شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

حزب اقلیت


اولین دوره مشروطه در سال ۱۲۹۹ با كودتا به افول رفت دوره دوم با دیكتاتوری رضاشاه آغاز و با كودتای بیست وهشتم مرداد ۱۳۳۲ پایان یافت و ازآن زمان دوره حكومت محمدرضاشاه آغاز شد او قدرت خود را در چارچوب استبداد بازسازی كرد و در زمان دیكتاتوری او نخبگان و نهادهای سیاسی مستقل از دولت, منزوی و به حاشیه سیاست رانده شدند

احزاب دولتی، از دیدگاه مردم و علاقمندان به تاریخ، اغلب ملال‌آور و بی‌فایده به‌نظر می‌رسند و البته این حس غیرطبیعی نیست؛ چراكه بوی رفتارهای فرمایشی و رسمی از آنها به مشام می‌رسد؛ اما به‌هرحال قابل انكار هم نیست كه بخش مهمی از اندیشه و رفتار حاكمان یك جامعه، در احزاب و سازمانهای رسمی وابسته به آنها نمود پیدا می‌كند و شناخت این احزاب، لایه‌های زیرین حكومتها را قابل دسترسی می‌نماید. حزب مردم ایران كه توسط اسدالله علم در اردیبهشت ۱۳۳۶ اعلام موجودیت كرد، به‌تدریج به یكی از احزاب اصلی در شیوه جدید حكومت ایران تبدیل شد و توانست نقش موثری در كسب وجهه داخلی و خارجی برای رژیم شاه ایفا كند. این حزب به همراه حزب ملیون دكتر اقبال نمایشنامه سیاسی ایران دموكراتیك! را به صحنه اجرا گذاشتند و توانستند برخی روشنفكران و نخبگان ایران را در قالب فعالیتهای حزبی در خدمت نظام سلطنت درآورند. هرچند هر دو حزب مورد حمایت شاه بودند اما دلیلی بر عدم جاه‌طلبی و رقابت انتخاباتی میان آنها وجود نداشت و ازهمین‌رو باید گفت در عین فرمایشی‌بودن این احزاب، می‌توان از خلال اقدامات و عملكرد آنها نكته‌های تاریخی مهمی را استخراج كرد.

اولین‌ دوره‌ مشروطه‌ در سال‌ ۱۲۹۹ با كودتا به‌ افول‌ رفت؛‌ دوره‌ دوم‌ با دیكتاتوری‌ رضاشاه‌ آغاز و با كودتای‌ بیست‌وهشتم مرداد ۱۳۳۲ پایان‌ یافت‌ و ازآن‌‌زمان‌ دوره‌ حكومت‌ محمدرضاشاه‌ آغاز شد. او قدرت‌ خود را در چارچوب‌ استبداد بازسازی‌ كرد و در زمان‌ دیكتاتوری‌ او نخبگان‌ و نهادهای‌ سیاسی‌ مستقل‌ از دولت،‌ منزوی‌ و به‌ حاشیه‌ سیاست‌ رانده‌ شدند. شاه‌ در راستای‌ روحیات‌ جاه‌‌‌طلبانهٔ‌ خود و با نمایش‌ چهره‌ای‌ دموكراتیك‌ از ایران، احزاب‌ سیاسی‌ دولتی‌ را بنا نهاد و این،‌ آغاز مرحله‌ای‌ جدید در مسیر فعالیتهای‌ حزبی‌ ایران‌ بود.

تحزب در ایران‌ قدمت‌ زیادی‌ ندارد. اولین‌بار پس از مشروطه‌ بود كه به تبع وقوع تغییراتی‌ در ساختار سیاسی‌ ایران‌ و شكل‌گیری مجلس‌، زمینه‌‌ تشكیل‌ احزاب‌ فراهم‌ آمد. اما دوران حكومت‌ رضاشاه‌ به‌ ركود و در نهایت‌ فروپاشی‌ احزاب‌ منجر شد. با سقوط‌ رضاشاه‌، وقوع جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ و اشغال‌ ایران‌ از سوی‌ متفقین‌، تغییراتی‌ جدید به‌ وجود آمد و سبب‌ احیای‌ مجدد فعالیت‌ احزاب‌ در ایران‌ شد؛ چنانكه از زمان‌‌ سقوط‌ رضاشاه‌ تا كودتای‌ بیست‌وهشتم مرداد ۱۳۳۲، شاهد فعالیتهای‌ گسترده‌ای‌ از احزاب‌ هستیم. اما احزاب‌ علیرغم‌ رسالتی‌ كه‌ بر عهده‌ گرفته‌ بودند و باید به‌ منافع‌ كلی‌ كشور توجه‌ می‌كردند، متأسفانه‌ اهداف‌ و منافع‌ شخصی، گروهی‌ و طبقه‌ای‌ و حتی‌ نفوذ خارجی‌ را برگزیدند و‌ همین‌ مساله باعث تضعیف احزاب‌ شد.

پس‌ از كودتای‌ بیست‌وهشتم مرداد، محمدرضا پهلوی‌ دست‌ به‌ اقداماتی‌ زد كه به‌ انحراف‌ احزاب‌ از رسالت اصلی و ایجاد احزاب‌ دولتی‌ انجامید. شاه نوعی‌ نظام‌ حزبی‌ دلخواه‌ خودش‌ را در كشور به‌ جریان‌ انداخت‌ و سعی كرد به اقتباس‌ از نظام‌ حزبی‌ كشورهای‌ انگلیس‌ و امریكا، نظام دوحزبی را در كشور ایجاد كند. حزب‌ اكثریت‌ «ملیون» پس‌ از مدتی‌ جای‌ خود را به‌ حزب‌ ایران‌ نوین‌ داد و حزب‌ اقلیت‌ «مردم» نیز توسط‌ امیر اسدالله‌ علم‌ بنیان‌ گذاشته شد.

كتاب‌ «حزب‌ مردم»،‌ اثر محمود لالوی[i] عملكرد حزب دولتی مردم را تا حد امكان‌ از زوایای‌ مختلف‌ و با توجه‌ به‌ منابع‌ و اسناد موجود ــ كه‌ بسیار‌ كم‌ هستند ــ بررسی‌ می‌كند، و به‌ پرسشهایی‌ درخصوص علت و نحوه شكل‌گیری این حزب، تحولات درونی حزب و مواضع آن در برابر حوادث‌ و تحولات‌ سیاسی‌ زمان‌ خود، پاسخ‌ می‌دهد. این‌ كتاب، سه‌ بخش‌ و شش‌ فصل‌ دارد.‌ بخش‌ اول‌ آن،‌ دارای‌ دو فصل‌ می‌باشد. در فصل‌ اول‌ تحت عنوان‌ «از تشكیل‌ حزب‌ مردم‌ تا پایان‌ دوران‌ شكوفایی‌ حزب»، مباحث‌ مقدماتی‌ تشكیل‌ حزب‌ مردم‌ ذكر می‌گردد و فصل‌ دوم‌ وضعیت‌ حزب‌ مردم‌ را در ایام‌ دبیركلی‌ اسدالله‌ علم مورد بررسی‌ قرار می‌دهد. بخش‌ دوم،‌ «از ركود و اختلاف‌ تا فروپاشی‌ حزب‌ مردم‌» نام‌ دارد. در فصل‌ اول‌ این بخش، وضعیت‌ حزب‌ مردم‌ در ایام‌ دبیركلی‌ یحیی‌ عدل‌ و در فصل‌ دوم،‌ آخرین‌ سالهای‌ فعالیت‌ حزب‌ مردم‌، مورد بررسی‌ قرار گرفته‌ است. بخش‌ سوم، «ساختار، سازمان‌ و مواضع‌ حزب‌ مردم‌» نام‌ دارد كه‌ تشكیلات، سازمانها و نهادهای‌ حزب‌ در فصل‌ اول،‌ و سیاستها و مواضع‌ آن، در فصل‌ دوم‌ بررسی‌ می‌شوند. مقاله حاضر درواقع برگرفته‌ای از كتاب مذكور می‌باشد.

● ایران‌ در آستانهٔ‌ تشكیل‌ حزب‌ مردم‌

تشكیل‌ نخستین‌ احزاب،‌ همزمان‌ با مجلس‌ دوم‌ صورت‌ گرفت؛‌ چراكه‌ گروهی‌ از انقلابیون‌ معتقد بودند در مجلس‌ باید فراكسیون وجود داشته باشد و از آن پس بود كه احزاب‌ دموكرات‌ و اعتدال‌ رسمیت‌ یافتند. این‌ دو حزب‌ در سال‌ اول‌ فتح‌ تهران‌ به‌ وجود آمدند و نبض‌ مجلس‌ در اختیار این‌ دو حزب‌ بود. البته‌ احزاب‌ كوچكتر نیز وجود داشتند كه به‌عنوان‌مثال، اتفاق‌ و ترقی را می‌توان نام برد؛‌ اما این‌ احزاب‌، به‌خاطر پایین‌بودن تعداد نمایندگانشان در مجلس، از قدرت‌ چندانی‌ برخوردار نبودند. علاوه‌ بر احزابی‌ كه‌ در داخل‌ مجلس‌ دوم‌ نماینده داشتند، احزاب‌ دیگری‌ با مرام‌ سوسیالیستی‌ در خارج‌ از مجلس‌ به‌ وجود آمدند اما دركل،‌ ضعیف‌ بودند. عمر مجلس‌ دوم‌ با اولتیماتوم‌ روسیه‌ به‌ ایران‌ درخصوص ماجرای اخراج مورگان‌ شوستر، به‌ پایان‌ رسید. پس‌ از مدتی، آمادگی برای انتخابات‌ مجلس‌ سوم از سوی احزاب‌ آغاز شد. دو حزب‌ مهم‌‌ برای‌ موفقیت‌ كاندیدهای‌ خود شروع‌ به‌ فعالیت‌ كردند و ازاین‌میان، دولت‌ نگران‌ حزب‌ دموكرات‌ بود. در مجلس‌ سوم كه‌ توسط‌ احمدشاه‌ افتتاح‌ شد، احزاب‌ اعتدالیون‌ و دموكرات‌ دچار تفرقه‌ و ضعف‌ گردیدند؛ چنانكه اعتدالیون‌ به‌ دو دسته‌ آزادیخواه‌ و روحانی تقسیم شدند.

جنگ‌ جهانی‌ آغاز گردید و دامنه‌ درگیری‌ها و منازعات‌ بین‌ قدرتهای‌ بزرگ‌ به‌ داخل‌ ایران‌ نیز‌ كشیده‌ شد. نفوذ نیروهای‌ روس‌ به‌ ایران‌ و مهاجرت‌ عده‌ای‌ از نمایندگان‌ مجلس‌ ــ كه‌ عمدتا‌ از آلمان‌ طرفداری‌ می‌كردند ــ به‌ قم‌ و سپس‌ كرمانشاه‌ و تشكیل‌ دولت‌ ملی،‌ به‌ عمر مجلس‌ سوم‌ خاتمه‌ داد. در این‌ مهاجرت،‌ بین‌ دموكراتها بر سر‌ نوع‌ رابطه‌ با آلمان‌ اختلاف‌ به‌ وجود آمد و باعث‌ تضعیف‌ این حزب شد و سرانجام‌ احزاب‌ دموكرات‌ و اعتدال‌ منحل‌ شدند.

در مجلس‌ چهارم‌ فعالیت‌ احزاب‌ روند تازه‌ای به خود‌ گرفت. سیدحسن مدرس‌ گروهی‌ به‌ نام‌ اصلاح‌‌طلبان‌ را به‌ وجود آورد. این‌ جمعیت‌ بدون‌ تشكیل‌ یك حزب‌ منظم‌، با گردهم‌آوردن افراد متفرق‌ و احزاب‌ قدیم، در مقابل‌ حزب‌ نوتاسیس سوسیالیست، نقش‌ اقلیت‌ را ایفا می‌كرد.

انتخابات‌ دوره‌ پنجم‌ با دخالت‌ رضاخان‌ و عوامل او‌ همراه‌ بود. رضاخان‌ می‌دانست‌ كه‌ باید هرطورشده‌ برای‌ اجرای‌ نقشه‌هایش‌ كنترل‌ مجلس‌ را به‌ دست‌ بگیرد. در تركیب‌ مجلس‌ پنجم‌، اصلاح‌طلبان‌ بر سوسیالیستها برتری‌ داشتند اما‌ این‌ وضعیت برای همیشه پایدار‌ نماند. سیلی‌ یكی‌ از اعضای‌ حزب‌ تجدد به‌ مدرس‌ بعد از نطق‌ او در مجلس، بهانه‌ای‌ مناسب‌ به‌ دست‌ نمایندگانی‌ داد كه‌ با بی‌میلی‌ یا تحت‌ فشار عضویت‌ در فراكسیون‌ حزب‌ تجدد را پذیرفته‌ بودند تا از جمع‌ آنها خارج‌ شوند. پس‌ از این‌ حادثه‌، فراكسیون‌ تجدد تنها ماند و اعضای‌ آن‌ به‌ چند فراكسیون‌ تقسیم‌ شدند: تجدد، قیام، آزادیخواه، ملیون و تكامل‌. این‌ حوادث،‌ اعتراضات‌ مردم‌ در خارج‌ مجلس‌ را در پی داشت و باعث‌ شد رضاخان‌ دست‌ از شعار جمهوریخواهی‌ بردارد. مهمترین‌ كار مجلس‌ پنجم‌ خلع‌ قاجاریه‌ از سلطنت‌ بود.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 7 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.