یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
مجله ویستا

حضرت فاطمه علیهاالسلام و ولایت كبرا


حضرت فاطمه علیهاالسلام و ولایت كبرا

ولایت كبرای حضرت زهرا علیهاالسلام در امتداد ولایت مطلق خداوند قرار دارد, به گونه ای كه ایشان به اذن الهی, حق دخل و تصرف در امور عالم را دارد و می تواند نفوس انسان های مستعد را شناخته, به سرمنزل مقصود رهنمون سازد

ولایت كبرای حضرت زهرا علیهاالسلام در امتداد ولایت مطلق خداوند قرار دارد، به گونه‏ای كه ایشان به اذن الهی، حق دخل و تصرف در امور عالم را دارد و می‏تواند نفوس انسان‏های مستعد را شناخته، به سرمنزل مقصود رهنمون سازد. آیاتی در باب اثبات عصمت و طهارت و علم وهبی و لدنّی ایشان بخصوصه یا در جمله اهل بیت علیهم‏السلام نازل گردیده و روایاتی نیز به طور عام یا خاص درباره حضرت زهرا علیهاالسلام صادر شده‏اند كه از این میان، چهل منقبت درباره آن حضرت استخراج گردیده كه همگی بیانگر آنند كه ایشان در عالم آفرینش ركن می‏باشد.

نكته مسلّم آن است كه این روایات مبتنی بر آیات بوده و با سندهای محكم و متقن در میان منابع و مراجع فقهی و روایی ما بیان شده‏اند و حجّیت خود را حفظ كرده‏اند.

عده‏ای بر این باورند كه حضرت فاطمه علیهاالسلام از آن‏رو كه دخت گرامی رسول والامقام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏باشد، دارای منقبت و فضایلی خاص است، اما آنچه باید بدان توجه نمود این است كه حضرت فاطمه علیهاالسلام صاحب ولایت كبراست؛ یعنی همان‏گونه كه باید به ولایت رسول گرامی، امیرمؤمنان علی و حسنین علیهم‏السلام ایمان و اعتقاد قطعی داشت، باید به ولایت فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز اذعان و اعتراف نمود.

پیش از ورود به بحث اصلی، لازم است مطالبی در زمینه ولایت بیان شوند تا اثبات چنین امری از طریق آیات و روایات قابل بررسی و تحقیق باشد.

● «ولایت» در لغت و اصطلاح

«ولایت» به معنای قرب، محبوبیت، تصرّف، ربوبیت و نیابت، دارای مراتبی است كه برخی از مراتب آن اوسع و اتمّ از دیگر مراتبند. باطن ذات ولایت، كنز مخفی است و به حسب ظهور، دارای شدت و ضعف و كمال و نقص می‏باشد.

«ولایت» در اصطلاح اهل معرفت، حقیقت كلّیه‏ای است كه شأنی از شئون ذاتی حق می‏باشد و علم ظهور حقایق خلقی است. مبدأ ولایت، حضرت احدیت است و انتهای آن عالم ملك و شهادت.

● اقسام ولایت

ولایت به اعتبار مفهوم، به دو بخش «مطلق» و «مقیّد» تقسیم می‏شود.(۲) اما به اعتبار مصداق، ولایت به «عامّه» و «خاصه» تقسیم می‏گردد. ولایت از آن اعتبار كه صفتی از صفات الهی است، «مطلق»، و به اعتبار استناد به انبیا و اولیا علیهم‏السلام «مقیّد» می‏شود؛ در واقع، مقیّد، مرتبه نازله مطلق است.

از آن‏رو كه ولایت شامل جمیع اهل ایمان می‏شود، آن را «ولایت عامّه» گویند. «ولایت خاصه» نیز به اهل سلوك و شهود اختصاص دارد كه به اعتبار فنای آن‏ها در حق و بقا به وجود مطلق، به این مقام می‏رسند.(۳)

چون دایره ولایت به حسب حیطه و شمول، بزرگ‏تر از نبوّت است و نبوّت جهت ظاهری ولایت و ولایت جهت باطنی نبوّت است، از این‏رو، انبیا در حیطه مقام ولایت واقع شده‏اند. انبیا به اعتبار جهت ولایت، فانی در حق و متصل به علم ربّ مطلق می‏باشند و به مصالح و مفاسد اجتماعی آگاهی پیدا می‏كنند.(۴)

ابتدای ولایت، انتهای سفر اول سالك الی اللّه می‏باشد و وجودش حقانی می‏گردد.(۵)

مقام «ولایت مطلقه» مقام حصول جمیع كمالات وجودی و صفات كمالی و مجمع مظاهر و مراتب است. این وجود جمعی كامل تمام محمّدی فانی در حق و باقی به اوست(۶) و محیط بر جمیع مراتب وجودی می‏باشد. بر همین اساس، ائمّه اطهار علیهم‏السلام معارف حقیقی و احكام الهی را از مأخذی كه خاتم رسل اخذ می‏نموده است، دریافت می‏نمایند. این مأخذ برای پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بالاصاله و برای ائمّه اطهار علیهم‏السلام به تبع وجود خاتم است. به همین دلیل، اجماع شیعه بر آن است كه علم ائمّه اطهار علیهم‏السلام لدنّی و وهبی است.(۷)

● ولایت كبرای حضرت زهرا علیهاالسلام در آیات و روایات

پس از بیان این مقدّمه، باید اذعان كرد كه حضرت فاطمه علیهاالسلام گوهری قدسی در تعیّن و صورت انسی است و آن حضرت انسیه حورا و عصمت كبرای الهی است.(۸) این مهم در آیات و روایات به خوبی مشهود است.

الف) آیات

▪ «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرا» (احزاب: ۳۳)؛ خداوند چنین اراده فرموده است كه ناپاكی را فقط از شما اهل بیت بِبَرد و شما را پاك و منزّه گرداند.

▪ «فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَعْنَهَٔ اللّهِ عَلَی الْكَاذِبِینَ» (آل عمران: ۶۱)؛ بگو (ای پیامبر): بیایید، بخوانیم ما فرزندانمان و شما فرزندانتان را، و ما زنانمان و شما زنانتان را، و ما خودمان و شما خودتان را، سپس به مباهله برخیزیم تا دروغگویان را به لعن خدا گرفتار سازیم.

▪ «فَتَلَقَّی آدَمُ مِن رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْه» (بقره: ۳۷)؛ پس آدم از خداوند كلماتی فراگرفت و آن كلمات را وسیله توبه خویش قرار داد.

▪ «وَإِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُن» (بقره: ۱۲۴)؛ هنگامی كه ابراهیم را پروردگارش با كلماتی امتحان نمود، پس آن كلمات را تمام كرد.

▪ «قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْرا إِلَّا الْمَوَدَّهَٔ فِی الْقُرْبَی» (شوری: ۲۳)؛ بگو ای پیامبر، من بر آن (انجام رسالتم) پاداشی از شما نمی‏خواهم، مگر مودّت با خویشان نزدیكم.

▪ «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْكِینًا وَیَتِیًما وَأَسِیرا إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورا» (دهر: ۸ـ۹)؛ آنان‏كه در راه دوستی خدا طعام خود را به فقیر و یتیم و اسیر می‏دهند؛ (می‏گویند:) ما فقط برای رضای خدا به شما طعام می‏دهیم و از شما هیچ پاداش و سپاسی نمی‏طلبیم.

▪ «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَهَٔ عَلَی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا» (احزاب: ۷۲)؛ ما امانت را به آسمان‏ها و زمین و كوه‏ها عرضه كردیم، آن‏ها نپذیرفتند و ترسیدند كه آن را حمل كنند، در حالی كه انسان این امانت را پذیرفت؛ كه او بسیار ستم‏كار و نادان است.

هر یك از این هفت آیه به نوعی، بیانگر ولایت حضرت صدیقه علیهاالسلام می‏باشند.

درباره آیه اول، كه به آیه «تطهیر» معروف است، روایات متواتری در شأن نزول آن نقل می‏كنند كه این آیه در خانه امّ سلمه نازل شد، زمانی كه اهل‏بیت (پنج تن) علیهم‏السلام در زیر عبا قرار گرفته بودند و امّ سلمه نیز از آمدن در زیر عبا نهی شد. غیر از جماعتی از صحابه، قریب ۳۰۰ تن دیگر نیز این روایت را به همین شكل نقل كرده‏اند كه نام آن‏ها در كتاب الغدیر آمده است.

این آیه بیانگر عصمت اهل بیت علیهم‏السلام و از جمله حضرت زهرا علیهاالسلام می‏باشد عصمت از جمله شئون منصب ولایت است و غیر از معصومان علیهم‏السلام كسی را سراغ نداریم كه ولایت كبرا داشته باشد.(۹)

آیه دوم به آیه «مباهله» معروف است. در ماجرای مباهله، حضرت زهرا علیهاالسلام نیز شركت داشتند؛ چرا كه «ابنائنا» در آیه، حسنین علیهماالسلام هستند و منظور از «انفسنا» پیامبر و حضرت علی علیهماالسلام می‏باشند و از حضرت زهرا علیهاالسلام ، كه بانوی معصوم می‏باشد، با لفظ «نسائنا» تعبیر شده است. چون امر مباهله یك امر عادی نیست و تنها از افراد شایسته و مقدّس برمی‏آید، حضرت زهرا علیهاالسلام یكی از شخصیت‏هایی است كه مشمول آیه می‏باشد و این از مسلّمات است.(۱۰)

درباره آیه سوم، روایاتی نقل شده‏اند كه نشان می‏دهند همان‏گونه كه رسول اكرم و حضرت علی و امام حسن و امام حسین علیهم‏السلام سبب خلقتند، حضرت زهرا علیهاالسلام نیز یكی از اسباب آفرینش جهان است، و معقول نیست كسی علت خلقت باشد و ولایت نداشته باشد. در این روایات، كلماتی را كه حضرت آدم علیه‏السلام از حق تعالی فرا گرفت و به وسیله آن‏ها، توبه‏اش مورد قبول واقع شد، نام‏های مبارك اهل بیت علیهم‏السلام می‏باشند. در بخشی دیگر از روایات، خداوند در پاسخ حضرت آدم علیه‏السلام كه عرض كرد: آیا نزد تو مخلوقی محبوب‏تر از من هست؟ خداوند فرمود: بلی، مخلوقاتی از تو محبوب‏تر دارم كه اگر آن‏ها نبودند، تو را نیز نمی‏آفریدم، و سپس نام اهل بیت و فرزندان ایشان علیهم‏السلام برده می‏شود.(۱۱)

درباره آیه چهارم، همانند آیه سوم منظور از «كلمات» طبق روایتی كه مفضّل بن عمر ـ از بزرگان صحابه امام صادق علیه‏السلام ـ نقل می‏كند، «اهل بیت علیهم‏السلام » می‏باشند و منظور از «اَتَمَهُنَّ» نُه امام دیگر از اولاد امام حسین علیهم‏السلام می‏باشند. امام صادق علیه‏السلام همچنین طبق روایتی می‏فرماید: «نحن الكلماتُ»؛ ما آن كلماتی هستیم كه خداوند در قرآن به آن‏ها اشاره می‏فرماید.(۱۲)

حال چگونه ممكن است كه اشخاصی در منطق وحی «كلمات الهی» نامیده شوند و انبیا به آنان متوسّل گردند، ولی خودشان عاری از ولایت باشند؟! حضرت زهرا علیهاالسلام از این كلمات می‏باشد. درباره آیه پنجم نیز روایات بسیاری میان شیعه و سنّی مطرحند كه منظور از «مودّت قربی» محبت اهل بیت علیهم‏السلام می‏باشد. این مودّت هم‏سنگ و هم‏وزن اجر رسالت محمّدی است. به دنبال نازل شدن این آیه، حافظ ابوعبداللّه ملاّ روایتی را در سیره‏اش نقل می‏كند: رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «خدای تعالی مزد رسالتم را، كه بر عهده شماست، مودّت خویشان و نزدیكانم قرار داده است و من در روز قیامت، نسبت به این مودّت از شما بازخواست خواهم كرد.»(۱۳)

معصومه ذبیحی(۱)

۱. دكترای عرفان اسلامی، مدرّس حوزه و دانشگاه.

۲. محمدرضا قمشه‏ای، رساله خلافت كبری، ترجمه و شرح علی زمانی قمشه‏ای، اصفهان، كانون پژوهش، ۱۳۷۸، ص ۱۹۰.

۳. جلال‏الدین آشتیانی، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحكم، امیركبیر، ۱۳۷۰، ص ۸۶۴ـ۸۶۵.

۴. همان، ص ۸۷۱.

۵. همان، ص ۸۷۲.

۶. همان، ص ۸۹۰.

۷. همان، ص ۹۰۶.

۸. حسن حسن‏زاده آملی، شرح فصّ حكمهٔ عصمتیهٔ فی كلمهٍٔ فاطمیهٔ، ص ۱۵۳.

۹. سیّدمحمدحسن طباطبایی، المیزان، ترجمه سیدمحمّدباقر موسوی همدانی،محمّدی،۱۳۷۰،ج۳۲،ص۱۸۱.

۱۰. عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۴۷.

۱۱. این روایات را سیوطی در الدُّر المنثور، بدخشانی از حافظ كبیر، دارقطنی از ابن النجار، و ابن مغازلی در مناقبش با ذكر سند نقل كرده‏اند.

۱۲. سیدمحمّدحسین طباطبایی، پیشین، ج ۱، ص ۲۷۵، به نقل از: محمّد بن یعقوب كلینی، الكافی، ترجمه و شرح سیدهاشم رسولی، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت علیهم‏السلام ، ج ۲، ص ۱۱۷.

۱۳. ابراهیم امینی، فاطمه زهرا علیهاالسلام ، ص ۲۶.

۱۴. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‏طالب، قم، مطبعهٔ العلمیه، ج ۳، ص ۳۷۳ـ۳۷۵.

۱۵. عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، پیشین، ذیل سوره احزاب، آیه ۷۲.

۱۶. به نقل از: عبدالحسین امینی، فاطمهٔ‏الزهراء علیهاالسلام ، به كوشش حبیب چایچیان، امیركبیر، ۱۳۶۳، ص ۱۰۷ـ۱۱۸.

۱۷. احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج ۱، ص ۲۵۹ / ذبیح‏اللّه محلاّتی، ریاحین الشریعه، تهران، اسلامیه، ج ۷ ص ۱۷۱.

۱۸. ذبیح‏اللّه محلاتی، پیشین، ج ۱، ص ۱۱۴.

۱۹. همان، ج ۱، ص ۱۶۲.

۲۰. ذبیح‏اللّه محلاّتی، ریاحین الشریعه، ج ۱، ص ۳۷.

۲۱. همان، ج ۱، ص ۲۲۵.

۲۲. محمد الحسون، اعلام النساء، اسوه، ۱۴۱۱ ق، ص ۵۳۶.

۲۳. همان، ص ۵۳۶ / ذبیح‏اللّه محلاّتی، پیشین، ج ۱، ص ۶۴.

۲۴. ذبیح‏اللّه محلاّتی، پیشین، ج ۱، ص ۱۸۵

۲۵. همان، ج ۱، ص ۶۵.

۲۶. همان، ج ۱، ص ۷۴.

۲۷. همان، ج ۱، ص ۶۴.

۲۸. همان، ج ۱، ص ۶۵.

۲۹. علاءالدین علی المتقی، كنز العمّال، ج ۶، ص ۲۱۹.

۳۰. محمّد الحسون، پیشین، ص ۵۴۳.

۳۱. محمّد بن یعقوب كلینی، پیشین، ج ۲، ص ۳۶۰، «كتاب الحجهٔ».

۳۲. ذبیح‏اللّه محلاّتی، ریاحین الشریعه، ج ۱، ص ۴۸.

۳۳. عبداللّه جوادی آملی، زن در آئینه جلال و جمال، نشر فرهنگی رجاء، ۱۳۷۰، ص ۳۹۱.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.