شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

کره جنوبی در حال یافتن جایگاه خود در عرصه جهانی


کره جنوبی در حال یافتن جایگاه خود در عرصه جهانی

مقاله چند تن از صاحب نظران برجسته در خصوص اقتصاد کره جنوبی و آینده آن

داستان‌های زیادی از معجزات اقتصادهای آسیایی گفته می‌شود؛ اما شاید جذاب‌ترین و البته کم مورد توجه‌ترین اقتصادهای به سرعت در حال رشد منطقه، اقتصاد کره‌جنوبی است.

طی چهار دهه پس از جنگ کره، این کشور از یکی از بدبخت‌ترین کشورها به قوی‌ترین کشورهای منطقه ارتقا پیدا کرد؛ کره به یک کشور صنعتی قوی تبدیل شده و عملا فقر، سوءتغذیه و بی‌سوادی را ریشه کن کرده است. در منطقه‌ای که تمامی اقتصادهای آن به سرعت در حال رشد هستند، کره جنوبی از دهه ۶۰ میلادی توانسته است بیش از همسایگان خودGDP سرانه شهروندانش را افزایش دهد. اما با وجود چنین موفقیت‌هایی، این کشور همچنان برای سایر کشورها ناشناخته مانده است. کره توریست‌های بسیار کمی را به خود جذب می‌کند و افرادی که می‌توانند در این کشور انگلیسی صحبت کنند، همچنان اندک شمارند. از نظر جغرافیایی، کره محصور میان ۳ ابر قدرت افسانه‌ای است؛ چین، ژاپن و روسیه؛ چنین موقعیتی پیام آور چالش‌های بزرگ و در عین حال فرصت‌های بزرگ برای کره است. از نظر اقتصادی، این کشور در مرحله حساس و مهمی قرار دارد. اگرچه در دهه گذشته بخش صنعتی و کارخانه‌ای به عنوان موتور رشد، عامل پیشرفت‌های عظیم این کشور بوده، اما برای کامیابی‌های جدید، به بخش خدماتی نیاز دارد که در حد بخش صنعت قوی و قابل اتکا باشد و البته کره نشان داده است که خود چنین مهمی را مد نظر داشته و در این خصوص سرمایه‌گذاری‌های لازم را می‌کند؛ سهمی از GDP که در این کشور صرف تحقیق و توسعه (R & D) می‌شود بیش از آلمان، بریتانیا یا ایالات متحده است (شکل زیر را ملاحظه فرمایید).

سال گذشته بخشی از کار موسسه مک کینزی به اتفاق شورای بین‌المللی مشورتی، جمع‌آوری نقطه نظرات تعداد کثیری از صاحبان پیشرو در حوزه کسب‌و‌کار، اهالی دانشگاه‌ها و سیاست‌گذاران در باب آینده کره و ارائه آن به رییس‌جمهور این کشور بوده است. ماحصل آن کتابی است با عنوان کره ۲۰۲۰، چشم‌انداز جهانی برای دهه آتی. چند مقاله پیش‌رو از کتاب مذکور انتخاب شده است.

● اقتصاد انعطاف پذیر

(نویسندگان روچ و شارون لم؛ آقای روچ رییس شرکت مورگان استنلی است و خانم لم نایب رییس شرکت در آسیا) کره جنوبی با اتکای بالا به توانایی‌هایش به خوبی از پس بحران مالی سال‌های ۹-۲۰۰۸ برآمد. به‌رغم اتکای بالای کره به صادرات در طول رکود اقتصادی، تنها یک فصل متوالی کاهش در تولید ناخالص داخلی از این کشور ثبت شده است؛ بدین ترتیب کره مانع از بروز یک رکود تمام عیار در اقتصادش شده است. در فصل سوم سال ۲۰۰۹ نرخ رشد کره به سطح تقریبی ۳‌درصد بازگشته و نرخ بیکاری بهبود یافته است (شایان ذکر است که حتی در بدترین شرایط دوره رکود نرخ بیکاری در این کشور رشد بیش از یک‌درصد به خود ندیده است) و مدت زمانی که طول کشید تا تولید و مصرف به سطح قبل از رکود بازگردند واقعا کمتر از ۳ فصل بوده است. در بین «ببرهای اقتصادی آسیا» کره جنوبی، کمترین اثر و ضرر را از بحران اخیر متحمل شده و در عین حال با سرعت بیشتری رونق را تجربه کرد؛ اما چرا اقتصاد کره جنوبی در چنین شرایطی بسیار انعطاف‌پذیر بود؟ زیرا صاحبان کسب و کار و نیز رهبران سیاسی این کشور فرصت‌هایی که بحران اخیر در معرض اقتصادشان قرار داد به خوبی تشخیص دادند.

تحلیل رایج در کره جنوبی این است که این کشور بین اقتصاد پیشرفته ژاپن و اقتصاد رو به رشد چین گیر افتاده است. بزرگ‌ترین معضل کره -یا آن طور که می‌گویند بزرگ‌ترین- این است که کیفیت محصولاتش به پای کیفیت محصولات ژاپن نمی‌رسد و امیدی هم ندارد که قیمت محصولاتش قابل مقایسه با قیمت محصولات چینی باشد. ولی عملکرد تولیدکنندگان کره در طول بحران حکایت از وجود مزایای قابل‌ملاحظه‌ای در این اقتصاد محصور شده بین چین و ژاپن دارد. در دوران بعد از رکود، مصرف‌کنندگان در سرتاسر دنیا بسیار محتاط شده‌اند. شرکت‌های کره‌ای به خوبی دریافته‌اند که باید با توجه به شاخصه‌هایی مانند فرهنگ، سلیقه و آداب ملل سرمایه‌گذاری کرد و مواردی چون کیفیت بالاتر و قیمت‌های پایین‌تر را در نظر داشت و با اعمال این موارد توانستند در بحران اخیر سهم صادراتی خود را در بازارها افزایش دهند.

برای مثال در بازار جهانی گوشی تلفن، سهم کره از ۲۲‌درصد در پایان سال ۲۰۰۷ به ۳۳‌درصد در سه ماهه سوم سال ۲۰۰۹ افزایش یافت. در واقع نیمی از بازار گوشی‌های تلفن در آمریکا به تنهایی در اختیار تلفن‌های ساخت کره است. سهم جهانی بازار تلویزیون‌های LCD کره نیز از ۲۷‌درصد در انتهای سال ۲۰۰۷ به ۳۷‌درصد در سال ۲۰۰۹ افزایش یافت و تلویزیون‌های کره‌ای به زودی جایگزین LCDهای ژاپن به عنوان بهترین تولیدکننده این محصول خواهد شد. سهم بازار جهانی اتومبیل‌های کره‌ای نیز از ۵/۶‌درصد در اواخر سال ۲۰۰۷ تا ۹‌درصد در سه ماهه سوم سال ۲۰۰۹ افزایش پیدا کرد.

● دست‌اندازهایی در جاده ترقی

کاهش ارزش وون (پول کره) در سال ۲۰۰۸ دستاوردهای صادراتی بسیاری را برای کره به همراه داشت، اما به سختی می‌توان عامل اصلی پیشی گرفتن کره از سایر اقتصادها را به این کاهش نسبت داد. بلکه باید اذعان کرد که توانایی تولیدکنندگان کره برای بهبود، درست در میانه رکود نه تنها نشان از تمرکز شدید آن‌ها بر پیشرفت در طراحی و کیفیت محصولات دارد، بلکه حاکی از تلاش‌های خستگی‌ناپذیر آن‌ها برای بازاریابی با توجه به درک شرایط طرفین بازار است، تا از این راه بتوانند دیدگاه بهتری از مارک‌های کره در ذهن مصرف‌کنندگان به تصویر بکشند. کمتر از یک دهه پیش شرکت الکترونیک سامسونگ ‌سازنده ابزار الکتریکی مصرفی بود و در بازارهای جهانی شناخته شده نبود.

این شرکت به خوبی دریافت که راه برخورداری از زنجیره‌ای از دریافتی‌ها داشتن نام تجاری قوی و همگام بودن با تکنولوژی است، لذا در این مسیر گام برداشته و تلاشش به ثمر نشست: در سال ۲۰۰۹ سامسونگ رتبه ۱۹ لیست بهترین مارک‌های جهان را به خود اختصاص داد. در دهه گذشته سریع‌ترین ارتقای رتبه در بین ۱۰۰ مارک برتر از آن شرکت سامسونگ بود. این شرکت حتی از رقیب خود یعنی شرکت سونی که اکنون در جایگاه ۲۹ قرار دارد نیز پیشی گرفته است.

در حالی که کره‌ای‌ها به دهه آتی می‌نگرند، سوال اساسی این است که آیا کره قادر به حفظ مزایا و دستاوردهای استراتژیک خویش است. آیا کره برای مقابله با شوک‌های اجتناب‌ناپذیر اقتصاد جهانی در آینده برنامه صحیحی دارد؟ آیا این کشور می‌تواند از پس مشکلات دیگری که رشد بلندمدت اقتصادی‌اش را تهدید می‌کند، بربیاید؟ با تعمق در این سوال‌ها، یک اصل مبرهن است و آن این که تلاش کره برای مبارزه با هزینه و مقیاس تولیدات چین محکوم به شکست است. بهترین گزینه برای کره تلاش برای افزودن زنجیره‌های ارزش است.

سرمایه‌گذاری نقش تعیین‌کننده در این ترقی خواهد داشت. همان طور که در شکل آشکار است، کارخانجات کره‌جنوبی سابقه خوبی در سرمایه‌گذاری در ظرفیت تولیدی دارند. میزان سرمایه‌گذاری در امر تحقیق و توسعه این کشور با توجه به سطح درآمدش، جزو بیشترین‌ها در بین کشورهای دنیا است. این مزیتی است که کره باید آن را حفظ نماید و در این راستا اخیرا تصمیم درستی نیز اتخاذ کرده است؛ کره اعلام کرده که در نظر دارد مالیات کسب و کارهایی را که در امر تحقیق و توسعه سرمایه‌گذاری می‌کنند، کاهش دهد. چنین انگیزه‌هایی نه تنها باید تداوم یابند، بلکه باید آن را در حوزه‌هایی نظیر انرژی‌های جایگزین، فن‌آوری‌های سبز و بیوتکنولوژی نیز اعمال کرد. چرا که مزیت رقابتی کره در تکنولوژی و طراحی قوی است، نه در صنایع سنگین که نه تنها از منابع تولیدی کشور به شدت استفاده می‌کند، بلکه قطعا در مقابل رقیبی چون چین برای تصاحب سهم بازار کم می‌آورند.

کره در بلند مدت نمی‌تواند تنها بر صنایع و محصولات کارخانه‌ای خود اتکا کند، زیرا سرمایه‌گذاری در صنایع تکنولوژی‌بر، شغل ایجاد نمی‌کند، به دیگر معنا این نوع صنایع ذاتا کار اندوز هستند. اگر کره خواهان دستیابی به رشد و تعادل پایدار است باید در بخش خدمات که کاربر هستند، اهتمام بیشتری ورزد. در سال ۲۰۰۸ تنها ۶۶‌درصد از نیروی کار این کشور در بخش خدمات مشغول به کار بودند، در حالی که این رقم در ژاپن ۷۰‌درصد و در ایالت متحده ۸۵‌درصد بوده است. نرخ ۳۰‌درصدی مشاغل آزاد در اقتصاد کره نشان‌دهنده بخش خدمات متلاشی و بسیار کنترل شده این کشور است خصوصا که بخش خدمات در این کشور توسط نسل ناکارآی گذشته اداره می‌شود (سهم مشاغل آزاد کره بیشترین رقم در بین کشورهای OECD است). مطمئن‌ترین راه حل برای مقابله با این سهم کمتر از انتظار بخش خدمات، اعطای آزادی سیاسی و اقتصادی بیشتر برای رقابت با خارجی‌ها در حوزه‌های کلیدی مثل بخش‌های مالی، توزیع، خدمات تخصصی و ارتباطات است.

باید همزمان سرمایه‌گذاری در امور زیرساختی مانند مراقبت‌های بهداشتی، جذب توریست و آموزش افزایش یابد. همچنین باید به سطح استاندارد زندگی توجه بیشتری شده و به کاهش فاصله طبقاتی بین ثروتمندان و فقرا توجه شود. درآمد بین مناطق شهری و روستایی باید منصفانه‌تر توزیع شود. هم اکنون نزدیک به نیمی از تولید ناخالص داخلی کره در سئول و شهرهای مجاور صورت می‌گیرد. اختلاف بیش از حد عایدی کره‌ای‌ها مشخصا به خاطر مسکن است، قیمت مسکن در سئول رو به افزایش است؛ اما در مابقی مناطق کشور با کساد مواجه است. دولت کره از فرصتی که رکود اخیر برایش مهیا کرد، استفاده نموده و در زیرساخت‌های مناطق مختلف هزینه کرد. این سیاست، سیاست‌های مکملی خود را می‌طلبد؛ یعنی سیاست‌هایی که تشکیل خوشه‌های اقتصادی محلی را نتیجه دهد.

همواره این وسوسه وجود دارد که آینده با توجه به شواهد و قراین گذشته، پیش‌بینی شود؛ اما در مورد کره، این اشتباه محض است. بله درست است که رشد واقعی تولید ناخالص داخلی این کشور از نرخ متوسط ۳/۶درصد در دهه ۹۰، به ۲/۵‌درصد بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۷ کاهش یافت و طی سال‌های ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ (درست در میانه رکود) به ۸/۰ ‌درصد سقوط کرد. چنین کاهشی در نرخ رشد، اخطاری است برای کره مبنی بر اینکه ظرفیت رشدش طی دهه‌های اخیر سالانه به ۳‌درصد تنزل یافته است.

ما معتقدیم کره می‌تواند نرخ رشد متوسط سالانه ۴‌درصد یا حتی بیشتر را حفظ کند، اما این منوط است بر این که بخش دولتی و نیز بخش خصوصی رو به رشد این کشور بر سه اصل حیاتی و بنیادی تمرکز نمایند؛ یعنی تداوم سرمایه‌گذاری در امر تحقیق و توسعه، اصلاحات در بخش خدمات و توسعه منطقه‌ای. اگرکره در این حوزه‌ها اقدام قطعی اتخاذ نماید. گرچه شک داریم که چنین کند- آنگاه کره به یکی از شگفتی‌ساز‌ترین و تاثیر‌گذارترین رشد اقتصادی پس از رکود در آسیا تبدیل خواهد گشت.

● چهار قدم تا رفاه اقتصادی

(نویسنده شن دنگلی، استاد دانشگاه و معاون اجرایی موسسه مطالعات بین‌المللی در دانشگاه Fudan )

یکی از سوال‌های پیش روی کره در قرن ۲۱ این است: آیا کره همان گونه که رییس‌جمهور لی مییوآنگ بک در دوره انتخاباتی مطرح کرد، می‌تواند جزو هفت اقتصاد برتر دنیا باشد؟ احتمالا پاسخ خیر است. البته رتبه و عدد مهم نیست، بلکه مهم کیفیت رشد است. کره در همسایگی رقیب سرسختی چون ژاپن قرار دارد. کشوری که کره مدت‌های زیادی را صرف رقابت با آن نموده و خود را با آن مقایسه می‌کند. اما ژاپن کشور غنی تری است، هم به لحاظ منابع پولی و هم به لحاظ منابع انسانی. از طرفی چین نیز رقیب کره محسوب شده و در حال کم کردن فاصله خود با کره است. از یک طرف ژاپن در فناوری‌های مدرن نسبت به کره پیشرو است و از طرف دیگر چین در حال کاستن فاصله تکنولوژی خود با کره است و از آن جایی که هم جمعیت ژاپن هم جمعیت چین از کره بیشتر است، بعید است که کره بتواند به پای صرفه‌جویی‌های مقیاس این اقتصادها برسد.

در عین حال با احتساب چهار کشور در حال رشد دنیا یعنی برزیل، روسیه، هند و چین احتمال این که کره بتواند جزو هفت اقتصاد برتر دنیا باشد بسیار بسیار ضعیف است. در حقیقت رتبه کره در قیاس با سایر کشورها افول داشته است. مطابق گزارش‌های اقتصادی، کره در سال ۲۰۰۶، یازدهمین اقتصاد بزرگ دنیا بوده و در سال ۲۰۰۸ به رتبه پانزده تنزل یافت، اما از نظر اقتصاد مادامی که کره بتواند با توان رقابتی‌اش رفاه را برای ملتش به ارمغان بیاورد، آن‌گاه مهم نیست که آیا اقتصادش از سایر اقتصادها بزرگ‌تر است یا خیر و به نظر من اگر کره از چهار فرصت زیر نهایت بهره‌برداری را داشته باشد، قطعا می‌تواند به این مهم دست یابد.

● شرایط پیشرفت کره جنوبی

۱) تکنولوژی‌هایی که قابلیت‌های قابل‌ملاحظه‌ای دارد را انتخاب نماید.

حیاتی‌ترین حوزه‌های تکنولوژی حوزه‌هایی چون IT، نانوتکنولوژی، علم زندگی و مهندسی، انرژی و محیط‌زیست، تجهیزات پیشرفته و طب بالینی است. کره در صنعت IT از جمله تکنولوژی‌های به کار رفته در تلویزیون‌های دیجیتال و گوشی‌های همراه پیشرو است، البته این پیشتازی در حال رنگ باختن است و در علوم طبیعی و علوم مهندسی کره مانند سابق قوی نیست و در ضمن باید از تکنولوژی‌های بسیار جدیدی که در آن‌ها اصلا سابقه‌ای نداشته و بی‌اطلاع است نیز آگاهی نسبی پیدا کند.

کره به عنوان کشوری نسبتا کوچک قادر به پیشروی در همه عرصه‌ها نخواهد بود و با توجه به این که عمیقا از کمبود منابع طبیعی رنج می‌برد باید تصمیم زیرکانه‌ای گرفته، بین کمیت و کیفیت علوم در کشورش انتخاب نماید و قاعدتا خیلی بهتر است که در تعداد کمی از علوم فوق‌العاده بود تا این که در بسیاری از علوم درحد متوسط. لذا دولت کره باید با همکاری دانشگاه‌ها و بخش خصوصی، استراتژی ملی علوم کشور را تدوین نماید، با این هدف که علومی که کره‌ای‌ها در آن‌ها برتری دارند را ‌شناسایی کند و این خود گام اساسی است که اقتصاد را به سطوح بالاتر رهنمون می‌سازد. صنعت اتومبیل و تلویزیون نقش مهمی را در اقتصاد کره داشته و دارند، اما ضروری است تا مرزهای اقتصادی جدیدی نیز در نوردیده شوند.

مزیت انتخاب چندین شاخه از علوم و فوق‌العاده بودن در آن‌ها این است که این علوم نقش مهمی را در قدرت یک کشور ایفا می‌کنند. مطابق گزارش آموزشی، علوم و فرهنگ‌سازمان ملل، کره جنوبی بیش از هر کشور دیگری دانشجو در مقاطع بالاتر تحصیلی دارد و این دانشجویان به نحو چشمگیری در آزمون‌های علوم و ریاضی نمره خوبی کسب می‌کنند. با این اوصاف، تربیت نسلی از علوم‌دان‌ها و مهندسین آرزوی دست‌یافتنی‌تری برای کره به نظر می‌رسد.

۲) بازار سرمایه را بیشتر کنترل کند

بازارهای مالی کره شبیه بازارهای مالی ایالات متحده هستند البته کمی کمتر یا بیشتر، بازارهایی که در آن‌ها به آزادی اقتصادی اهمیت زیادی داده شده و همین امر دسترسی کره را به سرمایه و تکنولوژی خارجی ممکن‌تر می‌کند. کره بر گسترش بازارهایش تاکید داشته و در خصوص پذیرش ساختارهای مالی جدید نیز سریع عمل نموده، به این امید که جایگاه و کارآیی بازارهایش بهبود یابند. اما آزادی بسیار در بازارها می‌تواند توانایی دولت در نظارت و تنظیم بازارهای مالی را کم کند و این امر باعث می‌شود کشور نسبت به شوک‌های وارده از بازارهای خارجی بسیار شکننده و آسیب‌پذیر گردد. در ۱۲ سال گذشته این کشور دو بحران مالی بسیار بدی را تحمل نمود (در هر دو بحران شدت ضربه بیش از سرعت اثرگذاری اش بر اقتصاد کره بود، نوسانات کمتر پدیده خوبی است). لذا شایسته است تا دولت و بخش مالی برای برقراری توازنی بهتر بین مقررات و آزادی در بازارها، با هم و در کنار کار کنند.

۳) همکاری با چین را شدت بخشد

قطعا ده سال پیش کره به لحاظ اقتصادی، تکنولوژی، کمیت و کیفیت ساختارهای اقتصادی نسبت به چین برتر بود. اما با‌گذار زمان این فاصله کمتر شده است و اکنون می‌توان گفت که حفظ برتری کره در حوزه فناوری مدرن در مقابل چین آن هم برای مدت طولانی‌تر غیر ممکن است، چرا که چین افراد بسیار زیادی دارد که در رشته‌های ریاضیات، علوم و مهندسی مشغول به تحصیل اند.

وقت آن رسیده که کره در ذهنیت خود تجدید نظری داشته و به جای این که چین را رقیبی در حد خود و پایین‌تر از خود انگارد، درباره برقراری روابط مبتنی بر همکاری متقابل با چین بیاندیشد، البته کره می‌تواند و در آینده نیز خواهد توانست در مقوله‌هایی نظیر درآمد سرانه تا دو دهه یا حتی بیشتر از چین جلوتر باشد. همکاری این دو کشور و نیز طبقه رو به رشد کشور چین فرصت‌های بی‌حد وحصری در معرض کره قرار می‌دهد که قاعدتا کره زیرکانه در این فرصت‌ها، مزیت‌های رقابتی خود را بر می‌چیند.

۴) نیروی کار کره شمالی را به دارایی اقتصادی تبدیل نماید

سی سال پیش چین محکوم به این بود که کشوری فقیر باشد. اما بعدها چین نشان داد از فرصتی که برایش به وجود آمد نهایت استفاده را برده است. چین اجازه داد که سرمایه‌گذاران خارجی از نیروی کار ارزانش استفاده کنند. این تحول عمده‌ای در ذهنیت چینی‌ها بود، چرا که رهبران چینی همواره این قضایا را استثمار می‌پنداشتند؛ اما امروزه رهبران چین به این موضوع با این دید می‌نگرند که گویی اجازه می‌دهند کشور از مزایایی چون پول، تکنولوژی و مهارت سرمایه‌گذاران بهره برد.

پس استفاده سرمایه‌گذاران خارجی از نیروی کار چین، برای چین نیز منافعی در بر داشت. نیروی کار ارزان، عدم وجود اتحادیه‌های مستقل، حمایت از سرمایه‌گذاری خارجی (تحت نظام کمونیستی) همه این عوامل دست به دست هم دادند تا بازدهی اقتصادی خوبی برای چین به دست بیاید و چین آموخت که از فرصت‌ها برای توسعه اقتصاد فوق‌العاده رو به رشد و پیچیده اش نهایت استفاده را داشته باشد.

آن نقشی که نیروی کار ارزان چین برای بازارهای بین‌المللی اقتصادی ایفا کرد، نیروی کار کره شمالی نیز می‌تواند برای اقتصاد کره جنوبی ایفا نماید. کره شمالی نیروی کار دارد و کره جنوبی سرمایه. دو کره می‌توانند قدرت اقتصادی شبه جزیره را خلق نمایند.

● نیروی کار مهیا

کارگران کره شمالی در کارخانه منسوجات کره جنوبی واقع در پارک صنعتی بین دو کره درکایی سانگ، تنها چند صد متر در شمال منطقه غیرنظامی، مشغول به کار هستند. البته استفاده از نیروی کار کره شمالی به مثابه آرزو می‌ماند، چون پیونگ‌یانگ از این موضوع استقبال چندانی نمی‌کند، مگر در مناطق توسعه یافته به دقت تحت کنترلش. اما با کمی صبر و تحمل از جانب کره جنوبی چنین آرزویی محقق می‌گردد. هنگامی که کره شمالی کمی پیشرفت کند، به این موضوع تن داده و حزب حاکم با این توافق قدرتمندتر نیز خواهد شد. رهبران کره شمالی باید همکاری اقتصادی با کره جنوبی را به دید مثبت بنگرند و آن را به مثابه دام بالقوه برای نخبگان حزب حاکمش به منظور کاستن از قدرتشان، نپندارد. بلکه کاملا برعکس، همکاری‌های بیشتر نه تنها قدرت حزبشان را افزایش داده بلکه سطح زندگی در کره شمالی را نیز بهبود می‌بخشد.

در مجموع، با توجه به رشد کشورهای برزیل، روسیه، هند و چین، به‌خصوص چین، موقعیت نسبی اقتصادی کره احتمالا کم رنگ‌تر خواهد شد. معهذا عملکرد کره در بخش‌های تکنولوژی، آموزش و مالی در خور توجه بوده و با تداوم همین روند و اتخاذ سیاست‌هایی مناسب سئول می‌تواند سطح رشد بالا را حفظ نماید. موقعیت‌های بهتری در عرصه جهانی برای کره در پیش است حتی اگر نتواند جز برترین اقتصادهای دنیا باشد.

منبع: مک کینزی

مترجم: مانا مصباحی