شنبه, ۳۰ تیر, ۱۴۰۳ / 20 July, 2024
مجله ویستا

جایزه ای برای تمام فصول


جایزه اسكار قدیمی ترین جایزه سینمایی و هنوز هم معتبرترین آنهاست حتی جایزه جشنواره بزرگ كن فرانسه یا جوایز گلدن گلاب و غیره و ذلك هنوز هم تحت تأثیر اسكار هستند مثلاً می گویند امسال كن برای این كه از اسكار پیروی كند به فلان فیلم جایزه داد یا نداد و برعكس كن برای این كه متفاوت بودن خود را ثابت كند اسكار محك سنجش خیلی چیزهاست اعتبار و قدرت این جایزه انكارناپذیر است و بسیاری از بزرگان سینما هنوز در حسرت بردن این جایزه به سر می برند

شاید مهمترین عامل تعیین كننده قدرت این جایزه قدمت آن در درجه اول و زرق و برق آن در درجه دوم است. مراسم اهدای این جایزه بخصوص در سه دهه گذشته چنان پرزرق و برق و مرعوب كننده بوده كه هر بیننده بی خیالی را هم برای دنبال كردنش كنجكاو می كند تا چه برسد به عشق فیلمها! جدا از اینها یك مهر دیگر هم تا ابد بر پیشانی آكادمی علوم و هنرهای سینمایی كوبیده شده و آن هم گاف دادن است. اسكار گرچه تا اواسط دوره های سالانه خود خیلی كمتر از الان، ولی به هر حال همیشه گاف داده است و این گاف دادن در سالهای اخیر دیگر به امری تكراری و كاملاً قابل پیش بینی تبدیل شده است. این گاف دادن های بعضاً عجیب و غریب بیشتر از آن كه به خرابكاری داوران متعدد آكادمی بازگردد، به سیاستهای خاص آن بازمی گردد كه طبق یك سری قواعد و قوانین نانوشته فیلمهای خاص نباید اسكار ببرند و در بعضی رشته ها نباید از یك سقفی بیشتر به یك نفر جایزه داد. سال گذشته در جوایز آكادمی اتفاقی عجیب و غریب رخ داد. همیشه قبل از مراسم كارشناسان امور سینمایی در مورد برندگان احتمالی به گمانه زنی می پردازند ولی عمدتاً اسكار بی اعتنا به نظر كارشناسان به فیلمها یا افرادی می رسد كه دست كم خیلی ها انتظارش را نداشته اند. اما سال قبل وقتی برخلاف روال رایج آكادمی یك فیلم بسیار پرفروش و ركوردشكن تمام جوایز اسكار را از آن خود كرد، خیلی ها جاخوردند.این تعجب زمانی بیشتر شد كه شون پن بازیگر سیاسی و ضد آمریكایی، با آن اظهارنظرهای تند و بیان صریح و حتی بی ادبانه اش اسكاری را كه سالها به ناحق از او دریغ شده بود، دریافت كرد. جوایز اصلی دیگر همگی حق قسمت سوم ارباب حلقه ها بود كه همین اتفاق هم روی داد. ولی امسال دوباره گافهای اسكار شروع شد. امسال هوانورد ساخته مارتین اسكورسیزی، دختر میلیون دلاری ساخته كلینت ایستوود و ری ساخته تیلور هكفورد بودند. كسی چندان روی فیلم های یافتن ناكجاآباد و راههای فرعی حساب باز نكرده بود. كلینت ایستوود و مارتین اسكورسیزی پای ثابت جوایز اصلی این دو سه ساله اخیر آكادمی بوده اند. رقابت این دو هنرمند كهنه كار به نفع ایستوود تمام شد كه برای فیلم ورزشی اش دو اسكار بهترین فیلم و كارگردان را نصیب خود كرد. در طی این چند روز اخیر مدام در نشریات مختلف خوانده ایم كه چرا اسكورسیزی اسكار نمی برد؟ این قضیه یك سابقه تاریخی را در برمی گیرد. نكته اینجاست كه هالیوود همواره قطب اصلی سینمای آمریكا و جهان بوده و اصولاً نسبت به هنرمندان خارج از سیستم خود و یا مخالف خود روی خوش نشان نمی دهد. یكی از مكتب های سینمایی كه هالیوود هرگز از هنرمندان آن خوشش نیامده، مكتب سینمایی نیویورك است و وودی آلن و مارتین اسكورسیزی مشهورترین فیلمسازان این سبك هستند. وقتی وودی آلن بد ادا و ضد سیستم برای آنی هال اسكار گرفت ولی نیامد تا جایزه اش را دریافت كند این خصومت علنی شد. مارتین اسكورسیزی تاكنون بارها و بارها باید اسكار برده باشد. وقتی در سال ۱۹۷۶ راننده تاكسی برای بردن جوایز اسكار هیچ رقیبی نداشت آكادمی در اقدامی عجیب، اسكار بهترین فیلم و كارگردانی را به فیلم مردم عادی ساخته رابرت ردفورد داد تا فیلمی خیلی متوسط درباره یك خانواده یهودی از شاهكار اسكورسیزی پیشی بگیرد. تنگه وحشت، گاو خشمگین و رفقای خوب هم به همین سرنوشت دچار شدند. دو سال قبل در حالی كه اسكورسیزی برای دارودسته های نیویوركی هیچ رقیبی برای بردن جایزه نداشت اسكار بهترین كارگردانی به رومن پولانسكی برای بدترین فیلم دوره كاری اش یعنی پیانیست تعلق گرفت. بازیگر همین فیلم صددرصد صهیونیستی یعنی آدریان برودی هم كاملاً به ناحق اسكار بهترین بازیگر نقش اول مرد را از دستان دانیل دی لوییس ربود. امسال اگر آكادمی به اسكورسیزی اسكار می داد از بزرگترین اصول تخطی می كرد. مطمئن باشید اسكورسیزی هرگز اسكار نخواهد برد. همانطور كه رابرت آلتمن هم تا ابد اسكار نخواهد برد و همانطور كه وودی آلن هم دیگر اسكار نمی برد. اما از آن طرف آكادمی به بعضی هنرمندان اصطلاحاً خودی خیلی علاقه دارد و حتی بعضاً دنبال بهانه می گردد تا به آنها اسكار دهد. كلینت ایستوود یكی از آنهاست. ایستوود در حالی برای دختر میلیون دلاری خاطره سال ۱۹۹۲ و فیلم نابخشوده را زنده كرد كه برای بهترین فیلم دوره كاری اش یعنی پلهای مدیسون كانتی اصلاً نامزد نشده بود! منكر ارزشهای آثار سینمایی ایستوود نیستم ولی او در دستان آكادمی حربه ای برای منكوب كردن افراد خارج از سیستم است.سال ۲۰۰۰ ریدلی اسكات به ناحق از اسكار بهترین كارگردانی محروم شد تا استیون سودربرگ برای یكی از ضعیف ترین آثارش اسكار بگیرد. چنین اسكارهایی برای رام كردن برخی كارگردانهای مستقل بعضاً مؤثر بوده است. به همین ترتیب سودربرگ كم كم بیش از پیش جذب زرق و برق تجاری هالیوود شد.افرادی نظیر تیم برتون، دیوید فینچر، مایكل مان و تارانتینو برای ساختن بزرگترین شاهكارهای سال های اخیر هالیوود حتی نامزد جایزه اسكار هم نمی شوند، چون مخالف خوان هستند و اعضای آكادمی سعی می كنند با بی اعتنایی به این بزرگان مثلا كار خود را متفاوت تر جلوه دهند. همین طور بود كه آلفرد هیچكاك، هاوارد هاكس یا استنلی كوبریك هرگز اسكار نبردند. آكادمی اسكار اصولاً به یك سری سوژه ها و فیلمها علاقه خاصی دارد. فیلمهای نوستالژیك و موزیكال همواره مورد علاقه هالیوود بوده اند. از آوای موسیقی و بانوی زیبای من و كاباره بگیرید تا شیكاگو؛ در عین حال فیلمهای سیاسی با موضوعیت یهودیان و كوره های آدم سوزی و فیلمهایی كه نوستالژی رؤیای آمریكایی را مورد بررسی قرار می دهند. اسكار بردن دست اندركاران چنین فیلمهایی در تاریخ آكادمی بسیار مسبوق به سابقه است؛ اما آكادمی همیشه از فیلمهای علمی- تخیلی گریزان بوده است. عین همین مسائل فوق در مورد جوایز بازیگری هم صدق می كند. آكادمی اصولاً به یك سری بازیگران بیشتر علاقه دارد و منتظر بهانه است تا به آنها جایزه دهد.گرچه امسال این اتفاق نیفتاد و اسكارهای بازیگری تماماً به حق اهدا شد ولی مثلاً در سال قبل آكادمی ذوق زده از نامزدی كاترین زتاجونز و نیكول كیدمن فوراً به آنها اسكار داد. اتفاقی كه در مورد نامزدی و جایزه شون كانری هم رخ داد. ولی آكادمی به همان نسبت از بعضی بازیگران بدش می آید. لئوناردو دی كاپریو چندان مورد علاقه آكادمی نیست. گرچه امسال جیمی فاكس برای بردن جایزه كاملاً محق به نظر می رسید، ولی یادمان هست كه سال پیش دی كاپریو به رغم دو بازی خوب در دارودسته های نیویوركی و اگر می تونی منو بگیر، حتی نامزد هم نشده بود. جیمی فاكس در یكی از نقشهای مورد علاقه آكادمی یعنی نقش یك انسان واقعی به اضافه این كه كور هم باشد بازی كرده است. بسیاری از بازیگران بزرگ هالیوود به خاطر بازی در چنین نقش هایی اسكار بردند مثلاً آل پاچینو به بوی خوش زن، جك نیكلسون در دیوانه ای از قفس پرید، جفری راش در درخشش و تام هنكس در فیلادلفیا و فارست گامپ.همین جا بد نیست اشاره ای به یكی از اساسی ترین قوانین نانوشته آكادمی داشته باشیم و آن هم حفظ اسطوره های تاریخ اسكار است. از حوالی دهه هشتاد به بعد، آكادمی به این نتیجه رسید كه ركوردهای خود را جاویدان كند. بدین ترتیب افرادی چون جان فورد با چهار جایزه اسكار و فرانك كاپرا و ویلیام وایلر با سه جایزه بهترین كارگردانی تا ابد دست نیافتنی خواهند ماند. هم اكنون هیچ كارگردانی نداریم كه بیش از دو جایزه اسكار در طی ۲۵-۲۰ سال گذشته برده باشد. در مورد بازیگران نیز این قضیه كاملاً مصداق دارد. گذشت آن زمانی كه والتر برنان سه جایزه و كاترین هیپورن چهار جایزه اسكار بهترین بازیگری را از آن خود كردند. در تاریخ آكادمی هیچ بازیگر مردی بیش از دو جایزه اسكار نقش اول نبرده است. به همین دلیل تا ابد قرار نیست بازیگری ركورد فوق را بشكند. بنابراین اگر نام جك نیكلسون، داستین هافمن یا تام هنكس را در میان اسامی نامزدها دیدید، مطمئن باشید كه هرگز دیگر اسكار نخواهند برد. كمااین كه چون قرار نیست ركورد بردن دو جایزه نقش اول مرد متوالی بعد از تام هنكس نصیب كس دیگری شود سال ۲۰۰۱ راسل كرو به ناحق از بردن اسكاری به خاطر فیلم ذهن زیبا محروم شد، چون سال قبل به خاطر گلادیاتور اسكار برده بود.در عین حال وودی هارلسون، نیك نولتی و اد هریس مغضوب آكادمی بوده و هستند چون همیشه علیه این تشكیلات موضع گیری كرده اند و گر چه یك سال درمیان نامزد می شوند، ولی جایزه بردن آنها مثل مارتین اسكورسیزی و رابرت آلتمن غیرممكن به نظر می رسد.به همین دلیل جایزه بردن شون پن سال قبل تا این حد عجیب و غریب بود. جالب این كه در برخی رشته های دیگر اسكار نیز چنین مسائلی بعضا ً به چشم می خورد. مثلاً آكادمی با سرسختی از جایزه دادن انیوموریكونه سرباز زده است، در حالی كه در بسیاری موارد برندگان جایزه اسكار موسیقی در حد و اندازه كار او نبوده اند.یا اینكه ونجلیس جز یك بار، دیگر اسكار نبرد و این در شرایطی است كه مثلاً موسیقی فتح بهشت با هر معیاری یك شاهكار تكرارنشدنی بوده و هست. به افراط و تفریط های آكادمی عادت كرده ایم. آكادمی به سادگی فیلمسازان پست مدرن و جنجالی را كنار می گذارد، به بازیگرانی مثل جیم كری، جانی دپ و لیام نیسون بی اعتنایی می كند، به وضوح از مطرح كردن آثار علمی- تخیلی و كمدی حتی در میان نامزدها طفره می رود و در عین حال بعد از گذشت سالها سعی می كند دل بعضی ها را بدست بیاورد. مثل رومن پولانسكی با استیون سودربرگ آن هم برای بدترین آثارشان یا این كه در نهایت ناچار شوند از اسكار افتخاری برای لاپوشانی گافها استفاده كنند. اسكار دادن به بزرگانی چون بلیك ادواردز، كرك داگلاس، پیتر اتول و امسال سیدنی لومت بیش از آن كه قدردانی باشد نشانه شرمساری هالیوود است كه این غولهای بی همتا در دوران فعالیت هنری خود از جوایزی كه حقشان بود محروم شدند.جایزه اسكار همچنان مهمترین حادثه سینمایی دنیاست. به رغم تمام حرف و حدیثها هنوز هم محبوب و پرطرفدار و حسرت برانگیز است. وقتی هفتاد و هفتمین دوره یك مراسم برگزار می شود یعنی حتماً حادثه مهمی است، غیر از این است؟