شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
مجله ویستا

آموزش اسلامی در انگلستان


آموزش اسلامی در انگلستان

آموزش و پرورش یکی از مهم ترین ارکان یک جامعه است که نه تنها به تاریخ بلکه به فرهنگ و عوامل تعیین کننده خط مشی سیاسی زمان حال و آینده آن جامعه مربوط است آموزش و پرورش در بریتانیا در سیر تحولی تاریخی خود مراحل مختلفی را طی کرده است مراحلی که شامل نیازهای تکنولوژیک , ارزش های اجتماعی و ایدئولوژیک بوده اند

آموزش و پرورش یکی از مهم ترین ارکان یک جامعه است که نه تنها به تاریخ بلکه به فرهنگ و عوامل تعیین کننده خط مشی سیاسی زمان حال و آینده آن جامعه مربوط است. آموزش و پرورش در بریتانیا در سیر تحولی تاریخی خود مراحل مختلفی را طی کرده است.

مراحلی که شامل نیازهای تکنولوژیک ، ارزش های اجتماعی و ایدئولوژیک بوده اند. انگلستان بعد از هلند از نظر آمار آموزش های غیر مذهبی در جایگاه دوم در اروپا قرار دارد. تنها ۲۰ در صد مردم این کشور در مراسم مذهبی شرکت می کنند و این پایین ترین در صد در اروپای غربی است.

آموزش و پرورش

بر اساس قوانین مصوب سال های ۱۹۴۴ و ۱۹۸۸ ، مسئولیت آموزش و پرورش به عهده شورای محلی و مقام های محلی گذاشته شده است ، با اختیارات قانونی که مقام های محلی به سرپرست آموزش محل می دهند ، دست او را در انتخاب معلمان ، کتاب های لازم ، امتحانات ورودی و سایر موارد آموزشی باز گذاشته اند.

تا قبل از تصویب قانون آموزش در ۱۹۴۴ اکثر امور آموزشی به عهده مقام های کلیسا بود ، ولی بعد از تصویب قانون مذکور تقریبا تمامی اختیارات آموزشی آنان به مقام های محلی و منطقه ای منتقل گردید و مقام های کلیسا تنها مسئول پر کردن ساعت های آموزش مسائل مذهبی در مدارس روزانه شده اند.

دانش آموزان مسلمان نیز با توجه به شرایط قانونی فوق وارد سیستم آموزشی این کشور شده اند ، در ابتدا به دلیل در اقلیت بودن مسلمانان در بریتانیا ، مشکلات چندانی به وجود نیامد ، اما رفته رفته با رشد سریع مهاجرت و همچنین رشد سریع زاد و ولد تعداد دانش آموزان مسلمان مدارس در مدتی بسیار کوتاه چند برابر شد و در برخی مناطق خصوصا بعد از دهه ۱۹۸۰ بیش از ۹۰ در صد کل دانش آموزان یک مدرسه را به خود اختصاص داده است. مقام های محلی برای رو یا رویی با رشد سریع دانش آموزان غیر انگلیسی ضمن تاکید فراوان بر آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان مادری خواستار جا به جایی دانش آموزان مسلمان و انتقال آنان به مدارس دیگری برای رسیدن به شرایط حداقل متعادل شدند.

برابر گزارشی که از وضعیت آموزش دانش آموزان مسلمان در سال ۱۹۷۱ تهیه شد ، مقام های محلی برای اولین بار مجبور به رعایت مسائلی ، از قبیل رعایت نوع غذا با توجه به حلال بودن گوشت ، نوع لباس برای شنا کردن خصوصا دختران ، آموزش مسائل دینی ، ساعت های دعا و عبادت ، لباس رسمی مدرسه گردیدند. ارزیابی ای که ده سال بعد از تاریخ فوق انجام گرفت ، نشان از این واقعیت بود که مقام های محلی با کمک مسلمانان توانسته بودند بر بسیاری از مشکلات و معضلات فوق خصوصا در مورد استفاده از لباس مخصوص برای دانش آموزان دختر و فراهم کردن گوشت حلال و عدم لزوم شرکت در ورزش های مختلط از جمله شنا فایق آیند.

بر اساس تحولات فوق مسئله آموزش دینی که بر اساس قوانین مصوب سال ۱۹۴۴ تنها شامل مسیحیت می شد ، رفته رفته مورد سوال و ابهام واقع شد. بر اساس ارزیابی به عمل آمده در سال های اخیر اکثر دانش آموزان به دلیل وجود صدها دانش آموز غیر مسیحی از واژه مذهب برداشت دیگری دارند غیر از آنچه که در گذشته تصور می رفت. در خلال سال های ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۰ بسیاری از مقام های آموزشی به تغییر برنامه های مذهبی و جایگزین کردن آن با آموزش کلی با ادیان دیگر اقدام کردند. مسئله دیگری که در بسیاری از مدارس مشکلات جدیدی به باز آورد ، مراسم دعای صبحگاهی بود که از روی انجیل خوانده می شد ، در صورتی که در صد بالایی از دانش آموزان یا مسلمان بوده و یا حداقل غیر مسیحی به حساب می آمدند.

مسئله مدارس اسلامی برای مسلمانان مسئله جدیدی نبوده و دولت به دلایل سیاسی حساسیت نسبتا زیادی حتی به طرح آن داشته است. در سال ۱۹۸۲ انجمن والدین مسلمان در شهر برادفورد خواستار تاسیس پنج مدرسه اسلامی در مناطق مسلمان نشین شده بود.

رسانه های گروهی و ارباب مطبوعات در خلال این بحث ها و گفت و گوها و بر اساس برداشت های خود و برای خبر سازی بیشتر به تحریف واقعیت پرداختند ونتایج پرباری که از بحث و گفتگو میان مسلمانان با مقام های محلی حاصل شده بود ، عملا در بازار شایعات به فراموشی سپرده شد. در سال ۱۹۸۳ کمیته ای به نمایندگی از مسلمانان مامور رسیدگی به وضعیت آموزشی دانش آموزان مسلمان در شهر بیرمنگام شد ،کمیته مذکور اهداف خود را به شرح ذیل تعیین کرده بود :

ایجاد محلی مناسب برای ادای فریضه نماز در مدارس ، برنامه غذایی اسلامی ، حق استفاده از لباس هایی با ویژگی اسلامی به خصوص برای دختران مسلمان.

گر چه قانون مصوب سال ۱۹۴۴ به قوت خود باقی بود ، بحث عمده و اساسی مسئله آموزش دینی بود که گوشه هایی از آن حتی به مجلس اعیان انگلیس کشیده شد. به هر حال بحث و بررسی درباره تغییر برنامه آموزش دینی به شدت بالا گرفت و سرانجام دولت مجبور شد ، پس از مشاوره با اسقف کانتربری که بالاترین مقام مذهبی در این کشور است درباره تغییر برنامه های درسی فوق تجدید نظر کلی نماید. در برنامه های تجدید نظر شده به طور طبیعی جایگاه مسیحیت و آموزش های آن در صدر قرار داشته ، ولی جایگاهی نیز برای آموزش و معرفی سایر ادیان پیش بینی شده است. در قانون جدید آموزشی اختیارات شورای محلی و اعضای انجمن اولیا و مربیان به مراتب بیش از قانون قبلی است، بنابراین در ظرف مدت بسیار کمی والدین مسلمان توانستند با عضویت در انجمن اولیا و مربیان از قدرت و استحکام قانونی بیش تری برخوردار شوند، در قانون جدید همچنین پیش بینی شده که برخی از مدارس می توانند به صورت اختیاری از کنترل مقام های محلی خارج شده و تحت نظارت و کنترل دولت مرکزی قرار گیرند. این قانون نیز در آینده می تواند تا حدودی راه ایجاد مدارس اسلامی را هموارتر سازد.

قانون اصلاحی آموزش و پرورش ( ۱۹۸۸ میلادی )

بر اساس این قانون ،آموزش روزانه و عبادی مسیحیت برای تمامی دانش آموزان اجباری شد و برای دانش آموزان مسلمان یکی از چهار انتخاب زیر تعیین شد:

شرکت در آموزش مذهبی مسیحیت؛

● خارج شدن از مدرسه ؛

درخواست آموزش مذهبی اسلام با هزینه نظام آموزشی در صورتی که تعداد مسلمانان در اکثریت باشد ؛

درخواست بررسی آموزش مسائل اسلامی به دانش آموزان اقلیت و پرداخت هزینه ها توسط جوامع اسلامی.

علت اصلی تصویب اصلاحیه پیش گفته این بود که دولت انگلیس تصور نمی کرد ، زمانی کشورش به یک کشور چند ملیتی تبدیل شود.

مسلمانان مهاجر عمده توجهشان به نظام تعلیم و تربیت معطوف است و در نظر آنان این نظام تعلیم و تربیت است که به عنوان عاملی تعیین کننده ، آینده نسل جوان مسلمان را شکل می دهد. افرادی به منزله نماینده مسجد ، انجمن های اسلامی و والدین به صورت انفرادی اقدام های بسیاری در جهت برقراری ارتباط مستقیم با مدارس موجود در مناطق مسلمان نشین کرده اند.

در دو دهه اخیر مدارس و اداره های آموزش و پرورش محلی انگلیسی با تقاضاهای گوناگونی برای توجه ویژه به مسائل مسلمانان مواجه بوده اند ، و در نهایت در سال ۱۹۷۱ تعلیمات دینی مسیحی از تعلیمات دینی دانش آموزان مسلمان جدا شد.

با افزایش تعداد دانش آموزان ، والدین و رهبران جامعه اسلامی با طرز عمل ادارات آموزش و پرورش محلی بیشتر آشنا می شدند. هم زمان جنبش های پدید آمده در جهان اسلام ارزش ها و مفاهیم نوینی را درباره تعلیم و تربیت اسلامی طرح کرده‌اند که این خود سرچشمه دیگری برای تنظیم خواسته های مسلمانان از نظام آموزش و پرورش بریتانیاست.

مسئله مدارس توجه ویژه ای را می‌طلبد‌، زیرا رهبران و والدین مسلمان در یافته اند حفظ فرهنگ و مذهب و فرهنگشان در نهایت به نسل دوم آنها بستگی دارد ، از این رو آنان درباره تاثیر زیاد مدرسه بر فرزندانشان دل نگرانند. این امر به انجام گفتگوهایی میان مسلمانان و مسئولان آموزشی انجامید که ابتدا در سطح مدرسه و سپس در سطح مسئولان محلی صورت گرفت ، به ویژه آن که عدم تمرکز ساخت های آموزشی در انگلستان انجام چنین مذاکراتی را ترغیب می کند.

وضعیت آموزشی در مدارس بریتانیا:

الف) وضعیت لباس دانش آموزان

تاکید نظام آموزش و پرورش بریتانیا بر یونیفرم های سنتی مدرسه همواره مسائلی ایجاد کرده است که مردم اروپایی را به تعجب واداشته است. به دلایل بسیار ، رواج یونیفرم های مدرسه در مورد حضور جوامع اقلیت مذهبی و نژادی به طور مشخص در سال های اخیر کاهش داشته است. در بیشتر مدارس تصمیم گیری به عهده مدیران یا هیئت های مدیران مدارس است. بسیاری از مدارس شهری به طور انفرادی لزوم یونیفرم را از بین برده اند و بنابراین با مسائل خاصی مواجه نشده اند.

تا همین چند ماه گذشته قانون آموزش و پرورش انگلستان دختران را ملزم به پوشیدن لباس فرم و وادار به پوشیدن دامن های کوتاه می کرد ، در حالی که این مسئله اگرچه نماد مدرنیسم در کشور های غربی محسوب می شود اما در فرهنگ های دیگری چون آداب دین اسلام ، به زنان اجازه داده نمی شود پاهای خود را در انظار دید عموم برهنه نگاه دارند.

در باره این موضوع اعتراضات فراوانی به وجود آمد و مطبوعات به صورت مبالغه آمیزی آن را مطرح کردند ؛ دختران از برخی مدارس اخراج شدند و بعضی از والدین دخترانشان را از مدرسه رفتن منع کردند. اکنون در بیشتر موارد دختران مسلمان مجازند شلوار و پیراهنی بپوشند که به رنگ لباس فرم مدرسه است. همچنین آنها اغلب می توانند روسری سر کنند و برای کلاس های آموزش بدنی ، بلوز و شلوار ورزشی بپوشند. اما اخیرا مسئولین نظام آموزشی بریتانیا متقاعد شدند که در پوشش لباس سنتی دامن برای دختران دانش آموز محدودیتی قرار ندهند چرا که این نوع لباس برای دانش آموزان غیر مسلمان در حین تحصیل نیز مشکلاتی را ایجاد می کرد. اگر چه در روزهای اخیر شاهد بودیم که آموزش و پرورش انگلستان ، طی بخشنامه ای سایر دانش آموزان دختر را نیز از پوشیدن چنین دامن هایی معاف کرد.

ب) وضعیت غذای دانش آموزان

دومین مسئله عملی به نوع غذاهای موجود در مدرسه مربوط می شود. احکام اسلامی در خصوص غذای حلال تصریح می کند که گوشت خوک ، الکل یا مشتقات آن حرام است و دیگر انواع گوشت نیز باید مطابق ذبح اسلامی تهیه شده باشند. کلیه ادارات آموزش و پرورش محلی در پاسخ خود اظهار کردند که آنها برای دانش آموزان مسلمان اغذیه مناسب فراهم می کنند. آنها در عمل از ارائه انواع محصولات گوشتی که مسئله ذبح داشته باشند ، اجتناب می کنند و در عوض غذاهای گیاهی تهیه می کنند.

ج) آموزش جنسی به دانش آموزان

دیگر موضوع عمده برنامه درسی به آموزش جنسی مربوط می شود. دیدگاه یکی از اولیای مسلمان را می توان به عنوان نمونه ای از اعتقادهای دیگر مسلمانان در نظر گرفت :

“ این طبیعی است که باید هر زن و مردی به مسائل جنسی در وقت ازدواج آگاهی داشته باشند ، در قرآن راهنمایی های روشنی درباره اخلاق ، روابط زناشویی ، عشق و عاطفه وجود دارد ، اما آموزش جنسی و به کار بردن فیلم های آموزش جنسی ، مختص یک جامعه بیمار و لاقید است.” در واقع به ندرت مدرسه ای پیدا می شود که آموزش جنسی را در کلاس های غیر مختلط برگزار کند. اکثر این آموزش ها تحت عنوان بخشی جدایی ناپذیر از زیست شناسی انسان ، بهداشت ، اخلاق و یا مطالعات اجتماعی ارائه می شوند.

رابطه میان خانه و مدرسه جهت موفقیت دانش آموزان لازم است و در مورد آموزش های جنسی باید گفت که این آموزش ها باید جزو برنامه ریزی های آموزشی قرار داشته باشند ، تا حدی که طرح آنها مخالف با شرع اسلام نباشد.

سایت نوگرا