جمعه, ۱ فروردین, ۱۴۰۴ / 21 March, 2025
مجله ویستا

تلاش برای رسیدن به امنیت اجتماعی


تلاش برای رسیدن به امنیت اجتماعی

تأمین امنیت و آسایش شهروندان, جلوگیری از تعدی و تجاوز به حقوق شهروندی و مقابله با آشفتگی های اجتماعی از کار ویژه های اساسی دولت تعریف شده است

تأمین امنیت و آسایش شهروندان، جلوگیری از تعدی و تجاوز به حقوق شهروندی و مقابله با آشفتگی های اجتماعی از کار ویژه های اساسی دولت تعریف شده است. اساساً فیلسوفانی چون هابس، ژان ژاک روسو و... فلسفه وجودی دولت را به نوعی به اعطاء قدرت از سوی مردم به منظور تمهید چارچوبهای حقوقی و قانونی، نظام ارتباطات اجتماعی افراد، گروهها و سازمانها تبیین کرده اند. از منظر فلسفه اجتماعی، تأمین و حفظ امنیت اجتماعی در یک پیوستاری از ساختها، نهادها و هماهنگی های ساختاری و وحدت و اشتراک در حوزه نمادها و ارزشها امکان پذیر می گردد و در صورت اختلال در هر یک از زنجیره های این پیوستار، اختلال در امنیت اجتماعی را فراهم خواهد ساخت از این رو توجه جدی به زیرساختهای مؤثر در امنیت اجتماعی برای تبیین وضع موجود و چشم انداز آتی ضروری به نظر می رسد.

در سایه چارچوب نظری فوق معضلات اجتماعی را می توان در سه سطح آسیب ها، جرایم و آشفتگی های اجتماعی تحلیل کرد. آسیب ها عمدتاً در شرایط اختلال در کارکرد نهادها و سازمانهایی که در رفع نیازهای جامعه نقش دارند، ایجاد می شود به عنوان مثال بیکاری، تورم، طلاق و بحران هویت آسیب هایی هستند که از کژکارکردی نهادهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی حاصل می شوند و خود بستری مساعد در جامعه برای جرایم فراهم می نمایند. مثلا بیکاری بستر مساعد برای سرقت و برخی دیگر از جرایم فراهم می آورد و از منظر تحلیل جامعه شناختی مرحله بحرانی آسیب ها و جرایم را می توان آشفتگی اجتماعی نامید که از منظر تحلیل و تبیین علت و بسترها و سیاست ها و راهکارهای مواجهه با آن با آسیب ها و جرایم فرق اساسی دارد؛ زیرا آشفتگی اجتماعی در جامعه به مسئله اجتماعی تبدیل شده است و به صورت کوتاه مدت و با فوریت نیاز به اقدام و مقابله با آن ضرورت پیدا می کند؛ چرا که به عنوان مطالبه عمومی دولت و حق عمومی به مسئولیت دولت تبدیل می شود. در جامعه امروز ما سطح رویین امنیت اجتماعی با بروز آشفتگی در جرایمی مانند کیف قاپی، زورگیری و تعرضات به عنف، مزاحمت برای نوامیس، سرقت های به عنف و... خودنمایی می کند. اگر چه این گونه ناهنجاریها ریشه در آسیب ها و نارسایی های زیرساختی دارد ولی به عنوان آشفتگی اجتماعی افکار عمومی جامعه را به شدت متأثر کرده است و مقابله جدی با آن به عنوان مطالبه و خواست عمومی جامعه از مسئولان قضایی و انتظامی تبدیل شده است. از این رو نگاهی به ضرورت مقابله با اراذل و اوباش انداخته می شود.

اراذل و اوباش معمولا به صورت گروهی و با اسباب و آلات غیرمعمول اقدام به زدو خورد، راهبندان، اخاذی، زورگیری و... می نمایند و از این حیث هرگونه امکان دخالت افکار عمومی را در جریان فعالیتهای غیرقانونی و آشکار خود از بین می برند و با ایجاد جو روانی رعب و وحشت امکان پیگیری قانونی را در اکثر موارد از قربانیان خود سلب می نمایند.

اراذل و اوباش پیش از آنکه به اقدام عملی دست یابند معمولا به ایجاد جو کاذب رعب و وحشت، هیاهو و داد و فریاد به خود می پردازند و از این طریق احساس ناامنی در جامعه ایجاد می کنند.

طی چند سال اخیر مسأله اراذل و اوباش چنان وضعیت نگران کننده ای را برای جامعه به وجود آورده بود که این خطر علاوه بر آسیبهایی چون مواد مخدر، مشروبات الکلی و... از ناحیه مزاحمت های اراذل و اوباش بود که برخی از محلات بعضی شهرها را قرق و به اشغال خود درآورده و در اصطلاح عامیانه نفس کش می طلبیدند. پدیده شوم ایجاد مزاحمت برای کسب و کار مردم و همچنین تعدی به امنیت و حریم شهروندان و نظیر آن چه که در شب نیمه شعبان سال ۱۳۸۰ در تهران و اصفهان اتفاق افتاد روز به روز چهره امن شهرهای کشور را مخدوش کرده و تصویر نامأنوس و نامناسب از امنیت و آرامش و ثبات اجتماعی در ذهن مردم ترسیم کرده بود.

برآوردهای انجام شده گویای این حقیقت بود که در صورت ادامه این روند، جامعه مخاطرات جدی در پیش روی خود احساس می کرد. مهمترین مخاطره این بود که نوعی احساس ناامنی بر ذهن، افکار و در نهایت رفتار مردم مستولی شود و آنها هر لحظه شرایط و محیط را برای خود ناامن تصور کنند. مردم به طور ناگهانی و بی مقدمه به احساس ناامنی نمی رسند، بلکه آنها واقعیت ها و مقوله های مهم را کنار هم قرار می دهند و با مقایسه آنها به این نتیجه می رسند که شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ناامن است. این احساس ناامنی را در خیابانها، خانه ها، گذرگاه ها و بالاخره هر شهری می شد لمس کرد و تحقیقات صورت گرفته نیز گویای این واقعیت بود. نگرانی از دستبرد به اموال و احساس ناامنی از عربده کشی های خیابانی و به خطر افتادن جان و ناموس مردم همه بیانگر نوعی ناامنی بود.

آزار و اذیت شهروندان، دست درازی به نوامیس مردم، چاقوکشی، حریف طلبی، پاتوق سازی، محدوده تراشی، سیستم سردسته- نوچه ای، و جولانهای منطقه ای و محله ای بخشی از تبعات ناخوشایند رشد پدیده اراذل و اوباش بود.

از جلوه های آشکار جولان اراذل و اوباش می توان به راهبندی خیابانی، دوره کردن نابهنگام یک خانواده در حال عبور و قرق مناطق به عنوان منطقه تحت سیطره اشاره کرد. طی چند سال اخیر قوه قضاییه و نیروی انتظامی بنابه خواست افکار عمومی مقابله با اراذل و اوباش را در دستور کار خود قرار داده اند و در این راستا در یک برنامه ریزی جامع بنابر این دارند که بتوانند با حذف بسترها و زمینه های این پدیده آرامش و امنیت را بر جامعه به ارمغان آورند.

دکتر بهرام بیات

جانشین معاونت اجتماعی نیروی انتظامی