جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

مدیریت سوخت در اقتصاد سیاسی


مدیریت سوخت در اقتصاد سیاسی

مصرف سوخت هر كشور, یكی از شاخصهای توسعه آن محسوب می شود براساس شواهد, آمریكا و كشورهای اروپایی, دارای بالاترین مصرف انرژی بویژه در زمینه حمل و نقل در جهان هستند, اما آنچه باید مورد توجه باشد این است كه نرخ سوخت مصرفی در این كشورها, اولاً با درآمد عمومی و نیز تولید ناخالص ملی آنها تناسب دارد

مصرف سوخت هر كشور، یكی از شاخصهای توسعه آن محسوب می شود. براساس شواهد، آمریكا و كشورهای اروپایی، دارای بالاترین مصرف انرژی بویژه در زمینه حمل و نقل در جهان هستند، اما آنچه باید مورد توجه باشد این است كه نرخ سوخت مصرفی در این كشورها، اولاً با درآمد عمومی و نیز تولید ناخالص ملی آنها تناسب دارد و در طرف دیگر، با بهبود روشها و كارآیی صنعتی و بهینه سازی مصرف، انرژی مصرفی خود را با حداكثر كارآیی اقتصادی به بهره وری می رسانند.

البته، باید به این نكته هم توجه داشت كه كشورهای بزرگ و صنعتی مانند آمریكا و تعدادی از كشورهای اروپایی، با استفاده از هژمونی نظامی و تسلط بر منابع سوخت در خارج از سرزمینهای خود، سعی می كنند نرخ اولیه مواد خام را به حداقل رسانده و یا در همان سطوح پایین نگهدارند. بنابراین، اگرچه سهم مصرف سوخت در این كشورها یكی از شاخصهای توسعه محسوب می شود، اما همه عناصر مرتبط با این شاخص، قابل انطباق با بقیه كشورها نیست.

در كشور ما نیز افزایش جمعیت در كنار ارزان بودن قیمت انرژی، ارزیابی شاخصهای توسعه را در این زمینه با مشكلاتی مواجه ساخته است. اگرچه در برنامه های چهارگانه توسعه تلاش شد، اتكا به اقتصاد نفت كاهش یابد، اما روند لجام گسیخته مصرف سوخت در داخل كشور و ثابت بودن نرخ آن در سالهای اخیر، موجب شده هیچ گاه عرضه سوخت پاسخگوی تقاضای داخلی نباشد، به گونه ای كه بخش قابل توجهی نفت خام هم اینك به فرآورده های مصرفی در داخل كشور تبدیل می شود.

بنابراین، باید اذعان كرد تا به امروز یكی از مبادی (مجاری) كاهش وابستگی به خارج كه همچنان آسیب پذیر مانده و در جایگاه مطلوبی قرار ندارد، طرح اخیر برخی نمایندگان آمریكا و حمایت محافل رسانه ای غرب درباره تحریم شركتهای صادركننده بنزین به ایران، مؤید این ادعاست؛ موضوعی كه نشان می دهد باید به مدیریت سوخت در كشور ما نه فقط به عنوان یك مسأله اقتصادی، بلكه نگرش سیاسی و استراتژیك هم داشت.

اهمیت دیگر این نوع نگاه در آنجاست كه بدانیم ایران به عنوان یكی از اعضای اصلی اوپك، سهمیه معینی در صادرات نفت خام دارد. در صورت افزایش بی رویه مصرف سوخت در داخل كشور، یقیناً در سالهای آتی با مشكلاتی در بخش صادرات مواجه شده و این مسأله می تواند موقعیت سیاسی و تأثیرگذار ایران را در اوپك نیز به مخاطره اندازد.

از سوی دیگر، ثابت ماندن نرخ سوخت در كشور و افزایش بی رویه مصرف آن در داخل، هم به آلودگیهای زیست محیطی دامن زده و هم ازدحام و ترافیك در شهرها را به مرحله غیرقابل تحملی رسانده است. از عوارض دیگر این معضل، كاهش كارآیی حمل و نقل درون شهری است كه به كاهش بهره وری افراد جامعه ایرانی انجامیده است.

بی توجهی به این آسیبها می تواند در آینده ای نه چندان دور نه فقط در ابعاد اقتصادی، بلكه از زوایای سیاسی - اجتماعی نیز عوارض غیرقابل جبرانی را برای مدیریت سیاسی كشور به همراه داشته باشد. از این رو و با در نظر گرفتن همه این ملاحظات، ارایه طرحی كه بتواند پاسخگوی همه این مسایل باشد، ضروری می نمود؛ طرحی كه اجرای آن نیازمند یك عزم جدی و انسجام قوی داخلی هم هست.تصمیم اخیر دولت و مجلس شورای اسلامی در زمینه مدیریت مصرف سوخت در كشور، اگرچه با نقاط ضعف و نارساییهایی روبروست، اما با توجیه كامل مردم نسبت به جوانب مختلف این طرح و اجرای برنامه های مكمل در كنار آن، می توان بیشتر از حد تصور، به موفقیت این تصمیم ملی، اساسی و سرنوشت ساز امیدوار بود.

نوع توجه سیاستمداران غربی و تحلیل رسانه های وابسته نسبت به این تصمیم، به خوبی نشان می دهد كه آنان به این پدیده داخلی با رویكردی كاملاً سیاسی نگاه كرده و امیدهای خود را به عدم كارآیی و حتی شكست آن معطوف كرده اند.

عده ای از این تحلیلگران با توجه به وابستگی برخی از خانواده های ایرانی به خودرو به عنوان ممر درآمد و با ضرب و جمع تعداد افراد این خانوارها، چنین نتیجه گرفته اند كه با اجرای طرح سهمیه بندی بنزین در ایران، درصد قابل توجهی از مردم این كشور با مشكلات اساسی مواجه خواهند شد.

در مقابل، عده ای دیگر از تحلیلگران در نگاهی كاملاً متفاوت با نگاه اول، معتقدند ایران با اجرایی كردن این تصمیم، خود را برای مقابله با تحریمهای بین المللی در موضوع انرژی هسته ای و نیز برخورد با قطعنامه های جدید شورای امنیت و غلبه بر تبعات آن، آماده می سازد.این تحلیل كه كاملاً در نقطه مقابل تحلیل قبلی قرار دارد، حكایت از آن دارد كه نظام اسلامی آنچنان بر اوضاع مسلط است كه با فكر و اندیشه، به مقابله با بحرانهایی برخاسته كه قدرتهای غربی برای ایران تدارك دیده اند.

در ورای همه این تحلیلها و نگاههای كاملاً جهت دار كه مسأله سوخت در كشور ما را به یك موضوع اقتصادی - سیاسی تبدیل كرده، باید اذعان كرد كه اكثریت سیاستمداران غربی و تحلیلگران وابسته به محافل قدرت، هنوز هم به عمق شعور ملی ایرانیان پی نبرده اند. ملتی كه با وجود نارساییهای موجود در این طرح، جوهره و ضرورت آن را با آرامش و احساس مسؤولیت بالا پذیرفته و به اجرای آن تن داده اند.

دكتر صباح زنگنه