یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
زوبین های پروست

معادله پروستی به هیچ وجه ساده نیست. مجهول این معادله همواره نامعلوم است ومدام از زرادخانه مقادیر سلاحهای تازهای برمیگزیند. قدرت ویژهاش از اثری دوگانهبرخوردار است: هر یک از زوبینهای پروست میتواند زوبین تلف (۱) باشد. ما دیرتر ایندوگانگی را در تعداد "چشمانداز"های پروست جزء به جزء بررسی خواهیم کرد. امابرای دست زدن به این تجزیه و تحلیل به جاست که آن گاه شماری درونی را، آن چنان کهپروست عرضه کرده، بپذیریم. بنابراین پیش از هر چیز، این غول دوسر عقوبت وعافیت، یعنی زمان را خواهیم سنجید.
در کتاب خانه پرنسس گرمانت (مادام وردورن سابق) است که طرح اولیه ساختمانیکه راوی میخواهد بنا کند به ذهنش راه مییابد. نوع مصالح ساختمان را بعدها در جریانمیهمانی انتخاب میکند. کتاب در ذهنش شکل میگیرد. او پی میبرد که نارساییقراردادهای ادبی، هنرمند را ناگزیر میکند که به سازشهای بسیار تن در دهد، و او بهعنوان نویسنده نمیتواند زنجیره علت و معلول را به میل خود بگسلد. برای مثال، بابزرگنمایی کاریکاتوروار خصایص و خطوط ویژه، تصویر روشن خواست فرد درهممیریزد (از شکل میافتد و ضایع میشود). تولید انبوه ماسک محافظ برای موضوعاتیکه او در آنها میکاود، هر چند که این کاوش با پنهانیترین نگاه باشد، ناممکن است.پس به ناچار خطکش و پرگار مقدس هندسه ادبی را میپذیرد، اما از این بیشتر تسلیمنمیشود. او قوانین فضا را نفی میکند. نمیخواهد که عظمت و وقار انسان را بامقیاسهای جسمانی اندازه بگیرد؛ ترجیح میدهد که مقیاس گذر سالیان را به کار گیرد.او این دیدگاه را در آخرین جمله کتابش چنین بیان میکند: "از همین رو، اگر آن چناننیرویی برایم باقی میماند تا اثرم را به پایان برسانم، پیش از هر چیز به توصیف انسانهامیپرداختم (هر چند که این توصیف آنها را موجوداتی غولآسا جلوه دهد)، چنانانسانهایی که جایی بس گسترده را در کنار جایی بس تنگ که در فضا برایشان باقی ماندهاشغال کرده باشند؛ جایی گسترده و بیکرانه را در زمان - چرا که آنان، همچون غولهاییغوطهور در اقیانوس سالیان، با هم به اعصاری بسیار دور از هم دست یافتهاند، بهاعصاری که در میانشان این همه روزها جای گرفته است."(۲)
آفریدگان پروست قربانیان این سرنوشتاند، قربانیان موقعیت چیرهای که زمان نامدارد؛ قربانیانی همچون برخی از ارگانیسمهای پست که تنها به دو بعد آگاهی دارند وناگهان راز بلندا را درمییابند و قربانی آن میشوند - قربانی و زندانی آن. ما را نه ازساعتها گزیری است و نه از روزها. و از فردا نه بیشتر از دیروز. ما را از دیروز گزیرینیست، چرا که دیروز تغییر شکلمان داده، مگر این که ما تغییر شکلش داده باشیم. آنگاهکه این دگرگونی رخ داده باشد، جلوه لحظه دگرگونی چندان اهمیتی ندارد. دیروز مرزینیست که از آن گذشته باشیم، سنگپارهای است در راهکورههای قدیمی و فرسودهسالیان که به طرز چارهناپذیری جزیی از ما میشود و ما آن را، سنگین و آزارنده، درخویش میبریم. تنها این نیست که دیروز اندکی بیشتر فرسودهمان کرده باشد؛ ما چیزدیگری میشویم، دیگر همان نیستیم که پیش از مصیبت دیروز بودیم. دیروز روزمصیبت است، هر چند که اتفاق مصیبتباری نیفتاده باشد. این که امور بر وفق مراد بودهیا نبوده باشد، هیچ واقعیت و معنایی ندارد. شادیها و دردهای بیواسطه جسم و روحزایدند. دیروز، هر چه بوده، از همه لحاظ با تنها جهان دارای واقعیت و معنا درآمیختهاست، با جهان شخصی ناخودآگاهمان که درک آن از جهان از دیروز به این سو تعادل خودرا از دست داده است. بدین سان ما خود را در همان وضعیت تانتال مییابیم، با اینتفاوت ناچیز که ما اسیر وسوسههای خود هستیم و انگیزه همیشگیمان برای وقوف بهواقعیت شاید اشکال متنوع بیشتری را عرضه میکند. خواستهای دیروزمان، که برایمن دیروزمان ارزش داشت، دیگر برای من امروزمان ارزشی ندارد. آن چه مایه یأساست عدم چیزی است که آن را ارضاشدگی مینامیم. ارضاشدگی چیست؟ ارضاشدگیهمسانی فرد و موضوع خواست است. اما فرد در راه مرده است - و بیشک بارها. حتیدر موردی که بر اثر یکی از آن معجزههای نادر همزمانی، که در پی آن تقویم امور بهموازات تقویم احساسات ورق میخورد، خواست ارضا شود و فرد به آرزوی خود (بهمعنی دقیق بیمارگونه آن) دست یابد، آن گاه که تطابق این دو بسیار کامل است، لحظهارضاشدگی چنان لحظه خواست را فسخ میکند و جای آن را میگیرد که گویی رویدادیاجتنابناپذیر بوده است، و از آن جا که هر تلاش فکری آگاهانه برای ساختن واقعیت ازآن چه نامریی و تصورناپذیر است بیهوده از آب درمیآید، نمیتوانیم از شادی خودلذت ببریم، چرا که با اندوهمان قابل سنجش نیست. پروست این نکته را تا حد تهوعتکرار میکند که حافظه ارادی به عنوان ابزار یادآوری هیچ ارزشی ندارد. تصویری که اینحافظه ارائه میدهد همان قدر با واقعیت بیگانه است که افسانه آفریده خیال، یاکاریکاتور پرداخته دریافت مستقیم. تنها یک تأثیر واقعی و یک شیوه یادآوری بینقصوجود دارد، و ما از اعمال کمترین دخالتی در این یا آن دیگری عاجزیم. ]...[
اما بازی شوم زمان محدود به تأثیری نیست که بر فرد میگذارد. تأثیری که بر ماگذاشته شده دگرگونی بیوقفه شخصیت را درپی دارد. واقعیت پایدار این تأثیر، اگر چنینواقعیتی وجود داشته باشد، میتواند به عنوان نظریهای مربوط به گذشته قابل درکباشد.

ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست