شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

اوبـاما و آینـده


اوبـاما و آینـده

دست به دست شدن حکومت آمریکا بین دو حزب جمهوری خواه و دموکرات, حدیث تکراری سیاستمداران آمریکاست که هر چهار یا هشت سال یک بار, بین آن دو حزب اتفاق می افتد و در مجموع ملت آمریکا با این واقعیت مواجه است که دیگر گریزی از انتخاب یکی از دو کاندیدا نیست

دست به دست شدن حکومت آمریکا بین دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات، حدیث تکراری سیاستمداران آمریکاست که هر چهار یا هشت سال یک بار، بین آن دو حزب اتفاق می‌افتد و در مجموع ملت آمریکا با این واقعیت مواجه است که دیگر گریزی از انتخاب یکی از دو کاندیدا نیست. ایالات متحده آمریکا که در جنگ‌ جهانی اول و دوم از آتش و تخریب، مصون مانده بود مامن امنی برای ثروتمندان تکاثرپیشه شد که هر چه بیشتر و بیشتر منابع و سرمایه ملت‌های جهان را به یغما ببرند و دو بافت عظیم سرمایه‌داری در حلقه تولید اقتصاد آمریکا شکل گرفت؛ بافت سرمایه‌داری صنعتی در بخش صنعت به ویژه صنایع نظامی تامین‌کننده مالی حزب جمهوری‌خواه و بافت سرمایه‌داری بخش کشاورزی، تامین‌کننده مالی حزب دمکرات شد. مدیران اصلی این دو حزب با توان سرمایه‌داری بسیار بالا شخصیت‌های مایل به فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی را جهت رقابت با یکدیگر انتخاب کرده تا سرانجام یک نفر از میان دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه انتخاب شوند.

در این دوره باراک اوباما؛ رئیس جمهور آمریکا شد او چه تفکری نسبت به آینده دارد؟ و چه رابطه‌ای با خاورمیانه اسلامی و به ویژه ایران در سر می‌پروراند.

اساسی‌ترین اندیشه اوباما در تغییر افکار عمومی نسبت به هیئت حاکمه آمریکاست، او می‌خواهد چهره جنگ‌طلب هیئت حاکمه آمریکا از حزب جمهوری‌خواه را به چهره صلح‌طلب از حزب دموکرات تبدیل کند، اندیشه‌ای که در کمتر از یک سال ریاست جمهوری اوباما بخشی از آن به بار نشست و جایزه صلح نوبل در جهت اجرایی این طرح به اوباما داده شد، براساس این زیرساخت فکری، اوباما درصدد ارائه یک چهره منطقی برای جبران گذشته خشن و خونین آمریکاست تا حافظه ملت‌ها را از ظلم‌ و ستم‌های مستقیم و غیرمستقیم آمریکا علیه ملت‌های مسلمان، پاک کند و به هر طریقی بتواند اندکی در افکار عمومی ملت‌های مسلمان جا باز کند تا در هر تعارض سیاسی خواسته یا ناخواسته خود را طرف یک گروه و علیه گروه دیگر معرفی کند و بر طبل کینه و اختلاف گروه‌های سیاسی یک ملت بکوبد و تمام توان و سرمایه خود به ویژه رسانه‌ها را در جهت این توطئه شوم به کار گیرد و در به کارگیری این تزویر پنهان از دو گروه جاهلان و منافقان سود ببرد، جاهلان ندانسته بر طبل اختلاف می‌کوبند و منافقان دانسته بر آتش اختلاف می‌دمند و طراحان ایالات متحده آمریکا با تزویرسازی انگلیسی‌ها بر این آتش می‌دمند و روان اجتماعی یک ملت را همیشه با دلهره، ترس، دشمنی، بی‌اعتمادی و خصومت همراه می‌کنند و در نهایت خود را تعیین‌کننده رفع منازعات محلی، منطقه‌ای و جهانی می‌‌داند، این در حالی است که ملت بدون آنکه متوجه شود اینگونه احساس می‌کند که آمریکا دشمن دیروز، انگار امروز همراه بخشی از ملت شده است و بوق‌های تبلیغی اوباما همچنان بر این ساز ناموزون می‌دمد که تفکر جدید هیئت آمریکا، غمخوار بخشی از گروه‌های متعارض سیاسی است اما واقعیت چیز دیگری است زیرا آمریکا، همان آمریکاست، هیچ چیز عوض نشده است بلکه این بار با تصویری خوش خط و خال ادعای صلح‌طلبی می‌‌کند.

هیئت حاکمه آمریکا برای ایجاد رابطه با ایران دست به هر اقدامی می‌زند تا این صورت بزک کرده خود را بیشتر و بیشتر به ملت ایران نشان داده و خود را خواستار صلح و حامی آرامش جلوه دهد، حتی چنین به نظر می‌رسد که تمام خواسته‌های ملت ایران را بپذیرد تا در شرایطی برابر، گذشته‌ها را به فراموشی بسپارد و فصلی جدید از تصویرسازی افکار عمومی را بگشاید تا راه پرهزینه خشونت گذشته با راه کوتاه و کم‌هزینه؛ گفتگوی مستقیم و نشست و برخاست‌های متوالی، سطح روابط عادی شود تا با نفوذ ایادی خود جریان‌های فکری کشور را با طراحی بافت‌های منافقان زیرک و جاهلان احمق به دست گیرد و فتنه بسازد که حق از باطل و معروف از منکر باز شناخته نشود و در پس پرده سنگین ابرها و دردهای اختلاف، چهره ستمگر آمریکا محو شود و توان تمام گروه‌ها بیش از آنکه مصروف برخورد با توطئه‌های استکبار و آمریکا شود، صرف منازعات داخلی شود و رفته‌رفته چهره صلح‌طلبی و خیر‌خواهی به جای چهره خشن و خونین آمریکا در افکار عمومی ملت‌ها جای گیرد.

اوباما در عراق با سازماندهی حزب بعث سابق و نفوذ در اداره آن طرف دوم، اختلاف با دولت عراق را طراحی کرد، آمریکا با مذاکره پنهانی با سران القاعده در عمل، القاعده را به عنوان اهرم فشار علیه دولت افغانستان و پاکستان در اختیار گرفت و در پنهان با توازن قوای فلسفه وجودی و حضور خود را توجیه می‌کند. چنین به نظر می‌رسد که آمریکا در آینده‌ای نه چندان دور تمام شرایط مذاکره با ایران نظیر؛ بازپرداخت بدهی‌های معوقه به ایران را قبول کند تا جای پایی در افکار عمومی ملت ایران باز کند اما غافل از اینکه ملت ایران به رشد و کمال سیاسی رسیده است و منافع ملی خود را به خوبی تشخیص می‌دهد و مصرانه بر پیشرفت‌های علمی خود در تمام زمینه‌ها به ویژه انرژی هسته‌ای ادامه می‌دهد و با فهم و کمال متعالی جایگاه رفیع خود را در بین ملل جهان تحکیم خواهد بخشید.

احمد اسماعیل‌تبار