چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
تبار شناسی خاندان حکیم
شاید آنروز که سیدمهدی صالح حکیم برای رهبری شیعیان لبنان از نجف به بنت جبیل میرفت، گمان نمیکرد که روزی کوچکترین نوه او از چنان جایگاهی برخوردار شود که خبر مرگش تیتر اکثر رسانههای معتبر جهان قرار گیرد و از رئیسجمهوری آمریکا گرفته تا رهبری ایران درگذشت این روحانی عراقی را تسلیت گویند.
فراز و نشیبهای خاندان حکیم از حدود یک قرن پیش آغاز شد. از زمانی که سیدمهدی صالح حکیم پس از آنکه در جایگاه مدرس برجسته حوزه علمیه نجف قرار گرفت، دعوت شیعیان لبنان را پذیرفت و برای مرجعیت و رهبری آنان رخت هجرت بست.
● نسل اول؛ از نجف تا جبلعامل
آیتالله سیدمهدی صالح در نجف با دختر علامه جعفر، فرزند شیخ عبدالنبی کاظمی ازدواج کرد. نتیجه این ازدواج دو فرزند به نامهای محمود و محسن بود. او پس از آنکه بهخاطر شیعیان لبنان به بنت جبیل رفت در آنجا نیز دختر شیخ محمد امین شراره عاملی را به همسری برگزید و از همسر دوم خود نیز فرزندی بهنام سیدهاشم برجای ماند. اما اجل آیتالله را امان نداد و وی خیلی زود درگذشت. پس از فوت وی سیدمحمود اداره امور خانواده را عهدهدار شد. وی برادر کوچک خود ( سید محسن ) را که هفت ساله بود به مکتب فرستاد.
محسن به سرعت دروس مقدمات و مبادی فقه و اصول را خواند و در بیست و چند سالگی در درس خارج علما و مدرسان بزرگ حاضر شد و در حوزه علمیه نجف درخشید. او نزد چهرههایی چون آیاتعظام سید محمدکاظم یزدی، آخوندخراسانی، سید ابوتراب خوانساری، میرزا حسین نائینی، آقا ضیاءالدین عراقی، شیخالشریعه اصفهانی، سیدمحمد سعید حبوبی و شیخ علیباقر جواهری تلمذ کرد.
● نسل دوم ؛ از مبارزه با انگلیس تا جنگ با بعث
شاید بتوان سیدمحسن را موثرترین فرد در خاندان حکیم دانست. او بعدها به درجه مرجعیت رسید و در جایگاه یکی از مراجع تقلید نجف به فردی شناخته شده در جهان اسلام تبدیل شد. او ۱۰ فرزند پسر داشت که همگی روحانی بودند. برای ایرانیها بیشتر سیدمحمد باقر و سید عبدالعزیز (آخرین پسر سید محسن) شناخته شده است. اما برخی دیگر از فرزندان وی نیز نقش موثری در تحولات نیم قرن اخیر داشتهاند. گرایش این خانواده به سیاست از حکیم پدر آغاز شد.وی در تحولات قیام ۱۹۲۰ که منجر به رویارویی عراقیها با انگلیس شد، نقشآفرینی داشت.
قیام معروف ۱۹۲۰ م. /۱۲۹۹ ش، اولین واکنش گسترده مردم عراق علیه سلطه و استعمار غرب بود. نطفه این قیام با تصرف بصره در نخستین سال شروع جنگ جهانی اول بسته شد. اما اشغال بغداد در سال ۱۹۱۷م. /۱۲۹۶ ش.، عدم وفای انگلیس به عهد خویش مبنی بر اعطای استقلال به عراق پس از جنگ جهانی اول و تحتالحمایه قرار دادن عراق طی یک رفراندوم فرمایشی، تثبیت نظام قیمومت انگلیس بر عراق در «کنفرانس سانریمو» (کنفرانسی از سران کشورهای پیروز در جنگ جهانی اول بود که طی آن قیمومت انگلیس بر عراق و قیمومت فرانسه بر سوریه مورد تایید قرار گرفت) و متعاقب این اتفاقات فتوای «آیتالله محمدتقی شیرازی» مبنیبر اینکه «هیچ کس جز مسلمانان حق ندارد بر مسلمانان حکومت کند» زمینههای تدریجی قیام مذکور را علیه انگلیس فراهم آورد.
هدف مردم عراق از قیام علیه انگلیس، رهایی از سلطه، تحتالحمایگی و قیمومت بر آن کشور بود. به همین جهت بهرغم ستمها و ظلمهای امپراتوری عثمانی نسبت به عراقیها، هنگامی که بصره به اشغال انگلیسیها درآمد، عراقیها در کنار عثمانیها علیه قوای انگلیسی وارد جنگ شدند. همچنین با اعلام تحتالحمایگی عراق از سوی انگلیس و به خصوص بعد از تصمیم کنفرانس سانریمو شورشهای گستردهای علیه انگلیسیها در عراق صورت گرفت.
آیتالله سیدمحسن حکیم درباره سیاست میگوید: «اگر معنی سیاست اصلاح امور مردم روی اصول صحیح عقلانی و رفاه حال و آسایش بندگان خدا باشد، اسلام تمامش همین است و جز سیاست چیز دیگری نیست و علما غیر از این کار دیگری ندارند و اگر منظور معنی دیگری باشد،اسلام از آن بیگانه و دور است.»
شاید بههمین دلیل است که در ماجرای جنگ با انگلیسیها و بهدنبال صدور فرمان جهاد و دفاع از سوی مراجع نجف، سیدمحسن در کنار استاد خود آیتاللهسیدمحمد سعید حبوبی، اسلحه بر دست گرفت و شخصا به جبهه ناصریه قدم گذاشت.
پس از قیام مردم عراق؛ از سال ۱۹۲۱ حکومت در عراق به دست فیصل افتاد.فیصل شخصی نظامی و دیکتاتور بود. وی بهشدت علما را محدود کرد و از ابتکار عمل آنان در عرصه تحولات عراق کاست. در آن دوره آیتالله حکیم از سیاست دور شد. برخی معتقدند ماجرای روی کار آمدن فیصل پس از نبرد مردمی علیه انگلیسیها موجب سرخوردگی آیتالله حکیم شده است. با این حال هنگامی که کمونیستها در دوره عبدالکریم قاسم (۱۹۵۸_۱۹۶۳) در دستگاههای عراق رخنه کرده بودند، آیتالله حکیم با صدور فتوای معروف «الشیوعیه کفر و الحاد» قدرت آنان را درهم شکست.
آیتالله حکیم اعلامیههای متعدد و مهمی در ارتباط با مساله فلسطین و وحدت مسلمین جهان برای نجات مسجدالاقصی صادر و موضع دولت عراق را در قبال تظاهرات مردم در محکومیت تجاوز علیه مصر به شدت محکوم کرد. وی در مورد مبارزات مردم ایران که از سال ۱۳۴۰ شمسی با مساله انجمنهای ایالتی و ولایتی شروع شده بود، با شجاعت و صراحت تمام از حرکتهای اسلامی روحانیت ایران، علنا حمایت کرد. از جمله کارهای ایشان راجع به این امر تلگراف ایشان به مرحوم آیتالله بهبهانی، تلگراف دعوت از مراجع عظام قم، محکوم کردن عوامل فاجعه ۱۵ خرداد و دیگر فعالیتها بود.
این عالم بزرگ سرانجام در۲۷ ربیعالاول سال ۱۳۹۰ قمری (۱۲۶۷- ۱۳۴۸ش) درگذشت. نماز ایشان را فرزند برومندش آیتاللهسیدیوسف حکیم برگزار کرد و در مقبره مخصوصی جنب کتابخانه خود ایشان در نجف اشرف به خاک سپرده شد.
فرزندان آیتالله محسن حکیم نیز منشا اثر بسیاری بودند. او نیز مانند پدر خود دو زن اختیار کرد. همسر نخست او دختر خالهاش بود و از وی دو پسر و سه دختر برجای ماند. سیدیوسف فرزند ارشد آیتالله به درجه مرجعیت رسید و پس از درگذشت پدر جهت صدور رساله علمیه مورد فشار قرار گرفت. با این حال بهدلیل اینکه شاگرد آیتالله خویی بود اعلام کرد تا زمانی که آیتاللهخویی در قید حیات اعلام مرجعیت نخواهد کرد. سیدمحمدرضا برادر کوچک سیدیوسف بود. وی استاد حوزه علمیه نجف، استاد دانشگاه فقه نجف و نویسنده و واعظ بود.
آیتالله حکیم همچون پدر، همسر دوم را از لبنان اختیار کرد. وی با دختر حاجحسن بزی ازدواج کرد. حاصل این ازدواج هشتپسر و یک دختر بود. دختر آیتالله حکیم همچنان در قید حیات است و در نجف زندگی میکند. سیدمحمدمهدی فرزند بزرگ او از زن دوم بود که به همراه آیتالله سیدمحمدباقر صدر، مرحوم علامه عسگری و برخی دیگر حزبالدعوه را تاسیس کرد و وارد فاز مبارزه با رژیم عراق شد. اعمال فشارهای سنگین رژیم به خاندان حکیم باعث شد سیدمهدی عراق را به مقصد امارات ترک کند. وی مدتی نیز در پاکستان زندگی کرد و نهایتا جهت زندگی به لندن رفت. در آن مقطع بهدنبال اختلافنظر دو حزب اسلامی سودانی جهت میانجیگری به سودان سفر کرد و در آنجا توسط عوامل رژیم عراق ترور شد.
برادر کوچکتر وی سیدمحمدکاظم، مدرس حوزه نجف بود و فعالیت سیاسی کمتری داشت. اما برادر دیگر آنها سیدمحمدباقر شاید سیاسیترین فرزند آیتالله محسن حکیم بود. وی نماینده آیتالله حکیم در امور طلاب غیرعراقی حوزه نجف و از شاگردان برجسته آیتالله سیدمحمد باقر صدر بهشمار میرفت بهطوری که در نگارش برخی کتابهای شهیدصدر او را یاری کرد.
بهدنبال دستگیری و شهادت محمدباقر صدر و خواهرش توسط رژیم بعث، سیدمحمدباقر حکیم به همراه دیگر برادر سیاسیاش سیدعبدالعزیز حکیم به ایران مهاجرت کرد. وی در ایران زیر نظر امام خمینی (ره) جامعه علمای عراق را تشکیل داد. پس از آن به همراه افرادی همچون سیدعبدالعزیز حکیم، سیدمحمود هاشمیشاهرودی، سیدمحمدمهدی آصفی، سیدکاظم حائری، سیدعلی حائری (مدرس حوزه علمیه قم)، سیدصدرالدین قبانچی (امام جمعه حال حاضر نجف) و سیدمحمد حیدری (امام جمعه مسجد خلالی در مرکز بغداد) دفتر انقلاب اسلامی عراق را تشکیل داد.
این دفتر بعدها توسعه پیدا کرد و با الحاق برخی دیگر از گروههای عراقی واقع در ایران، مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق نام گرفت. گرچه برخی از این گروهها همچون حزبالدعوه و سازمان عمل اسلامی از قدمت بیشتری برخوردار بودند ولی اعتماد امام به آیتالله حکیم باعث شد که آیتالله در راس مجلس اعلا قرار بگیرند. مجلس اعلا، در بدو تشکیل شاخهای نظامی راه انداخت که سازمان مجاهدین عراقی نام گرفت.
ریاست این شاخه نظامی برعهده سیدعبدالعزیز حکیم بود. این شاخه نظامی بعدها در قالب گردانهای نظامی مانند گردان شهید مهدی حکیم و گردان شهید صدر در جنگ تحمیلی شرکت کرد و با وسعت فعالیتها به لشکر ۹ بدر تبدیل شد. گسترش فعالیتهای برادران حکیم در ایران باعث شد صدام در دو دوره شش و ۱۰ نفر از نزدیکان ایشان را دستگیر کند. بهدنبال این دستگیریها سهتن از برادران ایشان و چندین برادرزاده توسط رژیم بعث شهید شدند.
سید عبدالهادی، سیدعبدالصاحب، سیدعلاالدین و سیدمحمدحسین حکیم از دیگر برادران سیدمحمد باقر هستند که بهرغم اینکه فعال سیاسی نبودند به شهادت رسیدند. کوچکترین فرزند پسر این خانواده سید عبدالعزیز حکیم بود که چهارشنبه چهارمشهریور ۱۳۸۸ مقارن با ۵ رمضان ۱۴۳۰ پس از تحمل یک دوره سخت بیماری سرطان ریه در تهران درگذشت. وی در ۱۹۴۹ میلادی در نجف اشرف بهدنیا آمد و با خروج سیدمحمدباقر حکیم از عراق در سال ۱۹۸۰ همراه او به ایران آمد. در تمام دوران حیات محمدباقر حکیم، سیدعبدالعزیز بهعنوان قائممقام وی نقش موثری در تحولات مرتبط با مجلس اعلا ایفا میکرد. وی پس از سقوط صدام و به دنبال ترور آیتالله حکیم در تاریخ ۲۹ اوت۲۰۰۳ به ریاست مجلس اعلای اسلامی عراق رسید و توانست در تحکیم موقعیت سیاسی شیعیان در ساختار عراق نقش موثری ایفا کند.
● نسل سوم؛ میراثداران یک خاندان
سیدعبدالعزیز حکیم با دختر آیتالله محمدهادی صدر ازدواج کرد و دارای دو دختر و دو پسر به نامهای محسن و عمار حکیم است. سیدمحسن سالها بهعنوان مشاور سیاسی رئیس مجلس اعلا در کنار پدر سیاستورزی کرده است. وی پسر کوچکتر سید عبدالعزیز است و بیشتر در ایران مستقر است. پسر بزرگ وی سیدعمار حکیم است که پس از شهادت سیدمحمد باقر موسسهای فرهنگی بهنام شهید محراب در نجف تاسیس کرد و در تمام این سالها به فعالیت فرهنگی پرداخت. وی دروس حوزوی را تا سطوح خارج فقه و اصول به پایان رسانده و موفق شده است موسسه شهید محراب را به شهرهای مختلف عراق گسترش دهد. پس از ابتلای سیدعبدالعزیز حکیم به بیماری، شورای مرکزی مجلس اعلا سیدعمار را به قائم مقامی وی برگزید و پس از درگذشت عبدالعزیز این شورا سیدعمار را به ریاست مجلس اعلا انتخاب کرد.
از دیگر جوانان خاندان حکیم فرزندان سیدمحمدباقر حکیم هستند؛ سیدصادق و سیدحیدر که هر دو در نجف به تحصیل و تدریس اشتغال دارند. سیدحیدر در کنار تدریس، ریاست موسسه نشر و احیای آثار شهید حکیم را نیز عهدهدار است. یکی دیگر از ارکان خانواده حکیم که شخصیتی غیرسیاسی است محمدسعید حکیم است. وی یکی از مراجع تقلید چهارگانه نجف است و نوه دختری آیتالله سیدمحسن حکیم از همسر اول ایشان، بهشمار میرود.
علیرضا شاکر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست