جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

چراهای کلیدی سینما


چراهای کلیدی سینما

چون محصول ترکیبی از انواع هنرها می باشد, چون شما را درگیر می کند, چون عالی ترین ثمره و صنعت روزگارمان می باشد

● چرا سینما مهم است؟

چون محصول ترکیبی از انواع هنرها می باشد، چون شما را درگیر می کند، چون عالی ترین ثمره و صنعت روزگارمان می باشد.چون به یک زبان جهانی بدل شده است(ساختن فیلم های طنز بی محتوای امروزی، کلمات ناروای این زبان جهانی می باشد)

چون سینما مظهر واقعی تمدن و فرهنگ است، چون سینما تمام حواس شما را ارضا می کند، چون می تواند همه چیز را القا کند و ...

پاسخ این سوال، چون و زیراهای بسیاری است که هر چه بیشتر به آن بپردازیم عمیق تر دچار تاسف و افسوس خواهیم شد.

● چرا سرگذشت سینمای ایران مهم است؟

زیرا نفس سینما به دلایل ذکر شده در بالا مهم است، زیرا ما هم می خواهیم با جهانیان حرف بزنیم، زیرا ایران نیز دارای فرهنگ می باشد زیرا سرگذشت سینما در تمام جهان مهم است.چون سینمای آمریکا، فرانسه، ایتالیا، آلمان و همه کشورهای پیشرفته در خصوص سینمایشان دچار دغدغه می باشند.سرگذشت سینمای ایران از این رو مهم است زیرا که ما رشدش را دیده ایم و طاقت دیدن افول و سقوط بی وقفه اش را نداریم.

بیایید واقع گرا باشیم سرگذشت سینمای ایران مهم است زیرا نیروی انسانی چشمگیر و جماعت قابل توجهی از این بیمار در حال مرگ، امرار معاش می کنند(چه قدر باید بخشنده بود، در حال مرگ نیز دست رد به سینه کسی نمی زند) سرگذشت سینمای ایران مهم است، زیرا ما هم حق داریم، دارای سبک و سیاقی در دنیا و عالم فیلم سازی باشیم.

● اگر سینما را از دست بدهیم چه خواهد شد؟ اگر بیمارمان بمیرد چه می کنیم؟

هالیوود، بالیوود و... از این قبیل تولید کننده ها دندان تیز کرده اند که از مرگ سینمای ما به نفع خود استفاده کنند.هر چند که در حال حاضر نیز شاهد این هجوم و دروازه باز سینما می باشیم، مطمئنا این هجوم یکی از دلایل اصلی مرگ تدریجی سینماست، اگر سینمای در حال احتضار ما از این دنیا برود، به مصرف کننده ای بدل خواهیم شد و آن گاه است که دیگر جایی برای فرهنگ کهن نخواهد بود، اگر روزی شاهد بودید که مخاطبان ما، تا آن روستاهای دور افتاده تی شرت هایی با تصویر دی کاپریو و شاهرخ خان بر تن می کنند و نمی توانند حتی یک بیت از روی مثنوی معنوی یا شاهنامه بخوانند، مطمئن باشید سینما و دنیای تصویر مرده و کاملا منفعل شده است(این روزگار را در بین جوانان دیده اید؟)البته اشکال از هالیوود و بالیوود نیست، زیرا آن ها به فکر اشاعه فرهنگشان و پرداختن به رسالت اصلی سینما می باشند، اما این ما هستیم که ...اگر زودتر دست به عمل نزنیم دیگر فکری نمی ماند که فرهنگ و تمدن بر آن رخنه کند.

● تلویزیون چه می کند؟

تلویزیون آن قدر نگران پر کردن وقت بینندگان عزیزش است که دیگر از چگونگی و کیفیت کارهایش غافل شده است.وقتی هم که می خواهد خلاء فیلم های سینمایی اش را پر کند، دست به ساخت تله فیلم می زند و آن را به جای تولیدات سینمایی(هر چند که نوع سینمایی اش نیز قابل تامل نیست) به خورد مخاطبانش می دهد یا فیلم های سینمایی خارجی را با دوبله افتضاح پخش می کند.راستش تلویزیون زیاد مخاطبانش را جدی نمی گیرد و فقط(به جز موارد کوچک) قصد دارد آن ها را سرگرم کرده و وقتشان را به هر نحوی که شده پر کند.یادش بخیر آن سال ها که لحظه شماری می کردیم تا از لبخند فاتحانه مجری ظهرهای جمعه با صبوری عبور کنیم و به فیلم سینمایی برسیم!(تلویزیون همیشه با مقدمه طولانی از پخش تیزر فیلم در حال اکران به استقبال فیلم سینمایی ظهر جمعه شبکه یک می رفت) اما در این روزگار با خیالی راحت، تلویزیون را خاموش می کنیم و می خوابیم، چون می دانیم تله فیلم الکی نشان خواهد داد.

● چرا تله فیلم ها بی کیفیت ساخته می شود؟

چون بودجه ساختشان پایین است، زیرا همیشه آنتن منتظر است و فیلم باید داغ داغ روی آنتن برود، زیرا فرصتی برای تامل و سنجیده تر بودن نیست.(البته اگر همه به آنتن نرسید فیلم و آثار تکراری که نمرده است، همیشه برای خدمت رسانی حاضر می باشد)تله فیلم ها مانند ساختمان های بساز و بفروشی این روزها می باشند که ظاهری شیک داشته و سریع آماده می شوند، اما امکان این که بر سر مردم نیز خراب شوند هست.فیلمی که در عرض یک ماه، تصویربرداری شود، به تدوین و صداگذاری برسد و در نهایت روی آنتن باشد( آن هم با روند کند کاری در سینما) سرگذشتش چه خواهد بود.چندی پیش تله فیلمی را تماشا کردم که نه سرداشت و نه ته، نه بازی و نه ... اما آب هم از آب تکان نخورد و هیچ کس از آزردن چشمان مخاطبان گله ای نکرد.اما خوشبختانه تصویر خصلت فوق العاده ای دارد و آن این است که در آثار تصویری توانایی ها و نابلدی ها خیلی زود مشخص می شود دست متقلب رو شده و کار ضعیف سریع مشخص می شود این خصلت همیشه به رشد متفکران این عرصه کمک کرده است.چرا ما فیلم های تکراری با موضوعات دم دستی در سینما بسیار داریم؟تصور کنید یک منبع اطلاعاتی فقط دکمه خروجی داشته باشد، بعد از سال ها و با گذشت روزگار این منبع دیگر اطلاعات جدید و جذابی نخواهد داشت، از این رو اطلاع گیرنده که با خلاء جدی روبه رو می باشد دست به تکرار و استفاده از اطلاعات قبلی در قالب های متنوع می زند، این در سینما نیز قابل رویت می باشد.تقویت نکردن پایه های اساسی سینما و رها کردن آن به حال خود و صرفا استخراج از این بدنه گسترده باعث می شود ما شاهد ساخت فیلم هایی چون«چارچنگولی» و «دلداده» باشیم.

می دانید مزرعه بلال چه خصلتی دارد؟ مزرعه بلال از مزرعه هایی است که بدون تقویت هر ساله با قوایی بیشتر محصول می دهد.مرحوم علی حاتمی در خصوص سینما گفته است: هنر مزرعه بلال نیست که هر ساله خود به خود محصول بهتری بدهد.به نظر شما از این کامل تر و قوی تر می شد به قضیه هنر و چگونگی پرداختن به آن پرداخت. روحش شاد.منحنی قلب این مریض کم کم به سمت خط مستقیم در حرکت است، اما باز هم ما به دنبال مقصریم.

شاید اگر کمی جدی تر به این قضیه بنگریم و کمی از جنگ و جدال و بازی با کلمات بگذریم و نگاهی به جایگاه فرهنگی مان بیندازیم، اتفاقات خوبی بیفتد و شاید تولدی در سینما بوده و اوجی قابل توجه را داشته باشیم.

● مخاطبان ما را چه شده است؟

آیا می دانید چرا فیلم های ضعیف فروش بالایی دارند چرا وقتی منتقدان از سینما راضی می باشند، مخاطبان دو دستی بر سرشان می کوبند؟ یا وقتی مخاطبان راضی از سینماها بیرون می آیند، بدترین نقدها نوشته می شود، چرا باید این چنین باشد؟

این همه تفاوت از کجا؟ چرا باید مخاطبان سینما به این سادگی راضی شوند، آیا فروش بالا نشان دهنده فیلم خوب است؟

در تمام این چراها و تفاوت ها تنها مسئول، سینما و عواملش است زیرا که به رسالت اصلی اش یعنی بالا بردن سطح شعور و اطلاعات مردم عمل نمی کند و فقط جایگاه سرگرم کننده دارد و تا جایی که می تواند فیلم می سازد تا مردم برایش پول بدهند و به سینما بروند.هیچ کس با سینمای سالم تجاری به عنوان صنعت سینمای ایران مشکلی ندارد و دلیلی هم ندارد که آن را بد بدانیم اما اعتراض ما به فیلم هایی است که لباس تظاهر یک اثر هنری را بر تن کرده و با تابلوی آن به اکران می رسد.

فیلم هایی که به اسم فرهنگ به طور کلی بی فرهنگی را ترویج می کنند.

این نوع فیلم ها نه تنها سودی به حال سینما ندارد بلکه ضربه ای مهلک بر پیکره هنر سینما می زند و فروش ناچیزشان در برابر ضربه ای که زده اند قابل دیدن نیست، این در حالی می باشد که این نوع فیلم ساده تر، سریع تر و بدون مشکل به اکران می رسد، در حالی که فیلم سازان خوب یا در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات هستند یا به دلیل نابسامان بودن اوضاع در غم سینمای از دست رفته در حاشیه می باشند و قصد کرده اند عطای این سینما را به لقایش ببخشند.به بقای سینما و هنر هفتم قسم به عنوان یک نویسنده و کسی که قلم بر دست دارد، قصد ندارم شما را نگران کرده و خنده را از لبانتان بگیرم اما اوضاع سینما از فیلم های آن مشخص است و شاید فقط خواستیم تلنگری باشیم برای سینماگران و البته مخاطبان.