سه شنبه, ۱۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 4 March, 2025
تمسک به سنت برای مخالفت با حکمت

اساسا در عالم اسلام دستهبندیها و گروههایی درخصوص مسائل اعتقادی و عملی وجود داشته است، یکی از این دستهبندیها، تقابل مکتب طرفدار حکمت با مکتب طرفدار حدیث است. تفاوت در نگاه به سنت نبوی بین این دو نحله از ابتدا سبب ایجاد یک تفاوت شده و این تفاوت در پیدایی علوم اسلامی تاثیر گذاشته است. البته کلمه اهل حدیث در معنای طرفداری سفت و سخت از سنت نبوی، زمانی ایجاد شد که افکار و نحلههای فلسفی مانند معتزله و جبریون و شیعه پدید آمدند. اهل حدیث، در مقابل اینها معتقد بودند که ماییم که فقط تمسک به حدیث داریم. در این میان معتزله متهم به این بودند که از عقل به جای سنت نبوی استفاده میکنند.
مجموع این اختلافات این دو نحله را ایجاد کرده است و در میان اهل تسنن و تشیع به یک نسبت وجود دارند. هر زمانی که تفسیر یک حدیث یا آیه مطرح میشد، اهل حدیث میگفتند که حق بررسی و پرسیدن در این مورد را نداریم و باید آن را به همین شکل گذاشت. این گرایش، معتقد بود که هر چیزی را که ما احتیاج داریم، در قرآن و حدیث هست و باید عقل را تعطیل کرد. هر دو گروه برای اثبات مدعیات خودشان به آیات و روایات متوسل میشدند.
در گرایش افراطی، اهل حدیث به سه نکته تکیه میشود:
۱- چرا اهل حدیث گفته میشود، چرا اهل قرآن نمیگویند؟ مگر اهمیت قرآن از حدیث بیشتر نیست؟ برای اینکه تصور این است که قرآن قابل توسعه نیست ولی تعداد حدیث خیلی بیشتر است.
۲- عقل را به عنوان یک امر مستقل و اجتهادی نمیپذیرند و
۳- هر چیزی که نو و تازه باشد، بدعت تلقی میشود. اهل حدیث عناوینی را که برای کسانی که بر رای و عقل تکیه میکردند، به کار میبردند، بسیار مذمتآمیز بود. اهل حدیث، همه این افراد را «مبتدعه» یا اهل بدعت میشمردند.
اساسا احادیثی که اهل حدیث در طول تاریخ به آنها استناد میکردهاند، بالغ بر حجم انبوهی است که حتی برخی از آنها از طرف امامان و افراد دیگر مردود شمرده میشدند، جالب اینکه این حجم گاهی به یک میلیون تا یک میلیون و نیم بالغ میشود. جهتگیری بسیاری از این احادیث، علیه اصحاب حکمت بود.
بسیاری از احادیثی که از حضرت محمد (ص) در تجلیل یا مذمت این یا آن فرقه نقل شده، جعلیاند. از این رو، بسیاری از کسانی که به اجتهاد معتقد بودند، نسبت به بسیاری از این احادیث – جدای از احادیث اخلاقی که همه گروهها معتقدند که سنت به معنای اخلاق، نیاز به بررسی ندارد- به چشم تردید مینگریستند. اهل حدیث توهمی را ایجاد کردند تا حکمت را زمین بزنند و باب تعقل را ببندند. مثلا در میان شیعه در دوره صفویه، به یکباره کتابهای حدیثی رو شد. این نبود، جز برای آنکه جلوی فلسفه و حکمت گرفته شود. اصلا هدف علامه مجلسی از جمعآوری «بحارالانوار» این بود که دامنه علوم عقلی را محدود کند. به هر حال، مقصودم این نیست که دایره اجتهاد را میتوان آن قدر وسیع کرد که نتوان آن را جمع کرد. به این بهانه که همه حکمت و عقل بدعت است، نمیتوان آن را محدود کرد. البته حکمت و عقل در دایره سنت نبوی، قابل پذیرش است. در واقع، عقل پایه است. اولین باب در کتاب اصول کافی، کتاب «العقل و الجهل» است؛ در حالی که کتاب دوم آن توحید است. در احادیثی که از پیامبر(ص) و امامان رسیده لزوم عقل و حکمت به اثبات میرسد: «مجالسه الحکماء حیات العقول» یا «الحکمه ضاله المومن» یا «خذوا الحکمه و لو من اهل النفاق» و... .»
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست