جمعه, ۱ فروردین, ۱۴۰۴ / 21 March, 2025
مجله ویستا

بیگانه تازی در فروشگاه های پوشاک ایرانی


بیگانه تازی در فروشگاه های پوشاک ایرانی

چرا به ساخته های خودمان اعتماد نداریم

اپیزود اول: ما ایرانیان از حس میهن‌دوستی و تعصب ملی سرشاری لبریزیم، آنقدر که اگر کسی ذره‌ای پا از گلیمش فراتر بگذارد و بخواهد پشت چشمی برای کشورمان نازک کند و به دینمان، فرهنگ و اصالت‌مان کوچک‌ترین توهینی بکند بشدت جوش می‌آوریم و واکنش نشان می‌دهیم.

اگر تاریخ را مرورکنید خواهید دید که همیشه مردم ما با عشق به وطن در همه حال برای ایران حتی با دست خالی جانفشانی کرده‌اند؛ مردم ما همان‌هایی هستند که نگذاشته‌‌اند هیچ‌گاه آب خوش از گلوی استعمارگران پایین برود و ایران سرزمینی برای بیگانه تازی شود، همان‌هایی که جان دادن در هشت سال دفاع مقدس برایشان آب خوردن بود، آنها که با غیرت همه مشکلات پس از جنگ را از سر گذراندند و ایران را دوباره سربلند و آباد کردند.

همان مردمانی که تحریم‌ها را از پا درآورده‌ و برای نام خلیج فارس غوغا به پا کرده‌‌ و هزار حکایت دیگر که خود شاهد آن بوده‌اید.

اپیزود دوم: وقتی که به هند سفر کردم، تمام پیشداوری‌هایم درباره این کشور نقش بر آب شد؛ نه از گل و بلبل فیلم هندی خبری بود و نه از قهرمانانی که یک‌تنه یک لشکر را از پا درمی‌آوردند و هر دقیقه آشوب بپا می‌کردند. تنها مردمی سر به زیر، آرام، به ظاهر بی‌انگیزه و بی‌تفاوت را می‌دیدیم که به آن وضع کاملا قانع بودند.

حتی آنها که کنار خیابان به دنیا می‌آیند، زندگی می‌کنند و همانجا می‌میرند و برای بهتر شدن وضع‌شان هیچ تلاشی نمی‌کنند. به خودم گفتم بیخود نیست که این همه سال کشور هندوستان مستعمره بوده و این همه خفت و خواری را تحمل کرده است!

خیالم راحت بود که با وجود اجناس چینی لازم نیست هزینه گزافی برای خریدن سوغاتی بپردازم تا این‌که برای خرید در شهر دهلی روانه بازار شدم.

آن‌وقت بود که دیدم به جز اجناس هندی نمی‌توانم چیز دیگری بیابم، پس از پرس‌وجو متوجه شدم اکثر هندی‌ها به جز تولیدات کشور خودشان جنس دیگری بخصوص کالاهای چینی نمی‌خرند، چون این کشور را رغیب اقتصادی خودشان می‌دانند و حاضر نیستند آب به آسیاب رغیب بریزند، به همین علت غیر از فروشگاه‌های خاصی، بقیه جنس خارجی ارائه نمی‌دهند.

اپیزود سوم: از سفر که برگشتم برای خرید سوغات روانه بازار خودمان شدم. خدا برکت بدهد! هر چه می‌خواستی جنس خارجی ارزان و گران دم‌دستت بود. من که متحول شده بودم اسم اصیل ایرانی سردر مغازه‌ای که باسلیقه تحسین‌برانگیزی خطاطی شده و آبی فیروزه‌ای آن را احاطه کرده بود، جذبم کرد.

در ویترین زیبایش چند ساز اصیل ایرانی به همراه فرش دستباف زیبایی که روی آن صنایع‌دستی هنرمندان ایرانی قرار داشت چشم را خیره می‌کرد؛ اما نه آنقدر که متوجه لباس‌های داخل این قاب افسونگر شیشه‌ای نشوم. داخل فروشگاه آقایی با مویی بلند، ردایی سپید و فروهری بر گردن، مشتری‌هایش را قانع می‌کرد، اجناسی که خریده‌اند اصلِ اصل است، «چو ایران نباشد تن من مباد... .»

صدای آقای فروشنده نگذاشت بیت دوم را بخوانم، از من پرسید چه می‌خواهم. از او خواستم چند پیراهن بدون مارک و یک مانتو برای خودم بیاورد، گفت پیراهن‌هایش همه مارک دارند، اما چند لحظه بعد یک مانتو چروکیده چهار وجبی در برابرم بود، هنوز کابوس اتو کشیدنش را به پایان نرسانده بودم که سیل اطلاعات بر سرم ریخت: «مانتو کار ترک است، پارچه‌اش حرف ندارد، جدیدترین مدل سال است که توسط بهترین طراحان ترکیه و اروپا طراحی شده و...»

حرفش را قطع کردم و از او یک کار ایرانی خواستم. پوزخندی زد و گفت: «تمام مشتری‌ها دنبال کار ترک هستند به همین علت ما کار بنجل نمی‌آوریم! جای دیگری دنبال دوخت وطنی بگردید.» بعد ادامه داد: «تن بزنید بعد قضاوت کنید.» با خودم گفتم ادبیاتشان هم مثل تعصب ملی و اجناسشان فرق کرده تا یک‌سال پیش می‌گفتند: «بپوشید.»

به چند فروشگاه دیگر هم سر زدم، اما آش همان بود و کاسه همان.

ظاهراً ما تا آنجا معتقدیم که هنر نزد ایرانیان است و بس که پای خریدکردن در میان نباشد آن زمان دیگر مرغ همسایه غاز می‌شود و عِرق ملی فراموش، چه جیبمان یاری کند یا نکند در هر صورت یا کالای بنجل خارجی می‌خریم یا مارک‌های چشم حسود کور کن، در مواردی استثنایی هم شاید گوشه چشمی به تولیدات ملی بیندازیم.

ما که در همه حال یار و یاور کشورمان هستیم و دائم سنگ ایرانی بودنمان را به سینه می‌زنیم جای تأسف است اگر بدانیم تولیدکنندگان پوشاک ایرانی مجبورند مارک‌های خارجی را به تولیداتشان بچسبانند تا در این آشفته بازار بتوانند روی پایشان بایستند و از پا نیفتند. ای کاش زمانی که در هر فروشگاهی جنس ترک را بر سر ما ایرانی‌ها می‌کوبیدند کمی غرورمان خدشه‌دار می‌شد و پای ترکتازی را در فروشگاه‌های وطن می‌بریدیم.

لازم نیست به مباحث سنگین اقتصادی مانند اهمیت حیاتی مسأله تولید و بهره‌وری داخلی، ایجاد اشتغال پایدار ، واقعی و... بیندیشیم، تنها کافی است همان‌طور که رهبر معظم انقلاب نیز اشاره کرده‌اند به سهم خودمان به مصرف تولیدات داخلی که مهم‌ترین و تأثیرگذارترین حرکت در حفظ استقلال، سرافرازی و پیشرفت کشور عزیزمان است توجه کنیم و چتر حمایتمان از وطن را فراتر از میادین ورزشی، فرهنگی، علمی و... بگسترانیم تا تولیدکنندگان این مرز و بوم نیز زیر سایه آن بیاسایند و با افتخار، نشان ایرانی بودن کالایشان را با حمایت ما، پشتیبان تولیداتشان کنند.

بنفشه رضایی