دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
موسیقی قلب تپنده جوامع بشر ی
هنگامی که از مفهومی به نام جامعه شناسی هنر سخن به میان میآوریم، عموما مقصود مان این است که کارکرد اجتماعی هنر و نیزجایگاه اجتماعی آن در بین مردمان آن جامعه چگونه است؟ به عبارت دقیقتر منظورمان این است که دریابیم کدام قسم از هنر(موسیقی، نقاشی، تئاتر...)، در چه نوع جامعه و فرهنگی شکل میگیرد؟ و پس از شکلگیری، سبک زندگی، آداب و رسوم، ونیز طبقه اجتماعی افراد چه نقشی در آن هنرِ بهخصوص ایفا میکنند؟ در این مقاله روی سخن با هنر موسیقی است و سعی شده نقش کاربردی آن را در جامعه مورد بررسی قرار دهیم. همان طور که میدانیم تک تک نهادها به طور جداگانه بر هنربرخاسته از جامعه تاثیر میگذارند. نهاد، سیاست، خانواده، نهادهای آموزشی و ...همگی با تاثیر مستقیم یا غیرمستقیم قسمهای هنر، یک جامعه را دگرگون میسازند و این گونه است که هنر در جامعهای معنا و مفهوم خاص پیدا میکند. چنانچه با مرور بر تاریخ هنر برخی از جوامع در مییابیم که بعضی از اقسام آن نقشی پررنگتر یا کمرنگتری را ایفا مینمایند.
● موسیقی و جوامع بشری
هنر موسیقی یکی از ارکان حذف ناشدنی هر جامعهای به شمار میرود. به جرات میتوان گفت این هنر، تنها هنری است که در جای جای زندگی روزمره نقش بسزایی دارد و این آمیختگی چنان شدید است که گاهی افراد تشکیل دهنده جامعه متوجه حضور پر رنگ آن در کنار خود نمیشوند لذا هنگامی که از بررسی جامعه شناختی موسیقی سخن میگوییم توجه ویژه ما به عناصر جامعه شناختی موثر بر موسیقی وکارکرد ویژه آن در درون بستر فرهنگی، اجتماعی، تاریخی آن است.
● موسیقی دستگاهی و جامعه ایرانی
براساس آنچه گفته شد فهم نوع موسیقی دستگاهی ایران و وجود نوع سازها ودرونمایه تِم اندوه وغم در موسیقی ایرانی درچنین چارچوبی میسر خواهد بود. برای درک این مطلب ملزم خواهیم بود عناصر
تشکیل دهنده جامعه را در طول تاریخ ایران مورد مطالعه قرار دهیم .با نگاهی اجمالی به تاریخ ایران میتوان دریافت نهاد اندیشه نقش بسزایی در رشد یا پسرفت موسیقی داشته است. اندیشه در اکثر مواقع ترکیبی از اندیشه سیاسی مذهبی اجتماعی بوده است که گاه باعث رکود موسیقی و گاه باعث ارتقای سطح موسیقی در جامعه ایران شده است. برای مثال میتوان از دوران انقلاب اسلامی و دهههای ۶۰ و ۷۰ خورشیدی و تشکیل گروههای چاووش،عارف، شیدا، کامکارها و دستان یاد کرد که باعث ترویج صحیح موسیقی دستگاهی ایران با متدی پیشرفته در سطح جامعه شدند آنهم در زمانی که شاید این هنر در جامعه دوران نقاهت را میگذراند. اما تحول مهمتر از جهت موضوع مورد بررسی ما، در موسیقی آیینی چشمگیرتر است که پس از ورود اسلام به ایران، بخش دیگری را در موسیقی آیینی دارا شدیم و آن تعزیه خوانی و موسیقی مرثیهای و سوگواری است که شاید بتوان آن را موسیقی مذهبی نامید وهمینطور موسیقی اقوام که به علت گستردگی، این مبحث باید به طور جداگانه مورد بررسی قرار گیرد. با نگاه به آثار گذشتگان سوز وغم در دستگاهای شور، دشتی، همایون و... حاکی از شرایط و نابسامانیهای تاریخی و اجتماعی ایران در دورههای مختلف را دارد. اشعاری که در آواز ایرانی در همین دستگاهها به کار رفته است از این قضیه مستثنی نیست و از لحاظ فرم ومحتوا با آن شرایط اجتماعی همگون است.
● موسیقی و نهادهای آموزشی
نهادهای آموزش و خانواده در یک بررسی جامعه شناسی بیشتر از این حیث حائز اهمیتاند که موجب گرایش افراد به هنر را فراهم میآورند؛ برای مثال وجود موسیقی در یک نظام آموزشی سبب میشود رشد صحیح موسیقی متناسب با دین و سیاست و فرهنگ آن کشور صورت گیرد که خود نکته قابل ملاحظه ایست چرا که با این روش ابتذال موسیقایی در سطح جامعه از بین خواهد رفت.
● موسیقی فولکلور
بخش دیگری که در موسیقی وجود دارد موسیقی فولکلور نام دارد که بیانگرموسیقی عامیانه مردم یک جامعه محسوب میشود وبیشتر از هر بخش دیگر بازتاب فرهنگ، سنن، آداب ورسوم جامعه را دارا میباشد. هنگامی که به موسیقی فولکلوردقت میکنیم بهخوبی تاثیر جغرافیا، فرهنگ، وشرایط اجتماعی را در آن مشاهده مینماییم برای نمونه کافی است مقایسهای بین موسیقی فولکلور جنوب ایران و شمال ایران داشته باشیم. در ناحیه شمالی ایران به سبب فرهنگ زراعی و نقش پررنگ اقلیم بیشتر اشعار مربوط به کشت وزرع است وشرایط زندگی نسبتا آرام و معقول سبب شده است اغلب موسیقیهای برخاسته از ناحیه شمالی ایران تم شاد داشته باشند اما در مقابل موسیقی فولکلور جنوب ایران حاکی از شرایط سخت اقلیم، استعمار، تعصبات قومی و... است و سراسر سوز و اندوه است حتی در موسیقیهایی ریتمیک آنها هم تم اندوه بر تم شاد غلبه میکند. آنچه ذکر شد نه تنها در بخش موسیقی فولکلور بلکه در تمام بخشهای موسیقی محلی و مقامی این نواحی و نواحی دیگر ایران کاملا به وضوح دیده میشوند.با آنچه از نظر گذراندیم دریافتیم که هنربرخاسته از یک جامعه همواره محصول شرایط اجتماعی و فرهنگی آن جامعه است. و نیز هم اکنون درمییابیم چگونه شرایط و عناصر اجتماع یک جامعه روی هنر به طور عام وروی موسیقی به طور خاص تاثیر میگزارند.
● غم در موسیقی ایران
همیشه در بین آحاد جامعه ایران، بحث بر سر این است که موسیقی ایرانی حزنانگیز است به طوری که اغلب مردم موسیقی دستگاهی را علتی برای افسرده شدن میدانند و سعی میکنند از شنیدن آن پرهیز کنند اما نکته جالب توجه این است که جنس این درونمایهاندوه متفاوت با سایر درونمایههای اندوهناک است. این اندوه به هیچ وجه غمی مایوسکننده نیست غمی است که شکایت میکند با سوز وگداز اما به آینده امیدوار است این امید در اشعار و ادبیات ایرانی هم دیده میشود غمی که در موسیقی ایرانی دیده میشود صرفا یک سوز وغم شکایتکننده نیست غمی ست فهیم وعمیق که نشان از درک جامعه از شرایط موجود را دارد درکی که خروجی اش یک موسیقی غمگین عمیق است. ما میتوانیم تفاوت این غمها را در دستگاههای گوناگون موسیقی ایرانی سمع کنیم. این غم، هر چه هست حاصل اتفاقات، زندگی، تفکر و فرهنگ ماست که ژرفنگری به آن باعث تعالی روح امید در ما خواهد شد.
آرپژ تیموریان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست