دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

مکتوبی عرفانی


مکتوبی عرفانی

استاد علامه سید جلال الدین آشتیانی , شارح بزرگ حکمت و عرفان در عصر ما, به سال ۱۳۰۴ شمسی در شهرستان آشتیان بدنیا آمد مقدمات علوم اسلامی را در این شهر خواند و سپس عازم حوزه علمیه قم گردید در آنجا نزد آیهٔ الله شهید صدوقی وبرخی بزرگان دیگر کتابهای مغنی , مطول , شرح لمعه , رسائل و مکاسب را خواند و سپس به توصیه مرحوم آقا میرزا مهدی آشتیانی , شرح منظومه و شوارق را در نزد آقای شیخ مهدی مازندرانی تلمذ نمود

● مقدمه‌

استاد علامه‌ سید جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، شارح‌ بزرگ‌ حکمت‌ و عرفان‌ در عصر ما، به ‌سال‌ ۱۳۰۴ شمسی‌ در شهرستان‌ آشتیان‌ بدنیا آمد... مقدمات‌ علوم‌ اسلامی‌ را در این ‌شهر خواند و سپس‌ عازم‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ گردید. در آنجا نزد آیهٔ‌الله شهید صدوقی‌ وبرخی‌ بزرگان‌ دیگر کتابهای‌: مغنی‌، مطول‌، شرح‌ لمعه‌، رسائل‌ و مکاسب‌ را خواند و سپس‌ به‌ توصیه‌ مرحوم‌ آقا میرزا مهدی‌ آشتیانی‌، شرح‌ منظومه‌ و شوارق‌ را در نزد آقای ‌شیخ‌ مهدی‌ مازندرانی‌ تلمذ نمود و سپس‌ پنج‌ سال‌ تمام‌ در دروس‌ کفایه‌، فلسفه‌ و تفسیرعلامه‌ سید محمدحسین‌ طباطبائی‌ حضور یافت‌ و آنگاه‌ مدتی‌ مدید نیز فلسفه‌ و عرفان ‌را در نزد آیهٔ‌الله سیدابوالحسن‌ رفیعی‌ قزوینی‌ و آقا میرزا احمد آشتیانی‌ دوره‌ کرد!...

...در شأن‌ مقام‌ آیهٔ‌الله آقا میرزا ابوالحسن‌ رفیعی‌ قزوینی‌ همین‌ بس‌ که‌ علاوه‌ برتألیفاتی‌ در فقه‌، اصول‌، تفسیر، فلسفه‌ و عرفان‌، شاگردان‌ برجسته‌ای‌ نیز تربیت‌ و تحویل ‌جامعه‌ اسلامی‌ داد که‌ در طلیعه‌ آنها، مرحوم‌ آیهٔ‌الله امام‌ خمینی‌، قرار دارد... شهید استاد مطهری‌ در کتاب‌ « خدمات‌ متقابل‌ ایران‌ و اسلام‌» می‌نویسد: « استاد بزرگ‌ ما، آیهٔ‌الله‌ خمینی‌ مدظله‌، شرح‌ منظومه‌ و قسمتی‌ از اسفار را در نزد او خوانده‌اند و او را بالخصوص‌ از نظر حسن‌ تقریر و بیان‌ می‌ستود.» و خود شهید مطهری‌ درباره‌ ایشان‌

می‌نویسند : « آقا سید ابوالحسن‌ رفیعی‌ قزوینی‌ از مشاهیر و معاریف‌ اساتید در نیم‌ قرن ‌اخیر بود و جامع‌ المعقول‌ و المنقول‌ بود».

علاوه‌ بر امام‌ خمینی‌، آیهٔ‌الله‌ رفیعی‌ شاگردان‌ برجسته‌ و ارزنده‌ دیگری‌ نیز دارند که ‌همگی‌ از آیات‌ و علما و مشاهیر علم‌ و فلسفه‌ هستند و از آنجمله‌اند: آیهٔ‌الله‌ سید رضی ‌شیرازی‌، شیخ‌ محمد حسین‌ اویسی‌، شیخ‌ حسن‌ حسن‌ زاده‌ آملی‌، نظام‌الدین‌ الهی ‌قمشه‌ای‌، دکتر حسین‌ نصر، دکتر غلامحسین‌ دینانی‌ و استاد علامه‌، سید جلال‌الدین‌ آشتیانی‌...

...استاد جلال‌الدین‌ آشتیانی‌ تمامی‌ عمر خود را صرف‌ تحقیق‌ و نشر افکار و آثارحکما و فلاسفه‌ اسلامی‌ بویژه‌ مولانا ملاصد را و حکمت‌ متعالیه‌ او نموده‌ و دهها جلد کتاب‌ و اثر تحقیقی‌ ارزشمند به‌ جامعه‌ جهانی‌ علم‌ و فلسفه‌ تقدیم‌ داشته‌اند که‌ ازآنجمله‌اند:

شرح‌ و تصحیح‌ مبدأ و معاد ملا صدرا، شرح‌ و تصحیح‌ رسائل‌ فلسفی‌ ملا صدرا،شرح‌ اصول ‌المعارف‌ ملا محسن‌ فیض‌، قرهٔ‌العیون‌ ملامهدی‌ نراقی‌، شرح‌ تمهید القواعد صدرالدین‌ محمد ترکه‌، شرح‌ زاد المسافر ملا صدرا، تصحیح‌ شواهد الربوبیهٔ‌ ملاصدرا،تصحیح‌ اللمعهٔ‌ الالهیهٔ‌ ملامهدی‌ نراقی‌، شرح‌ مقدمه‌ قیصری‌ بر فصوص‌الحکم‌محی‌الدین‌ ابن‌ عربی‌ و ....

استاد جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، چهل‌ و پنج‌ سال‌ قبل‌ و بهنگامی‌ که‌ در حوزه‌ علمیه‌ قم‌بود، مکتوب‌ آیهٔ‌الله‌ سیدابوالحسن‌ قزوینی‌ را در باب‌ تخلیه‌ و تجلیه‌ و تحلیه‌، با چند حاشیه‌ مفید به‌ خط‌ خود، به‌ اینجانب‌ اهداء نمود که‌ از آن‌ تاریخ‌ تاکنون‌، در بین‌ کتب‌ واوراق‌ و اسناد گرانقدر و گاهی‌ بی‌نظیر مجموعهٔ‌ مکتبهٔ‌ خاصه‌ اینجانب‌، محفوظ‌ مانده‌است‌ که‌ اینک‌ متن‌ آن‌ برای‌ استفاده‌ عموم‌ در اختیار اهل‌ خرد قرار می‌گیرد...

البته‌ نامه‌های‌ ویژه‌ای‌ نیز از استاد جلال‌الدین‌ آشتیانی‌ و با خط‌ زیبای‌ ایشان‌، در میان ‌اوراق‌ ما همچنان‌ وجود دارد که‌ چون‌ در بعضی‌ از آنها اشاراتی‌ سیاسی‌! نیز هست‌، نمی‌دانم‌ که‌ « مجاز» به‌ نشر آنها هستم‌ یا نه‌؟... با اشاره‌ به‌ این‌ نکته‌ که‌ در آن‌ دوران‌، و پس‌از کودتای‌ ۲۸ مرداد، پاتوق‌ ما منزل‌ مرحوم‌ آقای‌ سید مهدی‌ رضوی‌ قمی‌ در محلّه‌« مقصود بیک‌» شمیران‌ بود. مرحوم‌ رضوی‌ باغ‌ بزرگی‌ داشت‌ با اتاقهای‌ متعدد ولی‌درویشانه‌!... که‌ پناهگاه‌ یا استراحتگاه‌ دانشجویان‌ جوان‌ وابسته‌ به‌ انجمن‌ اسلامی ‌دانشجویان‌ و یا عضو نهضت‌ مقاومت‌ ضد رژیم‌ کودتا بود... و پاتوق‌ استاد جلال‌ آشتیانی‌و اینجانب‌ هم‌ ــ هر وقت‌ به‌ تهران‌ می‌آمدم ــ آنجا بود.

از اصحاب‌ ثابت‌ آن‌ بیت‌ درآن‌ دوران‌، علاوه‌ بر ما دو نفر و یک‌ درویش‌ پیر، با گیسوانی‌ بلند و عصایی‌ دائماً در دست‌ ــ که‌ گاهی‌ پیش‌ گوئی‌های‌ عجیب‌ و غریبی‌ هم‌ می‌نمود ــ دوستان‌ و برادران‌ زیر بودند: دکتر ابراهیم‌ یزدی‌، شهید مصطفی‌ چمران‌، مهندس‌عرب ‌زاد، مهندس‌ طاهری‌ و محمد باقر رضوی‌ ـ فرزند آقا سید مهدی‌ رضوی‌ قمی ـ و ...مرکز بخشی‌ از فعالیتهای‌ «ذنهضت‌ مقاومت‌» هم‌ همانجا بود. و گاهی‌ بیانیه‌ها و نشریات ‌نهضت‌ مقاومت‌ را من‌ آنجا تحویل‌ می‌گرفتم‌ و با خود برای‌ توزیع‌ به‌ قم‌ می‌بردم‌ و درهمین‌ رابطه‌ استاد جلال‌الدین‌ آشتیانی‌ در نامه‌های‌ خود به‌ اینجانب‌ « نصائح‌ مشفقانه‌ای‌» ارائه‌ می‌نمود که‌ همان‌ وقتها تا حدودی‌ مورد استفاده‌ قرار می‌گرفت‌! و اکنون‌ نیز آن‌ متن‌ اجازه‌ نامه‌ آیت‌الله سیدابوالحسن‌ رفیعی‌ قزوینی‌ قدس‌سره‌ به‌ : « جناب‌ العالم‌الفاضل‌ التحریر و المحقق‌ المتأله‌ بحقه‌ عماد الفقهاء و المجتهدین‌ و سیدالحکماء والمتألهین‌، المولی‌ السیدجلال‌الدین‌ الا´شتیانی‌... شهر محرم‌ حرام‌ سنه‌ ۱۳۸۰ ه .»

نامه‌ها ــ همانطور که‌ اشاره‌ کردم ــ جزء اسناد مجموعه‌ شخصی‌ اینجانب‌ است‌... که‌ البته ‌اگر از رضایت‌ ایشان‌ در نشر مطلع‌ گردم‌، به‌ نشر آنها خواهم‌ پرداخت‌. اکنون‌ فقط‌ مکتوب‌ عرفانی‌ مرحوم‌ آیهٔ‌الله قزوینی‌ و حواشی‌ استاد جلال‌الدین‌ آشتیانی‌ در اختیار اصحاب‌ معرفت‌ قرار می‌گیرد.

تهران‌ ـ جمعه‌ ۲۸/۶/۷۶

سید هادی‌ خسروشاهی‌

● متن‌ مکتوب‌

آیهٔ‌الله حاج‌ سید ابوالحسین‌ رفیعی‌ قزوینی‌۱

بِسْم‌ِاللهِ الرَّحْمن‌ِ الرَّحیم‌

بدانکه‌ قوّه‌ عملیّه‌ در نفس‌ انسانیّه‌ که‌ کار فرمای‌ بدن‌ جسمانی‌ است‌ در رسیدن‌ به اوج‌ سعادت‌ و کمال‌ ناچار است‌ که‌ مراتب‌ چهارگانه‌ را که‌ خواهیم‌ شرح‌ داد بسیر و حرکت‌ معنوّیه‌ عبور نموده‌ تا از حضیض‌ نقص‌ حیوانیّت‌ بذروه‌ علیای‌ انسانیّت‌ نائل‌ و برخوردارشود.

مرتبه‌ اولی‌ که‌ او را تجلیه‌ خوانند آنست‌ که‌ نفس‌ قوی‌ و اعضاء بدن‌ را بمراقبت‌ کامله‌در تحت‌ انقیاد و اطاعت‌ احکام‌ شرع‌ و نوامیس‌ الهیه‌ وارد نموده‌ که‌ اطاعت‌ اوامر و اجتناب‌ از منهیّات‌ شرعیّه‌ را بنحو اکمل‌ نماید تا پاکی‌ صورتی‌ و طهارت‌ ظاهرّیهٔ‌ در بدن ‌نمایان‌ شود و در نفس‌ هم‌ رفته‌ رفته‌ خوی‌ انقیاد و ملکه‌ تسلیم‌ برای‌ اراده‌ حق‌ متحقق‌ گردد و برای‌ حصول‌ این‌ مرتبه‌ علم‌ فقه‌ بر طبق‌ طریقه‌ حقه‌ جعفرّیه‌ کافی و بنحو اکمل ‌عهده‌ دار این‌ امر است‌.

مرتبه‌ ثانیه‌ که‌ آن‌ را تخلیه‌ نامند آنست‌ که‌ نفس‌ بمضاّر و مفاسد اجتماعی‌ و انفرادی ‌اخلاق‌ رذیله‌ و خویهای‌ پلیدآگاهی‌ یابد و به‌ تدبر در عواقب‌ وخیم‌ آنها در دنیی‌ و عقبی‌ بر طبق‌ دساتیر مقررّه‌ در فن‌ علم‌ اخلاق‌ آن‌ صفات‌ ناپسند را از خود دور و محو نمایدهمچون‌ کبر و حسد و حرص‌ و شهوت‌ و بدبینی‌ بخلق‌ و خودخواهی‌ و باقی‌ صفات‌ رذیله‌ که ‌در کتب‌ اخلاق‌ ثبت‌ است‌ و این‌ کار در معالجات‌ روحانی‌ و طب‌ّ ال´هی‌ همچون‌ خوردن‌ مسهلات‌ و داروها است‌ برای‌ رفع‌ اخلاط‌ فاسده‌ در معالجه‌ جسمانی‌ و طب‌ طبیعی‌.

مرتبه‌ ثالثه‌ که‌ آن‌ را تحلیه‌ نامند آن‌ بود که‌ پس‌ از حصول‌ تخلیه‌ و رفع‌ موانع‌ خود را به‌زیور اخلاق‌ نیک‌ و خویهای‌ پسندیده‌ که‌ در نظام‌ اجتماع‌ و فرد تأثیر بسزا و عمیق‌ دارندآراسته‌ کند واین‌ خود پاکیزگی‌ باطن‌ و طهارت‌ معنوّیه‌ است‌ که‌ تا این معنی‌ حاصل‌ و متحقق‌ نشود آدمی‌ در باطن‌ آلوده‌ و نجس‌ خواهد بود هر چند که‌ ظاهر بدن‌ محکوم‌ به ‌پاکی‌ ظاهری‌ است‌ و این‌ کار در طب‌ّ روحی‌ و معالجه‌ نفس‌ مانند خوردن‌ غذا و استعمال ‌دوای‌ مقوی‌ است‌ که‌ برای‌ تولید نیرو و قوت‌ در بدن‌ در طب‌ جسمانی‌ بکار می‌برند و پس‌ از حصول‌ و تحقّق‌ مراتب‌ سه‌ گانه‌ فوق‌ از برکت‌ صفاء و پاکی‌ روح‌ در نهاد آدمی‌ جاذبه‌ محبت‌به‌ حضرت‌ حق‌ پیدا گردد که‌ تولید آن‌ از مجذوب‌ شدن‌ قهری‌ است‌ به‌ عالم‌ حقیقت‌ و سردشدن‌ از عالم‌ مجازی‌ که‌ عرصه‌ ناپایدار ممکنات‌ است‌ و رفته‌ رفته‌ محبت‌ شدت‌ نماید و اشتعال و افروختگی‌ عجیب‌ در روح‌ عیان‌ گردد و از خود بیخود و بیخبر شود و این‌ مقام ‌را که‌ مرتبه‌ چهارم‌ از کمال‌ قوّه‌ عملّیه‌ است‌ فناء گویند و مقام‌ فناء فی‌الله سه‌ درجه‌ دارد.

درجه‌ اولی‌ فناء در افعال‌ است‌ که‌ در نظر عارف‌ سالک‌ جملهٔ‌ مؤثرات وهمه‌ مبادی‌ اثر و اسباب‌ و علل‌ از مجرّد و مادّی‌ و قوی‌ طبیعیه‌ و ارادیهٔ بیهوده‌ و بی‌اثر شود و مؤثری ‌غیر از حق‌ و نفوذ اراده‌ و قدرت‌ حق‌ در کأئنات‌ نبیند و عوامل‌ این‌ عالم‌ را محو و ناچیز درحیطه‌ قدرت‌ نامنتاهی‌ الهی‌ شهود نماید و در این‌ حال‌ یاس‌ تمام‌ از همه‌ خلق‌ و رجاء تام‌بحق‌ پیدا شود و حقیقت‌ آیه‌ کریمه‌ و مارمیت‌ اذ رمیت‌ ولیکن‌ الله رمی‌۰۳۹; رابعین‌ شهود بدون ‌شائبه‌ پندار و خیال‌ عیان‌ بیند و لسان‌ حال‌ او مترنم‌ بمقال‌ ذکر کریم‌۲ لاحول‌ و لا قوهٔ‌ الاّ بالله‌ گردد و در اینمقام‌ بزرگترین‌ قدرتها و نیروهای‌ مقتدرترین‌ سلاطین‌ عالم‌ امکان‌ با قدرت‌ و نیروی‌ پشهٔ‌ ضعیف‌ در نظر حقیقت‌ بین‌ او یکی‌ شود و این‌ درجه‌ را محو گویند.

درجهٔ‌ ثانیه‌ فناء در صفات‌ حق‌ است‌ بیان‌ این‌ مقام‌ آنکه‌ انواع‌ مختلفهٔ‌ کائنات‌ که‌ هریک‌ در حدّ خود تعینی‌ و نامی‌ دارند مانند ملک‌ و فلک‌ و انسان‌ و حیوان‌ و اشجار ومعادن‌ که‌ در نظر اهل‌ حجاب‌ بصورت‌ کثرت‌ و تعدد و غیریت‌ متصوّر و مشهود هستند در نظر عارف‌ الهی‌ یکی‌ شوند یعنی‌ همه‌ را از عرش‌ اعلای‌ تجرّد تا مرکز خاک‌ بصورت ‌نگارستانی‌ مشاهده‌ نماید که‌ در تمامت‌ سقف‌ و دیوار آن‌ عکس‌ علم‌ و قدرت‌ و حیوهٔ‌ ورحمت‌ و نقش‌ لطف‌ و مهر و محبت‌ الهی‌ و عنایت‌ یزدانی‌ به‌ قلم‌ تجلی‌ نگاشته‌ و پرتو جمال‌ و جلال‌ حق‌ بر آن‌ افتاده‌ است‌ ۳ در این‌ نظر برّیه‌ بحر و دریاها و خشگیها افلاک‌ وخاک‌ عالی‌ و دانی‌ همه‌ به‌ هم‌ متصل‌ و پیوسته‌ و یکی‌ خواهند بود و همه‌ با یک‌ نغمه‌ و به ‌یک‌ صدای‌ موزون‌ خبر از عظمت‌ عالم‌ ربوبی‌ دهند و در این‌ مقام‌ به‌ حقیقت‌ توحید وکلمه‌ طیبه‌ لااله‌ الا الله‌ متحقق‌ شود یعنی‌ همه‌ صفات‌ کمال‌ را منحصر به‌ حق‌ داند و در غیرحق‌ ظل‌ و عکس‌ صفات‌ کمال‌ را پندارد و این‌ مقام‌ را محق‌ خوانند.

درجهٔ‌ ثالثه‌ مقام‌ فناء در ذات‌ است‌ که‌ فناء در احدیت‌ گویند و در این‌ مقام‌ همگی‌اسماء و صفات‌ از صفات‌ لطف‌ همچون‌ رحمن‌ و رحیم‌ و رازق‌ و منعم‌ و صفات‌ قهر مانندقهار و منتقم‌ را مستهلک‌ در غیب‌ ذات‌ احدیت‌ نماید۴ و بجز مشاهده‌ ذات‌ احدیت‌هیچگونه‌ تعینی‌ در روح‌ او باقی‌ و منظور نماند حتی‌ اختلاف‌ مظاهر همچون‌ جبرئیل‌ وعزرائیل‌ و موسی‌ و فرعون‌ از چشم‌ حقیقت‌ بین‌ صاحب‌ این‌ مقام‌ مرتفع‌ شود مهر و خشم‌حق‌ بسط‌ و قبض‌ عطاء و منع‌ وی‌ بهشت‌ و دوزخ‌ برای‌ او یکی‌ گردد صحّت‌ و مرض‌ فقر وغنی‌ عزّت‌ و ذلّت‌ برابر شود۵ در این‌ مرحله‌ است‌ که‌ شاعر عارف‌ الهی‌ نیک‌ سروده‌ که‌ گفته‌ « گر وعده‌ دوزخ‌ است‌ و یا خلد غم‌ مدار، بیرون‌ نمی‌برند ترا از دیار دوست‌» و شاید یکی‌ از مراتب‌ استقامت‌ که‌ در صحیفه‌ ال´هیه‌ امر بدان‌ فرموده‌ و ممدوح‌ در علم‌ اخلاق‌ ومحمود در فن‌ّ عرفان‌ است‌ همین‌ مقام‌ شامخ‌ فناء در ذات‌ است‌ و این‌ مقام‌ را طمس‌ مقدم‌خوانند که‌ بکلی‌ اغیار از هر جهت‌ محو و نابود گشته‌ توحید صافی‌ و خالص‌ ظهور وتحقق‌ یافته‌ است‌ در این‌ مرتبه‌ که‌ آخرین‌ منازل‌ و سفرالی‌ الله‌ جلت‌ عظمته‌ بود به‌ لسان‌ حقیقت‌ گوید یا هو یا من‌ لیس‌ الا هو و چون‌ طالب‌ حق‌ به‌ این‌ مقام‌ رسید از هویت‌ او وهویت‌ همه‌ ممکنات‌ چیزی‌ نمانده‌ بلکه‌ همگی‌ در تجلی‌ حقیقت‌ حق‌ متلاشی‌ ومضمحّل‌ شده‌اند لمن‌الملک‌ الیوم‌لله‌ الواحد القهار.

بخواهش‌ حضرت‌ آقای‌ ذوالمجد طباطبائی‌ قمی‌ سلمه‌الله‌ تعالی‌، تحریر و قلمی‌ شدبا مراعات‌ اختصار.

فی‌ سوم‌ شهر شعبان‌ المعظم‌

نعمت الله موسوی

از: آیهٔ‌الله رفیعی‌ قزوینی‌

سیدهادی‌ خسروشاهی‌

منبع : http://khosroshahi.net/article/detail_art.php?artid=۱۰&flag=۱&merg=۱