جمعه, ۲۸ دی, ۱۴۰۳ / 17 January, 2025
"طناب"
پدرم کتان بود
مادرم ابریشم .
درازنای تاریخ را
با شما بودم
صد صده
همراه تان در کار .
آرزو مرا این بود
که بنشینم
برگرده ی چرخ چاهی
دلوی برکشم
و ببخشم گوارای آب را
به لبان خشک تشنه ای ،
و برکت بلند قامتم
سیرابی سبزه را
مدد باشد .
آرزو مرا این بود
که بر پیچم
به ساقه سار خرمنی گندم
که روی
به برکت سرای آسیاب دارد ،
و نگهدار باشم
زورقی بازیگوش را
بلکه بر کرانه ای سنگی .
آرزو مرا این بود
که بر شاخی بیاویزم
تا قهقه کودک
شادی ناب تاب خوردن را
خبر باشد ،
و اعتماد کند
به پایداری ام
گهوار مقدس نوزاد ،
آرزو مرا این بود ...
نمی خواستم ، نمی خواهم بمیرانم .
نمی خواهم
برگردنی بپیچم
بفشارم
سیبک گلویی ،
پیکری آویز گردد
بر گردنای حلقه ام ،
و بچرخم
به دوراندام شیون های یک مادر
نمی خواهم .
خدا را در میان ، آدم ها
حرمتم را
صد صده همراهی ام را
پاس اگر دارید ،
یا ببریدم ، بسوزانید ،
یا از دوشم
این ننگ
بردارید .
روزبه فاطمی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست