سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

مبانی و حقوق جهانگردان از دیدگاه منابع اسلامی


مبانی و حقوق جهانگردان از دیدگاه منابع اسلامی

مهم ترین این حقوق را می توان حق امنیت, ورود و عبور و مرور در كشور, برخورداری از عدالت اجتماعی, احترام و رعایت منزلت اجتماعی فرد, تأمین حداقل حقوق انسانی و حق خروج دانست

اسلام حقوق تمامی كسانی را كه در كشور اسلامی حضور دارند، اعم از هموطنان و كسانی كه با مجوز دولت اسلامی به كشور وارد شده‌اند، را به رسمیت شناخته و رعایت آن حقوق را بر همگان لازم دانسته است.جهانگردان نیز از جمله افرادی هستند كه با اجازهٔ دولت به كشور می آیند و بنا بر اصول بنیادین اسلام كه از جمله آنها كرامت انسانی، وفای به عقود، دعوت و ... است، دولت و تمامی مسلمانان موظف‌اند حقوق چنین افرادی را به رسمیت بشناسند. مهم ترین این حقوق را می‌توان حق امنیت، ورود و عبور و مرور در كشور، برخورداری از عدالت اجتماعی، احترام و رعایت منزلت اجتماعی فرد، تأمین حداقل حقوق انسانی و حق خروج دانست.

یكی از موضوعاتی كه امروزه اهمیت بسیار دارد، موضوع جهانگردی یا توریسم است. جهانگرد در معنای وسیع فردی است كه حداقل یك شبانه روز خارج از منزل و اقامتگاه خود زندگی كند. مادّهٔ یك قانون توسعهٔ صنعت جهانگردی ایران، مصوب ۱۳۷۰، در تعریف ایرانگردی و جهانگردی مقرر می‌دارد:

منظور از ایرانگردی و جهانگردی عبارت است از هر نوع مسافرت انفرادی یا گروهی كه بیش از ۲۴ ساعت بوده و به منظور كسب و كار نباشد.تألیف سفرنامه‌ها به زبانهای مختلف حاكی از اهمیت جهانگردی است. در ایران قدیم به مسافران و جهانگردان احترام خاصی می‌گذاشتند. راه شاهی به طول ۲۵۰۰ كیلومتر و احداث كاروانسرا‌ها و چاپارخانه‌های بین راه و پلها از مهم‌ترین اقدامات هخامنشیان بود كه جهانگردی را آسان می‌كرد. هرودوت ـ جهانگرد و مورخ مشهور یونانی ـ از آن راه عبور كرده است (محقق داماد، ۱۳۷۸: ۳۰۷). در دوران اشكانیان نیز احداث جادهٔ ابریشم از چین تا مدیترانه كه از فلات ایران عبور می‌كرد، به این امر كمك فراوانی كرد. اسلام نیز با توصیه به مهمان‌نوازی و به خصوص غریب‌نوازی و توصیه‌های اكید قرآن و سایر منابع اسلامی بر سیر و سفر وتفكر در آفرینش، بر اهمیت این موضوع افزوده است. آمیزش این توصیه‌ها با فرهنگ لطیف و مهمان‌نواز ایرانی باعث گردیده كه از گذشته‌های دور تاكنون ایران به بهترین و امن‌ترین مكان برای جهانگردان تبدیل گردد كه این امر در سفرنامه‌های جهانگردان غربی كاملاً مشهود است.

سیر و سفر از جمله موضوعاتی است كه مورد توصیه و تاكید قرآن مجید قرار گرفته است. قرآن مجید در هفت مورد با حالت استفهام انكاری (اولم یسیروا ـ افَلَمَ یسیروا)* سؤال می‌كند كه چرا در زمین سیر نمی كنید. در شش مورد نیز خطاب امری است و دستور می‌دهد كه در زمین سیر كنید (سیروا).** گرچه اهداف سیر و سفر و جهانگردی متعدد و متنوع است، بررسی كوتاه و اجمالی نشان می‌دهد كه موارد ذكر شده در قرآن همه با اهداف فرهنگی توأم است. قرآن در یازده مورد هدف این كار را تعمق و اندیشیدن در عاقبت و احوال گذشتگان دانسته كه در چهار مورد از آنها نگرش در احوال گذشتگان دروغگو و مجرم مورد تاكید قرار گرفته است و دو مورد باقی مانده به نگرش و اندیشه در چگونگی پیدایش خلقت و شكوفایی عقل و دل اختصاص دارد. بدیهی است كه در سیر و سفر به خصوص به نقاط مختلف دنیا انسان با مشاهدهٔ موجودات بی نظیر الهی مانند حیوانات، بیابانها، جنگلها، كوهها، اقیانوسها، شهرها و انسانهای مختلف كه در نژاد و رنگ، فرهنگ و رسوم، دین و آیین، خلق و خو و... با یكدیگر اختلاف دارند، خدا را كه خالق همه موجودات است بالعیان مشاهده می‌كند و دست از

خرافه پرستی و بی‌ایمانی بر می‌دارد. به همین دلیل این موضوع مورد توصیه و تاكید اسلام قرار گرفته است.

در پایان مقدمه شایان ذكر است كه در بررسی موضوع حقوق جهانگردان از دیدگاه منابع اسلامی، مبانی و اصول حقوق جهانگردان از دیدگاه اسلام را بررسی می كنیم و به دنبال آن حقوق آنان را از نظرگاه اسلام و با توجه به مبانی اسلام و قوانین موجود مورد دقت و كاوش قرار می‌دهیم.

●● مبانی و اصول

بی شك مبانی و اصول در هر عرصه زیربنای حقوق در آن عرصه است. برخی از مبانی و اصول در موضوع مورد بحث به قرار زیر است.

● كرامت انسانی

یكی از مهم ترین مبانی حقوق افراد در جامعهٔ اسلامی ارزش و كرامت انسانی است. اسلام برای بشر، فارغ از هرگونه عقیده و مرام، ارزش قائل است. خداوند در قرآن مجید می‌فرماید:

و لقد كرّمنا بنی آدم و حملناهم فی البّر و البحر؛ به درستی كه فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشكی و دریا برنشاندیم (اسراء: ۷۰).

آیات و احادیث فراوانی در این زمینه وارد شده كه همه از شخصیت دادن خداوند به انسان و ارزش دادن به او حكایت می‌كند. به علاوه، سیرهٔ پیامبر اكرم(ص) و اهل بیت شریفشان نیز بر این امر گواهی می‌دهد. در تاریخ آمده است كه پیامبر به احترام جنازهٔ فردی یهودی كه از كنار ایشان تشییع می‌شد به پا خاستند و در پاسخ اصحاب كه گفتند: "جنازهٔ یهودی است" فرمودند: "ألیست نفساً ؛ آیا انسان نیست؟" (مجلسی، ۱۴۰۳، ۷۸: ۲۷۳)

علاوه بر سیرهٔ اهل بیت، دستورهای اكید دین اسلام مبنی بر كمك به همگان كه در آیات و سخنان پیامبر اكرم(ص) و اهل‌بیت ایشان متجلی شده نیز دلیلی بر ارزشمندی انسان در این مكتب است. روایاتی نظیر فرمودهٔ حضرت امیر (ع) "عمل نیك خود را به مردم بذل می‌كن! پس به درستی كه ارزشمندی كار نیك نزد خدواند با هیچ چیز معادل نیست."* یا گفتهٔ دیگر ایشان "نیكوكار كسی است كه نیكی او به عموم مردم برسد."** (محمدی ری شهری، ۱۴۱۶: ۶۴۱) و یا فرمودهٔ امام صادق (ع): "خداوند فرموده است: مردم عیال من هستند؛ پس محبوب‌ترین آنها نزد من مهربان‌ترین آنان به خلق و كوشاترین آنها در برآوردن حوائج آنان است."*** (محمدی ری شهری، همان: ۷۰۰)، همه دلیلی بر احترام اسلام به انسان است.

فقها نیز بر اساس منابع اسلامی فتاوایی داده‌اند كه همگی بر حق كرامت انسان دلالت دارند؛ فتاوایی مانند حرمت مثله كردن، ممنوعیت كشتن افرادی كه در جنگ حضور نداشته‌اند یا كشتن كودكان و زنان، توصیه اكید بر عدم انجام اموری كه دور از شأن و منزلت انسانی است، مثل بد رفتاری با اسیران و... و یا در بحث از مجازات، ممنوعیت اهانت به متهم یا اعمال مجازات بیش از آنچه در شرع مقرر است و... .

گفتنی است كه در اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر نیز این اصل مورد توجه قرار گرفته و حقوقی همانند حق حیات، ممنوعیت بازداشت بدون دلیل، ممنوعیت شكنجه و هرگونه رفتار غیر انسانی حتی با مجرم، همه از آثار اِعمال این اصل است. شایان ذكر است كه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز اصول ۳۲، ۳۸، ۳۹ و برخی اصول دیگر بر این مبناست.

● عدالت

عدالت نیز از جمله مبانی بسیار مهمی است كه تخلف از آن به هیچ وجه جایز نیست. خداوند قسط وعدل را مهم‌ترین هدف ارسال رسل دانسته ومی فرماید:

به راستی پیامبران خود را با دلایل آشكار روانه كردیم و با آنان كتاب و ترازو فرستادیم تا مردم به قسط و عدل بپا خیزند (حدید: ۲۵).

خداوند در تكوین خلقت و تشریع دین عدالت را عملی كرده و پیامبران را برای اجرای آن فرستاده است. در جای دیگر خداوند به مؤمنان چنین دستور می‌دهد:

البته نباید دشمنی با گروهی، شما را بر آن دارد كه عدالت نكنید. به عدالت برخیزید كه آن به تقوا نزدیك تر است (مائده: ۸).

این آیه صریحاً افراد را بر حذر داشته كه مبادا عدالت را قربانی دشمنیهای خود قرار دهند. به علاوه، در روایات بی‌شماری از عدالت سخن به میان آمده و ظلم تقبیح شده است. فریاد امیرالمؤمنین(ع) در ماجرای تعدی سپاهیان معاویه به زنان بی‌پناه یهودی و ربودن زیورآلات آنان و به خصوص این جملهٔ حضرت "اگر مسلمانی با شنیدن این واقعه بمیرد شایستهٔ سرزنش نیست، بلكه این مرگ نزد من سزاوار است"* (امام علی: خطبهٔ ۲۷)، نمودی از ظلم ستیزی و عدالت طلبی رهبران اسلام است.پس اجرای عدالت حد و مرز نمی شناسد و نژاد، رنگ، ملیت، دین و... نمی‌تواند مانع اجرای آن گردد وحق هر فرد است كه عادلانه با او رفتار شود؛ بیگانه باشد یا هموطن.

پس باید گفت كه عدالت زیر بنای همهٔ احكام و مسائل دین است و همچنان كه در قوانین كشوری باید مبنا قرار گیرد، لازم است در اجرای قانون و به عبارت دیگر در رفتار حاكمان با كلیهٔ افراد اعم از تبعه و بیگانه اساس و پایه قرار گیرد. علاوه بر این، رفتار مردم با یكدیگر نیز شایسته است بر محور عدالت استوار گردد. بنا بر این هرگونه رفتار و قانون‌گذاری بر خلاف عدالت حتی با بیگانگانی كه به عنوان جهانگرد وارد كشور اسلامی شده‌اند، اگر چه در ظاهر وجهه‌ای دینی به آن بدهند، از جرگهٔ رفتار دینی خارج است.

● وفا به عهد

وفای به عهد نیز یكی از اصول بنیادی حقوق افراد در جامعه به شمار می‌رود كه در قرآن مجید و روایات اهل بیت(ع) تأكید زیادی بر آن شده است. قرآن با نزول دهها آیه در این زمینه اهمیت بیش از حد آن را نمایان ساخته است. به عنوان نمونه در آیه‌ای وفای به عهد خصلت انسانهای مؤمن به شمار آمده است: "الموفون بعهدهم اذا عاهدوا؛ وفا كنندگان به عهد هنگامی كه عهدی ببندند" (بقره: ۱۷۷). همچنین دستور كلی مطلق قرآن وجوب وفای به عهود است: "اوفوا بالعقود" (مائده: ۱). نیز دستور خداوند به مسلمانان این است كه بر عهد خود با مشركانی كه به عهد خود وفادار بوده‌اند پایدار باشند (‌توبه: ۴). علاوه بر آیات قرآن، پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان نیز این موضوع را مورد عنایت قرار داده‌اند و روایات بی‌شماری در این زمینه از آنان وارد شده است. حضرت امیر (ع) در دستورالعمل حكومتی خود به مالك اشتر به عنوان استاندار مصر می‌فرماید:

به عهد خویش وفا كن و بر آنچه بر عهده گرفتی امانتدار باش و جان خویش را سپر پیمان خود گردان، زیرا هیچ یك از واجبات الهی همانند وفای به عهد نیست كه مردم جهان با تمام اختلافاتی كه در افكار و تمایلات دارند در آن اتفاق نظر داشته باشند... پس هرگز پیمان شكن مباش (امام علی(ع): نامهٔ ۵۳).

تأكید حضرت بر اینكه وفاداری بر پیمان سنت خداوندی در همهٔ جوامع است و اینكه مسلمان باید جان خویش را سپر پیمانش قرار دهد، نشان دهندهٔ اهمیت این موضوع از دیدگاه حضرت است.

فقیهان نیز در فروعات زیادی بر اساس این اصل فتوا داده‌اند. آنان قراردادهایی را كه بین مسلمانان یا بین آنان و غیر مسلمانان یا بین دولت اسلامی و مردم و یا دولت و دول دیگر منعقد شده، بر این اساس لازم الوفا می‌دانند. به اعتقاد آنان باید به قراردادی كه با دشمن، حتی در حال جنگ، منعقد می‌گردد نیز وفا شود. بر این اساس می‌گویند اگر در حین جنگ فردی از مسلمانان با قراردادی شفاهی و یا حتی با اشاره به فردی از كفار امان داد، بر همهٔ مسلمانان لازم است به مقتضای قرارداد او از هر گونه تعرض به آن فرد خودداری كنند و حتی امان دهنده نیز نمی‌تواند قرارداد خویش را صوری بداند و آن را بهانه‌ای برای آمدن سرباز دشمن و كشتن او قرار دهد. در روایتی از امیرالمومنین(ع) نیز آمده است:

هركس فردی را بر نریختن خونش امان داد، سپس به وی خیانت كرد، پس من از قاتل بیزارم گرچه مقتول در آتش باشد (عاملی، ۱۳۹۶: ۵۱).

بر مبنای همین اصل، اسلام قراردادهای همزیستی مسالمت آمیز با غیر مسلمانان مقیم كشورهای اسلامی را پذیرفته و تعهدات و حقوق متقابلی را برای آنان در نظر گرفته است.

با این توضیح باید گفت كه اولاً: كلیهٔ عهدنامه‌ها و پیمانهای بین المللی كه كشورها بدانها پیوسته‌اند و یا پیمانهای چند جانبه بین دولتها كه برخلاف شرع نباشد از نظر اسلام لازم الوفاست؛ ثانیاً: هرگونه عهد و پیمان با هر فرد بیگانه‌ای كه برخلاف شرع نباشد لازم الوفا می‌باشد؛ ثالثاً: امروزه صدور ویزا برای ورود به كشور حقوق و تعهداتی را به دنبال دارد و دولتها نمی‌توانند به طور یكطرفه آن را نقض كنند. پس می‌توان گفت كه كلیهٔ حقوق و تعهدات جهانگردی كه دولت به طور عام یا خاص پذیرفته و حقوقی كه در معاهدات بین المللی كه دولت به آن پیوسته وجود دارد، بر اساس این اصل لازم الوفاست.

نویسنده:روح الله شریعتی

منابع

۱.ابو یوسف، یعقوب بن ابراهیم، كتاب الخراج، قاهره، مطبعهٔ السلفیهٔ، چهارم، ۱۳۹۶ ق.

۲.اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر و میثاقهای بین المللی، تهران، انتشارات فرزانه، اول، ۱۳۷۵.

۳.امام علی(ع)، نهج البلاغه، ترجمهٔ سید جعفر شهیدی، تهران،‌انتشارات علمی و فرهنگی، اول، ۱۳۶۸.

۴.آمدی، عبدالواحد بن محمد، شرح غرر الحكم و درر الكلم، جمال الدین خوانساری، تهران، دانشگاه تهران، چهارم، ۱۳۶۶، ج ۱.

۵.الوانی، مهدی و زهره دهدشتی، شاهرخ، اصول و مبانی جهانگردی.

۶.سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ششم، ۱۳۷۰، ج ۱.

۷.شریعتی، روح‌الله، حقوق و وظایف غیرمسلمانان در جامعهٔ اسلامی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، اول، ۱۳۸۱.

۸.طباطبایی مؤتمنی، منوچهر، آزادیهای عمومی و حقوق بشر، تهران، دانشگاه تهران، اول، ۱۳۷۰.

۹.عاملی، زین الدین، الروضهٔ البهیهٔ، بیروت، داراحیاء التراث العربی، دوم، ۱۴۰۳ ق، ج ۷.

۱۰.عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعهٔ، تهران، مكتبهٔ الاسلامیهٔ، ۱۳۹۶ ق، ج ۱۱.

۱۱.عاملی، محمدبن حسن، تفصیل وسائل الشیعهٔ، قم، مؤسسه آل البیت، اول، ۱۴۰۹ ق، ج ۱.

۱۲.عواد معروف، بشار و دیگران، المسند الجامع، بیروت، دارالجلیل، اول، ۱۴۰۳ ق، ج ۲۰.

۱۳.كلینی، محمد بن یعقوب، اصول كافی، بیروت، دارالاضواء، بی‌تا.

۱۴.مبشری، اسدالله، حقوق بشر، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بی‌تا.

۱۵.مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، سوم،‌ ۱۴۰۳ق.

۱۶.مجموعه قوانین اساسی ـ مدنی، تهران، كتابخانهٔ گنج دانش، چهارم، ۱۳۷۴.

۱۷.محقق حلی، جعفر بن الحسن، شرایع الاسلام، قم، سوم، ۱۴۰۳ ق.

۱۸.محقق داماد، سید مصطفی، دین فلسفه و قانون، تهران، نشر شهاب و سخن، اول، ۱۳۷۸.

۱۹.محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحكمهٔ، قم، دارالحدیث، اول، ۱۴۱۶ق.

۲۰.مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، دوم، ۱۳۷۹، ج ۱۸.

۲۱.معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیركبیر، هشتم، ۱۳۷۱.

۲۲.نجفی، محمد حسن، جواهر الكلام، بیروت، داراحیاء التراث العربی، هفتم، بی‌تا، ج ۲۱ و ۱۵.

منبع:فصلنامه فقه و حقوق ، شماره ۷


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.