دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
ادیان و عقاید دینی جامعه حجاز در دورهٔ جاهلی
تحلیل عقاید دینی عرب جاهلی، خاصه تحلیل و تبیین بت پرستی و ستاره پرستی ایشان کاری بسیار صعب و دشوار است. این صعوبت در درجهٔ نخست به آشفتگی، تضاد و ناهماهنگی گزارشها و اطلاعات موجود مربوط است و در درجه بعد به پیچیدگی و ابهام عقاید دینی و ماهیت بت پرستی و تفاوت ویژهای که بت پرستی و ستاره پرستی عرب جاهلی با بت پرستی سایر جوامع بدوی دارد. اگر چه در مؤلفهها و ترکیب باورهای بت پرستی عرب جاهلی تقریبا تمام خصایص اعتقادات یک جامعه بدوی به چشم میخورد؛ همچنین در بت پرستی عرب جاهلی صفات عمومی و مشترکات ادیان ابتدایی، نظیر تقدس اشیاء، اعتقاد به مانا، فتی شیسم، تابو، سحر و جادو، آنیمیسم و باور به وجود روح طبیعت (۱) وجود دارد؛ با تمام این احوال، در مرکز ثقل همهٔ این باورها، عقیده به مقام خالقیت الله نیز موجود است، عقیدهای که در هیچ کدام از باورهای دینی جوامع بدوی که دین شناسان مورد مطالعه قرار داده و صفات مشترک باورهایشان را طبقه بندی و توصیف کردهاند، دیده نمیشود.
به عبارتی دیگرآنچه مانع تحلیل همگون بت پرستی عرب جاهلی با مذاهب ابتدایی میشود این است که در دین دوره جاهلی، اولین باورهای دینی یا باورهای ساده و اولیهٔ انسانهای عهد اولیه تاریخ و دورهٔ بداوت، زندگی انسان با خداپرستی چنان با یکدیگر پیوند خورده و به گونهای درهم تنیده شدهاند که نه به سادگی قابل تفکیک هستند و نه امکان تحلیل به گونهٔ تحلیلهای دین شناسان غیر الهی را میسر میکنند. دین شناسان غیر الهی معتقدند که، خداپرستی در روند تکامل عقیدهٔ دینی و به دنبال طی مراحل باور دینی از ساده به پیچیده پدید آمده است. مطابق این تحلیلهای کلی و استقرارهای بسیار جزئی و محدود و بدون بنیادهای منطقی و واقعا استقرایی این دین شناسان و حتی برخی از دین شناسان الهی، نظیر هیوم، (۲) اعتقاد به خالقیت الله در عقاید دینی جامعه جاهلی، در تحول و تکامل و سیر طبیعی دین از ساده به پیچیده پدید آمده و بر باورهای بدوی، تاخر زمانی ملموسی داشته باشد، حال آنکه گذشته از حضور مشترک بت پرستی و خدا پرستی در عقاید اعراب دوره جاهلی، مطابق گزارشهای مورخان عرب (که طبعاً نقض آنها باید مبتنی بر اصول نقادی علمی باشد نه صرفاً با انکار آنها)، دین نخستین جامعه حجاز و اعراب عدنانی، یکتاپرستی ابراهیمی بوده است، نه باورهای بدوی و از جمله بتپرستی، تاریخ تحول عقاید دینی، اگر نه در میان همه سامیان، لااقل در میان اعراب اسماعیلی گویای تقدم خداپرستی بر بتپرستی است و این دقیقاً نشان میدهد که تحلیلهای مبتنی بر تحول دین از ساده به پیچیده ، کلی گوییهایی است که از گزارش برخی انسانشناسان و مردمشناسان و بعضی مطالعات غیردقیق تاریخی، استنتاج شده است و نه از بررسی تاریخ عقاید دینی در تمام جوامع، به بیان دیگر، این تحلیلهای کلی نه بر استقراری کلی و تام مبتنی بودهاند و نه مستند بر پژوهش دقیق تاریخی و وارسی روایات تحول عقاید دینی در همه جوامع و تحلیل و تبیین نقیضهای عدیده آن تحلیلهای سطحی و کلی.
پیچیدگی و نارسایی جدی تحلیل عقاید بتپرستی عرب جاهلی زمانی بیشتر خواهد شد که بدانیم اساساً برخی از دینشناسان نظیر ویلهلم اشمید بر این باورند که تمام اعراب در اصل و از آغاز موحد بودهاند و شرک و بتپرستی در میان ایشان بر توحید تأخر داشته است. اشمید پس از تحلیل انواع معتقدات قبایل عرب و پس از غو و بررسی در محتوای آنها به این نتیجه میرسد که تمام عقاید قبایل مذکور در تحلیل نهایی بر محور اعتقاد به یک خالق بزرگ قدیم یا پدراکبر، یعنی «اله واحد» استوار است و به همین یکتاپرستی برمیگردد. اشمید این باور به توحید قدیمی و اولیه را در لاتینی urmono theis mus مینامد. (۳)
از کاستیهای پژوهشی تحلیل دیگری از ستارهپرستی و بتپرستی اعراب، در بحث از ادیان جنوب عربستان به اشاره و اجمال سخن گفتهایم. برخی از مستشرقان و دینشناسان همان تحلیل پیوند ستارهپرستی و بتپرستی با شیوه زندگی و مرحله فعالیت اقتصادی را به دین اعراب شمالی نیز تعمیم دادهاند، اما حقیقت این است که نه تنها آن تحلیل و تبیین در اینجا نیز صادق نیست و موارد نقیض فراوان دارد، بلکه اساساً در جامعه شمال بیش از جنوب سمبلهای ماه، زهره و خورشید و انواع ستارگان و خدایان، یکجا و در یک شهر پرستش میشوند و هرگز با مرحله زندگی شبانی یا کشاورزی و یا تجارت پیوند ندارند. تبیین و تحلیل ساخت دینی حجاز با تفسیر دورکیمی دین نیز میسر نیست، چرا که سمبلهای دینی و انواع تنهای مورد پرستش در هر بطن، عشیره و قبیله و شعب، نه تنها تجسم و تبلور روح جمعی نیستند،(۴) بلکه میان قبایل و عشیرههای متخاصم نیز مشترکند. همین اشتراک سمبلها و بتها در میان قبایل متخاصم و در عین حال با اذعان و اعتراف قبیله در وحدت پدر اولیه، بارزترین نقیض تحلیل دورکیمی از پدیده دین در جامعه حجاز است.
از آنچه بیان شد میتوان چنین نتیجه گرفت که در جامعه حجاز در دوره جاهلی و آستانه ظهور اسلام، ادیان متعددی وجود داشتند که بر روی هم هویت دینی این جامعه را تشکیل میدادند. مطالعه کلی این ادیان نیز نشان میدهد که پدیده دین در این جامعه پیچیدگی خاصی دارد و تحلیل آن جز بر مبنای تعاملات عدیده فرهنگی و ذهن ساده بدوی و نیاز روحی آنها به پرستش میسر نیست. تأثیرات متقابل این عناصر بر روی یکدیگر اصلیترین دلیل تعدد ادیان در حجاز است. تأثیرات متقابل این عناصر بر روی یکدیگر اصلیترین دلیل تعدد ادیان در حجاز است. مسلماً در این جامعه، چنانکه تاریخ تحول دینی آن نشان میدهد، دین با توحید آغاز شده و به مرور ایام به بتپرستی انحطاط پیدا کرده است. این درست عکس سخنی است که قائلین به تکامل دین از شرک به توحید عنوان کرده و آن را تعمیم نیز دادهاند.
● خداپرستی در جامعه حجاز
صرفنظر از اولویت، تقدم و قدمت خداپرستی در جامعه حجاز، این عقیده که ریشه در آیین ابراهیم (ع) داشت، در آستانه ظهور اسلام نیز در میان ساکنان حجاز روایت داشت و شالوده باور اعراب را نسبت به هستی و منشأ جهان و مسأله خلقت تشکیل میداد. برخی از محققان عربشناس بارزترین تفاوت دین عرب جنوبی و شمالی را در اولویت و اهمیت پرستش ماه در جنوب و ارزش بیشتر خورشید در شمال دانستهاند. حال آنکه اگر نگاهی دقیقتر به تفاوت بتپرستی و ستارهپرستی جنوب و شمال داشته باشیم، میتوانیم بگوییم که بارزترین وجه تمایز دین جنوب با شمال آن است که در شمال پرستش خدا یا الله به عنوان خالق هستی و آسمان و زمین، شالوده جهانشناسی عرب حجاز است ولی در جنوب جایی برای پرستش الله وجود ندارد.
دین جنوب عربستان و حتی عقاید دینی تمدنهای نبط و تدمر در شمال، ماهیت دینی ادیان بینالنهرین را دارند. در جوهره دین جنوب نه تنها جایی برای الله به عنوان خالق یگانه هستی وجود ندارد، بلکه در آنجا ستارگان و بتها به عنوان سمبلهای الهی آفرینندگان عدیدهای هستند که مقام الوهیت، خالقیت و تقدیر و تدبیر هستی را دارند، حال آنکه در بتپرستی حجاز، بتها مقام الوهیت و خالقیت ندارند. این معنی بوضوح از تأثیر یکتاپرستی ابراهیمی در دین عرب حجاز، که از طریق نخستین فرزندان اسمایل در این منطقه پراکنده شد حکایت میکند.
قرآن معتبرترین سند تاریخی ماست که آشکارا از عقیده ساکنان حجاز به خالقیت الله سخن میگوید. به آیات زیر توجه کنید:
«ولئن سألتهم من خلق السموات و الارض و سخّر الشمس و القمر لیقولن الله»، «ولئن سألتهم من نزل من السماء ماء فاحیا به الارض من بعد موتها لیقولن الله» (عنکبوت/۶۱و۶۳). گذشته از تصریح قرآن مبنی بر پرستش الله در میان اعراب به عنوان خالق آسمان و زمین، در نامهای اشخاص نیز مکرراً به نامهایی نظیر عبدالله و عبدالرحمن برمیخوریم که نشان میدهد عربهای عهد جاهلیت، الله را میشناخته و مورد پرستش قرار میدادهاند. در بتپرستی شمال بتها به تصریح قرآن از زبان اعراب، مقام شریکالله را داشتند و شفیعان خود در نزد خداوند تلقفی میشدند. به همین دلیل باید توجه داشت که اعراب دوره جاهلی بتها را آفریننده نمیشمردند و در مقام خالقیت نمیشناختند.
متأسفانه منابع تاریخی در باب چگونگی رواج بتپرستی اطلاعات قابل اعتماد و روشنی نداشته و در گزارشی قصهگونه به تفسیر آن پرداختهاند؛ گزارشی که اگرچه در تفسیر رواج بتپرستی قابل اعتماد نیست، لااقل در آن به تقدم خداپرستی و توحید بر بتپرستی در میان اعراب اسماعیلی تأکید شده است. ابنکلبی، معتبرترین مورخی که اطلاعات وسیعی درباره بتپرستی اعراب داشته و غالب مورخان بعد از او گزارشهای وی را در کتابهای خود آوردهاند، دو تفسیر در توجیه رواج بتپرستی در میان فرزندان اسماعیل دارد: مطابق تفسیر نخست، به مرور ایام بر تعداد فرزندان اسماعیل و ساکنان مکه افزوده شد و بنابراین برخی از آنان ناگزیر شدند تا به سرزمینهای دیگر پراکنده شوند. به نظر ابنکلبی این مهاجرت آغازی بود بر پرستش تدریجی بتها، او مینویسد:
و چیزی که باعث شد آنان از دین «ابراهیم» به پرستش بتان و سنگها بپردازند، این بود که کوچ نمی کرد از مکه هیچ کوچکنندهای مگر اینکه سنگی از سنگهای «حرم» را با خود میبرد- از لحاظ بزرگداشت «حرم» و دلبستگی به «مکه» - پس هرجا وارد میشدند، آن سنگ را مینهادند و دور آن به طواف میپرداختند، همچنان که دور «کعبه» طواف میکردند، برای تیمن و تبرک به «کعبه» و دلبستگی و دوستی به «حرم». و در عین حال هنوز «کعبه» و «مکه» را بزرگ میشمردند و بنا بر عادت موروثی که از «ابراهیم» و «اسماعیل» (علیهماالسلام) به ایشان رسیده بود، حج و عمره به جا میآوردند. سپس رفتهرفته این عمل، آنان را به پرستش آنچه دوست داشتند (و میپسندیدند) کشانید و فراموش کردند آنچه را که بر آن بودند، و دین (ابراهیم) و «اسماعیل» را دگرگون ساختند و بتان را پرستیدند و بازگشتند به آنچه امتهای پیش از ایشان بر آن بودند و با وجود این در میان ایشان بقایایی از (رسوم) دورهٔ «ابراهیم» و «اسماعیل» باقی مانده بود که از آن پیروی میکردند، از قبیل: تعظیم و طواف «کعبه» و حج و عمره و وقوف بر «عرفه» و «مزدلفه» و قربانی شتران و اهلال (به هنگام) حج و عمره با افزودن چیزهایی در آن که از آن نبود. چنانکه قبیله «نزار» هنگام «تلبیه» میگفت:
لبیک اللهم لبیک! لبیک! لاشریک لک الا شریک هو لک تملکه و یا ملک!
و خدای را در ضمن «تلبیه» یگانه میشمردند، ولی شریک میکردند با او خدایان خود را و خدایان خویش را ملک خدای (یگانه) قرار میدادند.(۵)
گزارش و تفسیر دوم ابنکلبی ماهیتی کاملاً افسانهآمیز دارد. مطابق این گزارش:
پس اولی کسی که دین «اسماعیل» -علیهالسلام- را دگرگون ساخت و بتان را بپا داشت، و «سائبه» و «وصیله» و «بحیره» را رسم کرد، «عمرو» پسر «ربیعه» بود، و او «لحیّ» پسر «حارثه» پسر «عمرو» پسر «عامرازدی» است که نیای قبیلهٔ «خزاعه» بوده است . پس چون «عمرو» پسر «لحی» به حد بلوغ رسید با «حارث» در امر تولیت خانه به نزاع برخاست و با کمک «بنیاسرائیل» با قبیلهٔ «جرهم» جنگید و برایشان پیروز شد و آنان را از کعه راند . آنگاه «عمرو» پسر «لحی» به بیماری سختی دچار شد و به او گفتند که در «بلقاء» چشمه آب گرمی است که اگر به آنجا روی (و در آب شستشوکنی) بهبود خواهی یافت. پس به آنجا رفت و در آن چشمه حمام گرفت و بهبود یافت. (در آنجا) اهالی «بلقاء» را دید که بتانی میپرستند، پرسید اینها چیسند؟ گفتند به شفاعت آنها طلب باران میکنیم، و با توسل به آنان بر دشمن چیره میشویم. از آنها خواست که به او نیز بتهایی چند ببخشند، و بخشودند، و آن بتها را وی با خود به «مکه» آورد، و در پیرامون کعبه نصب کرد.(۶)
گزارش پرستش الله و تقدم آن بتپرستی در میان اسماعیلیان تنها اختصاص به علمای اخبار و مورخین ندارد. یکی از عربشناسان براساس مطالعاتی بر روی الواح کشف شده در عربستان و نیز براساس مطالعات نامشناسی مینویسد: الله نام قدیمی است و در دو لوح جنوبی که یکی معینی و دیگری عنوان خالق و معطی بزرگ و یکتا میشناختهاند، از آیات قرآن قابل استنباط است و مسلم است که الله معبود سابق قریش بوده است.(۷)
علیرغم افسانهآمیز بودن گزارش ابنکلبی و گذشته از تصریح به تقدم خداپرستی بر بتپرستی در متن گزارش او، براساس همین اطلاعات وی میتوان گفت که اگر نه اقدام عمروبن لحی، ولی پیوندهای اجتماعی و فرهنگی اسماعیلیان در عربستان، عامل مهمی در انحطاط خداپرستی در میان ایشان و گرایش تدریجی آنان به بتپرستی بوده است. گذشته از آمیزش طولانی اسماعیلیان با عمالقه و سپس جرهمیان پس از سیل عرم، طوایف و عدیدهای از جنوب عربستان در خاک حجاز استقرار یافتند و همانها آیین بتپرستی را در میان فرزندان اسماعیل رواج دادند. گذشت زمان و کمرنگ شدن باورهای توحیدی و ایین ابراهیمی در میان اسماعیلیان، خود عامل مهمی در تأثیر پذیری ایشان از فرهنگ و باورهای دینی مهاجران عربستان جنوبی بود. این تأثیرپذیری ایشان از فرهنگ و باورهای دینی مهاجران عربستان جنوبی بود. این تأثیرگذاریها در زندگی اجتماعی اعراب شمالی در زمانهای بعدی نیز به دلیل تعاملات فرهنگی مستمر آنان با شامات و یمن همچنان ادامه یافت و به گسترش بتپرستی در حجاز کمک زیادی کرد. اگر به فرض داستان انتقال هبل به وسیله عمروبن لحی به مکه صحت داشته باشد، این اقدام خود نمونهای از تأثیرپذیری جامعه حجاز از فرهنگ و اعتقادات دینی تمدنهای مجاور حجاز است. این تأثیرات اگرچه شدید، مستمر و عمیق بود، هرگز نتوانست تمام آموزشهای ابراهیمی را از حجاز محو کند و چنانکه خواهیم گفت سرانجام نیز جمعی از بتپرستان، با استعانت از بقایای آیین ابراهیم، آیین حنیف را در حد امکان احیا کردند و به آن گرویدند.
● بتپرستی و ستارهپرستی
بتپرستی با همان هویت خاص و تفاوتهای ویژهاش با بتپرستی جنوب عربستان رایجترین دین عرب در دوره جاهلی بود. ساکنان حجاز بتهای گوناگون و متعددی داشتند. بتها با توجه به جنس مادهای که از آن ساخته میشدند، سه دسته بودند: انتصاب، اصنام و اوثان.
انصاب عبارت از همه سنگهایی بود که پرستش میشدند؛(۸) اصنام بتهای شکلداری بودند که از طلا و نقره یا چوب ساخته شده بودند؛(۹) اوثان نیز نام بتهای تراشیده از سنگ بود که طواف آنها را «دوار» مینامیدند.(۱۰)
غیر از اعتقاد و امیدی که اعراب به شفاعت بتها داشتند، آنان معتقد بودند که بتها همانند پدر و رئیس قبیله از ایشان حمایت میکنند و قادرند تا هر مشکلی از مشکلات آنان، حتی پراکنده شدن و رم کردن شترانشان را حل کنند. از نظر بتپرستان حجاز، دشمنان هر قبیله دشمنان بت آنان نیز محسوب میشد. علیالقاعده این اندیشه نباید درباره بتهای مشترک صادق باشد. به تناسب تفاوت درجات و مراتب اقتصادی و اجتماعی افراد، بتهای ایشان نیز درجاتی متفاوت داشتند. ابنکلبی نوشته است که برخی از اعراب برای بتهای خود بتخانههایی درست میکردند و برخی بتی را تراشیده و بدون ساختن بتخانه برای او، پرستش میکردند. هرکس که توانست بتی برای خود بتراشد و یا بتخانهای درست کند، سنگی در مقابل حرم یا هر جای دیگری که دوست داشت، نصب میکرد و به طواف و پرستش آن میپرداخت.
با تأمل و دقت در فهرست اصنام، اوثان و انصابی که انکلبی و دیگران ارائه دادهاند، تاثیرات بارزی از ستارهشناسی بینالنهرین، جنوب عربستان و شمال شرقی عربستان، در بتپرستی حجاز دیده میشود. درست است که خدایان بینالنهرین، مانند ود، سواع، یغوث، یهوق و نسر،(۱۱) که در حجاز پرستش میشدند، هم در مقایسه با بتهای بزرگ و معروف این منطقه مقام درجه دوم را داشتند و هم به عنوان بت و نه ستاره و یا سمبل کواکب پرستیده میشدند، ولی به هرحال این بتها در فهرست خدایان عدیده حجاز قرار داشتند و تأثیرات دینی بینالنهرین را در حجاز بروشنی نشان میدهند. قدمت مدنیت در عربستان جنوبی و تقدم پرستش بتهای بینالنهرین در جنوب عربستان نشان میدهد که باورهای دینی بینالنهرین جنوب عربستان و مهاجرت قبایل جنوب به شمال، به حجاز راه یافتهاند.
ودّ خدای ماه در عقیده جامعه معینی، به نزد سبأییان «القمه» نام داشت؛ قتبانیان او را به نام «عمّ»میشناختند؛ همین صنم که در جامعه حضرموت «سن» یا «سین» نام داشت، در حجاز با نام ودّ پرستیده میشد.(۱۲) عبدود که به عنوان لقب برخی از مردان قریشی انتخاب شده بود،(۱۳) حاکی از پرستش این بت در حجاز و اشتهار آن در میان ساکنان این منطقه است. پیامبر اسلام از غزوه تبوک خالدبن ولید را برای انهدام بت ودّ فرستاد، چون خالد قصد اینکار را کرد، بنوعبدود و بنوعامر اجدار مانع شدند؛ به همین دلیل خالد با ایشان جنگید و پس از کشتن ایشان جنگید و پس از کشتن ایشان بت ودّ را منهدم کرد.(۱۴)
سواع یکی از بتهای بدویان حاشیه یثرب بود. نوشتهاند که بنیکنانه، هذّبل، مزینه و آل ذیالکلاع آن را میپرستیدند. سواع در رهاط از سرزمین ینبع در نزدیکی یثرب قرار داده شده بود.(۱۵) پردهبرداری این بت را بنیلحیان به عهده داشتند.(۱۶) یغوث یکی دیگر از بتهایی بود که در حجاز پرستیده میشد و از جمله بتهای پنجگانهای بود که از بینالنهرین وارد عربستان شد. ابنکلبی پرستندگان اصلی یغوث را قوم مذج و اهل جرش دانسته است،(۱۷) اما اطلاعات دیگری حاکی است که بنی غطیف از قبیله مراد قریش، بنی هوازن و بنی تغلث را میپرستیدند.(۱۸) بت دیگر یعوق نام داشت که قبیله خیوان آن را میپرستیدند.(۱۹) برخی عبادت این بت را به کهلان نسبت داده و نوشتهاند که از طریق ایشان به میان همدان راه یافت. بت نسر در میان قبیله حمیره پرستیده میشد و در جایی به نام بلخع قرار داشت. آل ذی اکلاع از حمیر پرستیده می شد و درجایی به نام بلخع قرار داشت.(۲۰) آل ذی الکلاع از مشخصترین پرستندگان این بت بودند.(۲۱) عدم اشاره منابع خبری به پرستندگان یعوق و نسر و انحصار پرستش آن در جنوب عربستان نباید این تصور را پدید آورد که دو بت مذکور در حجاز باشد. قبلاً گفتیم که ودّ، سواع و یغوث در شمار بتهای درجه اول حجاز نبودند. طرح نام یعوق و نسر در قرآن (نوح/۲۳) بر این معنی دلالت دارد که این دو بت نیز همانند سه بت دیگر در حجاز پرستش میشدهاند.
آخری مطلب درباره بتهای پنجگانه، گزارش افسانهای ویژهای است که در برخی از منابع در باب این بتنها آمده است. به موجب این گزارش ود، سواع، یغوث، یعوق و نسر نام پنج نفر از مردان صالحی بود که در فاصله زندگی حضرت آدم و نوح زندگی میکردند.(۲۲)
جالب است بدانیم که ابنکلبی و به پیروی از او ابنجوزی، منشأ اولیه بتپرستی را پسران قابیل دانسته و مینویسند: پس از مرگ حضرت آدم فرزندان شیث جسد آدم را که در غاری گذاشته بودند، زیارت میکردند. در این حال یکی از فرزندان قابیل به دیگر پسران وی گفت: فرزندان شیث طوافی دارند و ما از آن بیبهرهایم. پس هم و برای بنیقابیل بتی تراشید تا ایشان نیز چیزی برای طواف داشته باشند. این پسر قابیل، نخستین کسی که بت تراشید.(۲۳)
مشهورترین بتهای حجاز که در میان تمامی بتهای این منطقه مقام اول را داشتند، بتهای ثلاثه، یعنی لات، عزّی و منات بودند که به دختران خدا موسوم شدند.(۲۴)
لات صخره چهارگوش سفیدی بود که در طائف قرار داشت و ثقیف پرستندگان اصلی آن بودند بر روی این سنگ بنایی ساخته شده بود و بنوعتاب یا بنومعتّب پسران مالک پردهداری بت را میکردند.(۲۵) مطابق نسبت علمای اخبار که پرستش تمام بتهای حجاز را به عمروبن لحی نسبت میدهند، پرستش لات نیز به عمرو نسبت داده شده است. برخی نوشتهاند که لات مردی از ثقیف بود که چون درگذشت، عمروبن لحیّ به ثقیف گفت که او نمرده، بلکه در این صخره داخل شده است. پس ثقیف به دستور پسر لحّی بر روی آن صخره بنایی ساختند و آن را لات نام گذاشتند.(۲۶) در زیر صخره لات، حفرهای به نام غبغب وجود داشت که هدایا و اموالی را که به لات تقدیم میشد، نگهداری می کردند. چون مغیره بن شعبه و ابوسفیان، پس از اسلام آوردن ثقیف مأمور خراب کردن بنای لات و تخریب صخره شدند آن اموال را برداشته و نزد پیامبر اسلام بردند.(۲۷) برخی از مفسرین نوشتهاند که لات، از الله مشتق شده است، چنانکه عزّی نیز از عزیز اشتقاق یافته است.(۲۸) تاء در اللات برای تأنیث است چنانکه مونث عمرو، عموره و مونث عباس، عباسه است.(۲۹)
نویسنده: غلامحسین - زرگری نژاد
منبع: سایت - باشگاه اندیشه - به نقل از تاریخ صدر اسلام نوشته غلامحسین زرگری نژاد، نشر مهر، ۱۳۸۵
پی نوشتها :
(۱). ر.ک: تاریخ جامع ادیان؛ ص ۱۳ به بعد
(۲). ر.ک: هیوم، دیوید؛ تاریخ طبیعی دین؛ ترجمه حمید عنایت، تهران: انتشارات خوارزمی، ۱۳۴۸.
(۳). المفصل؛ چ۷، ص ۳۶.
(۴). «با وجود آنکه سامیها به شجرهنامههای خانوادگی علاقه بسیار نشان میدادند، ولی هیچ گونه پرستش نیاکان در میان آنها رواج نداشت» (لینتون، رالف؛ سیر تمدن؛ ترجمه پرویز مرزبان، تهران: نشر دانش، ۱۳۵۷، ص ۲۷۶).
(۵). کتاب الاصنام؛ ص ۱۰۲-۱۰۳.
(۶). همان؛ ص ۱۰۴-۱۰۵. دو گزارش ابن کلبی در منابع عدیدهای انعکاس یافته که برخی از آنها به قرار زیرند: تاریخ یعقوبی؛ ج۱، تاریخ یعقوبی؛ ج۱، ص ۳۳۱. و مروج الذهب؛ ج۲، ص ۲۹. و سیره این هشام؛ ج۱، ص۷۷. و سیره ابنکثیر؛ ج۱، ص ۳۱. و اخبار مکه؛ ص ۹۵ به بعد و جمهره اتساب العرب؛ ص ۲۳۵. و البدایه و النهایه؛ ج۲، ص ۱۸۷.
(۷).تاریخ عرب؛ ج۱، ص ۲۲۸.
بروگلمان نیز تصریح میکند که اعراب به الله باور داشتند و این خدا را از یهودیان و مسیحیان نیز نگرفته بودند، بروکلمان از تفسیر و تبیین علت وجود الله پرستی ریشهدار در میان اعراب طفره رفته و آن را مسکوت میگذارد (ر.ک: تاریخ دول و ملل اسلامی؛ ص ۱۴).
(۸). النهایه؛ ج۵، ص ۶۰ و لسان العرب؛ ج۱، ص ۷۹۵. و تاج العروس؛ ج۱، ص ۴۸۶.
(۹). النهایه؛ ج۳، ص ۵۶ و لسانالعرب؛ ج۱، ص ۳۴۹. و تاج العروس؛ ج۸، ص ۳۷۱.
(۱۰). النهایه، ج۵، ص ۱۵۰. و لسان العرب؛ ج۱۳ ص ۴۴۲. و تاج العروس؛ ج۹، ص ۳۵۸و الاصنام؛ ص ۱۲۹ و ۱۳۷.
(۱۱). نوح، ۲۱ و لسان العرب؛ ج۳، ص ۴۵۵.
(۱۲). المفصل؛ ج۶، ص ۵۴.
(۱۳). از جمله مشهورترین افرادی که عبدود لقب داشت، پدر عمروبن عبدود جنگجوی شجاع قریش در جنگ خندق بود که به دست حضرت علی (ع) کشته شد.
(۱۴). الاصنام؛ ص ۱۵۱.
(۱۵). الاصنام؛ ص ۱۰۶. و لسان العرب؛ ج۸، ص ۱۷۰. و تاریخ یعقوبی؛ ج۱، ص ۳۳۲. و سیره ابنهشام؛ ج۱، ص ۷۸. و مجمع البیان؛ ج۱۰، ص ۳۶۴.
(۱۶). الاصنام؛ ص ۱۰۶.
(۱۷). الاصنام؛ ص ۱۰۶.
(۱۸). المفصل؛ ج۷،ص ۲۶۲.
(۱۹). الاصنام؛ ص ۱۰۷. و سیره ابنهشام؛ ج۱، ص ۷۹.
(۲۰ ). مجمع البیان؛ ج۱۰، ص ۳۶۴.
(۲۱). الاصنام؛ ص ۱۰۷. و سیره ابنهشام؛ ج۱، ص ۸۰.
(۲۲). مجمع البیان؛ ج۱۰، ص ۳۶۴.
(۲۳). الاصنام؛ ص ۱۴۷. و مجمعالبیان ؛ ج۱۰، ص ۳۶۴. و ابن جوزی بغدادی، جمالالدین ابیالفرج عبدالرحمن؛ تلبیس ابلیس؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، (بیتا)، ص ۵۳.
(۲۴). الاصنام؛ ص ۱۴۷. و تلبیس ابلیس؛ ص ۵۳.
(۲۵). تاریخ عرب؛ ج۱، ص ۱۲۵. و معجم البلدان؛ ج۴، ص ۱۱۶.
(۲۶). الاصنام ؛ ص ۱۱۲. سیره ابن هشام؛ ج۱، ص ۸۵.
(۲۷). معجم البلدان؛ ج۵، ص ۴.
(۲۸). تاریخ الطبری؛ ج۳، ص ۹۹. و الکامل؛ ج۲، ص ۲۸۴.
(۲۹). مجمع البیان؛ ج۹، ص ۱۷۶.
(۳۰). المفصل؛ ج۷، ص ۲۳۱.
(۳۱). الاصنام؛ ص ۱۱۲.
(۳۲). المفصل؛ ج۷، ص ۲۳۳.
(۳۳). الاصنام؛ ص ۱۱۴. و تلبیس ابلیس؛ ص ۵۷.
(۳۴). سیره ابن هشام؛ ج۱، ص ۸۴. و اخبار مکه؛ ص ۱۰۳. و سهیلی، عبدالرحمن؛ الروض الانف فی شرح سیره النبویه لابن هشام؛ تعلیق و شرح عبدالرحمن الوکیل، مصر: دارکتب الحدیثه، (بیتا)، ج۱، ص ۳۵۵.
(۳۵). معجم البلدان؛ ج۴، ص ۱۱۶.
(۳۶). اخبار مکه؛ ص ۱۰۳.
(۳۷). اخبار مکه؛ ص ۱۰۲ و مجمع البیان؛ ص ۱۷۶. و تفسیر ابن کثیر؛ ج۶، ص ۴۵۴.
(۳۸). اخبار مکه؛ ص ۱۰۳.
(۳۹). اخبار مکه؛ ص ۱۰۳، و تلبیس ابلیس؛ ص ۵۷. و تفسیر ابن کثیر؛ ج۶، ص ۴۵۴.
(۴۰). المفصل؛ ج۷، ص ۲۳۸.
(۴۱). سیره ابن هشام؛ ج۱، ص ۸۵. و اخبار مکه؛ ص ۱۰۱. یعقوبی نوشته است که منات در فدک در طرف ساحل نصب شده بود (تاریخ یعقوبی؛ ج۱، ص ۳۳۲).
(۴۲). تلبیس ابلیس؛ ص ۵۶.
(۴۳). الاصنام؛ ص ۱۱۰. و تلبیس ابلیس؛ ص ۵۶.
(۴۴). اخبار مکه؛ ص ۱۰۱.
(۴۵). المفصل ؛ ج ۷، ص ۲۴۷.
(۴۶). الاصنام؛ ص ۱۱۱-۱۱۲. و تفسیر ابن کثیر؛ ج ۶، ص ۴۵۴.
(۴۷). مجمع البیان؛ ج ۹، ص ۱۷۶.
(۴۸). المفصل، ج ۷، ص ۲۵۰.
(۴۹). الاصنام؛ ص ۱۲۳.
(۵۰). اخبار مکه؛ ص ۹۶-۹۷.
(۵۱). الاصنام؛ ص ۱۲۳.
(۵۲). تاریخ یعقوبی ؛ ج ۱، ص ۳۳۸-۳۳۹.
(۵۳).الاصنام؛ ص ۱۲۴. و اخبار مکه؛ ص ۹۷. و سیره ابن هشام؛ ج۱،ص ۸۲-۸۳. و مروج الذهب؛ ج ۲، ص ۲۳. و سیره ابن کثیر؛ ج ۱، ص ۳۶.
(۵۴). اخبار مکه؛ ص ۹۷. و البدایه و النهایه؛ ج ۲، ص ۱۹۰.
(۵۵). سیره ابن هشام؛ ج ۱، ص ۸۲. و روض الانف؛ ج ۱، ص ۳۵۴.
(۵۶). تاریخ عرب؛ ج ۱، ص ۱۳۶.
(۵۷) .سیره ابن هشام؛ ج ۱، ص ۸۳. و الاصنام؛ ص ۱۵۶. و روض الانف؛ ج ۱، ص ۳۵۴.
(۵۸). الاصنام ؛ ص ۱۵۵.
(۵۹). الطبقات الکبری؛ ج ۴، ص ۲۱۹. و کلینی، ابی جعفر محمد بن یعقوب؛ روضه الکافی؛ صححه و علق علیه علی اکبر الغفاری، بیروت: دارالاضواء، (بیتا) ، ص ۲۴۷. و صفوه الصفوه؛ ج ۱، ص ۵۸۷. و مجلسی ، محمد باقر؛ بحارالانوار؛ تصحیح محمد باقر بهبودی، تهران: اسلامیه، (بیتا) ، ج ۲۲، ص ۴۲۱-۴۲۲ و ابن اثیر؛ اسد الغایه فی معرفه الصحابه، (بیجا )، المکتبه الاسلامیه، (بیتا)، ج ۵، ص ۱۸۶.
(۶۰). مرحوم دکتر شریعتی که اساس این استدلال از ایشان است،مینویسند:
«… ابراهیم در دوران زندگی قبایلی میزیست و از نظر جامعه شناسی باید یکی از عوامل تحول و ارتقاء مذهب «فی تیشیسم» یا ارواح پرستی = «آنمیسم» و یا پرستش قوای طبیعت و مظاهر آن – مثل ستاره پرستی و ماه و خورشید پرستی – به مرحله Idolatrie ،یعنی بتپرستی – که شکل تکامل یافتهٔ مذهب شرک است – میبود و در حالی که بر خلاف زیر بنای اقتصادی و نظام اجتماعی مرحله تحول تاریخی جامعهاش که قبایلی – nomase – است بنیانگذار مکتب توحیدی جهانی میشود. بعدها موسی میآید و بعد عیسی و در آخر پیامبر خاتم که هیچکدام بنیانگذار دین جدیدی نبودند … بر اساس این تحلیل جامعه شناسی نباید ابراهیم را در بین النهرین سه هزار و نهصد سال پیش ببینیم، بلکه باید در دو هزار یا دو هزار و پانصد سال پیش ببینیم و آنهم نه برخاسته از یک نظام قبایلی و تولید دامداری، بلکه وابسته به یک امپراتوری و تمدن بزرگ و جامعه فوق قبیلهای و فوق قومی» (شریعتی، علی؛ سلسله درسهای تاریخ ادیان؛ تهران: انتشارات حسینیهٔ ارشاد، (بیتا) ، درس دهم، ص ۳۳۸).
(۶۱). النهایه؛ ج۱، ص ۴۵۰. و طریحی ،فخرالدین، مجمع البحرین؛ تحقیق التیاحمه الحسید، تهران: المکتبه المرتضویه، (بیتا)، ج ۵، ص ۴۰، و مجمع البیان؛ ج ۱، ص ۲۱۵.
(۶۲). مجمع البحرین؛ ج ۵، ص ۴۰. ولسان العرب؛ ج۹، ص ۵۷.
(۶۳). لسان العرب؛ ج ۹، ص ۵۷.
(۶۴). راغب اصفهانی؛ المفردات فی غرائب القرآن؛ تحقیق محمد سبد کیلانی، بیروت: دارالمعرفه: (بیتا) ، ص ۱۳۳.
(۶۵). لسان العرب: ج ۹، ص ۵۷
(۶۶). لسان العرب؛ ج ۹، ص ۵۷، و ج ۹، تاج العروس؛ ج ۶، ص ۷۷.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست