جمعه, ۱ فروردین, ۱۴۰۴ / 21 March, 2025
جنگ نامتقارن لبنان و امنیت ملی اسرائیل

اسرائیل به منظور نابودی حزب الله و تامین امنیت مرزهای شمالی خود با طرح و نقشه قبلی تهاجم گسترده ای را در ژوئن ۲۰۰۶ به لبنان آغاز کرد، اما پس از ۳۳ روز جنگ تمام عیار به هیچ یک از اهداف نظامی و سیاسی خود دست نیافت. ناکامی ارتش و شکست راهبردها و تاکتیک های نظامی ضریب امنیت ملی اسرائیل را در ابعاد مختلف نظامی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کاهش داده است. این مقاله درصدد شناسایی و سپس توصیف و تحلیل تأثیرات این جنگ بر امنیت ملی اسرائیل در چارچوب نظریه جنگ نامتقارن می باشد.
مهم ترین ارزش و حیاتی ترین منفعت کشورها در نظام بین المللی غیر متمرکز و خودیار(۲)، امنیت ملی است. در یک نظام آنارشیک که فاقد اقتدار و حکومت مرکزی است، کشورها بقای خود را بر هر امر دیگری مرجح می دانند و رفع و دفع تهدیدات امنیتی را مقدم می دارند. طبعاً، یک واحد سیاسی و موجودیتی که بر پایه اشغال سرزمینی و نظامی گری و جنگ شکل گرفته، بیش از همتایان دیگر خود احساس ناامنی و تهدید می کند.
بنابراین، امنیت دولت بهبود و یهودیان ساکن در فلسطین، همواره در صدر اولویت های سیاسی خارجی و امنیتی اسرائیل قرار داشته است. اگرچه این هدف در طول حیات اسرائیل تداوم یافته است ولی رهنامه ها (دکترین ها) و راهبردهای متفاوتی برای تحقق آن تدوین واجرا شده است.
ماهیت نظامی اطلاعاتی اسرائیل و محاصره آن توسط کشورهای عربی که موجودیت آن را به رسمیت نمی شناختند، امنیت نظامی را در راهبرد امنیت ملی این رژیم اهمیت و اولویت بخشیده است. به گونه ای که اسرائیل برای تامین امنیت خود و دفع تهدیدات نظامی خارجی، با تکیه بر قدرت نظامی، شش بار با همسایگان عرب جنگیده است. ششمین جنگ اسرائیل با اعراب در ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۶ با تهاجم گسترده و همه جانبه ارتش اسرائیل به لبنان به منظور نابودی حزب الله به وقوع پیوست. نبرد تمام عیاری که ۳۳ روز به طول انجامید و با صدور قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت مبنی بر ترک مخاصمات پایان پذیرفت. جنگی که مهم ترین هدفش افزایش ضریب امنیتی اسرائیل از طریق رفع و دفع تهدیدات حزب الله بود.
این مقاله درصدد شناسایی و سپس توصیف و تحلیل تاثیرات این جنگ بر امنیت ملی اسرائیل در عمل می باشد. هدف، یافتن پاسخ به این پرسش بنیادی است که: نبرد ۳۳ روزه لبنان چه تاثیرات و پیامدهای امنیتی برای اسرائیل و امنیت ملی آن داشته است؟ در درون این سؤال اصلی، پرسش های فرعی دیگری نهفته است: تهدیدات امنیتی نامتقارن ناشی از جنگ، چگونه امنیت نظامی اسرائیل را تحت تأثیر قرار داده است؟ امنیت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اجتماعی اسرائیل چه تأثیری از این جنگ پذیرفته است؟ قدرت و توان طرف های درگیر چه تغییر و تحولی یافته است؟
پاسخ احتمالی و موقت به سؤال اصلی، به عنوان فرضیه، این است که: ناکامی و عدم موفقیت اسرائیل در تامین اهداف خود در جنگ، ضریب امنیت ملی آن در ابعاد مختلف نظامی، سیاسی-اجتماعی و اقتصادی را کاهش داده است. جهت آزمون این فرضیه، نخست ماهیت و ویژگی های جنگ ۳۳ روزه لبنان و اسرائیل به مثابه یک نبرد نامتقارن مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. در قسمت دوم، تهدیدات امنیتی برخاسته از جنگ علیه امنیت اسرائیل توضیح داده می شود. سرانجام، نتایج منطقی از مباحث در چارچوب نتیجه گیری ارائه می شود:
۱) نبرد نامتقارن(۳)
جنگ حزب الله و اسرائیل، نبردی نابرابر و نامتجانس محسوب می گردد که در گونه شناسی منازعات خشونت آمیز، جنگ نامتقارن به شمار می رود؛ زیرا، عدم تقارن همه جانبه بر دو طرف مبارزه حاکم بود. برای تبیین سرشت نامتوازن رویارویی نظامی حزب الله و اسرائیل، توضیح مفهوم وابعاد جنگ نامتقارن ضروری به نظر می رسد.
۱-۱) تعریف، ابعاد و سطوح
اگرچه در اکثر نبردها، طرف های متخاصم با هم متفاوت دارند ولی این تفاوت ها همواره به گونه ای نیست که موجب عدم تقارن گردد. بنابراین، جنگی را می توان نامتقارن خواند که اختلاف طرفین درگیری به اندازه ای است که یکی بر دیگری در یک یا چند حوزه تفوق کامل دارد. نوعی رابطه فرادستی و فرودستی بر طرفین نبرد حاکم است. بر این پایه، عدم تقارن راهبردی به معنای استفاده از نوعی تفاوت است که به پیروزی و غلبه بر دشمن می انجامد. {۱}
این اندیشه، سابقه دیرینه ای در جنگ دارد که در ازمنه مختلف معنا و مفهوم متفاوتی یافته است. تفکر راهبرد جنگ نامتقارن ریشه در افکار استراتژیست هایی چون لیدل هارت (۴) و ادوارد لات واک (۵) دارد که به ترتیب بر رهیافت غیر مستقیم براساس غافلگیری دشمن در غیر منتظره ترین مواقع و عدم کارآمدی و تأثیر ابزارهای به ظاهر کارآمد و مؤثر تاکید می ورزند. هارت استدلال می کند، همواره باید از نقاط قوت و قدرت حریف پرهیز کرد و در جستجوی نقاط ضعف و آسیب پذیری های او برای ضربه زدن بود.{۲ }
به رغم کاربرد نسبتا گسترده مفهوم عدم تقارن راهبردی در مطالعات امنیت ملی، هنوز تعریف واحدی از آن در دست نیست. هر یک از نظریه پردازان راهبردی، آن را به مفهوم متفاوتی به کار می برند. نشریه بررسی راهبرد مشترک(۶)، عدم تقارن راهبردی را این گونه تعریف می کند: عدم تقارن، اقدامات و تلاش هایی در جهت دور زدن یا تحت الشعاع قرار دادن قدرت و توانمندی حریف به همراه استفاده از نقاط ضعف و آسیب پذیری های او و به کارگیری شیوه هایی است که تا اندازه زیادی با روش های او متفاوت می باشد.
رویکرد نامتقارن درصدد ایجاد تاثیرات بزرگ روانی مانند شوک آفرینی، مختل کردن اراده، ابتکار و آزادی عمل دشمن است. شیوه های نامتقارن متضمن افزایش دامنه آسیب پذیری ها و نقاط ضعف دشمن است. این شیوه، معمولا از فناوری ها، تاکتیک ها و تسلیحات غیر مرسوم و ابتکاری سود می جوید ودر تمامی سطوح و ابعاد جنگ اعم از راهبردی، تاکتیکی و عملیاتی در طیف نظامی گسترده ای کاربرد دارند. {۳}
داگلاس جانسون و استیون متز، عدم تقارن راهبردی را به صورت زیر تعریف می کنند:
«عدم تقارن در حوزه مسائل نظامی و امنیت ملی به معنای اقدام، سازمان دهی و اندیشه متفاوت از دشمنان برای پیشینه سازی برتری های خود از طریق بهره گیری از نقاط ضعف حریف، حفظ ابتکار عمل یا کسب آزادی عمل می باشد. این راهبرد می تواند به صورت سیاسی راهبردی، نظامی راهبردی، عملیاتی یا ترکیبی از همه آنها، یا در برگیرنده، روش ها، فناوری ها، ارزش ها، سازمان ها و دیدگاههای مختلف، یا آمیزه ای از کلیه آنها؛ کوتاه مدت یا بلند مدت، تعمدی یا سهوی؛ مستقل و مجزا یا ترکیبی ازرهیافت های متقارن و نامتقارن و در نهایت، دارای ابعاد روانی و فیزیکی یا هر دو باشد. {۴}
بنابراین، عدم تقارن راهبردی، چند بعدی بوده و شامل عدم تقارن مثبت یا منفی، کوتاه مدت یا بلند مدت، عمدی یا سهوی، کم خطر یا پرخطر، مستقل یا مشترک و مادی یا روانی می شود. عدم تقارن منفی نوعی تمایز است که یک طرف در استفاده از آسیب پذیری ها و نقاط ضعف حریف برای حفظ و کسب برتری بر او، از آن بهره می گیرد. اما عدم تقارن مثبت متضمن استفاده بهینه از نابرابری ها وناهمانندی ها برای کسب تفوق بر حریف است. هم چنین ممکن است عدم تقارن برای مدت طولانی ادامه یابد یا مدت کوتاهی دوام بیاورد. اما به طور کلی عدم تقارن راهبردی معمولا کوتاه مدت است.
فراتر از این، عدم تقارن می تواند تصادفی و بدون برنامه ریزی راهبردی باشد. یا برعکس، طراحی شده و مبتنی بر تفکر راهبردی صورت گیرد. از طرف دیگر، عدم تقارن های مختلف دارای هزینه ها و خطرات متفاوتی هستند. مثلا عملیات تروریستی اگرچه کم هزینه است، ولی امکان دارد در اثر واکنش شدید حریف، در بردارنده هزینه و خطرات بسیار بالایی باشد. بر خلاف این، حفظ برتری های فرماندهی، مدیریت و آموزش، با وجود اینکه هزینه بالایی دارد، اما از خطر کمتری برخوردار است. بر این پایه، شیوه های اقدام و ابزارهای نامتقارن ممکن است به صورت انحصاری یا در ترکیب با روش ها و ابزارهای متقارن به کار روند. سرانجام، عدم تقارن می تواند فیزیکی یا روانی یا ترکیبی از هر دو باشد. عدم تقارن روانی در چارچوب جنگ روانی و تبلیغاتی متبلور می شود.
عدم تقارن دارای سطوح مختلف و متفاوتی نیز می باشد. در سطح عملیاتی، عدم تقارن به معنای بهره گیری از ابزارها و شیوه های مختلف عملیاتی جهت مقابله با خنثی نمودن تفوق است؛ مانند جنگ های چریکی و نامنظم در مقابله با ارتش های نیرومند کلاسیک. عدم تقارن سیاسی راهبردی، به کارگیری ابزار و وسایل غیر نظامی، برای کسب تفوق نظامی و استراتژیک است. بر این اساس، یک طرف ممکن است با مظلوم نمایی یا نشان دادن مظلومیت و قربانی بودن خود و وحشیگری دشمن، به برتری اخلاقی و عاطفی دست یابد. در نهایت، عدم تقارن نظامی راهبردی، نوعی راهبرد نظامی است که بیشتر بر به کارگیری شیوه های نامتقارن مبتنی است تا روش های متقارن و متداول. {۵}
عدم تقارن اشکال مختلفی نیز می یابد. شش نمونه آن عبارتند از: نخست، عدم تقارن در شیوه کاربست مفاهیم عملیاتی، نظریه ها و دکترین ها یا رهنامه های تاکتیکی نسبت به دشمن، همانند مفهوم جنگی چریکی و نامنظم و دوم، عدم تقارن فناورانه، به معنای بهره گیری از فناوری نظامی پیشرفته تر نسبت به حریف می باشد. شکل سوم، عدم تقارن در نیت، تصمیم و اراده است. این نوع از عدم تقارن بدین معناست که یک طرف به علت اینکه بقاء یا منافع حیاتی آن در معرض خطر است، در مقایسه با دشمنی که منافع وجودی و حیاتی خود را تهدید شده نمی بیند، از انگیزه واراده بالاتری برای جنگیدن و تحمل هزینهٔ های غیر متعارف برخوردار است. عدم تقارن عزم و اراده در سطح عملیاتی، همان عدم تقارن روحیه است و رابطه تنگاتنگی با عدم تقارن هنجاری دارد. این گونه عدم تقارن در نبرد دشمنان برخوردار از هنجارها و باورهای متفاوت بروز می کند.
عدم تقارن صبر، بردباری، مدارا یا دیدگاه زمان، شکل دیگری از عدم تقارن است که رابطه دقیقی با عدم تقارن عزم و اراده و ایمان دارد. اگر رویکرد طرفین مخاصمه به طول زمان جنگ متفاوت باشد به گونه ای که یک طرف خواهان جنگ دراز مدت و فرسایشی باشد در حالی که حریف دیگر جنگ کوتاه مدت را ترجیح دهد، عدم تقارن صبر و تحمل شکل می گیرد. سرانجام، عدم تقارن سازمانی و ساختاری ناظر بر تفاوت و تمایز در تشکل، نظم و سازمان دهی نظامی طرفین متخاصم است.مانند رویارویی و نبرد شبکه های تروریستی سازمان یافته و سازمان های رهایی بخش با ارتش های کلاسیک. {۶}
۲) ماهیت نامتقارن جنگ لبنان
بر اساس تمهیدات نظری پیشین، می توان نتیجه گرفت که نبرد سی و سه روزه حزب الله لبنان با اسرائیل، نمونه بارز یک جنگ نامتقارن تمام عیاربه شمار می رود. کلیه ابعاد و اشکال عدم تقارن در ششمین جنگ اعراب واسرائیل یا سومین جنگ لبنان و اسرائیل مشهود است. زیرا کمترین تقارن بین توان، ابزارها، راهبردها، تاکتیک ها، اهداف، عناصر قدرت، سازمان دهی و فرماندهی نیروی مقاومت اسلامی لبنان و ارتش اسرائیل وجود دارد. پس این رویارویی نظامی علاوه بر نابرابر و ناعادلانه بودن، نبردی نامتقارن نیز می باشد.
۱-۲) ابعاد عدم تقارن
در جنگ اسرائیل و حزب الله، هر دو نوع عدم تقارن منفی و مثبت به چشم می خورد. از یک سو، اسرائیل نهایت استفاده را از نا برابری ها و ناهمانندی های خود نسبت به حزب الله در زمینه های مختلف، راهبردی، نظامی، تکنولوژیک و عناصر وابزار قدرت می کند تا به پیروزی و برتری سریع و سهل دست یابد. از سوی دیگر، نیروهای مقاومت سعی می کنند با سود جستن از آسیب پذیری ها و نقاط ضعف اسرائیل به اهداف ومنافع آن ضربه وارد سازند و امنیت ملی آن را به خطر اندازند. مهم ترین وبارزترین نمونه این عدم تقارن، استفاده اسرائیل از پیشرفته ترین سلاح ها از قبیل بمب های هوشمند، هواپیماهای مدرن و نیروی ذره ای فوق مدرن است. از طرف دیگر، حزب الله با هدف قرار دادن عمق خاک شمال اسرائیل با موشک های کاتیوشا و اتخاذ شیوه های جنگ نامنظم و چریکی، استفاده بهینه از آسیب پذیری های اسرائیل را نمود.{۷}
مدت زمان عدم تقارن بین دو طرف نیز به علت تمایز و تفاوت ماهوی حزب الله به عنوان یک بازیگر غیر دولتی و اسرائیل، بر خلاف معمول جنگ های بین دولتی، طولانی است. به گونه ای که این عدم تقارن در آینده نیز بر طرف نشده و ادامه خواهد یافت. مقاومت و عملیات برنامه ریزی شده جنبش حزب الله و عملکرد هدفمند آن از سال ۲۰۰۰ میلادی بیانگر عدم تقارن ارادی و طراحی شده بین طرفین جنگ است. به عبارت دیگر، راهبرد مقاومت و جنگ ۳۳ روزه بر اساس آسیب پذیری های اسرائیل طراحی و اجرا گردید. اسرائیل نیز بر پایه یک استراتژی نظامی به منظور تامین اهداف و آماج از پیش معین و مشخص،تهاجم گسترده خود به لبنان را آغاز نمود. {۸}
تخریب گسترده و همه جانبه زیر ساخت های اقتصادی واجتماعی لبنان، کشتار شهروندان غیر نظامی و آواره شده نزدیک به یک میلیون نفر حکایت از هزینه سنگین جنگ برای لبنان دارد. همان گونه که دبیر کل حزب الله اعلام نمود، این جنبش انتظار واکنش شدید اسرائیل به صورت یک جنگ تمام عیار و مخرب را نداشت. از طرف دیگر، اسرائیل نیز خسارات مادی و هزینه های غیر مادی غیر قابل پیش بینی را متحمل شد. بمبماران مناطق شمالی اسرائیل توسط حزب الله موجب تلفات جانی و خسارات مالی زیادی گردید. همچنین قریب به یک سوم جمعیت اسرائیل مجبور به ترک محل سکونت خود شدند. اما بیشترین هزینه اسرائیل به صورت معنوی در قالب از دست رفتن اعتبار و روحیه ارتش آن و شکسته شدن اسطوره شکست ناپذیری ارتش یهود تبلور یافت، لذا، جنگ لبنان از نظر میزان هزینه و خطر نیز یک نبرد نامتقارن به شمار می رود.{۹}
شیوه اقدام، تسلیحات، ابزارها و تاکتیک های جنگی حزب الله در طول جنگ مبیین نوعی عدم تقارن انحصاری و ابتکاری است. چون نیروهای مقاومت اسلامی لبنان در صحنه نبرد بیش از آنکه از روش ها و ابزارهای سنتی و متداول نظامی استفاده کنند از شیوه ها، تاکتیک ها و وسایل ابتکاری و حتی منحصر به فرد سود می بردند. روش ها و ابزارهایی که برای ارتش اسرائیل ناشناخته و غافلگیر کننده بود. عدم تقارن روانی نیز یکی دیگر از ویژگی ها و ابعاد رویارویی نظامی اسرائیل و حزب الله می باشد. ارتش و به ویژه نیروی هوایی اسرائیل با اتخاذ راهبرد سرزمین سوخته تلاش کرد با بمباران و تخریب مناطق مسکونی و زیر بنای اقتصادی اجتماعی لبنان و حزب الله و مجازات دسته جمعی حامیان آن، با ایجاد جو رعب و وحشت مقاومت و روحیه آنان را در هم شکند. کشتار کودکان و شهروندان عادی مانند فاجعه قانا به منظور نشان دادن مجازات سخت ارتش اسرائیل و هراساندن مردم صورت گرفت تا آنان دست از حمایت رزمندگان مقاومت بکشند.
در مقابل نیروهای حزب الله با شلیک روزانه ۱۵۰ تا ۲۰۰ موشک کاتیوشا به شمال اسرائیل ضمن به نمایش گذاردن قدرت و توان موشکی خود، خوف و ترس بی سابقه ای را به وجود آوردند. به گونه ای که نه تنها شهروندان و ساکنان این مناطق، بلکه نیروی های احتیاط و ارتش اسرائیل نیز روحیه خود را از دست دادند. در نتیجه، در جنگ نامتقارن روانی، حزب الله از موفقیت بیشتری سود برد. {۱۰}
۲-۲) سطوح و اشکال عدم تقارن
در جنگ ۳۳ روزه لبنان هر سه سطح عدم تقارن آشکار و نمایان می باشد که در اشکال مختلفی تبلور و تجلی یافت. در سطح نظامی راهبردی عدم تقارن به صورت تدوین و اجرای راهبرد نظامی متمایز و به کارگیری متفاوت مفاهیم، نظریه ها ودکترین های جنگی مشهود است. اسرائیل به عنوان یک بازیگر دولتی، استراتژی خود را بر اساس قدرت یک ارتش حرفه ای منظم ومجهز به تسلیحات وفناوری نظامی پیشرفته و فوق مدرن تدوین و اجرا کرد. مفاهیم و رهنامه های راهبردی رایج و متداول که ارتش های کلاسیک سنتاً برای دستیابی به اهداف خود در جنگ های متعارف به کار می گیرند. اسرائیل نیز در پنج جنگ پیشین خود با اعراب آنها را اتخاذ واعمال نموده بود. راهبرد «تخریب قطعی» یا «انهدام همه جانبه» که از سوی اسرائیل به کار بسته شد بر پایه اصول بنیادین سنتی چون بازدارندگی، حملات برق آسا، برتری تکنولوژیک تسلیحاتی و جنگ کوتاه مدت استوار است. این استراتژی به منظور نابودی کامل حزب الله از طریق تخریب پایگاه نظامی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن و زیر ساختارهای اقتصادی اجتماعی لبنان وایجاد رعب و وحشت در دو مرحله اجرا گردید. {۱۱}
در مرحله نخست، با پیروی از عملیات آمریکا در کوزوو و عراق، حملات گسترده هوایی و موشکی به پایگاه های نظامی حزب الله و مناطق شهری با هدف در هم کوبیدن مقاومت مدنی مردمی صورت گرفت. هدف غایی، محروم کردن حزب الله از بدنه اجتماعی آن بود.چون در راهبرد نظامی جنگ چریکی، حمایت مردمی به مثابه آبی است که نیروهای رزمنده به مانند ماهی در درون آن تحرک دارند. بنابراین، اسرائیل تلاش کرد با انهدام پایگاه های اجتماعی سیاسی حزب الله این راهبرد عملیاتی را خنثی سازد.در مرحله دوم، جنگ زمینی بر اساس برتری و تفوق تسلیحاتی وتکنولوژیک نیروی زره ای فوق مدرن، آتشباری توپخانه دوربرد و عملیات کماندویی آغاز شد. عملیات نیروی زمینی جهت وارد ساختن ضربه نهایی به حزب الله و پاکسازی مناطق جنوب لبنان از نیروهای مقاومت اسلامی با حداقل تلفات و خسارات مالی و جانی صورت گرفت. {۱۲}
نویسنده: سید جلال - دهقانی فیروزآبادی
منبع: سایت - باشگاه اندیشه - به نقل از فصلنامه سیاست خارجی سال بیست و یکم بهار ۸۶
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست