چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
ماهی از پاشوره بیرون افتاد
شاپور قریب دو فیلم خوب در کارنامهاش دارد. رضا علامهزاده هم به زندگی آدمهای حاشیهیی نزدیک شد با نگاهی سیاسی و سینمایی ضعیفتر از نادری و کیمیایی.
فیلمهای این دسته از فیلمسازان «تلخند»،
«زهر مارند»، «سیا هند» عین شعر جاودانی فیلم «تنگنا»
نسل دوم فیلمسازی از دل تغییر ساختار سیاسی و طبقاتی و جمعیتی در ایران، رشد طبقه متوسط و جریان روشنفکری بیرون آمد. آنها تحت تاثیر مبارزات آزادیبخش در جهان، اعتراض روشنفکران جهان به دخالت امریکا در ویتنام، رشد ادبیات متعهد محبوبیت افکار مارکسیستی با شروع نهضت دانشجویی شکل گرفتند
یک- دورهیی بدون نسل و عقیم
برای اینکه کارگردانهای سینمای ایران را نسلبندی کنیم باید تاثیر شرایط آن دوره روی فیلمساز و تاثیر فیلمساز روی آن شرایط را مورد توجه قرار دهیم که اصلا هر دوره با این تاثیر متقابل تبدیل به دوره سینمایی میشود. هر دوره سینمایی نسل خودش را میسازد. دوره اول تولید فیلم در ایران دوره کوتاهی است که فقط سه فیلمساز دارد. از این سه فیلمساز یک نفرش (اوگانیانس) ایرانی نیست، مهاجر ارمنی روس است که دو فیلم اول و دوم تاریخ سینمای ایران را به طریقه صامت ساخته است. نفر دیگرش (عبدالحسین سپنتا) اصلا در ایران فیلم نساخته؛ تمام فیلمهایش در هندوستان به زبان فارسی ساخته شده است و از تجهیزات فنی استودیوهای بزرگ هندوستان بهره برده است. ابراهیم مرادی تنها فیلمساز ایرانیالاصلی است که در ایران فیلم ساخته و با تجهیزات فنی عقبافتاده اینجا کار کرده و در زمان ناطق فیلم صامت ساخته است. او هم یکی و نصفی بیشتر فیلم ندارد. از این سه فیلمساز، دو نفر آنها در دوره دوم تولید فیلم در ایران نیز کار کردند یا تلاش کردند کار کنند که هر دو موفق هم نبودند. بنابراین به دلیل کوتاهی دوره اول که تبدیل به دروهیی تاثیرگذار نمیشود نسل فیلمسازی نمیسازد. فیلمهای «دختر لر» و «حاجی آقا آکتور سینما». فیلمهای مهمی بودند (و هستند). فیلمهایی که محصول باورهای آن دورهاند، اما جریان نمیسازند. دلیل عقیم ماندن این دوره به خود دوره برمیگردد. درست است که «سر آوانس اوگانیانس» و «عبدالحسین سپنتا» به عنوان اولین نمایندگان طبقه متوسط مدرن حرکت دولت رضاشاه به سمت مدرن کردن کشور را باور میکنند اما مسوولین آن دولت مدرن چون نتیجه طبیعی یک جریان مدرن نیستند و فقط به شکل ظاهری با آن جریان همخوانی دارند حرکت این اولین نمایندگان طبقه متوسط را باور نمیکنند که آنها را در ادامه حرکتشان یاری دهند. رسیدن سپنتا از فیلم و سینما به اداره دفتر کارخانه صنایع پشم با دلی خسته و روحی افسرده نتیجه دورهیی است که باورهایش درونزاد نشدند.
دو- نسل اول، متغیر
نسل اول فیلمسازی در ایران از دل شرایط بعد از شهریور ۱۳۲۰ و آزادیهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برآمده بعد از آن شهریور بیرون نیامد. کارگردانهایی که دوره دوم تولید فیلم در ایران را شروع کردند گرچه آدمهای بیسوادی نبودند و در رشتههای اقتصاد، حقوق، ادبیات و تئاتر تحصیلات آکادمیک داشتند اما فاقد تفکر مشخص و روشن سیاسی بودند. تفکر آنها به نوعی ریشه در ناسیونالیسم رضاشاهی و بازگشت به خویشتن نژادی داشت. دلیلش را باید در شرایط جستوجو کرد. تا قبل از شهریور ۱۳۲۰ دیکتاتوری رضاشاهی مانع از رشد تفکرات مختلف در جامعه شد. در دل این دیکتاتوری بازگشت به خویشتن نژادی نهادینه شد. بعد از شهریور ۱۳۲۰ که دیکتاتوری سقوط کرد تفکرات مختلف آمد اما فقط دو تفکر در عرصه سیاسی قدرت گرفتند، تفکر چپ (کمونیسم) که بانی رشد آن حزب توده ایران بود. تفکری که به سرعت به دلیل نفرت از انگلیس، اشرافیت تازه شکل گرفته پهلوی و قدرت مالکان در دولت در بین تحصیلکردهها رشد کرد. از دل رشد همین تفکر غربستیزی به شکل ایدئولوژیک آن یعنی مقابل با امپریالیسم بیرون آمد و روشنفکری به عنوان یک جریان. تفکر دیگر تفکر مقابل حزب توده بود که تفکر ضد کمونیستی بود و بالطبع طرفدار غرب و ضد شرق. تفکری که مدافع سلطنت و نظام شاهنشاهی بود و بالطبع همین دفاع اشرافیت و بزرگ مالکی را پشت سر آنها قرار داد و حمایت انگلیس را. در حالی که بسیاری از پیروان این تفکر در عرصه فرهنگی نه مدافع اشرافیت و بزرگ مالکی بودند نه از انگلیس دل خوشی داشتند. وسط این دو تفکر در آغاز دهه ۲۰ نه تفکر جمهوریخواهی رشد کرده بود، نه ملیگرایی و نه تفکر اسلامی، که در آن دوره پیروان تفکر اسلامی مخالف سینما و تیاتر رایج بودند. تیاتر که از آغاز دوره رضاشاه رشدش شروع شده بود و برخلاف سینما متوقف نشد، در پس از شهریور ۱۳۲۰ شامل این تقسیمبندی شد.
تماشاخانه تهران تحت مدیریت «احمد دهقان» جریانی شد مقابل حزب توده و بالطبع طرفدار نظام شاهنشاهی و حامی انگلیس با مجله هفتگی «تهران مصور». گرچه باید بار دیگر تاکید کنم که بسیاری از هنرمندان داخل این تیاتر که سیاسی نبودند باوری از وجود انگلیسیها در پشت پرده نداشتند. در مقابل تماشاخانه تهران، ابتدا تماشاخانه فرهنگ به مدیریت «عبدالحسین نوشین» و سپس تیاتر جدیدالتاسیس «فردوسی» باز هم تحت مدیریت «نوشین» و سرانجام تیاتر سعدی تحت مدیریت همراهان نوشین محلی شدند که اولین جریان روشنفکری در عرصه فرهنگی که متمایل به حزب توده بودند بتوانند در آن فعالیت کنند. نخستین تولید دوره دوم سینمای ایران زمانی راه افتاد که نوشین تیاتر فرهنگ راترک کرده بود و آنجا با نام جدید تیاتر پارس تحت مدیریت بازیگران تماشاخانه تهران قرار گرفته بود. زمانی که نوشین داشت تیاتر فردوسی را میساخت. این تیاتر چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۲۶ (۱۷ دسامبر ۱۹۴۷) با نمایش «مستنطق» نوشته جی. بی. پریستلی ترجمه «بزرگ علوی» بعد از پایان فیلمبرداری «طوفان زندگی» افتتاح شد. البته نمایشهایی که نوشین در تماشاخانه فرهنگ قبل از راه افتادن دوره دوم تولید فیلم اجرا کرده بود نمایشهایی نبودند که ماخذ تولید فیلم قرار بگیرند. اولا از پنج نمایش، چهار نمایش خارجی بودند، ولپن (بن جانسون) تارتوف (مولیر) تاجر ونیزی (شکسپیر) و توپاز (مارسل پانیول). ثانیا نوعی تیاتر ترجمه مستفرنگ پر از تصنع و تکلف بودند ثالثا تنها نمایش ایرانی اجرا شده در این تیاتر نیز با نام «وزیرخانه لنکران» نوشته آخوندزاده به درد اقتباس سینمایی و راهاندازی تولید نمیخورد. بنابراین طبیعی بود که بروند به سمت نمایشهای ساده ملودرام اخلاقی و تاریخی تماشاخانه تهران و کمدیها. تیاتر فردوسی هم در یک سالی که با مدیریت نوشین سرپا بود ادامه همان سیاست تیاتر فرهنگ را با اجرای نمایشهای مستنطق، ولپن، سرگذشت (آندر بیسون) مردم (توپاز) و پرنده آبی (موریس مترلینگ) دنبال کرد. بنابراین اکثریت نسل اول فیلمسازی در ایران از دل تماشاخانه تهران، تماشاخانههایی شبیه این تماشاخانه بیرون آمدند، مثل «علی دریابیگی»، «پرویز خطیبی»، «فضلالله بایگان»، «معزالدیوان فکری»، «هاهیک کاراکاش»، «مهدی رییسفیروز»، «سرژ آزاریان، «صمد صباحی»، «حسن خردمند»، «نقشینه»، «علی محزون»، «ساموئل خاچیکیان»، «نصرتالله محتشم»، «جمشید شیبانی»، «مجید محسنی»، «رضا کریمی، «آرمان»، «آرا مائیس آقا مالیان» و «نصرتالله وحدت». البته تعدادی از بازیگران تیاتر نوشین و همکاران دیگرش مثل محمدعلی جعفری، عطاءالله زاهد، رحیم زرتشتیان، عباس شباویز، سرشتی سرداری، در نیمه دهه ۳۰ به نسل اول فیلمسازی اضافه شدند. آنها زمانی آمدند که کودتا تا توانسته بود تودهیی کشته بود و رعب و وحشتی از تودهیی بودن را در جامعه ایجاد کرده بود. اما بعضی از آنها مثل «عطاءالله زاهد» و «موشق سروری» از فضای لرزان بعد از سقوط دولت کودتا استفاده کردند و در آثارشان با همان ساختار شبیه نمایشهای تماشاخانه تهران فکرهای قبلی خودشان را دنبال کردند که اصلا «حاج جبار در پاریس» به این دلیل ساخته شد که جواب پایان فیلم «شبنشینی در جهنم» را بدهد. فیلمی که در ابتدای راه به دلیل ضعف کارگردان از «موشق سروری» گرفته شد و به ساموئل خاچیکیان داده شد. «حاج جبار در پاریس» نشان داد که تغییر کارگردان در «شبنشینی در جهنم» اشتباه نبوده است اما فیلم پای این موضع ایستاد که بگوید نزولخوار کثیفی مثل حاج جبار با توبه به بهشت نمیرود. به دلیل عدم آشنایی کارگردانهای تیاتر با مقوله دکوپاژ، فیلمبرداران کاربلد در این دوره قدرت گرفتند. اینها که ابتدا کارهای این کارگردانها را دکوپاژ میکردند، بعدا خودشان به جمع کارگردانهای نسل اول اضافه شدند. احمد شیرازی، عزیز رفیعی، سعید نیوندی، محمود نوذری، ناصر رفعتخانی، قدرتالله احسانی، شکرالله رفیعی و صابر رهبر که به چهره شاخص فیلمسازی تبدیل شدند. تعدادی از کارگردانهای نسل اول فیلمسازی با پشتوانه تحصیلات آکادمیک دانشگاهی در رشته ادبیات، ترجمه داستان و کار در مطبوعات کارشان را شروع کردند. سیامک یاسمی، علی کسمایی، خسرو پرویزی، محمد متوسلانی،حسین مدنی، اسماعیل ریاحی، اسماعیل پورسعید، دکتر کاووسی و فرخ غفاری. نسل اول فیلمسازی، دو فیلمساز تحصیلکرده رشته سینما داشت. دکتر هوشنگ کاووسی فارغالتحصیل مدرسه سینمایی ایدک و دانشگاه سوربن فرانسه در رشته فیلمولوژی و مهدی میرصمدزاده که در رشته کارگردانی از مدرسه ایدک فرانسه فارغالتحصیل شده بود. اولی (کاووسی) فقط دو فیلم ساخت؛ ۱۷ روز به اعدام (۱۳۳۵) و خانه کنار دریا (۱۳۴۸)، دومی (میرصمدزاده) که کارش را با ترجمه نوشتههای «جیمز هادلی چیز» شروع کرد و در آخر کارش به رضا چلچله و حسن دینامیت رسید و نشانههایی از تحصیلاتش در آثارش دیده نشد. چند تا از کارگردانهای معروف نسل اول به پشتوانه شهرت بازیگری در تیاتر و سینما فیلم ساختند. مجید محسنی، محمدعلی جعفری و نصرتالله وحدت معروفترین آنها در عرصه تیاتر و ناصر ملکمطیعی، محمد متوسلانی و محمدعلی فردین معروفترین آنها در عرصه سینما. نسل اول فیلمسازی، دو فیلمساز مهاجر هم داشت؛ گرجی عبادیا متولد ۱۲۹۶ قاهره و سردار ساگر متولد ۱۲۸۲ بمبئی. ساموئل خاچیکیان کاربلدترین و شاخصترین فیلمساز نسل اول بود که سبک کارش روی فیلمسازان نسل دوم تاثیر گذاشت. «چهارراه حوادث»، «طوفان در شهر ما»، «فریاد نیمهشب»، «یک قدم تا مرگ»، «دلهره»، «ضربت»، «خداحافظ تهران» و «هنگامه» فیلمهای بهتر این فیلمساز هستند.
سیامک یاسمی به دلایل زیر مهمترین فیلمساز نسل اول است: ۱- نخست تاثیر شرایط اجتماعی، سیاسی نیمه اول دهه ۴۰ به طور غریزی لات قضا و قدری معتقد به سنت و جوانمردی را به عنوان قهرمان داستان به سینما آورد و جریان سینمای ایران را تغییر داد. ۲- به تقسیمبندی تازه جغرافیای تهران به جنوب و شمال در آغاز دهه ۴۰ با بردن قهرمانش به جنوب تهران هویت داد. ۳ تفاهم طبقاتی را جایگزین تضاد طبقاتی کرد، تفاهمی که اندیشه اصلی انقلاب سفید شاه بود. ۴- باعث شهرت بازیگر لات قضا و قدری (فردین) شد که همین شهرت به رشد فیلم فارسی و بیرون کردن رقیب خارجی در شهرستانها و جنوب شهر انجامید. ۵- گنج قارون پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران را او ساخت. ۶- کارنامه فیلمسازیاش در آغاز دهه ۳۰ با «افسونگر» و «شبهای تهران» تا فیلمهای دیگرش در نیمه دوم دهه ۳۰ «طلسم شکسته»، «چشمه آب حیات» و فیلمهای «عمو نوروز»، «آس و پاس»، «ورپریده» که محصولات تغییرات آغاز دهه ۴۰ بود. دو فیلم«ساحل انتظار» و «لذت گناه» آخرین فیلمهای او قبل از ۱۵ خرداد ۴۲ است و بعد «آقای قرن بیستم»، «قهرمان قهرمانان» و «گنج قارون» که مسیر سینمای ایران را بعد از سال ۴۳ تغییر داد. همه این فیلمها به خوبی فراز و نشیب شرایط سیاسی و اجتماعی ایران را از تاثیر دوران مصدق، سالهای اولیه کودتا، آزادیهای نسبی پایان دهه ۳۰ و آغاز دهه ۴۰ روی فیلمها نشان میدهد.نگارنده دکتر اسماعیل کوشان، تهیهکننده نخستین تولید دوره دوم را با اینکه با عنوان کارگردان هم فیلم دارد جزو نسل اول فیلمسازی به حساب نیاورده است. نگارنده معتقد است برای او باید پرونده مفصل و جدایی باز شود.
سه- نسل دوم تلخ و زهرمار
نسل دوم فیلمسازی از دل دگرگونی در تعادل بیرون آمد. رژیم در آغاز دهه ۴۰ از طریق پلیس امنیتیاش احساس قدرت میکرد، فکر میکرد مخالفان قلع و قمع شدهاند و افکار عمومی به نفع سیاستهای شبهمدرنیستی شاه تغییر کرده است، اما تغییراتی در سیستم اجتماعی رخ داد. نسل دوم فیلمسازی از دل تغییر ساختار سیاسی و طبقاتی و جمعیتی در ایران، رشد طبقه متوسط و جریان روشنفکری بیرون آمد. نسل دوم فیلمسازی تحت تاثیر مبارزات آزادیبخش در جهان، رشد مبارزات ملت ویتنام، اعتراض روشنفکران جهان به دخالت امریکا در ویتنام، رشد ادبیات متعهد در اروپا و ایران، محبوبیت افکار مارکسیستی در بین جوانان با شروع نهضت دانشجویی شکل گرفتند. نسل دوم فیلمسازی از دل رشد تیاتر ملی و پیدا شدن زبان تیاتر ملی بیرون آمد. نسل دوم فیلمسازی تحت تاثیر تضاد اجتماعی در زندگی شهری و فاصله فکری، فرهنگی و طبقاتی، بین شمال شهر و جنوب شهر قرار گرفت.
نسل دوم فیلمسازی از دل انزوای اجتماعی و نابسامانیهای زندگی مهاجران شهرها و طبقات فقیر ، احساس بیگانگی آنها با فرآیندهای شهرنشینی، بیزاری آنها با محیط جدید شهری و پیوندهای آنان با نهادهای دینی بیرون آمد. نسل دوم فیلمسازی از بحران هویت درون جامعه روشنفکری تاثیر گرفت. بحرانی که ناشی از برنامههای مدرنیزاسیون شاه بود. مدرانیزاسیونی که به مدرنیته فرهنگی و سیاسی منجر نشد. نسل دوم فیلمسازی از دل غربستیزی «آلاحمد» و تلاش روشنفکر ایرانی برای رسیدن به مدرنیته بومی و بازگشت به فرهنگ خویش «شریعتی» بیرون آمد. شریعتی بازگشت به خویشتن نژادی را ارتجاعی میدانست و بازگشت به خویشتن اسلامی را پیشنهاد میکرد. نسل دوم فیلمسازی از دل طبقه متوسط مدرن بیرون آمد. فیلمسازان نسل دوم به سه دسه تقسیم میشوند:
۱- فیلمسازانی که در رشته سینما تحصیل کردند شامل محمد زریندست، فریدون رهنما، داود ملاپور، خسرو هریتاش، بهمن فرمانآرا، هژیر داریوش، آربی آوانسیان، سهراب شهید ثالث، کامران شیردل و پرویز کیمیاوی.
۲- فیلمسازان تحصیلکرده در رشتههای دیگر شامل ابراهیم گلستان، جلال مقدم، داریوش مهرجویی، علی حاتمی، نصرت کریمی، پرویز صیاد، ناصر تقوایی، بهرام بیضایی و عباس کیارستمی.
۳- فیلمسازان غیرتحصیلکرده، غریزی شامل مسعود کیمیایی، امیر نادری، زکریا هاشمی، رضا میرلوحی، شاپور قریب و رضا علامهزاده. از دسته اول دو فیلمساز (محمد زریندست و داود ملاپور) خیلی زود به جریان فیلم فارسی میپیوندند و تنها یک اثر نسبتا قابل دیدن در کارنامه دارند. سه فیلمساز (هژیر داریوش، آربی آوانسیان و کامران شیردل) فقط یک فیلم میسازند که دو فیلم «بیتا» و «صبح روز چهارم» مطابق قواعد سینمای متعارف با دقت بیشتر ساخته شدهاند و «چشمه» تنها ساخته آربی آوانسیان غیرمتعارف اثر سینمای ایران است. از پنج فیلمساز باقی مانده تنها یک فیلمساز (خسرو هریتاش) در بدنه سینمای فارسی با سرمایه بخش خصوصی به حیاتش ادامه میدهد. فریدون رهنما بعد از ساخت دومین فیلمش با سرمایه تلویزیون فوت میکند. از سه فیلم «بهمن فرمانآرا» تنها فیلم دوم او (شازده احتجاب) در نمایش جشنواره تهران جایزه میگیرد و در نمایش عمومی توجه منتقدین را جلب میکند. فیلم سوم (سایه های بلند باد) در فضای سیاسی سال اول انقلاب به نمایش درمیآید و دیده نمیشود. سهراب شهید ثالث و پرویز کیمیاوی فیلمسازان موفق این دسته هستند که هر دو با فیلمهایشان در محافل روشنفکری جریان میسازند که ادامه جریان سینمای «سهراب شهید ثالث» در پس از انقلاب به کیارستمی میرسد. هر دوی اینها با سرمایه دولت فیم ساختند و مهاجرت کردند، اولی (شهید ثالث) قبل از انقلاب برای فیلمسازی به آلمان رفت و فیلمسازی را در آنجا ادامه داد. او متاسفانه چند سال پیش به دلیل بیماری درگذشت. دومی (پرویز کیمیاوی) در مهاجرت فیلم نساخت.
مضمون فیلمهای دسته اول متنوع است و مضمون واحدی را نمیشود در بین این دسته پیدا کرد. مضمون فیلم بهمن فرمانآرا ضد استبداد بود و استبداد در فیلم او به خوبی ترسیم شده است. سهراب شهید ثالث در دو فیلمی که در ایران ساخت متاثر از سبک روبر برسون زندگی طبقات پایین را نشان داد. فیلمهای هریتاش متنوعند که در بین آنها «سرایدار» با پرداختن به تضاد طبقاتی و نگاه نسل جوان از دریچه دوربین به این تضاد، فیلم مهمتر و بهتری است. تنها فیلم «کامران شیردل» به سینمای قهرمانگریز «امیر نادری» نزدیک است.
در بین دسته دوم ابراهیم گلستان، داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی، بهرام بیضایی و عباس کیارستمی مهمترین فیلمسازان جریان روشنفکری و بهترین آنها در قبل از انقلابند، در فیلمهای اینها متحول شدن یک شکل خاص زندگی و تاثیر این تحول روی زندگی مردم و بحران هویت مضمون اصلی است. جلال مقدم، علی حاتمی، نصرت کریمی و پرویز صیاد برای تماشاچی عام و با دقت و ساختار بهتر فیلم ساختند که فیلمهای «پنجره»، «فرار از تله»، «طوقی»، «سوتهدلان» جزو فیلمهای ماندگار تاریخ سینمای ایرانند و دو فیلم «محلل» و «در امتداد شب» هم فیلمهای جریانسازند.
در بین دسته سوم مسعود کیمیایی به شماره شناسنامه ۴۶۳ صادره از تهران بخش ۷ متولد ۷ مردادماه ۱۳۲۰ در منزلی داخل کوچه سید ابراهیم در کوچههای خیابان ری به دلایل زیر مهمترین فیلمساز نسل دوم است:
۱- ایجاد تحول در سینمای عامهپسند با ساخت «قیصر» و آشنا کردن تماشاچی عام با زبان سینمایی.
۲- تغییر قهرمان سینمای ایران از لات قضا و قدری به لات عدالتخواه و اصلا آوردن قهرمانهایی که با تضاد طبقاتی در جامعه مبارزه میکنند.
۳- ساخت اولین فیلم سیاسی در رابطه با جنبش چریکی در فضای اختناق پهلوی (گوزنها)
۴- پرداختن به مدرنیزاسیون شاه و انتقاد از فرآیند این مدرنیزاسیون با زبان عامیانه در خلال داستان فیلمهای «قیصر»، «رضا موتوری»، «بلوچ» با تاکید روی ارزشهای سنتی که در نتیجه تغییر و تحول فراموش شدهاند.
۵- پرفروش شدن فیلمهای «قیصر» که دومین فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران است و بعد «خاک»، «بلوچ»، «گوزنها».
۶- هویت دادن به موسیقی متن در سینمای ایران برای تماشاچی عام. امیر نادری با «تنگنا»، زکریا هاشمی با «سهقاپ» و رضا میرلوحی با «تپلی» به سینمای قهرمانگریز، سینمای آدمهای حاشیهیی رها شده در یک زندگی نکبتزده بیدر و پیکر (جمله از پرویز دوایی است) به خوبی نزدیک شدند که دو فیلم «تنگنا» و «سه قاپ» بسیار ماندگارند.شاپور قریب دو فیلم خوب در کارنامهاش دارد. رضا علامهزاده هم به زندگی آدمهای حاشیهیی نزدیک شد با نگاهی سیاسی و سینمایی ضعیفتر از نادری و کیمیایی. فیلمهای این دسته از فیلمسازان «تلخند»، «زهر مارند»، «سیا هند» عین شعر جاودانی فیلم «تنگنا»:دلم از خیلی روزا با کسی نیست/ تو دلم فریاد و فریادرسی نیست/ شدم اون هرزهگیاهی که گلها/ پرپر دستای خار و خسی نیست/ دیگه دل با کسی نیست/ دیگه فریادرسی نیست/ ماهی از پاشوره بیرون افتاد/ شاپرکها پرهاشون زخمی شده/ نکنه تو گله برههامون گذر گرگ بیابون افتاده.
فریدون جیرانی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران احمد وحیدی مجلس مجلس شورای اسلامی چین دولت سیزدهم خلیج فارس دولت لایحه بودجه 1403 شورای نگهبان حجاب مجلس یازدهم
روز معلم تهران آموزش و پرورش هواشناسی قوه قضاییه شهرداری تهران فضای مجازی سلامت پلیس دستگیری شورای شهر تهران شورای شهر
بانک مرکزی خودرو بابک زنجانی قیمت دلار قیمت خودرو قیمت طلا ایران خودرو سایپا دلار مالیات بازار خودرو تورم
تلویزیون سریال سعید آقاخانی سینمای ایران سینما نون خ موسیقی تئاتر دفاع مقدس فیلم کتاب رسانه ملی
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس روسیه نوار غزه ترکیه افغانستان بنیامین نتانیاهو
فوتبال پرسپولیس استقلال رئال مادرید سپاهان تراکتور بایرن مونیخ باشگاه استقلال لیگ برتر فوتسال تیم ملی فوتسال ایران بازی
هوش مصنوعی تبلیغات ناسا تسلا اینستاگرام اپل فناوری همراه اول آیفون گوگل
داروخانه خواب دیابت مسمومیت کاهش وزن چاقی سلامت روان بارداری آلزایمر