جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

حماسه عاشورا در سینمای ایران


حماسه عاشورا در سینمای ایران

با آنکه چندین سال است که بحث سینمای دینی به عنوان یک چالش مهم بین صاحب نظران و کارشناسان دینی و هنری مطرح شده است, اما دین و جلوه های آن, حوزه ای است که سینمای ایران هنوز نتوانسته در آن موفقیتی شایسته را داشته باشد

سینما، به‌عنوان ابزار ارتباطی جهان مدرن در مدت زمان کوتاه پیدایش در مقایسه با سایر هنرها توانسته سیطره بلامنازعی بر فرهنگ جهانی پیدا کند، اما با وجود این سیطره، سینما درایران نتوانسته در برخی از حوزه‌ها موفقیتی درخور کسب نماید. با آنکه چندین سال است که بحث سینمای دینی به‌عنوان یک چالش مهم بین صاحب‌نظران و کارشناسان دینی و هنری مطرح شده است، اما دین و جلوه‌های آن، حوزه‌ای است که سینمای ایران هنوز نتوانسته در آن موفقیتی شایسته را داشته باشد.

نظرات مختلفی درباره سینمای دینی وجود دارد: آیا تنها نمایش آیین‌ها و وقایع مذهبی، سینمای دینی نام می‌گیرد و یا سینمای دینی می‌بایستی به تاثیر دین و اعتقاد به ذات قدسی در زندگی بشر بپردازد؟ بدون شک سینمای دینی در بهترین شکل باید بتواند تلاش بشر را برای درک حضور خداوند تصویر کند، اما چرا سینمای ایران و سینماگر ایرانی در این زمینه موفق نبوده است‌؟ آیا زیربنای اعتقادی فیلمسازان به‌عنوان یک مسلمان از استحکام لازم برای تالیف و بازتاب اعتقاداتشان در قالب سینما برخوردار نیست (که مسلما در صورت قبول چنین فرضی شدت و ضعف و میزان درجه ایمان می‌تواند بر شدت تاثیرگذاری اثر به وجود آمده بر مخاطب تاثیر گذارد؟) یا ما در اینجا با مشکل اساسی‌تر مواجهیم. تلاش‌های انجام شده در ساخت فیلم‌های مذهبی و دین نشان می‌دهد که اعتقاد به انجام این کار وجود دارد، اما مشکل اساسی که البته بازتاب آن در سایر گونه‌های سینمایی (آنجا که می‌خواهد بازتاب فرهنگ اینجایی باشد) به صورت گوناگون مشاهده می‌شود. در اینجاست که سینما برای ما یک پدیده وارداتی است و مشکل سینماگر ایرانی در برخورد با آن عدم تصرف در آن است. سینماگر ما در برخی از حوزه‌ها نتوانسته این مقوله را به تصرف خویش درآورد و آن را براساس فرهنگ اینجایی بنا کند، بنابراین فهم او از این پدیده منحصر به فرم و شکل‌ شده در حالی که وجه اصلی قضیه یعنی معنی را از دست داده است.

در همین ارتباط و با توجه به ایامی که در آن قرار داریم، مثالی برای روشن‌تر شدن موضوع می‌‌آوریم. سینمای ما در برخورد با واقعه عاشورا چه کرده است؟ واقعه‌ای که به علت ماهیت تراژیک آن علاوه بر ابعاد گسترده معنوی به صورت بالقوه حاوی آن پتانسیل دراماتیک است که از نسلی به نسل دیگر در فرهنگ شیعی منتقل شده و سالهاست که جاودانه مانده است. اما سینماگر ما برای انعکاس این عظمت چه کرده است؟ هنگامی که برخورد سینماگر ایرانی با فرهنگ خودی تحت تاثیر سینمای وارداتی باشد، آن چنان می‌شود که در برخورد با مثلا پدیده عاشورا سینمای او به کپی رنگ پریده و ناشیانه‌ای از کار “مصطفی عقاد” تبدیل می‌شود. غافل از اینکه آن سینما حتی با نگاه به تاریخ اسلام باز هم بیشتر به گیشه نظر داشته است تا انعکاس یک حرکت بزرگ دینی؛ بنابراین وسوسه پرده بزرگ وجه حادثه را بر این‌گونه آثار غالب می‌سازد و فیلمساز مرعوب پدیده سینما، فیلمی می‌سازد که به جای انعکاس روح حرکت بزرگی چون واقعه عاشورا تنها به نمایش جنگ‌ها، سوارکاری‌ها و سیاهی لشکرها می‌پردازد و حتی در اوج تلاش و تسلط کارگردان باز هم نخواهد توانست به ساخت حرفه‌ای نسخه‌های اصلی (یعنی خارجی) برسد.

بخشی از کار سینمادر برخورد با وقایع دینی می‌تواند انعکاس روایت تاریخی آن باشد، به‌گونه‌ای که برای مخاطب خو کرده به عصر سرعت و پرشتاب کنونی (و احتمالا ناآشنا با پیشینه تاریخی) این وقایع را ملموس‌تر سازد. همان‌گونه که اشاره شد، تا هنگامی که بضاعت حرفه‌ای سینمای ما اجازه نداده، نباید وارد این عرصه از فیلمسازی شد، چرا که یک کار ضعیف می‌تواند تصویر ساخته شده از یک حماسه را در ذهن مردم مخدوش سازد. البته بهتر است فیلمساز به وقایع حاشیه‌ای و البته با اهمیت رویدادهای مذهبی بپردازد، وقایعی که محور آنها شخصیت‌هایی هستند که می‌توان بازتاب و تاثیر حرکت‌های بزرگ را در آنها مشاهده کرد. همچنان که درباره هنر دینی گفته شده است هنر نمی‌تواند تصویری از وجه خداوند ارائه کند، اما می‌تواند تلاش بشر را برای درک حضور خداوند تصویر کند.

چنین موضوعاتی با توجه به اینکه حول شخصیت‌های عادی متاثر می‌گذرد، می‌تواند ارتباط سمپاتیک قوی‌تری با مخاطب برقرار کند. یک نمونه تجربه شده در سینمای ایران که هر دو مورد یاد شده را توامان به همراه دارد در اینجا مثالی مناسب خواهد بود، فیلم “روز واقعه” براساس فیلمنامه‌ای با همین نام. فیلمنامه گرچه بیشتر به نوع نگاه نویسنده به تاریخ مرتبط است، تا اساس یک واقعه تاریخی، اما دارای انسجام و پرداخت محکم و قابل قبولی است و به تاثیر واقعه کربلا پرداخته تا روایت مستقیم تاریخی این حماسه، هرچند در برگردان سینمایی به علت اصرار کارگردان (شهرام اسدی) در برخی از صحنه‌ها به نمایش آنچه در بضاعت سینمای حرفه‌ای ما نیست، به بافت دراماتیک فیلمنامه خدشه وارد شده است، لکن در هر حال نمونه‌ای است از سینمای دینی که در ذهن داریم. کوتاه سخن آنکه پرداختن به ماهیت، راه‌های دستیابی به ماهیت سینما و یافتن ابزارهای تسلط بر این پدیده، ما را قادر خواهد ساخت که آن را در مسیر اهداف خود (از جمله ساخت سینمای دینی) هدایت کنیم.

شهره‌ گل‌محمدی