یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

چرایی و ضرورت تربیت کودکان


چرایی و ضرورت تربیت کودکان

کودک انسان همانند گل است همانگونه که گل برای سالم و با نشاط بودن نیاز به مراقبت و رسیدگی دارد کودک انسان نیز برای سالم و بانشاط بودن نیاز به محیطی غنی و ارضاکننده دارد با این تفاوت که برای گل, داشتن محیط سالم و رفع نیازهای زیستی مثل آب, نور و دمای مناسب به معنی رفع تمام نیازهاست اما برای انسان علاوه بر رفع نیازهای فیزیولوژیک و زیستی , توجه به نیازهای روانی و ارتباطات اجتماعی نیز شرط لازم برای رشد شناخته میشود و این والدین هستند که به فرزندانشان عشق میورزند, از او مراقبت می کنند, به وی توجه می کنند و در تربیت او نقش اساسی دارند

کودک انسان همانند گل است همانگونه که گل برای سالم و با نشاط بودن نیاز به مراقبت و رسیدگی دارد کودک انسان نیز برای سالم و بانشاط بودن نیاز به محیطی غنی و ارضاکننده دارد با این تفاوت که برای گل، داشتن محیط سالم و رفع نیازهای زیستی مثل آب، نور و دمای مناسب به معنی رفع تمام نیازهاست اما برای انسان علاوه بر رفع نیازهای فیزیولوژیک و زیستی ، توجه به نیازهای روانی و ارتباطات اجتماعی نیز شرط لازم برای رشد شناخته میشود و این والدین هستند که به فرزندانشان عشق میورزند، از او مراقبت می کنند، به وی توجه می کنند و در تربیت او نقش اساسی دارند. تربیت که توام با مسوولیت پذیری و حساسیت باشد و در آن بین والدین و کودک پیوند عاطفی برقرار باشد. اساس و شالوده آموزش اجتماعی است و طرد کودک به هر دلیل و در هر سطحی تاثیرات مخرب و دراز مدتی در پی خواهد داشت. مسوولیت پذیری والدین و پاسخ دهی آنان در برابر کودکان و توجه به آنها جزو لاینفک تربیت است و تربیت چیزی بیش از محافظت و تغذیه نوزاد است. زیرا عنصری به نام مسوولیت پذیری وجود دارد که عبارتست از انتقال فرهنگ به نوزاد.در واقع تربیت به معنای پروردن و پروراندن است و این واژه به معنای بالا رفتن، اوج گرفتن و رشد کردن است و در اصطلاح به معنی کوشش است در راستای ایجاد دگرگونی مطلوب در فرد و به کمال رساندن تدریجی و پیوسته او.

در تعریف تربیت، اتفاق نظر وجود ندارد بدین خاطر نمی توان تعریف جامعی برای آن ارائه نمود لذا در اینجا نظریات برخی از صاحبنظران بیان می شود: تربیت از نظر فلاسفه و علمای اخلاق عبارتست از; پروراندن قوای جسمی و روحی انسان برای رسیدن به کمال مطلوب. تربیت از نظر روانشناسان عملی است عمدی و آگاهانه و دارای هدف از سوی فردی بالغ به منظور ساختن، پروراندن و دگرگون کردن فرد، و از نظر جامعه شناسان تربیت عبارتست از انتقال سنن وآداب و رسوم و مهارتها و فرهنگ یک جامعه به اعضای جوانتر اما تربیت از نظر اسلام عبارتست از احیای فطرت خودآشنای انسان و پرورش ابعاد وجودی او در جهت حرکت به سوی کمال بی نهایت.

در ارتباط با اهمیت تربیت همین بس که تحقق گوهر آدمی منوط بدان است و شکوفایی و تعالی اش نیز و اینکه اصولا آدمی با تدبیر تربیت است که آدم می شود. در باب اهمیت تربیت و روشهای آن سخنان زیادی گفته شده است به ویژه در آیات و احادیث و روایات در این خصوص مطالب زیادی ارائه شده است از جمله حضرت علی(ع) می فرمایند: هیچ پدر و مادری چیزی را به فرزندش نبخشیده است که برتر از ادب نیکو باشد و در جایی دیگر می فرمایندکه بهترین ارثی که والدین می توانند برای فرزند خود باقی بگذارند تربیت صحیح است. امام سجاد (ع) می فرمایند یکی از حقوق کودک برگردن والدین برخورداری از تربیت نیکوست. پیغمبر گرامی اسلم حضرت محمد (ص) می فرمایند: من از آن پدر و مادری که بی تفاوت در تربیت اولادش باشد بیزارم و در جایی دیگر می فرمایند: به کودکان خود احترام کنید و با آداب و روش پسندیده با آنها رفتار کنید.

برخی معتقدند که فرآیند تربیت و آماده سازی کودک برای ایفای نقشهای اجتماعی و رسیدن به کمال و شکوفایی را باید قبل از تولد و قبل از بسته شدن نطفه آغاز کرد و بعضی دیگر آن را به بعد از تولد مربوط دانسته و عقیده دارند بعد از به دنیا آمدن کودک باید تربیت را آغاز کرد. بعضی معتقدند که حتی سالهای اول کودکی را باید به خود کودک اختصاص داد و فرآیند تربیت را پس از ۶ یا ۷ سال دنبال کرد. اما واقعیت اینست که تربیت یک فرآیند پیوسته و مستمر است و مربوط به یک زمان یا مکان خاص نمی شود. صحیح ترین عقیده اینست که تربیت را باید قبل از تولد آغاز نمود و تا پایان عمر ادامه داد. با این توضیحات ممکن است سوالاتی برای هر خانواده که آینده فرزندشان برای آنها مهم است پیش آید از جمله اینکه آیا فرزندم نیاز به تربیت دارد؟آیا خودم باید او را تربیت کنم؟

نیاز به تربیت یک امر ضروری برای کودک است و اصولا تربیت برای رشد سالم و پیشرفت روانی کودک لازم است و جزیی از مراحل یادگیری به شمار میآید. آموزش قوانین، نظم، انضباط و انتظاراتی که از فرزند خود داریم همه و همه در گرو تربیت فرزند ماست و چه کسی دلسوزتر از والدین که بتوانند این مهم را انجام دهند. کودک اصولا کسانی را الگوی خود قرار می دهد و از آنها حرف شنوی دارد که برای او مظهر عشق و محبت باشند والدین که تمام محبت خود را نثار فرزندانشان می کنند می توانند با استفاده از این محبت او را مورد تربیت و آموزش قرار دهند. کودک با الگوبرداری از فردی که به او علاقه زیادی دارد و تقلید از او بسیاری از از مفاهیم، قوانین و مقررات مورد نیاز برای زندگی اجتماعی خود را فرا می گیرد و وظیفه ما ثبت شدن تربیت در روح و جان کودک است تا بدین وسیله به کودکانمان کمک کنیم تا حس درست و نادرست را پیدا کنند و به این ترتیب رفتاری اجتماعی پیدا کنند. به تدریج تشخیص درست و نادرست به چیزی تبدیل می شود که به آن وجدان می گوییم و اگر کودکی بدون داشتن وجدان موثر بزرگ شود و اگر نتواند در درون خود ارزشها را بشناسد بدون توجه به اینکه اعمالش چه صدمه ای به دیگران وارد می کند دست به هرکاری که دلش می خواهد می زند و رفتار او در اغلب موارد مورد قبول جامعه و مردم واقع نمی شود.

توجه به چند مطلب در تربیت ضرورت دارد:

۱) ما باید فرد مورد تربیت را بشناسیم و از ویژگی ها و رموز آفرینش جسمانی و نفسانی او آگاهی داشته باشیم.

۲) برای تربیت هدفی داشته باشیم یعنی در نظر بگیریم که چگونه انسانی را می خواهیم بسازیم.

۳) برنامه داشته باشیم یعنی بدانیم برای پرورش شخصیت کودک چه اوضا و شرایطی ضرورت دارد تا همه آنها را فراهم سازیم و به وطور دقیق به کار ببریم در چنین شرایطی می توان در انتظار نتیجه بود و بهترین زمان برای تربیت دوران کودکی است.

کودک که هنوز شخصیت ورفتارش کاملا شکل نگرفته و برای هرگونه تربیتی آمادگی دارد و مسوولیت این امر مهم و حساس در مرتبه اول بر عهده پدران و مادران گذاشته شده است. تربیت کودک را باید از همان آغاز کودکی و حتی از دوران جنینی شروع کرد زیرا شخصیت کودک در سالهای اولیه زندگی اش پایه ریزی می شود. پدر و مادر دلسوز باید اطلاعات لازم و ضروری را برای تربیت کودک کسب کنند آنها باید با مراحل رشد کودک آشنا باشند و از میزان توانایی های وی در مقاطع مختلف سنی اعم از توانایی های جسمی ذهنی و عاطفی کودک و همینطور علایق، نیازها و خواسته های کودک باخبر باشند. هر چه اطلاعات پدر و مادر از تغییرات دوران رشد کودک بیشتر باشد موفقیت آنها در هدایت و راهنمایی کودک بیشتر خواهدبود. چون قبل از رشد کامل کلیه رفتارها و کردارهای انسان براساس تقلید می باشد بنابراین اسلام بر این مساله مهم تاکید دارد که به خصوص در دوران کودکی و نوجوانی کودک باید در محیطی قرار گیرد که رفتارهای اخلاقی صحیح را مشاهده نماید و از آنها تقلید کند. از اینرو در احادیث گوناگون سفارش شده است که رفتار و اعمال خوب اخلاقی توسط دیگران خصوصا پدر و مادر در برابر کودک زیاد انجام شود و از کارهای بد پرهیز شود بالاخره با رفتار و کردار صحیح به تربیت علنی او اقدام شود تا به تدریج جان او با رفتارهای صحیح و ارزشهای انسانی خو بگیرد و همین که جوانه عقل در او ظاهر شد آرام آرام خیر و شر اخلاقی به او معرفی شود تا قبل از اینکه ذهن او با افکار وارزشهای منفی و نادرست روبرو شود مفاهیم و ارزشهای اخلاقی به او ارائه شده باشد و تلاش شود تا آنها را درک کند و در پایان می توان این مطلب را به خوبی فهمید که مسوولیت تربیت کودک با فردی است که از او نگهداری می کند و در این امر باید با گشاده رویی و دلی پر از مهر ومحبت و رفتاری صحیح همراه با اخلاق نیکو وارد عمل شد.

منابع موجود است.

نویسنده : نجمه مصطفایی

کارشناس علوم تربیتی و روانشناسی کودک