چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

برای بعد از پیروزی


برای بعد از پیروزی

رقابت در انتخابات, به دلیل دامنه گسترده آن و به دلیل شوری که می آفریند, شیرین ترین نوع رقابت است چراکه پیروزی در این رقابت برای هواداران رقبا شرایطی را فراهم می کند که چه بسا سال های سال اثر این پیروزی در کام علاقه مندان به برنده رقابت بماند و از آن متنعم شوند اعم از نعمت مادی یا نعمت معنوی

رقابت در انتخابات، به‌دلیل دامنه گسترده آن و به‌دلیل شوری که می‌آفریند، شیرین‌ترین نوع رقابت است. چراکه پیروزی در این رقابت برای هواداران رقبا شرایطی را فراهم می‌کند که چه بسا سال‌های سال اثر این پیروزی در کام علاقه‌مندان به برنده رقابت بماند و از آن متنعم شوند اعم از نعمت مادی یا نعمت معنوی. اما اگر بر صفحه این رقابت‌، سنگی فرود آید و ترکش‌هایی بسازد که هواداران را زخمی کند، این شیرینی تبدیل به تلخی می‌شود و اولین ثمره‌اش این می‌شود که بی‌تفاوت‌ها و نیروهای اجتماعی بی‌علاقه به مشارکت در سرنوشت خود، تصمیمی به حضور در صحنه نخواهند گرفت و آرا را به نفع تمامیت‌خواهان و مخالفان مردم‌سالاری رقم می‌زنند برای انتخابات ریاست‌جمهوری دهم، دو نامزد از جناح اصلاح‌طلب وارد رقابت شده‌اند که هر کدام طرفدارانی را گرد آورده و سعی می‌کنند زمینه‌های کسب آرا بیشتر را فراهم سازند. ناگفته پیداست که هر جناحی از جمله اصلاح‌طلبان باید حداقل دو نامزد، تا روزهای آخر تبلیغات داشته باشد. اگر توانستند در واپسین روزهای انتظار، یکی از آنها به نفع دیگری کنار رود، زهی سعادت و خوشبختی، اما اگر چنین سعادتی نصیب اصلاح‌طلبان نشد، ایجاد کدورت بین هواداران این دو نفر کمال بی‌انصافی است. شم سیاسی، عقل را فرا می‌خواند که در مقابل جناح رقیب، آن هم در آستانه روزی که قرار است مردم را با تمام توان به صحنه آورد، هواداران رقبای همفکر و هم‌مرام، صبوری پیشه کنند و به‌همدیگر نپیچند.

من نباید برای بزرگان فکری جناح اصلاح‌طلب نسخه بپیچم، اما چه باید گفت که این بزرگان و سرشناسان، متوجه شوند که نباید علاقه‌مندان خود را برنجانند؟ فرض کنیم ۳۰ سال است که در ذهن و دل آقای محمود دولت‌آبادی، نویسنده شناخته شده در حوزه ادبیات داستانی، مساله انقلاب فرهنگی، چون نقطه رنج‌آوری خانه کرده است و فرض کنیم که در وجود دکتر عبدالکریم سروش، دانشمند پرآوازه در حوزه شناخت، اراده‌ای وجود دارد که نمی‌خواهد بر تاریخ انقلاب اسلامی و عملکرد دوران میانسالی‌اش به ویژه در امر انقلاب فرهنگی، اعم از شروع آن و ستاد آن و شورای آن، چشم بربندد. حال این دو چهره سرشناس، براساس معادلات سیاسی امروز و با جمع‌بندی تمامی محاسن و معایب نامزدهای مقام ریاست‌جمهوری، یکی به مهندس موسوی و یکی هم به شیخ مهدی کروبی، تمایل پیدا کرده‌اند. این دو برای اثبات حقانیت خود در گزینش راه سیاسی پیش رو، دلایلی دارند و علی‌الظاهر به روال گذشته، برای این گزینش اندیشه‌ها کرده و چون هر دو اندیشمندند، نمی‌توان و نباید در چند روزه انتخابات خرده گرفت، اما می‌توان لختی بر جگر دندان گذاشت تا اصلاح‌طلبان با آرامش و بدون رنجش وزن خود را بیابند و برنامه‌های خود را عرضه نمایند، آنگاه در جلسات متعدد تاریخی نشست و مقصر و متبکر و قاصر و عامل و بانی در انقلاب فرهنگی را پیدا کرد و به حسابشان رسید. یا جایزه داد یا بیچارشان کرد. باز فرض کنیم که احتمالا انتخابات به مرحله دوم می‌رسد و هر دو نامزد اصلاح‌طلب در آن مرحله به رقابت می‌پردازند، آنگاه توپخانه مکتوب دو سنگرنشین میدان منازعات تاریخی از شلیک باز نایستد و آتش افروزتر شود، یا فرض کنیم که یکی از نامزدهای اصلاح‌طلب با یکی از نامزدهای محافظه‌کار به مرحله دوم راه یافتند. در این صورت، دو توپخانه در یک سنگر قرار می‌گیرند و آتشدان آنها خاموش می‌شود، اما و صد اما که وجود دشمن مشترک این دو مرد سرخم ناکرده در مقابل قدرت‌ها، دیگر فرض نیست و واقعیت تحمل‌ناپذیری است که در هتاکی و پرونده‌سازی به هیچکدام رحم نمی‌کند. این تهدیدات که به نیت ثواب شرعی صورت می‌گیرد، غیر از تهدیدی است که بگومگوها و دل چرکی‌ها و احیانا خصومت‌های حاصل از دعوای سروش و دولت‌آبادی بین دوستداران و شاگردان این دو استاد نهادینه می‌شود. هوادارانی و علاقه‌مندانی که دوست ندارند وارد کارزاری شوند که نتیجه‌اش شناسایی مقصران یک رخداد ۳۰‌سال پیش است. آری، برادران! این دیگر فرض نیست که روزنامه بزرگ جناح راست و هوادار سرسخت احمدی‌نژاد، با نازل‌ترین عبارات و با امکانات متعلق به بیت‌المال، اخباری را از نزاع قلمی و زبانی دو شخصیت غیرسیاسی اما فعال در عرصه فرهنگی، جعل کند و صدها نشریه هفتگی و ماهانه و حتی روزنامه ریزودرشت متعلق به مخالفان روشنفکری و ایضا رسانه ملی از آن مادر بزرگ- جریده کیهان- تغذیه کنند و بر هر بام و برزن، به قصد هتک انسانیت و هدم اندیشه اصلاح‌طلبی، فریاد برآورند.

اگر در یک جناح فکری مثلا اصلاح‌طلب، بیشتر از دو نامزد در صحنه حضور می‌داشتند و هواداران این نامزدها، فرصت تبلیغات انتخابات را به جدل و بی‌حرمتی به یکدیگر می‌گذراندند، چه اتفاقی می‌افتاد؟ اکنون که دو نفر بیشتر نامزد نشده‌اند چنین تلخی‌ای وجود دارد و اگر هواداران موسوی و کروبی، زاویه اختلافات را بین این دو نامزد محترم زیادتر کنند، به ضرر اصلاحات و به نفع جناح حاکم که مملکت را به این حال و روز انداخته‌اند نیست؟ اختلافات و بگومگوها نه‌تنها هیچ آرایی را وارد صندوق به نفع این و آن نمی‌کند، بلکه از آرای دو طرف می‌کاهد. آیا این وضعیت، به سود دشمنان روشنفکران این مرزوبوم نیست؟ اگر هست باید در رفتارمان تامل کنیم.

مصطفی ایزدی