دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
فیلمسازی تحت تاثیر اسکورسیزی
![فیلمسازی تحت تاثیر اسکورسیزی](/web/imgs/16/143/of46o1.jpeg)
● یک قصه برانکسی (۱۹۹۳): جذابیت پنهان خیابانهای شهر
دنیرو «یک داستان برانکسی» را به شدت تحتتاثیر فیلمهای اسکورسیزی و به خصوص «رفقای خوب» ساخته است اما چون این تاثیرپذیری به ورطه تقلید نمیافتد، چیزی از ارزش کار دنیرو کم نمیکند. فیلم مانند «رفقای خوب» با یک نریشن شروع میشود و ما را همراه با خود به یکی از خیابانهای محله برانکس در شهر نیویورک میبرد. «یک داستان برانکسی» را میتوان هم یک فیلم گنگستری و هم یک فیلم پدر- پسری دانست.
فیلم داستان پسری به نام کالوجرو است که جذب دنیای پر زرق و برق گنگسترها میشود، گنگسترهایی که با سیگارها، کفشهای براق و موهای روغن زدهشان خیلی بیشتر از کشیشهای کلیسا یا ستارگان بیسبال جذابیت دارند. از طرفی پدر کالوجرو که لورنزو ( رابرت دنیرو) نام دارد، راننده اتوبوسی مقرراتی، اخلاقگرا، مذهبی و سالم است که میترسد پسرش وارد دنیای فاسد گنگسترهای محل شود.
نیمه اول فیلم بیشتر مربوط به کشش کالوجرو به دنیای جذاب گنگسترها و از آن طرف نگرانیها و نصیحتهای منطقی اما حوصلهسر بر لورنزو است که نگران است پسرش جذب قدرت بیاندازه گنگسترهای محل شود و طبق معمول اصرارهای بیش از اندازه والدین به فرزند درباره عدم نزدیک شدن به چیزی یا کسی به کنجکاوی بیشتر فرزند منجر میشود.
در ادامه میبینیم که سانی (سر دسته گنگسترهای محل با بازی چز پالمینتری) یک نفر را در مقابل چشمان کالوجرو به قتل میرساند، اما کالوجرو، اما را به پلیس لو نمیدهد (چون اگر این کار را میکرد، با دستگیر شدن سانی او مهمترین عنصر جذابیت زندگیاش را از دست میداد) و همین باعث میشود سانی به او علاقهمند شود. این میشود که یک «نه» گفتن به پلیس میشود کلید ورود کالوجرو به دنیای گنگسترهای محل و این یک قانون است که وقتی خطر تا این اندازه به کسی نزدیک باشد، یک آره یا نه میتواند او را به آن ور خط بفرستد. کالوجرو به مرور در مکتب سانی رشد میکند، از تاس انداختن در بازیهای شرط بندی شروع میکند تا اینکه بعد از چند سال به یکی از نزدیکان سانی تبدیل میشود. سانی حتی اسم کالوجرو را به سی تغییر میدهد و به این ترتیب به او هویت تازهای میبخشد.
لورنزو هم که دیگر کاری از دستاش برنمیآید و تنها از دور نظارهگر رابطه پسرش با سانی است. همه چیز ظاهرا خوب پیش میرود تا اینکه کالوجرو با یک دختر سیاهپوست از محله دیگری آشنا میشود و بدین وسیله او پا به خیابانهایی میگذارد که سانی دیگر آنجا حکمفرما نیست. همین ورود به دنیای تازه کالوجرو را به دردسر میاندازد. او آنقدر دنیای خودش را محدود به یک خیابان کرده بود که حالا توان برقراری تعادل بین خودش و قوانین محلهها و خیابانهای دیگر را ندارد و این باز یک قانون دیگر است که کسانی که دنیایشان را محدود میکنند، حق و توانایی پیشرفت را نخواهند داشت.
در پایان سانی در جلوی چشمان کالوجرو کشته میشود. مرگ عبث سانی دست نیافتنی تلنگری به کالوجرو میزند. او از سانی و لورنزو که دو مرد تعیینکننده در زندگیاش بودند چیزهایی یاد میگیرد که باعث میشود که مرام درست زندگی را درک کند و این بار هم این خیابانهای شهر بودند که نقش هادی و راهنما را برای شخصیت اصلی ایفا میکنند.
پیامهای اخلاقی فیلم برای یک فیلم گنگستری درجه یک زیادی «رو» و قابل پیشبینی است، در این فیلم دیگر نیاز نیست مفاهیم پیچیده اخلاقی را از دل روابط و سکانسهای خشن بیرون بکشیم. آنچه را که فیلم قصد گفتنش را داشت حاضر و آماده در اختیار تماشاگر قرار میگیرد و همین باعث میشود که «یک داستان برانکسی» به فیلمی ماندگار تبدیل نشود. با این وجود این فیلم را میتوان بهعنوان اولین تجربه کارگردانی دنیرو اثری قابل قبول دانست. بعد این فیلم بود که بسیاری از طرفدارهای دنیرو در انتظار فیلم دیگری از او در مقام کارگردان بودند. انتظاری که ۱۳ سال به طول انجامید.
● چوپان خوب (۲۰۰۶): به هیچ کس اعتماد نکن
دنیرو بعد از ۱۳ سال اما با دست پر برگشت. فیلمی که اریک راث بزرگ ( فیلمنامه نویس آثاری مانند: بنجامین باتن، فارست گامپ، مونیخ، نفوذی و...) را به عنوان نویسنده فیلمنامه داشت و از بازیگران مطرحی چون مت دیمون، آنجلینا جولی، الدک بالدوین و ویلیام هارت در نقشهای اصلی و مکمل سود میبرد.
«چوپان خوب» به ظاهر درباره سازمان سیا و نحوه شکلگیری آن است، در حالی که در لایههای پنهان خود مضامینی چون اعتماد، امنیت، وفاداری، میهن پرستی و خانواده را دستمایه اصلی شکلگیری درام خود قرار میدهد. با این وجود باز اگر دنبال یک فیلم خوب درباره سازمان سیا هستید «چوپان خوب» میتواند انتظارات شما را برآورده کند.
فیلم درباره جوان خوددار و آرامی به نام ادوارد ( با بازی به شدت کنترل شده مت دیمون) است که رفته رفته تبدیل میشود به یکی از پایههای اصلی سازمان سیا. ادوارد که اعتقاد دارد با کار برای این سازمان دارد به کشورش آمریکا خدمت میکند ( که همیشه با طعنه همسرش مواجه میشود که گویی مسئول نجات دنیاست) و در این راه خانواده و عمر خودش را فدا میکند.
فیلم پله به پله و با حوصله چگونگی تشکیل سازمان سیا و در کنار آن چگونگی اوج گرفتن ادوارد در کارش و همراه با آن نزولش در زندگی شخصی را به تصویر میکشد. در پایان فیلم ادوارد به جایی میرسد که باید بین تازه عروس پسرش و کشورش یکی را انتخاب کند. نتیجه معلوم است. ادوارد کشورش را انتخاب کرد و باعث شد ضربه روحی دیگری به پسرش که از کودکی از داشتن یک پدر واقعی محروم بوده وارد شود.
ادوارد آمریکا را دوست داشت اما راه درست خدمت کردن را اشتباه رفت. اگر قصد داری کشورت را قدرتمند و امن کنی باید اول از خانوادهات شروع کنی و این نکتهای بود که ادوارد هرگز نتوانست یا نخواست به آن پی ببرد. با دیدن این فیلم دیگر باید به دنیرو به عنوان یک کارگردان هم احترام گذاشت و خوشحال بود که او به هیچ عنوان پتانسیل بالای فیلمنامه راث را به هدر نداد.
به همه اینها اضافه کنید شخصیت ادوارد را که احتمالایکی از نچسب ترین و خنثی ترین شخصیتهای اصلی چند سال اخیر است و مت دیمون با نقشآفرینی هوشمندانهاش به خوبی این خنثی بودن را (که درباره این فیلم اتفاقا اگر رخ نمیداد ضربه بزرگی به آن وارد میشد) به کاراکتر ادوارد بخشیده است. «چوپان خوب»از آن دسته فیلمهایی است که چه در زمان اکرانش و چه تا همین امروز آنچنان که باید قدر ندیده است.
شاید سالها بعد از این فیلم به عنوان یکی از فیلمهای مهم نیمه دوم دهه خودش نام ببرند. فیلمی که بار دیگر به ما یادآوری کرد که مفهوم اعتماد و امنیت پیچیدهتر از آنی است که فکر میکنیم.
آریان گلصورت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست