چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
درامی با ریتمی کند
این روزها مجموعه های مختلفی از شبکه های سراسری پخش می شود که انتخاب را برای مخاطب دشوار می کند. اگر مخاطب نتواند با یک مجموعه ارتباط برقرار کند به شبکه دیگری رجوع می کند. امروزه توقع مخاطب از مجموعه سازان بالا رفته است، از این رو مجموعه سازان برای جذب این بیننده هوشمند، در انتخاب درست و به جای بازیگران دقت ویژه ای دارند. مجموعه ای که جمعه شب ها مخاطبان زیادی را پای گیرنده می نشاند «ستایش» است که قبل از «مختارنامه» پخش می شود. فضای داستان این مجموعه در دهه ۶۰ می گذرد و ملودرامی اجتماعی است و در آن از بازیگران توانا استفاده شده است.
مجموعه تلویزیونی «ستایش» عنوان ملودرام مخاطب پسند با قصه ای پرکشش است که پخش آن سال گذشته از شبکه سوم سیما آغاز شد.«سعید سلطانی» کارگردان «ستایش» مجموعه سازی توانا، خلاق، با ذوق و پرتجربه است که پیش از ساخت این مجموعه، در کارنامه مجموعه سازی خود، ساخت مجموعه هایی همچون سال های برف و بنفشه، شکرانه، خانه ای در تاریکی و پس از باران را دارد که مجموعه «پس از باران» او نسبت به دیگر ساخته هایش در جذب مخاطب موفق تر بود. ساخت مجموعه «ستایش» پروسه طولانی را پشت سر گذاشت؛ ابتدا «ایرج قادری» قصد ساخت این مجموعه را داشت که بنا به دلایلی این همکاری محقق نشد و سپس «اصغر هاشمی» در مقام کارگردان پروژه حضور یافت، اما او هم بنا به دلایلی نامعلوم شاید به دلیل ضعف فیلم نامه با شبکه به توافق نرسید و از کار کناره گرفت، سرانجام «سعید سلطانی» برای کارگردانی مجموعه «ستایش» انتخاب شد و البته انتخاب های درست هاشمی سبب شد تا سلطانی تغییرات اندکی در انتخاب عوامل ایجاد کند. او هنرمندی فعال، خلاق و به دور از حاشیه است و به خوبی شخصیت سازی و پردازش می کند که در هدایت بازیگران و در فضاسازی صحنه مؤثر است. «سلطانی» هم مانند «حسین سهیلی زاده» در کشف و معرفی بازیگران جوان و مستعد موفق عمل کرده است. او در این مجموعه «نرگس محمدی» را برای ایفای نقش «ستایش» برگزید که انتخاب درستی است و ستایش در وجه قصه گویی موفق عمل کرده است.
● زندگی پرفراز و نشیب
مجموعه در خط روایی خود سرگذشت زندگی پرفراز و نشیب فردی به نام «ستایش نادری» را بررسی می کند که با توجه به مخالفت های پدر و مادرش با فردی به نام «طاهر فردوس» ازدواج می کند. این شخصیت، شخصیت های دیگر قصه را به بینندگان معرفی می کند. مجموعه «ستایش» قصه پرکششی دارد و قسمت به قسمت مخاطب را با خود همراه می کند. این روزها ساخت مجموعه های آپارتمانی باب شده است و خوشبختانه «ستایش» از این قاعده مستثناست و داستانش به دهه ۶۰ یعنی دوران جنگ تحمیلی باز میگردد. با این که عوامل این مجموعه برای پیدا کردن مکان های مناسب برای فیلم برداری آن مقطع زمانی بسیار جست وجو کرده اند اما متأسفانه گاف های تصویری مشاهده می شود مانند صحبت کردن با تلفن همراه، روبه رو شدن با خودروهای آخرین سیستم با پلاک های جدید و در نهایت فضای شهری امروزی که بر فضاسازی مجموعه حاکم است. همچنین با این که مجموعه «ستایش» در دهه ۶۰ و زمان جنگ تحمیلی اتفاق می افتد اما دکوراسیون و لوکیشن های آن با این مقطع همخوانی ندارد و حتی یک بار هم در مجموعه شاهد اعلام وضعیت خطر یا علایمی از بمب باران و وجود جنگ تحمیلی نبودیم و فقط ابتدای مجموعه اشاره کوتاهی شد که «محمد نادری» برادر «ستایش» سرباز فراری است و از جنگ فرار کرده است.
● درامی خانوادگی با ریتمی کند
«ستایش» یک درام خانوادگی است و تم آرام و ریتم کندی دارد؛ البته ریتم کند آن با مقطع زمانی دهه ۶۰ هم خوانی دارد ولی در زمان خودش معلق بود و تماشاچی نمی دانست که هنوز زمان جنگ است یا تمام شده است تا این که رادیو پایان جنگ تحمیلی را اعلام کرد. این مجموعه کم و کاستی هایی دارد که نمونه ای از سطحی نگری در ساخت آثار تلویزیونی است. در مجموعه ستایش، میل به داشتن فرزند پسر در خانواده ایرانی به شکل اغراق آمیزی به تصویر درآمده است و حتی تنها فرزند خانواده نادری، «محمد»، را هم سربازی ترسو و گریزان از جنگ نمایش داده اند و حقایق جنگ را روایت نکرده بودند. «ملودرام» گونه ای است که در ساخت آثار تلویزیونی در جذب مخاطبان عام موفق عمل کرده است؛ البته ملودرام هایی که از فیلم نامه های محکم و قوی برخوردار باشد.
● نمونه ای دیگر از پدرسالار
مجموعه «ستایش» اثری آموزنده و حاوی پیام های اخلاقی است اما تم اصلی آن تکراری است و مانند خیلی از مجموعه هایی از این قبیل همچون نمونه بارز و مشخص آن «پدرسالار» تسلط پدر و تحمیل حرف هایش را بر اعضای خانواده روایت می کند. پدر «حشمت فردوس» نقطه مقابل «ستایش» قرار دارد که با ازدواج او با پسرش مخالفت می کند زیرا از لحاظ طبقاتی به یکدیگر نمی خورند و همین مسئله سبب طرد طاهر و تحمیل صحبت هایش بر او می شود، در صورتی که طاهر زیر بار سخنان پدر نمی رود و این کشمکش پدر و فرزند قصه را جذاب کرده است.
● مشکل اصلی فیلم نامه است
البته مشکل مجموعه «ستایش» فیلم نامه آن است که برخی از بازیگران آن هم به این موضوع انتقاد کرده بودند و فیلم نامه این مجموعه هم مانند دیگر مجموعه های تلویزیونی که در حال حاضر باب شده است، دیر سرصحنه رسیده و بازیگر تا آن زمان سرگردان بود و نمی دانست که در قسمتهای بعدی چه اتفاقی قرار است برای آن شخصیت رخ دهد. البته فیلم نامه «ستایش» هم طولانی است و ۴۳ قسمت فصل نخست آن آماده پخش است که بخشی از قسمت ها روانه آنتن شده و کارگردان قرار است فصل دوم مجموعه را هم در ۴۰ قسمت تولید کند! به داستان های فرعی و شخصیت هایی که به موازات قصه حرکت می کنند به خوبی پرداخته شده است.تاکنون داستان آدم هایی همچون پدری که عاشق فرزندانش است و می خواهد همه زیر پر و بال او باشند و از او اطاعت کنند، مادری مهربان و دلسوز که غمخوار تنها دخترش است، مادر شوهری مهربان که سرنوشت بچه هایش برایش اهمیت دارد و علاقه دارد که همه را دور هم جمع کند و عروسی حسود که چشم دیدن جاری و برادر شوهر خود را ندارد و دائم در پی توطئه است تا به هر نحوی شده آن ها را از میان بردارد، از موضوع هایی است که در بسیاری از آثار تلویزیونی ما به آن پرداخته شده است، اما «ستایش» با وجود این موضوع، سوژه ای جذاب و تازه دارد. اگر فیلم نامه نویسان با نگاهی عمیق به مسائل پیرامون، فیلم نامه را می نوشتند بر جذابیت قصه افزوده می شد. در این میان، بازیگران همه در جای خود قرار دارند و به خوبی انتخاب شده اند. نگاهی به اسامی بازیگران این مجموعه بکنید؛ داریوش ارجمند، دکتر محمود عزیزی، سیما تیرانداز، مهدی پاکدل و قربان نجفی، اغلب آن ها از بازیگران خوب تئاتر هستند که در این مجموعه گرد هم آمده اند تا قصه «ستایش» را روایت کنند.
● دو پدر، نماینده نسل گذشته
در واقع ستایش قصه دو پدر به نام «حشمت فردوس»، با بازی داریوش ارجمند و «محمود نادری» با بازی دکتر محمود عزیزی را روایت می کند که هر کدام نماینده نسل گذشته هستند و امید و آرزوهای آن ها درخشش و موفقیت پسرانشان است که متأسفانه راهی که پیش گرفته اند نتیجه ای جز طغیان، لجبازی و از هم پاشیدگی خانواده در بر ندارد. حشمت و محمود، اخلاقی مشترک و مشابه هم دارند.سبک قصه گویی مجموعه «ستایش» به مذاق مخاطب خوش می آید. شخصیت پردازی ها نیز قابل باور و به درستی انجام شده است و شخصیت ها به خوبی با مخاطب ارتباط برقرار می کنند. زنان همیشه در آثار سلطانی، تجربه های سختی در زندگی داشته اند و ستایش هم نمونه ای دیگر از این موقعیت است. سلطانی میزانسن ها و قالب بندی های ساده را طراحی کرده است تا مخاطب خود را جلب کند. موسیقی نیز نقش مؤثری در پیشبرد این قصه دارد. کشش و تعارض های موجود در قصه برگرفته از یک واقعیت اجتماعی است که ضرباهنگ معقولی قصه را پیش می برد. در این میان، به برخی از مسائل در مجموعه کم توجهی شده است، به طور مثال برخی دیالوگ ها و اصطلاحات و ادبیات گفتاری و محاوره ای ستایش در دهه ۶۰ رایج نبود و همچنین در این مجموعه به طراحی صحنه و لباس توجه چندانی نشده است.
● وسواس در انتخاب
«مهدی پاکدل» در نقش طاهر فردوس ظاهر شد و یکی از بازیگران خوب تئاتر است و با وسواس به پیشنهادهایش پاسخ می دهد. او بازی خوب، روان و حسی را ارائه داد و در مقابل بازیگر مقابلش «ستایش» قدرتمند ظاهر شده است. طاهر پای بند رفاقت است و نماینده نسلی است که تا آخر پای حرفش می ایستد و در این میان حوادثی تلخ و شیرینی برایش رخ می دهد. «پاکدل» مناسب نقش انتخاب شده است. البته چهره خاص و میمیک صورتش در این انتخاب نقش به سزایی داشته است. قهرمان اصلی داستان، زنی به نام ستایش است که هر چه قدر داستان پیش می رود موقعیت او برجسته تر و به مرکز ثقل قصه تبدیل می شود. انتخاب «نرگس محمدی» برای شخصیت اصلی قصه ریسک محسوب می شود زیرا او بازیگر جوان و کم تجربه ای است و البته تلاش کرده که هم قد و قواره دیگر بازیگران باشد و بازی خوبی را هم ارائه داده است. محمدی توانسته است غم، اندوه و عشق را به خوبی در چهره اش نشان دهد. «محمد نادری» همان سرباز فراری قسمت های ابتدایی قصه را هم «مهدی سلوکی» بازی کرد که بازی اش در مجموعه«ستایش» مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. او در این مجموعه از پس ایفای این شخصیت برآمد. محمد، شخصیتی سرکش و در عین حال ترسو داشت و نقش مهمی در پیشبرد قصه ایفا کرد و همان ده قسمت نخست هم از قصه خارج شد.
● فاصله گرفتن از کلیشه ها
دکتر محمود عزیزی تا حدود زیاد از کلیشه های همیشگی اش فاصله گرفته و لحظه های بازی اش در این مجموعه دلچسب تر از بسیاری از کارهایش درآمده است. او یک بازیگر تئاتر تمام عیار است و تجربه سال ها حضور در این عرصه به او کمک کرده است تا در مقابل دوربین سلطانی پرقدرت ظاهر شود. نام «داریوش ارجمند» که به میان می آید بازی خاطره انگیزش در مجموعه «امام علی (ع)» در نقش مالک اشتر در ذهن تداعی می شود. او در نقش «حشمت فردوس» مانند همیشه بازی تماشاگر پسندی را ارائه می دهد. ارجمند از آن قبیل بازیگرانی است که جدا از حس، به تکنیک اعتقاد زیادی دارد و اگر به حرکت دست، صورت و حتی چشمانش دقت کرده باشید متوجه می شوید که او بازی گرمی دارد اما با توجه به سابقه تئاتری اش غلظت و شدت در تکیه کلام هایی همچون «افتاد» مشهود است و بیش از حد اغراق شده است. حشمت به عنوان یک حجره دار میدان میوه و تره بار شخصیت آشنایی دارد و بسیاری از خصوصیت های رفتاری اش برای مخاطب آزار دهنده و نخ نما نیست.
نویسنده: ضیغمی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست