شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
از سیاست پیشگی می ترسیدم
ما برای سالیان دراز در مواجهه با دو فرهنگ بودهایم: فرهنگ زندگی که به وسیله مردم بومی و خودی نمایندگی می شد و دیگری فرهنگ زوال و نابودی که به وسیله غرب به ما تحمیل می گشت. زمانی که ما مردم بومی و ساکنین اصلی این کشور همراه با کارگران و حتی تجار و بازرگانان داخلی برای زندگی و عدالت می جنگیدیم، حکومت با حاکمیت قانون و قواعد دموکراتیک خودش، به مردم واکنش نشان می داد. معنی ، حاکمیت قانون، برای مردم بومی چیست؟
برای مردم فقیر، برای به حاشیه رانده شدگان و محرومین، ،حاکمیت قانون، یعنی آدم کشی هدفمند و قتل عام جمعی که ما آن را تا این زمان تاب آورده بودیم. نه تنها این سپتامبر و اکتبر، بلکه برای سالیان دراز، آنان در جهتی تلاش کردهاند تا روشها و سیاست های گرسنه سازی و ترویج فقر را بر مردم بولیوی تحمیل کنند. بالاتر از همه حاکمیت قانون، یعنی باران افتراها و بهتانها به ما کوچواها، آی ماراها، و گوارانتی های بولیوی بطور دایم از حکومت مان بر ما باریده است: که ما معتادان و قاچاقچیان هستیم، که ما آنارشیستها هستیم.
قیام مردم بولیوی فقط برای نفت و گاز نبوده است، بلکه بسیاری از موضوعات چون تبعیض، به حاشیه راندن، و مهمتر از همه شکست دادن نئولیبرالیسم، علل قیام مردم بولیوی بوده است.
دوئل تمامی این اعمال جنایتبار علیه مردم ما و دلیل آنچه که سبب قیام مردم بولیوی شد، تنها یک موضوع است: نئولیبرالیسم.
ما با شهامت و سرپیچی و تمرد، گونزالو سانچز دو لوزادا یعنی سمبل نئولیبرالیسم در کشورمان را در روز ۱۷ اکتبر یعنی در روز بزرگی، شرافت و هویت بولیویها پایین آوردیم. ما آن زمان شروع کردیم که مظهر نابودی و ویرانی و مافیای سیاسی را به زیر بکشیم.
رفقا! آنچه که می خواهم به شما بگویم این است که چگونه آگاهی مردم بولیوی را از بنیاد ساخته ایم و چه اندازه سریع مردم بولیوی واکنش نشان دادند همانگونه که فرمانده مارکوس گفت: بس است، کافی است! چه سریع آنها به سیاست های گرسنه سازی و بدبخت سازی ، ما «بس است، کافی است»، گفتند!
برای ما، هفدهم اکتبر شروع مرحله جدید ساختن است. مهمترین عمل فراروی ما آن است که بپذیریم که به خودپرستی و فردگرایی پایان دهیم. از جوامع روستایی و روستاییان و مردم بومی شروع کنیم تا به زاغه نشین های شهری و دیگر اقشار اجتماعی رسیده و بر مبنای همبستگی و تعاون دست به آفرینش و خلاقیت بزنیم. ما می بایستی به این بیندیشیم که چگونه ثروتی را که هم اکنون در دستان تعداد اندکی متمرکز شده است مجددا تقسیم و توزیع کنیم. توزیع مجدد ثروت، پس از قیامی که صورت گرفت بزرگترین وظیفه پیش روی ما مردم بولیوی است.
این مساله از درجه اهمیت بسیاری برخوردار است که بر اساس اصولی چون صداقت، شفافیت و صراحت و با نظارت و کنترل بر تشکیلات خودمان، قادر باشیم که سازماندهی کنیم و به حرکت درآییم. و بسیار مهم است که نه تنها سازماندهی کنیم، بلکه متحد باقی بمانیم.
اینک ما اینجا ایستاده ایم، متحد. خردمندانی در دفاع از بشریت.
فکر میکنم که ما نه تنها می بایستی برای به انجام رسانیدن جنبش های اجتماعی متحد بمانیم، بلکه همچنین می بایستی با جنبش روشنفکران نیز در هماهنگی باشیم. هر گردهمایی، هر واقعه برای ما رهبران کارگری که از دل مبارزات اجتماعی بیرون آمدهایم، درس بزرگی است که به ما اجازه می دهد که تجربیات خود را مبادله کرده و بر تقویت مردم خود و ریشه هایی که از آن برآمده ایم، کوشا و پایدار بمانیم.
در کشور ما بولیوی، جنبش اجتماعی ما، به همراه روشنفکران وکارگران حتی احزاب سیاسی که جنبش مردمی را پشتیبانی می کنند، برای بیرون راندن گونزالو سانچز لوزادا همکاری کردند، ما برای این حرکت، قیمت گزافی پرداختیم، بسیاری از ما جان خود را از دست دادند زیرا که نخوت و تکبر امپریالیسم و خودکامگی و استبداد آن در جهت تحقیر و خرد کردن مردم بولیوی همچنان ادامه داشت.
رفقا، این ضروری است که به جای آنکه در خدمت کمپانی های چند ملیتی باشیم، کمر خدمت به جنبش اجتماعی و مردمی کشورمان ببندیم. من آدم تازه واردی در عرصه سیاست هستم، من از اینکه پیشه ام سیاست باشد، می ترسیدم و بیزار بودم. اما زمانی رسید که متوجه شدم سیاست می تواند که علم خدمت به تودهها باشد، و درگیر شدن در سیاست، اگر به قصد خدمت به مردم باشد، بسیار پر اهمیت است. منظورم از درگیر شدن در سیاست، ترجیحا زندگی کردن برای سیاست است، نه از راه سیاست نان خوردن . ما در مبارزهمان ، با شیوه یی که متاثر از دلسوزی و وظیفه شناسی ملی بود، همراه با حمایتی که از طرف نهادهای آکادمیک و علمی کسب کردیم، میان جنبش های اجتماعی و احزاب سیاسی پل زده و هماهنگی و همکاری مشترک آنها را سبب شدیم. این دلیل آن چیزی بود که خیزش مردمی را در این روزهای اخیر ممکن ساخت. فکر می کنم زمانیکه صحبت از ، دفاع از بشریت، میکنیم، آنچنان که در این واقعه انجام دادیم، این ،دفاع ، تنها زمانی می تواند بطور واقع صورت بگیرد که ما ، نئولیبرالیسم و امپریالیسم، را از حیات کشورمان حذف کرده باشیم.
من بر این باورم که ما در پیشبرد این امر تنها نخواهیم بود، چرا که هر روزه شاهدیم که تفکرات ضد امپریالیستی، گسترش بیشتری پیدا میکند، آن هم بخصوص پس از اجرای سیاست خونین اشغال عراق توسط بوش. راه ما در سازماندهی و اتحاد بر علیه سیستم موجود، علیه تجاوز امپریالیسم به توده های کشورمان، در حال گسترش است، همچنانکه استراتژی هایمان برای ایجاد و قوت بخشیدن به نیروی مردممان در حال گسترش است.
من تنها به نیروی مردم باور دارم. این تجربه من در حیطه محل فعالیتم بوده است، یک استان که اهمیت قدرت مردم محلی را می رساند. و اینک، با تمامی آنچه که در بولیوی اتفاق افتاد، من اهمیت گرد آمدن نیروی مردم حول یک تن واحد را مشاهده کردم. برای آن عده از ما که به کار دفاع از بشریت ایمان دارند، بهترین کمکی که می توانند در این راه ارایه دهند، این است که کمک کنند تا نیروی مردمی خلق شود. این زمانی تحقق می یابد که ما منافع شخصی خود را در رابطه با منافع عمومی مهار و کنترل کنیم. بعضی اوقات، ما خود را وقف جنبشهای اجتماعی میکنیم، تا تنها به قدرت دست بیابیم. ما احتیاج داریم که به وسیله مردم رهبری شویم، نه اینکه آنان را مورد استفاده و بهره برداری خود قرار دهیم. احتمالا میان رهبران مردمی ما تفاوت هایی موجود است و این واقعیتی است که ما این تفاوتها را در کشورمان بولیوی شاهد بودیم .
اما زمانیکه مردم آگاه و بیدارند، زمانیکه مردم می دانند چه مورد نیازشان است که می بایستی برایشان انجام شود، هرگونه تفاوت و اختلاف نظر در میان رهبران کشور خاتمه می یابد. ما در این زمینه پیشرفت هایی را داشتیم، آنچنانکه همین سبب شد که مردم ما سرانجام در اتحاد با یکدیگر قادر به قیام و خیزش انقلابی خود گردند. رفقا ، آنچه که مایلم اینجا با شما در میان بگذارم، آنچه که رویای من است، آنچه که ما به عنوان رهبران بولیوی در این جنبش بهعنوان وظیفه برای خود متصوریم و رویای آن را داریم، تقویت تفکر ضد امپریالیستی است. برخی از رهبران در حال حاضر درباره این صحبت می کنند که چگونه همگی ما از روشنفکران گرفته تا جنبش های اجتماعی و سیاسی، قادر باشیم تا نشست بزرگی را با کسانی چون فیدل، چاوز و لولا سازمان دهیم و به همگان بگوییم که: ما اینجاییم، ما علیه تجاوز امریکای امپریالیسم، برخاسته ایم.
یک اجلاس که در آن کسانی مانند رفیق ریگوبرتا منچو و دیگر رهبران کارگری، شخصیت بزرگی مانند پرز ازکویول نیز حضور داشته باشند. یک نشست بزرگ که به مردممان بتوانیم بگوییم که ما همگی با هم هستیم، متحد، و در دفاع از بشریت.
رفقا ما انتخاب دیگری نداریم اگر بخواهیم که در دفاع از بشریت بکوشیم، می بایستی سیستم را تغییر دهیم و تغییر سیستم به معنای آن است که امپریالیسم امریکا را سرنگون سازیم.
منبع: کانتر پانچ
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست