پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

چرا دموكراسی


چرا دموكراسی

از ۴۳رئیس جمهور آمریكا, تعداد ۳۸نفر آنها در قید حیات نیستند محل دفن آنان مورد بازدید مردم قرار می گیرد و جزء جاذبه های توریستی است اموال هیچ خانواده رئیس جمهوری در آمریكا بعد از مرگ و از دست دادن قدرت مورد تاراج و مصادره قرار نگرفت

از ۴۳رئیس جمهور آمریكا، تعداد ۳۸نفر آنها در قید حیات نیستند. محل دفن آنان مورد بازدید مردم قرار می گیرد و جزء جاذبه های توریستی است. اموال هیچ خانواده رئیس جمهوری در آمریكا بعد از مرگ و از دست دادن قدرت مورد تاراج و مصادره قرار نگرفت. بعد از مرگ روسای جمهور، خانواده های آنان هیچ گاه مورد آزار و اذیت قرار نگرفتند و حتی بسیاری از خانواده های روسای جمهور پیشین از اعتباری كه مقام ریاست جمهوری ایجاد كرده بود بهره برداری كردند و خود را به مقامات بالا در جامعه رساندند. پسران جورج هربرت واكربوش رئیس جمهور آمریكا بعد از از دست دادن قدرت، از نام پدر استفاده كردند و خود به مقامات سیاسی دست یافتند. جب بوش فرماندار فلوریدا چهارمین ایالت پرجمعیت آمریكا شد و جورج دبلیو بوش هم به مقام ریاست جمهوری آمریكا رسید. حال در مقام مقایسه عراق را در نظر بگیرید.

تمام كسانی كه از ۱۹۳۲ زمان استقلال این كشور به قدرت رسیده اند سرنوشتی نه چندان مطلوب داشته اند. آخرین آنها یعنی صدام حسین در پای میز محاكمه است. فردی كه زمانی ده قصر داشت و اعضای كابینه حتی جرات دست گذاشتن بر روی میز كنفرانس را در حضور او نداشتند امروزه در یك زندان تحت مدیریت آمریكایی به سر می برد و قاضی دادگاه به مانند یك موجود غیربشری با او رفتار می كند.

از محل دفن هیچ یك از رهبران عراقی اطلاعی در دست نیست و اصولا چیزی از جنازه آنها باقی نمانده است كه دفن شود. خانواده های آنها از هم فروپاشیدند و ثروت های اندوخته شده به تاراج رفتند و به غارت گرفته شدند و در عراق صاحبان قدرت زندگی مملو از ترس را در قصرها دنبال كردند و با وجود قدرت فراوان، با حقارت در پس از دست دادن قدرت روبه رو شدند چرا كه به دموكراسی اجازه ظهور ندادند و آن را نفی كردند. پس تحقق دموكراسی را باید از این منظر توجه كرد كه بالاترین نفع و منفعت را برای قدرتمندترین افراد دارد.

بیل كلینتون كه در یكی از ایالات فقیر و كوچك آمریكا در یك خانواده درهم فروریخته و آكنده از بدبختی به دنیا آمد به یمن دموكراسی در آمریكا توانست به بالاترین قدرت سیاسی دست یابد و زندگی مرفه و راحت و در عین حال اعتبار و اشتهار برای خود ایجاد كند. بنابراین می توان دموكراسی را برخلاف نظر بسیاری از صاحبان قدرت در كثیری از كشورها با منفعت شخصی و بهبود آن گره زد. برای ملموس كردن این الزام كه چرا دموكراسی ضروری است و اینكه چرا در نهایت باید به آن تن در داد، دلایل متعددی در پیش روی است. بسیاری از یك جایگاه متعالی و پیشرو به ضرورت تحقق دموكراسی می نگرند و به آن اعتبار روشنفكرانه اعطا می كنند. گروهی نیز از منظر اخلاقی آن را مورد توجه قرار می دهند و بر آن پای می فشارند چرا كه احترام به حقوق انسانی را یك رسالت می یابند. و با توجه به كیفیت طبیعت انسان، بهتر است در چارچوب منافع، ضرورت نگاه مثبت به دموكراسی را عیان كنیم. افرادی كه در طلب قدرت هستند، غالبا به یكی از این سه دلیل است كه در این راه گام برمی دارند:

۱ برخی از صاحبان قدرت قرار گرفتن در اوج را طلب می كنند چرا كه می خواهند به آرمان ها، ایده ها و ارزش های خود فرصت اشاعه دهند. اینان قدرت را وسیله ای می یابند كه به واسطه در اختیار داشتن آن می توانند نظرات خود را پیاده كنند. رهبرانی از این دست اراده و به عبارتی بهتر آرمان های خود را بر قدرت تحمیل می كنند: قدرت وسیله ای برای انسانی تر كردن حیات بشری، عادلانه تر كردن فضای زیست و عقلانی تر كردن رفتار رهبران سیاسی می شود. نلسون ماندلا رئیس جمهور سابق آفریقای جنوبی را باید از زمره قدرتمندانی یافت كه كسب قدرت سیاسی را فقط و فقط در جهت مشروعیت بخشی به آرمان هایش دنبال كرد. بنابراین او همیشه به عنوان رهبری سیاسی احترام برانگیز و معیار و شاخص مدنظر قرار خواهد گرفت. ارزیابی اینان براساس قیمت گوشت، پیاز و تعداد كارخانه های ساخته شده در دوران قدرت شان انجام نخواهد شد بلكه اینان براساس عمق آرمان ها و اعتقاداتشان قضاوت خواهند شد و اینكه تا چه حد توانسته جامعه را متحول كنند. اینان دموكراسی را خواهان بودند چرا كه تنها در یك بستر دموكراتیك است كه آرمان ها و ارزش ها فرصت نهادینه شدن پیدا می كنند و به سنت تبدیل می شوند.

۲ برخی از رهبران سیاسی از این روی قدرت را طلب می كنند، چون كه درصدد كسب فزون ترین منافع مادی برای خود و خانواده و اطرافیانشان هستند. اینان قدرت را وسیله ای برای ارتقای مادی موقعیت خود می بینند. اینان آرمان گرا نیستند بلكه مادی گرا هستند و خود را به قدرت واگذار می كنند و تابع آن می شوند زیرا فزون ترین منافع را در آن می یابند. كسانی كه قدرت را به خاطر نفت دنبال می كنند باید آگاه باشند كه بهترین راه برای كسب منفعت و حفظ آن دموكراسی است. هرچند كه در یك فضای غیردموكراتیك آنها ثروت بیشتری اندوخته می كنند اما باید به این نكته وقوف داشته باشند كه بعد از سقوط از قدرت همه چیز را از دست می دهند و تمام ثروت محو می شود. اما در یك فضای دموكراتیك هرچند كه ثروت كمتری اندوخته می شود اما بعد از خروج از قدرت دغدغه ای درخصوص حفظ ثروت و اموال نخواهد بود. بنابراین به نفع شخصی و خانوادگی صاحبان قدرت كه در طلب ثروت و... هستند باید مطرح شود كه دموكراسی فرصت تجلی و ظهور بیابد. دموكراسی وسیله ای می شود بر اینكه آنان هیچ گاه به سرنوشت صدام دچار نشوند و وضعیتی مانند بیل كلینتون را پیدا كنند كه محاكمه هم شد اما دارایی های او دست نخورد.

۳ گروهی از صاحبان قدرت سیاسی هستند كه تركیبی از تلاش برای منفعت شخصی و تلاش برای تحقق آرمان ها را دلیل كسب قدرت سیاسی می یابند. اینان نیز در صورتی موفق می شوند به خواست های دوگانه خود دست یابند كه دموكراسی را ارج بنهند. بنابراین بدون توجه به اینكه صاحبان قدرت به چه دلیلی حضور در بالا را خواهان هستند، می توان به این واقعیت تاریخی توجه كرد كه به نفع آنان است كه دموكراسی تحقق یابد. صاحبان قدرت برای اینكه ثروت شان مصادره نشود و خانواده شان به شرمندگی و حزن گرفتار نیایند لازم نیست حتما به تقلید از نلسون ماندلا كه شرافت انسانی را به نمایش گذاشت دموكراسی را ارج گذارند، آنها حتی به تقلید از یكی از مكارترین رهبران سیاسی یعنی بیل كلینتون نیز می توانند دموكراسی را شایسته بیابند زیرا دموكراسی همواره سرشار از منفعت بلندمدت و همیشگی است و كسانی كه با دموكراسی كنار می آیند همواره برنده درازمدت و مطمئن صحنه سیاسی هستند.

دكتر حسین دهشیار