دوشنبه, ۲۸ خرداد, ۱۴۰۳ / 17 June, 2024
گدای نابینا و روزنامهنگار
روزی مرد کوری روی پلههای ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو نوشته شده بود: من کور هستم لطفا کمک کنید. روزنامهنگار خلاقی از کنار او می گذشت، نگاهی به او انداخت. فقط چند سکه در داخل کلاه بود. او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت آن را برگرداند و اعلان دیگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد.
عصر آنروز، روزنامه نگار به آن محل برگشت، و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است. مرد کور از صدای قدم های او، خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که آن تابلو را نوشته، بگوید که بر روی آن چه نوشته است؟
روزنامه نگار جواب داد: چیز خاص و مهمی نبود، من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد.
مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده می شد: امروز بهار است، ولی من نمی توانم آنرا ببینم !!!!!
نکته:
وقتی کارتان را نمی توانید پیش ببرید، استراتژی خود را تغییر بدهید. خواهید دید بهترین ها ممکن خواهد شد.
انتخابات ریاست جمهوری مسعود پزشکیان انتخابات ریاست جمهوری 1403 انتخابات ایران سعید جلیلی انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم علیرضا زاکانی حمید نوری قالیباف محمدباقر قالیباف پزشکیان
تهران معدن هواشناسی شهرداری تهران سیل وزارت بهداشت قتل جاده چالوس سیلاب آموزش و پرورش
حقوق بازنشستگان همراه اول یارانه قیمت دلار دولت سیزدهم قیمت طلا خودرو ایران خودرو همستر کامبت قیمت خودرو قیمت سکه بورس
روز عرفه تلویزیون کربلا رسانه ملی سینمای ایران موسیقی دفاع مقدس سینما سریال
وزارت علوم دانشگاه آزاد اسلامی ایکس دانش بنیان جهاد دانشگاهی فناوری
رژیم صهیونیستی غزه روسیه فلسطین جنگ غزه آمریکا اوکراین چین حج حزب الله لبنان جنگ اوکراین ترکیه
یورو 2024 فوتبال استقلال پرسپولیس سپاهان مس رفسنجان جام حذفی جام ملت های اروپا باشگاه پرسپولیس لیگ برتر فدراسیون فوتبال بازی
هوش مصنوعی اینترنت جهان اپل تلگرام ایلان ماسک ناسا سامسونگ گوگل
کاهش وزن سنگ کلیه چاقی پیری بیماری قلبی میگرن