شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
مجله ویستا

دادوستد ژورنالیسم و سینما به روایت فیلم های ایرانی


دادوستد ژورنالیسم و سینما به روایت فیلم های ایرانی

رابطهٔ ژورنالیسم و سینما در ایران پیشینه ای طولانی دارد و از همان بدو شکل گیری فیلم سازی و تولید فیلم بلند سینمائی در ایران, بهره گرفتن از جاذبهٔ خاص و عام پسند ژورنالیسم به هر ترفند و روشی, مورد توجه فیلم سازان بوده و به فراخور شرایط زمانه و تأثیر جریان های فراگیر سینمائی و گاه تقلید از فیلم های غربی در قصه پردازی و قهرمان پروری, کمابیش به این مقوله پرداخته شده است

● شبح کژدم

ژورنالیسم بنا به تعریفی کلاسیک در حوزهٔ فعالیت روزنامه‌ها و مجله‌ها (مطبوعات) معنا می‌شود اما امروزه با فراوانی دستاوردهای رسانه‌ای از قبیل رادیو، تلویزیون، اینترنت و دیگر ابزار تکنولوژیک، دامنهٔ ژورنالیسم خواه‌ناخواه فراتر از حد و مرز آن تعریف کلاسیک است با این‌همه برای بررسی رابطهٔ ژورنالیسم و سینما در ایران کوشیده‌ایم فقط تأثیر متقابل مطبوعات و سینما را مبنای بحث قرار دهیم و روند تاریخی این بده‌بستان فرهنگی را از چند زاویه معرفی کنیم.

رابطهٔ ژورنالیسم و سینما در ایران پیشینه‌ای طولانی دارد و از همان بدو شکل‌گیری فیلم‌سازی و تولید فیلم بلند سینمائی در ایران، بهره گرفتن از جاذبهٔ خاص و عام‌پسند ژورنالیسم به هر ترفند و روشی، مورد توجه فیلم‌سازان بوده و به فراخور شرایط زمانه و تأثیر جریان‌های فراگیر سینمائی و گاه تقلید از فیلم‌های غربی در قصه‌پردازی و قهرمان‌پروری، کمابیش به این مقوله پرداخته شده است. می‌توان رایج‌ترین شیوه برای سوق دادن موضوع یک فیلم به دنیای ژورنالیسم را استفاده از هویت فردی و موقعیت اجتماعی خبرنگاران شخصیت‌محوری یا عنصری حاشیه‌ای در فیلم ظاهر می‌شوند و به تناسب حرفهٔ خود، زمینهٔ حوادث تلخ و شیرین داستان را فراهم می‌آورند.

قدیمی‌ترین فیلمی که تمام و کمال پیرامون شخصیت یک ژورنالیست، داستانی را روایت می‌کند، جدال با شیطان (حسین مدنی، ۱۳۳۱) نام دارد و چنان‌که از طرح داستان آن برمی‌آید، کوششی است برای توصیف دغدغه‌های شخصی و تردیدها و دل‌مشغولی‌های فردی یک ژورنالیست. آن‌هم در روزگاری که روزنامه‌نگاران با حساس‌ترین دوران سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر ایران روبه‌رو هستند و نقش نشریات در کشمکش‌های سیاسی بسیار چشمگیر است. جدال با شیطان، سرگذشت روزنامه‌نگاری را می‌گوید که ضمن نوشتن پاورقی برای مطبوعات، زنان را به باد انتقاد می‌گیرد. او با همسرش میانه خوبی ندارد. اما یک شب شیطان هوس پیش رویش ظاهر می‌شود و روزنامه‌نگار بدبین را به درون قلب همسرش می‌برد تا از علاقهٔ باطنی این زن آگاهی یابد و... سرانجام فیلم با پیامی اخلاقی به پایان می‌رسد: ”خیانت همسران جوان معلول وسوسه‌های دیو هوی است و اگر کسی قابل انتقاد باشد، همانا شیطان درون است.“

سازندهٔ جدال با شیطان، یکی از روزنامه‌نگاران با سابقه است و در سالیان گذشته، مطالب طنزآمیزی دربارهٔ مسائل اجتماعی و همچنین پاورقی در مجله‌های هفتگی می‌نوشت و همزمان به فیلم‌نامه‌نویسی و کارگردانی نیز اشتغال داشت.

پس از نمایش جدال با شیطان، درست یک‌دهه سینمای ایران در داستان‌پردازی و قهرمان‌پروری به جامعهٔ روزنامه‌نگاران اعتنائی نداشت. شاید یکی از دلایل این پرهیز طولانی، شرایطی باشد که دگرگونی‌های سیاسی و اجتماعی بر اثر کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ایجاد کرده بود و بسیاری از نشریات تعطیل شند و برخی نویسندگان و روزنامه‌نگاران در مظان اتهام‌های سیاسی قرار گرفتند اما با گذشت زمان و فروکش کردن بحران‌های سیاسی اجتماعی از یک طرف و رونق گرفتن بازار فیلم‌های جنائی و پلیسی از سوی دیگر، زمینه‌ای ایجاد شد تا خبرنگاران و نویسندگان بتوانند کنار قهرمانان سینمائی، خودی نشان دهند. این‌بار تماشاگران ژورنالیست‌ها را در هیئت قهرمانانی یکه‌بزن و با شهامت و چالاک و تیزهوش می‌دیدند که برای کشف رازهای سربه‌مهر و مبارزه با تبهکاران به میدان آمده بودند؛ گرگ‌های گرسنه (محمدعلی فردین، ۱۳۴۱)، شرح ماجراجوئی‌های خبرنگاری است که همراه دوست عکاس خود با دارودستهٔ جنایتکاران حرفه‌ای در می‌افتند و آخر کار پرده از راز جنایت‌هایشان برمی‌دارند. تارعنکبوت (مهدی میرصمدزاده، ۱۳۴۲) داستان عکاس جوانی را باز می‌گوید که پس از آشنائی با یک دختر بزهکار پایش به ماجراهای جنائی کشیده می‌شود.

بن‌بست (مهدی میرصمدزاده، ۱۳۴۳) همچنان موقعیت خبرنگاری را در کشاکش توطئه‌های تبهکارانه نمایش می‌دهد و... سرسام (ساموئل خاچیکیان، ۱۳۴۱) که در قیاس با نمونه‌های یاد شده چارچوب قابل قبول‌تری دارد. به سیاق معمول، خبرنگار صفحهٔ حوادث روزنامه‌ای را به‌سان کارآگاهی آزمودن برای کشف راز جنایت و در هم کوبیدن دارودسته تبهکاران به کوران حوادث می‌فرستد.

بد نیست بدانیم که فیلم‌نامهٔ تارعنکبوت و بن‌بست را زنده‌یاد احمد شاملو (که علاوه بر شاعری، تجربه‌های مطبوعاتی طولانی داشت) براساس داستان‌هائی از جیمز هادلی چیس نوشته است و دکتر هوشنگ کاوسی منتقد و روزنامه‌نگار و فیلم‌ساز با سابقه نیز در تارعنکبوت نقش کوتاهی بازی کرد. همچنین باید یادآور شد که سازندهٔ این دو فیلم، تحصیل‌کردهٔ مدرسهٔ سینمائی ایدک فرانسه بود و می‌کوشید فیلم‌هائی به سبک آثار غربی و متفاوت با جریان رایج سینمای ایران ارائه دهد.

اواخر دههٔ ۱۳۴۰ در پی تغییر و تحول در حال‌وهوای سینمای ایران و شکل گرفتن جریانی متفاوت مرسوم به ”موج نو“ و حضور سینماگران مدعی نوآوری، طرز نگاه و نوع تلقی فیلم‌سازان نسبت به منش فردی و هویت اجتماعی روزنامه‌نگاران نیز بیش و کم تغییر کرد و برخی کوشیدند برای تجسم شخصیت یک ژورنالیست روی پردهٔ سینما از الگوهای کلیشه‌ای فاصله بگیرند و با نگرشی متفاوت، موجودیت خبرنگاران و نویسندگان مطبوعات را به تصویر بکشند. امشب دختری می‌میرد (مصطفی عالمیان، ۱۳۴۸) برخلاف نمونه‌های پیشین چهره‌ای رمانتیک از یک روزنامه‌نگار ترسیم می‌کند. قهرمان این فیلم نویسندهٔ مجلهٔ زن روز است و طی اتفاقی دفترچه خاطرات دختری ناشناس به دستش می‌افتد و پی می‌برد که او قصد خودکشی دارد و بدین ترتیب، درگیر ماجرائی عاشقانه می‌شود... فیلم‌نامهٔ امشب دختری می‌میرد اقتباسی است از داستان دنباله‌داری به همین نام که در نشریهٔ اطلاعات هفتگی به‌صورت پاورقی چاپ می‌شد و با این فیلم، تقی مختار ـ منتقد و روزنامه‌نگار ـ به جمع بازیگران حرفه‌ای سینمای ایران پیوست و در چند سال اول فعالیت سینمائی‌اش (که بعدها کارگردانی نیز به آن اضافه شد) همچنان به روزنامه‌نگاری هم ادامه می‌داد.

شب اعدام (داوود ملاپور، ۱۳۴۹) تلاش دیگری برای فاصله گرفتن از الگوئی است که زمانی برای تماشاگران جذابیت داشت و خبرنگاران و نویسندگان مطبوعات را همچون مأموران پلیس و کارآگاهان جلوه می‌داد این فیلم هر چند، همچنان خبرنگاری را در گیرودار یک ماجرای جائی نشان می‌دهد اما فیلم‌ساز سعی دارد منش و رفتار قهرمان ژورنالیست را از مبالغه‌های هیجان‌انگیز دور نگه دارد.

در میان فیلم‌هائی که طی سال‌های ۱۳۵۰ پیرامون شخصیت روزنامه‌نگاران ساخته شد. بی‌تا (هژیر داریوش، ۱۳۵۱) نمونهٔ کاملاً غیرمتعارفی است. داستان فیلم به رابطهٔ عاطفی یک روزنامه‌نگار روشنفکر و دختری پاک و ساده‌لوح می‌پردازد و از این رهگذر، برخورد دو نوع نگاه به زندگی را ارزیابی می‌کند. تصویری که فیلم از منش و رفتار روزنامه‌نگار روشنفکر ارائه می‌دهد، در قیاس با نمونه‌های قبلی بسیار تفاوت دارد. او نه یک یکه‌بزن جسور است و نه رمانتیک و عاشق‌پیشه. بیشتر آدمی سترون به‌نظر می‌رسد و در برج عاج روشنفکرانه‌اش از درک بدیهی‌ترین احساسات انسانی عاجز می‌ماند و در کمال خونسردی، زندگی دختری خوش‌قلب و دل‌باخته را به تباهی می‌کشد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 8 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.