یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

اندیشه های سیاسی ابن سینا


اندیشه های سیاسی ابن سینا

به مناسبت روز بزرگداشت بوعلی

اندیشه‌های سیاسی، فلسفی، اجتماعی و دینی در شرق و بویژه ایران از غنا و گستردگی خوبی برخوردار است. اندیشمندان ایرانی در زمینه‌های فوق هر کدام جایگاه ویژه‌ای را در سیر تفکر بشری از ابتدا تاکنون برای خود کسب کرده‌اند و همزمان با یونان و دنیای پیرامون تعامل داشتند.

انقلاب فکری معروف به «نهضت ترجمه» (۱)‌ به این تعامل فکری و رشد اندیشه‌های سیاسی در شرق و غرب (یونان)‌ کمک شایانی کرد و محصول آن اندیشمندان بزرگی چون فارابی، خواجه‌نصیرالدین و خواجه نظام‌الملک طوسی، غزالی و شیخ‌الرئیس ابوعلی ‌‌سینا بودند که جریان فکری و فلسفه سیاسی را در ایران به شکوفایی و اوج رساندند. در این گفتار اندیشه‌های سیاسی بوعلی را به طور ویژه بررسی کرده‌ایم، توصیه‌هایی سیاسی و اخلاقی برای بهتر اداره کردن اجتماع و مسائل رعایا که در واقع می‌توان گفت دغدغه‌ فکری و محوری تمام اندیشمندان فوق بوده است.

حسین‌بن‌عبدالله معروف به ابوعلی‌ سینا و ملقب به شیخ‌الرئیس، در سال ۳۷۰ هجری قمری (۹۷۹ میلادی)‌ در روستای افشنه و بنا بر عقیده برخی دیگر در روستای خرمثین واقع در حومه بخارا، شهری در ماوراءالنهر (شمال خراسان کنونی)‌ متولد شد.

زندگی او توام با دشواری‌های فراوان و التهاب و آشوب‌های سیاسی و اجتماعی بود لیکن وی در همین زمانه و شرایط سخت مدارج عالی علمی را طی کرد و به اوج شهرت و افتخار رسید و آثاری را از خود بر جای گذارد که هنوز هم در زمره کتب پایه علمی جهان غرب محسوب و تدریس می‌شود.

کتاب شفا و قانون در علم طب از جمله معروف‌ترین آثار فکری و علمی اوست، بوعلی آنقدر شیفته و تشنه علم بود که تا لحظه مرگ در سال ۴۲۸ هجری قمری (۱۰۳۷ میلادی)‌ بر اثر بیماری لاعلاج قولنج، دست از دانش‌اندوزی برنداشت و بیماری‌های صعب‌العلاج فراوانی را درمان کرد. به طوری که حسین جوان بیماری هولناک امیر نوح‌بن منصور سامانی را درمان کرد. پدرش در دربار سامانیان شغل دیوانی داشت، بنابراین حسین کوچک به بخارا مهاجرت کرد و تحصیلات مقدماتی را نزد عبدالله ناتلی و اسماعیل زاهد در ریاضیات، فقه و منطق آغاز کرد و در ۵ سالگی به آموختن قرآن پرداخت.

بوعلی غالب علوم زمان را به طور مستقل فرا گرفت و در ۱۸‌سالگی بر دانش‌هایی چون منطق، طبیعیات و ریاضیات مسلط شد و در ۱۶ سالگی فقه، فلسفه و طب را به طور کامل آموخت. به گفته خودش در ۱۰ سالگی قرآن و بخش‌ عمده‌ای از متون ادبیات عرب را آموخت و موجب شگفتی و حیرت همگان شد.

ابوعلی اندیشمندی آرمانگرا بود. از آن دسته متفکرانی که به دنبال تغییر وضعیت موجود به وضعیت ایده‌آل (مدینه فاضله)‌ هستند. وی در دوره سامانیان متولد شد و رشد کرد و خیلی زود پله‌های ترقی را پیمود، عصری که به دوران نوزایی علمی و فرهنگی و رنسانس در تاریخ ایران پس از اسلام معروف است. طبع و سرشت بیقرار و معترض علیه اوضاع زمان خود داشت و همیشه مورد تعقیب و پیگرد حکومت‌های وقت همانند اسماعیلیان قرار داشت و چندبار به زندان افتاد و از این جهت با بیشتر اندیشمندان ایرانی که زندگی ناآرام و ناامن به واسطه اندیشه‌هایشان داشته‌اند و مدام از جانب حکام زمان مورد تعدی و آزار و شکنجه حتی قتل واقع می‌شدند، مشترک است.

زندگی سیاسی ابن‌سینا پس از ورود به دربار امیرنوح بن‌منصور سامانی شروع شد و سپس با عضدالدوله و شمس‌الدوله ادامه یافت. پس از معالجه امیر سامانی به کتابخانه پر بار حکومتی راه یافت و توانست از آن گنجینه بهره فراوان ببرد و نبوغ علمی‌اش را در نوجوانی نشان بدهد و وارد دستگاه سیاسی وقت شود. می‌گوید: همزمان با ورودم به دستگاه حکومتی سامانی پدرم مرد و احوال من منقلب گشت و من به ناچار برخی از کارهای سلطان را به عهده گرفتم... .(۲)‌

به هر حال سرنوشت او ناخواسته با سیاست گره خورد و همین مساله باعث شد در حوزه سیاست تئوری‌های ناب ارائه کند.

ابن‌سینا مدافع عمده فلسفه معروف به «افلاطونیان جدید» (۳)‌ در شرق است که توسط معلم ثانی حکیم ابونصر فارابی آن را پایه‌گذاری کرده بود. تمام نویسندگان و متفکرانی که پس از ابن‌سینا در شرق پیدا شدند، این نحله فلسفی را با نام بوعلی‌ می‌شناسند. به حکیم فارابی اراداتی تمام داشت به طوری که با خواندن کتاب اغراض مابعدالطبیعه فارابی توانست محتوای کتاب مابعدالطبیعه ارسطو را فهم و درک نماید که پیش از این ۴۰‌‌بار خوانده، اما نفهمیده بود.

در اندیشه سیاسی ابن‌سینا رگه‌هایی از باورهای دینی نیز به چشم می‌خورد. از این دیدگاه‌ وی در تشریح برداشت خاص خودش از مساله «اعجاز و نبوت» نوع بشر را به ۴ دسته تقسیم‌بندی کرده است:

گروه یکم انسان‌هایی که در تئوری و عمل به درجه‌ای از رشد و شایستگی و فهم و تهذیب نفس و کمال رسیده‌اند که نیازمند مربی و آموزش نیستند و در عین حال می‌توانند اعمال خارق‌العاده انجام دهند. با این وصف گروهی نیز هستند که تنها در تئوری و نیروی عقل پیشرفت کرده و از عمل بی‌بهره‌اند. ازاین‌رو، گروه نخست شایستگی فرمانروایی را دارند زیرا آنها زیست در عالم عقول و طبیعت و عمل را تجربه کرده‌اند و قدرت تدبیر و اداره امور را دارند. رتق و فتق و تمشیت قدرت سیاسی و اجرای آن را باید به گروه دوم سپرد. اما گروهی هستند که به هیچ‌کدام از دسته‌های فوق تعلق ندارند و در عین حال نمی‌توان آنها را در میان گروه‌های عامه مردم جای داد، زیرا نسبت به عوام یک سر و گردن بالاتر و دارای امتیازند.

تاثیر شگرف ابن سینا بر اهل علم در گذشته و حال آنقدر بود که او را ارسطو و بقراط شرق لقب داده‌اند. اهمیت مقام علمی وی در زمانی که ثبات سیاسی در کشور حاکم نبود و حکیم مجبور بود مدام مکان زندگی‌اش را تغییر دهد و در همین حال از نگارش آثار علمی غفلت نمی‌کرد، بیشتر قابل درک است. ابن‌سینا بر خلاف فارابی، خود را از جامعه جدا نکرد، مساله‌ای که موجب شد آراء و اندیشه‌های معلم ثانی شهرت عالمگیر پیدا نکنند. برعکس ابن‌سینا حکمت شرقی را با فلسفه یونانی درآمیخت و روش نوینی را در فلسفه سیاسی به وجود آورد. از این رو آراء و اندیشه‌های وی اندیشمندان دینی و سیاسی و فلسفی غرب را متاثر کرد از جمله الکساندر هالی، توماس الیورکی، راجر بیکن و‌ آلبرت بزرگ، سن توماس آکویناس، دیتریش گرایبورکی و چند تن دیگر را می‌توان نام برد.

اندیشه ابن سینا ابعاد مختلفی را در برمی‌گیرد به عبارت دیگر ملهم از دیدگاه او درباره تصوف عرفان، اجتماع، مساله خدا و نبوت و... مقوله‌های دیگر است و برای دستیابی به یک تحلیل و شناخت جامع از اندیشه‌های او باید درک جامع از این ابعاد به دست آوریم.

● خانواده و اجتماع

برای صیانت نسل و حفظ جامعه زناشویی بهترین راهکار است. در روابط میان زن و شوهر، محبت تاثیر شگرفی دارد. ابن سینا معتقد است: محبت جز به الفت صورت نمی‌بندد و الفت جزبه‌‌عادت ممکن نمی‌‌شود. خانواده و سپس مدرسه و نظام آموزش و پرورش در تربیت کودکان نقش بسزایی دارد زیرا سرنوشت سیاسی جامعه به‌ آنها پیوند می‌خورد.

شیخ‌الرئیس در فصل چهارم کتاب السیاسه، آراء خودش را در باب اجتماع و سیاست، شرح و بسط داده و می‌گوید: کودک باید در مکتب با همسن و سالان خود معاشرت و دوستی داشته باشد که فردی اجتماعی و سیاسی بار آید. کودکان را باید به کارهایی گمارد که متناسب ذوق و استعداد آنهاست، از این رو اگر در جامعه انسانی سیستم آموزش و پرورش، خانواده، حکومت، فرهنگ، سیستم سیاسی و نظامی هریک به وظایف خود‌آگاه باشند و آن را به درستی انجام دهند جامعه در مسیر نیکبختی می‌افتد و به کمال می‌رسد اگر نه تباه خواهد شد. به تبع آن، کودک باید با آداب و رسوم و اخلاقیات جامعه آشنا شود و آموزگار او نیز باید از جنبه علمی و اخلاقی پاک و درستکار باشد که در مسوولیت‌پذیری آینده‌اش نقش عمده‌ای دارد. اگر کودک درست رشد کند، مسوولیت خود را نیز به خوبی انجام خواهد داد.(۴)‌

سرنوشت ابن‌سینا ناخواسته با سیاست گره خورد و همین مساله باعث شد او در حوزه سیاست تئوری‌های خود را ارائه کندابن‌سینا همانند فارابی و افلاطون و... که آراء خود را مدون کرده و نام «اتوپیا Utopia» (مدینه فاضله، آرمانشهر)‌ بر آن نهادند، اثر و مشرب فلسفی خاصی ابداع نکرد، لیکن بر‌آیند اندیشه‌های خود را به شکل جامع در پایان کتاب «الشفاء» آورده و در ۲ فصل به تشریح آنها پرداخته است:

۱)‌ خلیفه یا امام و شیوه اطاعت از آنها،

۲)‌ قوانین داد و ستد و اخلاق و سیاست.

● عقد شهر و خانه

در این مساله ابن‌سینا برای تبیین و تشریح نظام فکری خود به آراء افلاطون و فارابی متوسل می‌شود و شرایط سیاسی عصر خود را از زبان آنها بیان می‌کند. در این راستا مبحث «تفاوت و تعاون» را پیش می‌کشد به این معنا که نیازهای بشر و اتباع متنوع و متفاوت با نیازهای حیوان است.

حیوان فاقد عنصر آگاهی و گزینش برای برآوردن نیازها بوده و به طور غریزی عمل می‌کند و بنابراین از روش ویژه‌ای برای ارضای غرایز بهره می‌گیرد، در حالی که انسان نیازهای گوناگون دارد و صناعاتی که بتواند آنها را برآورده سازد. پس انسان نیازمند آگاهی و تدبیر برای شناخت مایحتاج خود است. بنابراین انسان نیاز به تعامل و همکاری با همنوع دارد. اگر ما شایستگی‌ها و لیاقت و استعدادهای افراد را بشناسیم و‌ آنها را بر مبنای لیاقت و کاردانی و تخصص به کار گیریم، می‌توانیم نهایت سود را به جامعه انسانی برسانیم، زیرا خداوند، بشر را با کفایت‌ها و تکالیف متنوع آفریده و چون هیچ کس را فراتر از توانایی‌اش مکلف نمی‌سازد، موضوع کفایت و لیاقت می‌تواند نظم و آرامش‌ و رفاه را برای اتباع به ارمغان بیاورد.

در دیدگاه ابن سینا: اگر مردم همگی حاکم یا فرمانروا بودند یکدیگر را هلاک می‌ساختند، از سوی دیگر اگر همه مردم در فقر و تنگدستی به سر می‌بردند، از این بلا نابود می‌شدند و بالاخره این که اگر انسان‌‌ها کاملا از یکدیگر بی‌نیاز بودند، هیچ‌کدام از آنها به دیگری احترام نمی‌گذاشت و مسوولیت‌پذیر نمی‌شد، پس لازمه مشارکت در امور جامعه اشتراک و تفاوت نیازهاست.

● نظام شهر

در شرح و بسط تئوری نظام شهر، بوعلی‌ سینا مجتمع را بر ۳‌قسم می‌داند: مدبران، صنعتگران و سلحشوران. این طبقات بر مبنای شغل و شان اجتماعی‌شان امتیاز‌بندی شده و شناخته می‌شوند. با این وصف نظم و انسجام و تدبیر امور مردم جامعه توسط این طبقات انجام می‌شود.

نزد بوعلی: یک مدبرکه سنت و شرایع وضع کند لازم است. اجتماع سیاسی نیازمند چنین قوانینی است، چه سعادت افراد در این نظام شهر، بهتر تامین می‌شود. مدبر در جامعه سیاسی مانند سر برای تن است. این مدبر باید ویژگی‌هایی چون سنت و عدل را دارا باشد که بتواند به این روش رعایا را به راه کمال و راست رهنمون گردد و آنها را به عبادت تشویق و از شر و فساد دور کند.

مدبر خوب حاکم و فرمانروای جامعه و هدایت‌کننده آنها به سوی خیر برین است. ضمن آن که او وظیفه پاسداری از مرزها و حفظ امنیت و استقلال و تمامیت سرزمینی مملکت را به عهده دارد. برای نیل به این هدف فرمانروای مدبر باید ابزار و تجهیزات لازم را تهیه و حساب هزینه‌‌ها و اخذ مالیات را داشته باشد. مدبر استقلال را می‌دارد و مانند پادشاهی مقتدر، می‌تواند مردم را متقاعد کند که برنامه‌هایش برای ترقی و کمال اجتماع سیاسی است.

یک مدبر لایق باید برای حفظ حقوق اتباع، قدرت و قانون را به طور برابر و برای همگان اعمال کند در غیر این صورت جامعه انسانی نظم و قوام نمی‌گیرد.

در تفکر سیاسی ابوعلی سینا منابع مالی حکومت از ۳ منبع تامین می‌شود: مالیات، غرامت جنگی و غنایم جنگی. غرامت جنگی بر جنگجویان متجاوز و خیره‌سر تعلق می‌گیرد زیرا جنگ هزینه‌های مالی و انسانی گزاف بر جامعه تحمیل می‌کند. پس باید به پیروزی بینجامد و واقع‌بینانه باشد نه از روی هوی و هوس اقدام به جنگ نمایند. عامل چنین نبردهای بی‌هدف و خیره‌سرانه باید هزینه‌های آن را بپردازد. غنایم جنگی باید به خزانه دولت واریز شود که از این راه هزینه‌های نظامی، مکلفان و نگهبانان تامین شود و بعلاوه باید به ستمدیدگان، تهیدستان و بیماران نیز مبالغی داد و سرانجام در راه مصالح اجتماعی مصرف شود.

ابن‌سینا برای تحقق سیاست فوق یک نظام عادلانه‌ای را پیشنهاد می‌کند که بر دو اصل اعتباری استوار است: نخست این که اگر کسی فلسفه را بفهمد مطابق اصول این علم و اگر درک نکند بر طبق مبادی دین رفتار کند. این دو اصل عمده، اساس «مدینه صالحه» هستند. طبق اندیشه بوعلی در مدینه صالحه، شهروندان سنت‌هایی را اجرا می‌کنند که شارع مقدس‌(خدا)‌ آن را برای بشر وضع کرده و در نقطه مقابل در مدینه ضاله، در وضعیتی قرار داریم که اتباع و رعایا نیازمند دعوت و گرایش در مسیر حقیقت و راستی‌اند زیرا افراد این جامعه در گمراهی وحشتناکی به سر می‌برند و رفتارهای سیاسی و اجتماعی‌شان در مخالفت با شریعت خدا و پیامبر است.‌

به طور کلی در اندیشه ابن‌سینا حاکم باید دانا، عادل و عفیف، قاطع و در عین حال نرم و اهل مدارا باشد. در برابر سیاستگذاران (اهالی ریا و تزویر)‌ و تبهکاران (اهالی فساد و فسق و فجور)‌ محکم و مقتدرانه بایستد. جمع علم و عمل باشد به عبارتی گفتار و کردارش با یکدیگر متناقض نباشد. افزون بر این، مهم‌ترین وظیفه سلطان آگاه کردن افراد جامعه به وظایفشان است.

به این ترتیب در تفکر ابن‌سینا، شخص حاکم و رعایا از صفات ناپسند چون زنا، دزدی و قمار نهی می‌شوند. برعکس اگر از قوانین شارع مقدس پیروی کنند، موجب سعادت و کمال آن خواهد شد. برای رسیدن به سعادت لازم نیست مردم فلسفه و حقایق آن و عقول مفارقه را بفهمند. سعادت لذتی است که از دستیابی به کمال حاصل می‌شود و شقاوت رنجی است که در محرومیت از کمال گریبان آدمی را می‌گیرد. نخستین ضرورت برای فرآیند اجتماعی شدن انسان، نیاز او به همنوع است زیرا بقا و کمال او به این امر بستگی دارد. این ضرورت حقیقی و مبرا از تخیل، همانند نیاز معلول به علت است. پیروی از فرامین الهی موجب بهروزی افراد جامعه است لیکن این تمایل در همه افراد دیده نمی‌شود بنابراین باید نسبت به آنها آگاه شود.

پانوشت‌ها:

۱- جنبش علمی و فرهنگی در قرن دوم هجری رخ داد و در نتیجه آن بسیاری از منابع علمی ایران و مسلمانان به زبان یونانی ترجمه شد و به فلسفه یونان و غرب غنا و بار علمی فراوان بخشید.

۲- تاریخ فلسفه در ایران و جهان اسلامی، علی‌اصغر حلبی، صص ۱۶۴، ۱۶۶، ۲۲۰، ۲۲۳.

۳- نهضت فلسفی که از عهد پروکلوس، آخرین نماینده بزرگ این نحله فکری در غرب آغاز شد. در شرق بوعلی سینا را که از آن پس به Avicena مشهور شد، سردمدار این نهضت می‌شناسند.

۴- در این بخش از آرای سیاسی و فلسفی، ابن‌سینا پیرو ارسطو است، ارسطو نیز انسان را حیوان سیاسی می‌دانست.

قاسم آخته