اینكه‌ احتمالات‌ سه‌گانهٔ‌ فوق‌ مردود است، این‌ احتمال‌ می‌ماند كه‌ مراد از «الیوم»، همان‌ روزی‌ است‌ كه‌ آیهٔ‌ «الیوم‌ یئس‌الذین‌ كفروا ...» نازل‌ شده‌ است.

همهٔ‌ مفسران، جمله‌های: «الیوم‌ یئس‌الذین‌ كفروا» و «الیوم‌ اكملت‌ لكم‌ دینكم‌ ...» را به‌ یكدیگر مربوط‌ می‌دانند. اگر آن‌ روز، نه‌ روز فتح‌ مكه‌ و نه‌ روز نزول‌ آیهٔ‌ برائت، نبوده‌ است، پس‌ چه‌ بوده‌ است؟! آیا روز عرفه‌ یعنی‌ روز نهم‌ ذی‌الحجهٔ‌ سال‌ دهم‌ هجری؟ مگر در روز عرفهٔ‌ آن‌ سال‌ چه‌ اتفاقی‌ افتاده‌ كه‌ كفار را مأیوس‌ كرده‌ و اكمال‌ دین‌ و اتمام‌ نعمت‌ را باعث‌ شده‌ باشد؟!

كفار قریش‌ كه‌ در روز فتح‌ مكه‌ (سال‌ هشتم) مأیوس‌ شده‌ بودند. كفار عرب‌ هم‌ با نزول‌ آیهٔ‌ برائت‌ در سال‌ نهم‌ مایوس‌ شده‌اند و مراد، یأس‌ همه‌ كفار عالم‌ هم‌ نمی‌تواند باشد زیرا، قطعاً‌ در روز عرفه‌ سال‌ دهم‌ هجرت‌ كه‌ مسلمانان‌ در مناسك‌ حج‌ هستند، اتفاقی‌ جهانی‌ نیفتاده‌ و كفاری‌ كه‌ خارج‌ از جزیرهٔ‌العرب‌ هستند، هنوز دارای‌ شوكتند و از دین‌ و آیین‌ خود مایوس‌ نشده‌اند.

پیامبراكرم(ص) پیش‌ از آن، دستورهای‌ فراوانی‌ در زمینهٔ‌ فرایض‌ دینی‌ و از جمله‌ حج‌ صادر فرموده‌ و آنچه‌ در روز عرفه‌ بیان‌ كرده، تنها حكم‌ حج‌ تمتع‌ بوده‌ كه‌ آن‌ هم‌ بعد از رحلت‌ آن‌ حضرت‌ مهجور شد. در این‌ صورت، آموزش‌ حج‌ تمتع، نمی‌توانسته‌ موجب‌ اكمال‌ دین‌ باشد. بعلاوه‌ بیان‌ حكم‌ حج، چه‌ ارتباطی‌ با یأس‌ كفار دارد؟

نمی‌توان‌ اد‌عا كرد كه‌ در روز عرفه، بقایای‌ احكام‌ اسلامی‌ نازل‌ شد و دین‌ با بیان‌ احكام‌ باقی‌مانده، به‌ اكمال‌ و اتمام‌ رسید، زیرا بعد از روز عرفه‌ هم، احكام‌ دیگری‌ همچون‌ آیات‌ مربوط‌ به‌ "كلاله" و "ربا" نازل‌ شده‌ است.

بنابراین‌ بی‌شك، مراد، روز غدیر است. هجدهم‌ ماه‌ ذی‌الحجهٔ‌ سال‌ دهم‌ هجری، همان‌ روزی‌ كه‌ پیامبر اكرم‌ در مراجعت‌ از سفر حج، در غدیر خم، نزول‌ اجلال‌ فرموده‌ در میان‌ جمعیت‌ انبوه‌ مسلمانان، علی(ع) را به‌ خلافت‌ و امامت‌ برگزید. این‌ احتمال‌ با روایات‌ هم‌ موافق‌ است. اینك‌ جای‌ این‌ سؤ‌ال‌ است‌ كه‌ نصب‌ امام‌ و تعیین‌ جانشین‌ پیامبر چه‌تأثیری‌در یأس‌كفار، اكمال‌دین، اتمام‌نعمت‌وخشنودی‌خداداشته‌است؟!

در حقیقت‌ باید روشن‌ شود چه‌ اتفاقی‌ افتاده‌ كه‌ چهار خاصیت‌ بسیار مهم‌ و سرنوشت‌ساز دارد:

۱) یأس‌ كفار

كفار برای‌ طرد اسلام‌ از صحنهٔ‌ زندگی‌ مردم، توطئه‌ها كردند، خون‌ دلها خورده‌ و كشته‌ها دادند و گرچه‌ در بسیاری‌ میادین، شكست‌ خوردند اما قطعاً‌ هنوز مأیوس‌ نشده‌ بودند. آنان‌ امید داشتند كه‌ با رحلت‌ پیامبر خدا، امت‌ اسلام‌ متلاشی‌ شده‌ و تعلیمات‌ اسلامی‌ به‌ فراموشی‌ سپرده‌ شود.

تنها نقطهٔ‌ امید كفار همین‌ بود. ولی‌ اگر خداوند برای‌ دوران‌ پس‌ از رحلت‌ پیامبر، رهبر و امامی‌ بر مردم‌ بگمارد كه‌ كار حفظ‌ دین، تدبیر امور و ارشاد امت‌ را همچون‌ خود پیامبر دنبال‌ كند و بقای‌ حكومت‌ اسلامی‌ در مسیر صحیح، تضمین‌ شود، آخرین‌ امید كفار نیز مبدل‌ به‌ یاس‌ خواهد شد. در این‌ صورت‌ ترس‌ از كفار معنی‌ ندارد. ولی‌ باید از خدا ترسید. یعنی‌ مؤ‌منان‌ باید در امر خلافت‌ كه‌امید كفار را از میان‌ برده،از خدابترسند و ‌كاری‌ نكنند كه‌ خدا را به‌ خشم‌ آرند.

۲و۳) اكمال‌ دین‌ و اتمام‌ نعمت:

اكمال‌ و اتمام‌ از نظر معنی‌ به‌ هم‌ نزدیكند. راغب‌ اصفهانی، "كمال" شیء را، حاصل‌ شدن‌ هدف‌ آن‌ و"تمام" شیء را، رسیدن‌ آن‌ به‌ حد‌ و مرتبه‌ای‌ می‌داند كه‌ نیازی‌ به‌ خارج‌ از خود نداشته‌ باشد.۳

محققان‌ با الهام‌ گرفتن‌ از آیات‌ قرآن، "تمام" و "كمال" را اینگونه‌ تحلیل‌ كرده‌اند:

برخی‌ از امور به‌ گونه‌ای‌ هستند كه‌ با بودن‌ همه‌ اجزا، اثر بر آنها مترتب‌ می‌شود و بدون‌ یكی‌ از آنها، مترتب‌ نخواهد شد. مانند روزه، كه‌ اگر در یك‌ جزء از اجزای‌ روز، ترك‌ امساك‌ شود، باطل‌ است. در اینجا واژهٔ‌ "تمام" به‌ كار می‌بریم. مثل‌ «اَتِمواالصیامَ‌ اِلَی‌الَّلیل» (الانعام‌ ۱۱۵) روزه‌ را تا شب‌ به‌ اتمام‌ برسانید. در مورد اجزای‌ نماز نیز اینگونه‌ است. اگر كسی‌ یك‌ جزء واجب‌ از نماز را عمداً‌ به‌ جای‌ نیاورد، نمازش‌ ناقص‌ است‌ و اثری‌ بر آن‌ مترتب‌ نیست.

برخی‌ دیگر، اموری‌ هستند كه‌ اثر، وابسته‌ به‌ حصول‌ همه‌ اجزأ در آنها نیست. بلكه‌ هر جزئی، اثری‌ دارد. مانند روزهٔ‌ ماه‌ رمضان‌ كه‌ روزهٔ‌ هر روز، اثری‌ دارد و اثر مجموع‌ روزه‌های‌ یك‌ ماه، مجموعهٔ‌ آثار هر روز است. در اینجا از واژهٔ‌ "كمال"استفاده‌ می‌كنیم. مثل: «مَن‌ لَمیَجِد فَصِیامُ‌ ثَ‌لاثَهَٔ‌ اَیامٍ‌ فِی‌الحَج‌ وَسَبعَهٌٔ‌ اِذ‌ارَجَعتُم‌ تِلكَ‌ عَشَرَهٌٔ‌ كامِلَهٌٔ» (البقره‌ ۱۹۶) در این‌ آیه‌ از كسی‌ كه‌ پول‌ قربانی‌ ندارد، خواسته‌ شده‌كه‌ سه‌ روز در حج‌ و هفت‌ روز بعد از مراجعت، روزه‌ بگیرد تا ده‌ روز كامل‌ شود.

آنچه‌ در روز غدیر، اتفاق‌ افتاده، دو وجهه‌ دارد: هم‌ "كمال‌ دین" و هم‌ "تمام‌ نعمت" است. یعنی‌ دین‌ به‌ منزله‌ یك‌ "كل‌ استغراقی"، تلقی‌ شده‌ و مشتمل‌ بر دستورهایی‌ است‌ كه‌ هر كدام، هدف‌ خاصی‌ دارد و "هدف‌ مجموع"، مجموع‌ اهداف‌ یكایك‌ دستورها است. اینجاست‌ كه‌ حادثهٔ‌ مورد نظر، دستور مهمی‌ بر دستورهای‌ دین‌ افزوده‌ و آن‌ را كامل‌ كرده‌ است. و اگر آن‌ حادثه‌ نبود، دین‌ كامل‌ نشده‌ بود. گو اینكه‌ به‌ قول‌ طبری‌ دستورهای‌ دیگری‌ هم‌ بعد از این‌ قضیه‌ ممكن‌ است‌ نازل‌ شده‌ باشد، اما آنها در كمال‌ دین‌ نقشی‌ ندارند. ولی‌ این‌ حادثهٔ‌ خاص، موجب‌ كمال‌ دین‌ است.

و اما نعمت‌ چیست‌ كه‌ اگر این‌ حادثه‌ نبود، ناتمام‌ می‌ماند و عیناً‌ مانند نماز یا روزه‌ای‌ بود كه‌ مكلف، آن‌ را قطع‌ می‌كرد و به‌ پایان‌ نمی‌برد و اگر این‌ حادثه‌ باشد، همچون‌ نمازی‌ است‌ كه‌ «اَوَّلُهاالتَّكبیر وَ‌ آخرُ‌هاالتَّسلیم» و سایر اجزا نیز هر كدام‌ به‌ جای‌ خود است؟

این‌ نعمت، نعمت‌ "ولایت" است. یعنی‌ ولایت‌ خدا، رسول‌ و اولی‌ الامر. پس‌ دین‌ بدون‌ "ولایت"، همچون‌ كالبدی‌ بی‌روح‌ است‌ و اما ولایت‌ هم‌ تنها به‌ ولایت‌ خدا تمام‌ نمی‌شود و الزاماً‌ باید به‌ ولایت‌ رسول‌ پیوند یابد. ولایت‌ رسول‌ هم‌ لازم‌ است، اما تمام‌ نیست. زمانی‌ تمام‌ می‌شود كه‌ ولایت‌ اهل‌بیت(ع) را در پی‌ داشته‌ باشد.

‌ ‌۴ ) دین‌ پسندیده‌‌ (رَضیتُ‌ لَكُمُ‌ الاِس‌لامَ‌ دیناً):

معلوم‌ می‌شود آن‌ دینی‌ كه‌ از نظر تشریع‌ به‌ كمال‌ نرسیده‌ و از نظر نعمت‌ "ولایت"، تمام‌ نیست، مرضی‌ و پسندیدهٔ‌ خدا نیست‌ و به‌ همین‌ جهت‌ است‌ كه‌ به‌ دنبال‌ یأس‌ كفار، اكمال‌ دین‌ واتمام‌ نعمت‌ فرمود: «وَ‌ رَضیتُ‌ لَكُم‌الاسلامَ‌ دیناً» و بدین‌ ترتیب‌ وعده‌ای‌ كه‌ خدا در سورهٔ‌ نور داده‌ بود، در سورهٔ‌ مائده‌ تحقق‌ یافت:

وَ‌عَدَ‌االَّذینَ‌ آمَنُوا مِنكُم‌ وَ‌ عَمِلُوا الصالِحاتِ‌ لَیَستَخلِفَنَّهُم‌ فِی‌الا‌ َرضِ‌ كَما استَخلَف‌الَّذینَ‌ مِن‌ قَبلِهم‌ وَ‌ لَُیمَكٍّنَنَّ‌ لَهُم‌ دینَهُم‌ الَّذی‌ ارتَضی‌ لَهُم‌ وَ‌ لَیُبَدٍّلنَّهُم‌ مِن‌ بَعدِ‌ خَوفِهم‌ اَمناً‌ یَعبُدونَنی‌ لایُشرِكونَ‌ بیشَیئاً۴

«خداوند به‌ آنهایی‌ از شما كه‌ ایمان‌ آورده‌ و عمل‌ صالح‌ انجام‌ داده‌اند، وعده‌ داده‌است‌ كه‌ آنها را در روی‌ زمین‌ خلیفه‌ كند. همانگونه‌ كه‌ پیشینیان‌ آنها را خلیفه‌ كرد و دینشان‌ را كه‌ برایشان‌ پسندیده‌ است، برای‌ آنها استوار و متمكن‌ سازد و خوف‌ آنها را مبدل‌ به‌ امن‌ كند كه‌ مرا بپرستند و چیزی‌ شریك‌ من‌ قرار ندهند.»

● ‌چگونگی‌ جامعیت‌ و كمال‌

با عنایت‌ به‌ آیهٔ‌ سوم‌ سورهٔ‌ مائده‌ و مضامین‌ دیگر اسلامی، هیچ‌ مسلمانی‌ نیست‌ كه‌ دین‌ را ناقص‌ - اعم‌ از "ناتمام" یا "غیركامل" - بداند.

دین، شجرهٔ‌ طیبه‌ای‌ است‌ كه‌ به‌ اعتبار "نعمت"، تام‌ و تمام‌ و به‌ اعتبار جنبه‌های‌ اعتقادی‌ و اخلاقی‌ و فقهی، "كامل" است.

این‌ مطلب، به‌ طور قطع‌ مورد قبول‌ همه‌ مذاهب‌ اسلامی‌ است. اگر اختلافی‌ دربارهٔ‌ آن‌ باشد در این‌ است‌ كه‌ آیا آنچه‌ دین‌ را كامل‌ و نعمت‌ را تمام‌ كرده، قضیهٔ‌ مهم‌ غدیرخم‌ بوده‌ است، یا قضیه‌ای‌ دیگر؟!

دكتر احمد بهشتی‌

‌پی‌نوشتها:

۱- المائده‌ / ۳.

۲- منتهی‌الامال، وقایع‌ سال‌ نهم‌ هجری‌

۳- المفردات‌ فی‌ غریب‌القرآن: تمم، كمال.

۴- النور/ ۵۵.

۵- الانبیأ/ ۸۰

۶- المقصص، ۷۷.

۷- البقره، ۸۶.

۸البقره، ۲۰۱.

۹- آل‌ عمران، ۱۸۵.

۱۰نهج‌البلاغه، خطبه‌ ۲۰۳.

۱۱- نهج‌البلاغه، حكمت‌ ۱۳۱.

۱۲- نهج‌البلاغه، خطبه‌ ۱۵۱.

۱۳- سفینهٔ‌البحار: رهب.

۱۴- الجمعه/ ۲.

۱۵- النسأ/ ۵۹.

۱۶- البقره/ ۴۸: هر كه‌ پیامبر را اطاعت‌ كند، خدا را اطاعت‌ كرده‌ و هركس‌ روی‌گردان‌ شود، تو را به‌ عنوان‌ نگهبان‌ ایشان‌ نفرستادیم.

۱۷- سفینهٔ‌ البحار: ولی،الكافی‌ ۲/۱۸، الوسائل‌ ۱/۷.

۱۸- آخرت‌ و خدا، هدف‌ بعثت‌ انبیا، صفحه‌ ۳۵.

۱۹- همان، صفحه‌ ۳۶

۲۰- همان‌ مدرك‌

۲۱- نهج‌البلاغه، حكمت‌ ۳۳۷

۲۲- سفینهٔ‌البحار، دعا

۲۳- آخرت‌ و خدا، هدف‌ بعثت‌ انبیأ صفحه‌ ۳۷

۲۴- همان‌مدرك، صفحه‌ ۳۷ و ۳۸

۲۵- الغاشیه/۲۱ و ۲۲.

۲۶- البقره/ ۲۵۶.

۲۷- الانعام/ ۱۰۷.

۲۸- فاطر/ ۲۳.

۲۹- المائده/ ۹۹.

۳۰- یونس/ ۱۰۸.

۳۱- آخرت‌ و خدا: هدف‌ بعثت‌ انبیا، صفحهٔ‌ ۳۸.

۳۲- همان.

۳۳- نهج‌البلاغه‌ خطبهٔ‌ ۴۰.

۳۴- همان.

۳۵- كلیات‌ مثنوی: ص‌ ۱۰۷، از انتشارات‌ كتابفروشی‌ اسلامیه.

۳۶- سفینهٔ‌البحار: ضرر.

۳۷- آخرت‌ و خدا، هدف‌ بعثت‌ انبیأ: ص‌ ۳۸.

۳۸- نهج‌البلاغه، نامهٔ‌ ۵.

۳۹- آخرت‌ و خدا، هدف‌ بعثت‌ انبیأ: ص‌ ۳۹ و ۴۰.

۴۰- همان، صفحه‌ ۴۰.

۴۱- النسأ/۷۵.

۴۲- النسأ/۹۷.

۴۳- الانفال/ ۶۰.

۴۴- آخرت‌ و خدا، هدف‌ بعثت‌ انبیأ، صفحهٔ‌ ۴۰ و ۴۱.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.