جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آموزش اثربخش و اثربخشی آموزش


آموزش اثربخش و اثربخشی آموزش

امروزه پیشرفت و توسعه كشورها, سازمانهاو موسسات كوچك و بزرگ درگرو علم و دانش بشری است افزایش علم و دانش و تغییرات پرشتاب سبب شده است كه سازمانها, آموزش وپرورش را در راس برنامه های خود قرار دهند

امروزه پیشرفت و توسعه كشورها، سازمانهاو موسسات كوچك و بزرگ درگرو علم و دانش بشری است . افزایش علم و دانش و تغییرات پرشتاب سبب شده است كه سازمانها، آموزش وپرورش را در راس برنامه های خود قرار دهند.زیرا آموزش و پرورش یكی از مهمترین عوامل توسعه كشورهاست وزیربنای توسعه كشورها و سازمانها باخلاقیت و نوآوری منابع انسانی مرتبط است . در گذشته نه چندان دور، سرعت تغییرات در زندگی و مدیریت ها كند و ساده بوده است. این روند ادامه داشت تا اینكه مشكلات و مسایل مربوط به مدیریت و سازمان پیش روی مدیران سازمانها قرار گرفت. مسایلی چون، چگونگی كنترل هزینه ها، بررسی چرایی تولید محصولات با كیفیت پایین، چگونگی حضور در بازارها و شكست در مقابل رقبای كاری. اما یكی از مسایلی كه بسیاری از متخصصان علم مدیریت نظریه های متنوعی درباره آن ارائه داده اند، مسأله توجه به منابع انسانی در سازمان از تمام ابعـــاد می باشد

امروز بسیاری از مدیران ارشد سازمانها بر این ادعـــا هستند كه نیروی انسانی آنها سرمایه های واقعی در سازمانهایشان هستند. اما با مطالعه ای ساده می توان پی برد كه چندان بر این اعتقاد خود پایبند نیستند، در یك سازمان كوچك توجه به نیازهای نیروهای انسانی از شاخصهای مهم آن سازمان است. اگر نیازهای عاطفی، مادی و ارتباطاتی نیروی انسانی را محور اصلی این مطلب قرار دهیم، یكی از نیازهای اساسی كاركنان در سطح سازمانها، نیاز به آموزش است،‌ چرا كه برخلاف گذشته سرعت تغییرات در سازمانها و مدیریتها بسیار سریع و پیچیده شده است و این پیچیدگی و سرعت باعث می شود تا نه تنها كاركنان صف بلكه نیروهای ستادی نیز كه شامل مدیران درتمام سطوح می شود به امر آموزش مستمر خود توجه جدی نمایند و خود را با شرایط و تغییرات جاری در دنیای امروز تطبیق دهند.

● آموزش اثربخش:‏

در اثربخشی آموزش تردیدی راه ندارد اما برای انجام آموزشهای اثربخش شرایطی لازم است تا سازمانها ضمن تطبیق با شرایط پیچیده بتوانند با تغییرات برخورد منطقی نمایند و سازمانهای خود را درجهت موفقیت حركت دهند.به همین علت و به منظور بررسی و مطالعه عوامل موثر در اثربخشی آموزشهای كاربردی، چگونگی آماده سازی بستر اجرای آموزش در سازمانها، تحلیل نیازهای آموزشی، ارزیابی، پایش و بهبود فرایند آموزش، آموزش از راه دور و چگونگی آموزش مدیران و كارشناسان برای افزایش اثربخشی و كارآمدی آنها در سازمانها، كارشناسان و مدیران آموزش نیاز به بررسی های بیشتری می باشد.

در زمان تغییرات، رویكردهای معمول و روشهای روتین، دیگر نمی توانند در حل بهینه مسایل موثر باشند. اما تجربه كشورهای شرق آسیا بویژه ژاپن یا كشورهای اروپایی و آمریكا نشان داده است كه روش كایزن در ژاپن، تولیدناب در اروپا و مهندسی مجدد در آمریكا یا شیوه هایی چون چرخه دمینگ، ۵‏S، كاربرد فناوری اطلاعات، روشهای خلاق حل مسأله، الگوبرداری و امروز مدیریت دانایی، در مقابله و غلبه بر تغییرات بسیار كارآمد هستند.‏

سازمانهای موفق به سازمانهایی گفته می شود که دارای رهبران واقعی و مشتری گرا هستند، رویكرد سیستمی بـــــه مدیریت در آنها حاكم است، به طورمداوم درحال بهبودند، تمامی افراد سازمان در موفقیت سهیم هستند، رابطه سودمند دوطرفه با پیمانكارانشان دارند و برمبنای تجزیه و تحلیل اطلاعات تصمیم گیری می كنند. اما سازمانها برای نمایش تعهد به پیشرفت می بایست استراتژی برای بهبود شایستگی های پرسنل خود داشته باشند. در این میان استاندارد ۱۰۰۱۵،ایزو‏ می تواند راهنمایی برای سازمانها در شناسایی و تحلیل نیازهای آموزشی پرسنل شان، طراحی و برنامه ریزی، ارائه آموزش، ارزیابی خروجی و پایش و دستیابی به بهبود موردنظر آنها باشد.‏

این استاندارد به تجزیه وتحلیل نیازهای آموزشی می پردازد سپس بــرای دوره های آموزشی، برنامه ریزی می نماید. سازمانها پیش از آنكه نیروهای خود را برای آموزش اعزام كنند باید مطالعه كنند كه آیا نیازی برای این كار وجود داشته است؟ اگر پاسخ مثبت است به طراحی آموزش برای پرسنل خود بپردازند. بعداز آموزش لازم است از نتایج آموزش ارزیابی خاص به عمل آید تا روشن شود آیا برای سازمان منافعی داشته است یا خیر. این فرایند مرتب باید موردارزیابی قرار گیرد درست مانند چرخه دمینگ.‏

به طوركل نیاز آموزشی تعریفی دارد كه برنامه ریزی باید برمبنای تحلیل نیازهای فعلی و آتی سازمان در مقایسه با شایستگی موجود پرسنل باشد. اما شایستگی چیست؟ می توان شایستگی را كاربرد دانایی، مهارتها و رفتارها درعمل تعریف كرد بنابراین مرتب باید شایستگی نیروهای انسانی خود را در سازمان بررسی نمایید تا اگر از نظر دانایی، مهارت و رفتار درعمل نیاز به آموزش داشته باشند، مشخص شود. ‏

● طراحی و برنامه ریزی آموزش

در طراحی و برنامه ریزی آموزشی لازم است تا موارد زیر مورد دقت قرار گیرد:

▪ اهداف و نیازمندی های سازمان‏

‏▪ اهداف آموزشی‏

‏▪ آموزش گیرندگان

‏▪ روشهای آموزش ومحتوا‏

‏▪ برنامه نیازمندی ها مانند مدت، تاریخ و مسایل مالی‏

‏▪ منابع، مواد آموزشی و پرسنل‏

‏▪ معیارهای ارزیابی خروجی آموزش‏

هدف از ارزیابی خروجی آموزش این است كه مشخص شود آیا اهداف سازمانی و آموزشی برای ما تحقق یافته است؟ زیرا آنچه كه برای مدیریت سازمانها بسیار بااهمیت است این است كه مطمئن شوند آموزشهای مورداستفاده آنها، اثربخشــی لازم را برای سازمانشان به ارمغان می آورد. پس به پایش و بهبود فرایند آموزش نیروهای انسانی خود می پردازند تا اطمینان حاصل كنند كه فرایند آموزش به عنوان بخشی از سیستم مدیریت كیفیت سازمان، در راستای نیازمندی های آنها به طور اثربخش، مدیریت و پیاده شده باشد. چرا كه مدیران سازمانهای موفق اعتقاد دارند آموزش همواره كلیدی برای بهبود مداوم است و براثر این بهبود است كه سازمانها به جلو هدایت می شوند. ‏

● نقش آی.تی‏ در آموزش :‏

عصری كه امروز در آن بسر می بریم، عصر ارتباطات و عصر مجازی هاست یعنی همه چیز از حالت فیزیكی كم كم خارج و به صورت مجــــازی ارائه می شود. كلاه، عینك و دوربین های امروزی همه چیز را به صورت مجازی نشان می دهند. سیاست، تجارت، دولت و خرید مجازی شده است تایپ ها مجازی شده اند، با هنرپیشه ها می توانید ازطریق ابزارهای جدید دست بدهید و در آموزشها، اساتید به شما درس می دهند اما وجود فیزیكی ندارند.

امروز جهان براساس فكر و اندیشه و انجام تحقیقات استوار است. آمارها نشان می دهد كه ۶۰ درصد جوامع در جهان فقیر هستند و تنها ۲۰ درصد غنی و ۲۰ درصد از كشورها متوسط هستند. اما این فقیر یا غنی بودن تنها در مال و ثروت مادی معنا نمی یابد. بلكه دانایی، دانش، فكر و اندیشه و میزان استفاده از ابزارهای مدرن ارتباطی امروز است كه از ثروتمندبودن تعریف درستی ارائه می دهد.‏

كشور ما اگرچه جزو ۲۰ درصد متوسط است اما سهم كاربران ما، ۹۳ درصد كاربران جهان است و در این حالت است كه جزو ۲۰ درصد غنی جهان محسوب می شویم. فقط اشكال كار ما در چیدمان نیروهای متخصص و متفكر كشور است كه اگر این چیدمان مرتب و به خوبی مدیریت شود می توان كارهای بزرگی انجام داد. افراد نخبه، باهوش و متخصص باید طوری مدیریت و رهبری شوند تا نتایج بسیار مثبت و خوبی در كشور حاصل شود.

● آموزش غیرحضوری:

▪ مزایای آموزش غیرحضوری عبارتند از:

آموزش برای همه در هر جا و هر زمان، كاهش هزینه جابه جا شدن و ساختمان، دسترسی آنی به اطلاعات،‌امكان كارجمعی و بحثهای دوطرفه، دسترسی به تجارب دیگران، انتخاب متن موردعلاقه، امكان اندازه گیری آمـــــوزش خلاق و امكان ذخیره سازی تجربیات.

به طوركلی می توان گفت كه آموزش الكترونیك، سیاست توسعه آموزش درجهان توسعه یافته است. باید توجه داشت بسیاری نكات ناشناخته در این نوع آموزش وجود دارد كه باید با دقت آنها را شناخت و از پتانسیل های آن استفاده كرد. نیاز امروز كشور ما به آموزش مجازی بیش از جهان توسعه یافته است و برای رشد ‏آی.سی.تی ‏ دركشورمان باید آموزش غیرحضوری رشد یابد. نباید فراموش شود كه آموزش و پرورش در قرن بیست و یک، كاملاً متفاوت از وضعیت امروز خواهدبود‏

● اثربخشی آموزش :

بـــرای آنكه بدانیم مشتریان ما از ما چه می خواهند و چه نیازهایی دارند و نیز برای مقابله با رقبای خود بایدكیفیتی بیندیشیم. مشتریان ما علاقه دارند تا خواسته هایشان برآورده شود. اگر چنین شود به سوی ما جذب خواهند شد و مبلّغ ما خواهندبود. سازمانی موفق تر است كه بتواند به مشتریان خود آگاهی دهد و اثر برجای مانده به مشتریان خود را با خط كش كیفیت بسنجـــــد. ما تا امروز با خط كش كمیت این كار را كرده ایم كه باید تغییر كند. برای دستیابی به تمامی اهداف بالا آموزش می تواند نقش پرارزشی ایفا كند. اگرچه آموزش با پول و آمار و ارقام قابل سنجش نیست اما می توان محاسبه كرد كه آموزشها چقدر روی نیروی انسانی اثرگذار بوده است و چقدر می تواند توان، مهارت و دانایی آنها را افزایش دهد. معمولاً مدیرانی كه به لایه های كیفیتی می اندیشند در این باره موفق تر از مدیرانی هستند كه به علت تفكر كمی شان به دامنه منفی رسیده اند.‏

گاهی دانش لازم، ازطریق آموزش به نیروی انسانی داده می شود ولی او هیچ تغییری نمی كند. با مطالعه این موضوع متوجه می شوید نیروی انسانی انگیزه لازم را برای فراگیری دانش و ایجاد تحول در خود نداشته است، اگر انگیزه تنها این باشد كه با بكارگیری آموزش حقوق او افزایش یابد، پس مدیریت در طراحی فرایند آموزش برای نیروی انسانی خود با شكست روبرو شده است و باید خود را از این شكست نجات دهد.

معمولاً افراد اندیشمند هدف خود را برای آموزش در افزایش دانایی و مهارت و ایجاد تحـــول در خود و سازمان خود جست و جو می كنند. این افـــــراد طی آموزشهای بیشتر می آموزند از امكانات، بهترین استفاده را كنند و اگر سیستم یا تجهیزات آنها دچار اشكال شود برخیزند و درصدد رفع اشكال برآیند. به عبارتی این گـروه به مرور به سمت توانمندی های فكری سوق داده می شوند.‏

آنچه كه در فرایند آموزش در یك سازمان با اهمیت است، موضوع ارزشیابی قبل و بعد از اجرای آموزش است، یعنی قبل از آموزش از افراد پرسش شــــود چقدرمی دانند یا چقدر می فهمند. حال اگر جمعیتی برای یك برنامه آموزشی، تقاضای قابل توجهی از خود نشان دهند، معلوم می شود كه اثربخشی نظام آموزشی موردمطالعه، بسیار بالاست. و برعكس، اگر طی زمان، چنین نظام آموزشی ادامه یابد، به این معناست كه اثربخشی آن بسیار عالی بوده است. بنابراین هدف اصلی در آموزش، اثربخش بودن آن است، كه اندازه گیری این اثربخشی كاری است سخت.‏

● نتیجه گیری :‏

معمولاً نتایج اجرای یك برنامه آموزشی طولانی است اما نباید اجازه داد این انتظار طولانی شود. شـــــاخصهای مهم در ارزیابی اثربخشی برنامه های آموزشی متفاوتند مثلاً میزان رضایت یا نارضایتی از اجرای آموزش، شیوه آموزش توسط استادان، فضای آموزشی، نوع پرسشها و نوع و میزان بازخوردهایی كه دریافت می شود همه و همه نقش دارند.

در بحث ارتباطات، نقش آموزش بر تغییر رفتارها مطرح است، گاهی این رفتارها در جوامع مختلف متفاوت است. مثلاً انسانهایی كه در رفتارهای خود به نتایج می اندیشند جزو گروه كشورهای جهان چهارم هستند. چنانچه به فرایندها اندیشه كنند درگروه جهان سوم جای دارند و اگر به سیستمی كه فرایند در آن قرار دارد فكر و رابطه ها را بررسی نمایند جزو كشورهای جهان دوم هستند. اما اگر انسانها به عاقبت كار بنگرند و دور را ببینند می توان گفت آنها در جهان اول سیر می كنند. به عبارت دیگر: ‏

‏▪ انسانی كه به دانایی و فكر و اندیشه بپردازد، انسان جهان اول است،

▪ انسانی كه به فكر سیستم باشد، انسان جهان دوم است،

▪ انسانی كه از مهارتهای خود استفاده كند، انسان جهان سوم است و

▪ انسانی كه به بازو و زور خود می اندیشد، انسان جهان چهارم است.

به طوركلی آموزشها برای سازمانها باید در این جهت باشد كه نیروهای انسانی بیاموزند كه چگونه می توانند خواسته های مشتریان سازمان خود را برآورده سازند و آنچه را كه مشتریان دوست ندارند را دریابند. ‏

ازطرفی آنها باید آموزش ببینند كه چگونه می توانند رشدی كیفی در اجرای وظایف خود كنند تا موجب رضایت خاطر مشتری سازمان شوند.

مرضیه اسکندری