جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

استمرارمبارزه با ولایت طاغوت


استمرارمبارزه با ولایت طاغوت

در اندیشه سیاسی اسلام, اگر انسان در ولایت الهی قرار نداشته باشد, در ولایت طاغوت قرارمی گیرد طاغوت کسی است که از ولایت الهی خارج شده و با تجاوز از حدود الهی, می کوشد تا مسیر امت را از راه راست تغییر دهد

در اندیشه سیاسی اسلام، اگر انسان در ولایت الهی قرار نداشته باشد، در ولایت طاغوت قرارمی گیرد. طاغوت کسی است که از ولایت الهی خارج شده و با تجاوز از حدود الهی، می کوشد تا مسیر امت را از راه راست تغییر دهد.

مبارزه با طاغوت که نماد سرکشی علیه ولایت الهی است، یکی از اصول اساسی بلکه بنیاد توحید می باشد، زیرا اگر ولایت الهی، بنیاد اسلام و توحید و تیرک اصلی خیمه اسلام باشد، ولایت طاغوت به این بنیاد یورش می آورد. از این رو مبارزه با آن در فریضه واجب هر مؤمن و مسلمانی است.

نویسنده در این مطلب، تحلیل و تبیین قرآن را درباره طاغوت و مصادیق آن ارائه داده و کوشیده تا نقش طاغوت را در انحراف جوامع بشری بیان کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

● طاغوت، سرکشی در برابر ولایت الهی

طغیان و سرکشی، به معنای تجاوز از حدود متعارف و عدم تاثر از ربوبیت و پروردگاری الهی به سبب استکبارورزی و خروج از دایره عبودیت است. (المیزان، علامه طباطبایی، ج ۲۰، ۱۹۲ و نیز التحقیق، حسن مصطفوی، ج۸، ص۸۱ ذیل واژه طغی)

طاغوت همانند ملکوت بر وزن فعلوت است ولی در آن لام الفعل بر عین الفعل مقدم شده است و چون مصدر می باشد دلالت بر مبالغه می کند (کشاف، زمخشری، ج۴، ص۱۲۰) این واژه در فرهنگ قرآن به چند معنی به کار رفته است، ولی در همه آنها مفهوم تجاوز از حدود موردنظر است. بنابراین هرکسی که از مقام خود تجاوز کند و دست تعرض به مقامات دیگر بزند در حالی که حق وی نیست، به عنوان طاغوت شناخته می شود. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص۵۲۰) از این رو بر جادوگر، کافر، کاهن، جنیان سرکش و بازدارنده از حق، طاغوت اطلاق می شود (همان)؛ زیرا هریک از این افراد از حدود متعارف بیرون رفته و راه انحراف و تجاوز را در پیش گرفته اند.

طاغوت به شخصی گفته می شود که در طغیان خویش تا آنجا پیش رفته که از دایره عبودیت خارج شده باشد. چنین شخصی به سبب روحیه استکبارورزی، تن به ولایت و اطاعت خداوند نمی دهد و اطاعت و ولایت پیامبر(ص) و اولوالامر را نمی پذیرد. او ربوبیت و پروردگاری الهی را منکر می شود و جایگاهی برای خداوند در مدیریت و ربوبیت عالم و انسان و جامعه درنظر نمی گیرد.

انکار ولایت الهی و اطاعت از آن در تحقق عنوان طاغوت نفش اساسی را ایفا می کند؛ زیرا هر انسان متجاوزی را طاغوت نمی گویند بلکه طاغوت به کسانی گفته می شود که در سرکشی و تجاوز خویش و ولایت الهی را نپذیرند. عدم پذیرش ولایت الهی به معنای انکار ربوبیت الهی و معبودیت اوست؛ از این رو در آموزه های قرآنی، طاغوت را کسی دانسته اند که منکر عبودیت الهی شده و گاه حتی دیگران را به خود می خواند و خود را معبود دیگران قرار می دهد.

ولایت الهی، در آموزه های قرآنی رکن رکین و اساسی اسلام است، زیرا نماد توحید و عبودیت در ولایت الهی آشکار می شود، چنان که ولایت الهی در اطاعت از ولایت پیامبر(ص) و اولواالامر تحقق می یابد. لذا خداوند همواره ولایت خویش را به ولایت پیامبر(ص) و اولوالامر پیوند زده و اطاعت از خود را در اطاعت از ایشان دانسته اند. (نساء آیه ۵۹)

طاغوت کسی است که نسبت به ولایت حق که ولایت خدا و رسول و اولوالامر است، سرکشی می کند و آن را نمی پذیرد بلکه دیگران را نیز به ولایت خویش دعوت می کند. از این رو مبارزه با ولایت طاغوت به عنوان یک اصل، مورد توجه و تاکید است، زیرا هرگاه ولایت حقی نباشد بی گمان ولایت باطلی خواهد بود که همان ولایت طاغوت است.

● طاغوت، ولایت شیطان

از آن جایی که ابلیس، نخستین مستکبری بوده که با تکبر و خودبرتربینی اش، طغیان ورزید و از حد خودش تجاوز کرد، مدعی ولایت برای خود شد. او می کوشد تا با یاری دوستان و هم پیمانان خویش، دیگران را به ولایت شیطانی خود بکشاند.

خداوند در آیه ۷۶ سوره نساء به دسته بندی دو گروه اهل ایمان و اهل طاغوت می پردازد. در این آیه تبیین می شود که مردم یا تحت حکومت و ولایت خداوندی هستند یا آن که تحت ولایت شیطان و طاغوت قرارمی گیرند. این دو دسته همواره درمقابل هم قرارگرفته و به جنگ یکدیگر می روند. از این رو، کسانی که تحت ولایت الهی و حق قراردارند، در راه خداوند مجاهدت می کنند و در همه صحنه های جنگ سخت و نرم، راه خداوند و ولایت او را می پیمایند. درمقابل، کسانی که تحت ولایت شیطان و باطل قرار دارند، در راه طاغوت مبارزه می کنند.

براساس این آیه شریفه، ابلیس و شیطان نماد اصلی و اساسی طاغوت است و اگر بخواهیم برای طاغوت، مصداق برتر و اکمل و تمامی را ذکر کنیم، باید به ابلیس و شیطان اشاره کنیم. از این رو کسانی که برای طاغوت مبارزه می کنند کسانی هستند که تحت ولایت شیطان قرار دارند و خداوند از ایشان به اولیای شیطان یاد می کند که دوستدار ابلیس و تحت ولایت او هستند.

در این آیه و نیز آیه ۲۵۷ سوره بقره کافران کسانی دانسته شده اند که تحت ولایت طاغوت قرار می گیرند که ریشه اصلی آن همان ولایت شیطان است. بنابراین هرکسی که در مسیر طاغوت گام برمی دارد و برای آنان می جنگد، از ولایت الهی خارج شده و در ولایت شیطان درآمده است. از این رو به حکم تضاد راه خدا با راه طاغوت و شیطان باید گفت که هر که در ولایت خداوندی قرار نداشت، در ولایت شیطان و طاغوت قرار دارد.

به یک معنا می توان گفت که طاغوت های انسانی، همان ابزارها و دام های شیاطین و ابلیس می باشند (نساء آیه ۶۰) و ایشان هستند که راه شیطان و یاوران و دوستانشان را هموار می کنند (نساء آیه ۷۶) و مجموعه طاغوت های انسانی و شیاطین، عناصری دربرابر حکومت پیامبران و ولایت الهی هستند و اجازه فعالیت به حق و اهل آن نمی دهند. (نساء آیه۶۰)

● سست ایمان ها در خدمت طاغوت

خداوند با قراردادن ولایت طاغوت در برابر ولایت الله، به این معنا توجه می دهد که میان دو ولایت، تضادی است که قابلیت جمع ندارد (نساء آیه ۷۶) براین اساس اگر کسی در ولایت الهی قرار نگیرد در ولایت طاغوت قرار می گیرد که ولایت ابلیس و شیطان است.

در این میان برخی گمان می کنند که درحد میانه قرار گرفته اند. به این معنا که همانند امت بی طرفی هستند که نه ولایت الله و نه ولایت طاغوت را پذیرفته اند، هر چند که منکر ولایت الله نمی باشند. از آن جایی که خداوند هیچ گونه شرکی را نمی پذیرد، ایمان سست ایمان ها را نیز نمی پذیرد و همان ایمان نیم بند ایشان را به ولایت طاغوت می سپارد. این گونه است که ولایت گمراهانی از اهل کتاب را ولایت طاغوت می شمارد. (مائده آیه ۵۹ و ۶۰) و از این که در عین ایمان می خواهند تا ولایت طاغوت را هم داشته باشند، تعجب می کند که چگونه ممکن است شخصی مدعی ایمان به خداوند باشد و به جای آن که در برابر خداوند سجده اطاعت کند سر تعظیم در برابر جبت و طاغوت فرود می آورد، لذا آنان را به علت ایمان به جبت و طاغوت، سرزنش می کند (نساء آیه ۵۱)؛ زیرا نمی توان میان دو ضد ولایت الهی و ولایت طاغوتی جمع کرد.

البته خداوند در ریشه یابی علت گرایش اهل ایمان به سوی طاغوت به این نکته توجه می دهد که ریشه این انحراف را باید در سستی ایمان و بهره مندی ناقص و غیر جامع از آموزه های وحیانی کتب آسمانی دانست. (همان) چنین افرادی که می خواهند بین اطاعت از خدا و اطاعت از طاغوت جمع کنند، همانند کسانی هستند که بخواهند میان دوزخ و بهشت جمع نمایند. از این رو در انجام چنین جمعی در می ماند و در نهایت به همان ولایت طاغوت و شیطان در می آیند. این گونه است که خداوند جایگاه و منزلت ایشان را همان جایگاه دوزخیان و کافران و بلکه بدتر از آنان دانسته است. (مائده آیه ۶۰)

سست ایمان ها به سبب همین گرایش به طاغوت حتی در برخی از امور چون ولایت قضاوت و مانند آن باید خود را آماده فشارهای سخت و عذاب های سهمگین الهی کنند؛ زیرا گرایش به طاغوت از سوی ایشان که موجبات تضعیف پایگاه اهل ایمان نیز می شود، خشم الهی را بر می انگیزاند و موجب می شود تا از هرگونه نصرت و یاری الهی محروم گردند و از سوی خداوند ملعون شوند. (نساء آیات ۵۱ و ۵۲)

اصولا از ویژگی های کافران آن است که پایگاه طاغوت و شیطان را تقویت می کنند (نساء آیه ۷۶) و سست ایمان ها با همکاری با کافران در تقویت این پایگاه نقش مهمی را ایفا می کنند و از درون مرزهای ولایت الهی، به کمک دشمنان می روند و پایگاه دشمن را تقویت کرده و پایگاه مومنان ولایتمداران الهی را سست می کنند.

● عبودیت، مسیر نهایی طاغوت

هر چند که طاغوت در آغاز تنها خواهان ولایت خود در عرصه های مدیریتی و حکومتی و قضاوت و مانند آن است ولی آن چه مطلوب طاغوت و ابلیس است، ولایت عبودی خود است. به این معنا که مردم را به جایی بکشاند که به جای خدا غیر خدا را از درخت و بت و ستاره و انسان،معبود خویش قرار دهند. هدف ابلیس این نیست که خود معبود قرار گیرد، هر چند که اگر این اتفاق بیفتد خوشحال می شود، بلکه هدف او آن است که انسان، خداوند را معبود خود قرار ندهد و هرچیز و هر کسی غیر از خدا، معبود قرار گیرد. ابلیس به هدف خود رسیده است. از این رو هدف وی تنها خروج مردم از دایره عبادت خداوند می باشد.

در مقابل، در طول تاریخ بشریت، خداوند و پیامبران تلاش داشتند تا مردم را نسبت به این توطئه ابلیس و شیاطین آگاه سازند و آنان را به عبادت خداوند بکشانند. در آیه ۱۷ سوره زمر اجتناب از عبادت طاغوت و رو آوردن به خداوند و عبادت و عبودیت وی را از موجبات شایستگی انسان برای دریافت بشارت های الهی بیان می کند تا بدین ترتیب، مردم به سوی حق و ولایت الله ترغیب شوند و از ولایت شیطان و طاغوت و عبودیت دیگران رهایی یابند.

در این آیه و آیه پس از آن پذیرش دعوت پیامبران برای عبادت خدا و اجتناب از عبادت طاغوت را به مثابه پیروی از بهترین سخنان می داند و در آیه ۳۶ سوره نحل نیز این روش را موجب بهره مندی از هدایت خاص الهی بر می شمارد.

از نظر قرآن دو رکن اساسی تعالیم و آموزه های الهی عبارتند از: عبادت خدا و قرارگرفتن تحت ولایت او و هم چنین اجتناب از عبادت و ولایت طاغوت که این دو رکن درحقیقت بیانگر یک رکن اصلی و اساسی نیست و آن رکن ولایت الهی و نفی ولایت غیر است که در «لااله الاالله» تبیین شده است. (نحل آیه ۳۶)

بر این اساس اولوالالباب که از خرد ناب و عقل سرخ هستند انسان های با کمالی می باشند که تنها به ولایت الهی سر فرود می آورند و نسبت به ولایت غیر او یعنی طاغوت سرباز می زنند. (زمر آیات ۱۶ تا ۱۸)

● آثار ولایت طاغوت بر جامعه

از نظر قرآن همان گونه که ولایت الهی که در ولایت پیامبران و اولوالامر تجلی و ظهور می یابد، آثاری چون استواری، استحکام و اطمینان جامعه و شهروندان آن دارد (بقره آیه ۲۵۶) و زمینه بهره مندی از نعمت های خاص تحت ولایت الهی را فراهم می آورد (بقره آیات ۲۵۶ و ۲۵۷) و موجب می شود تا جامعه و آدمی به ریسمان استواری بیاویزد و از رشد و کمال و هدایت بهره مند شود (همان) پذیرش ولایت کافران نیز آثار و پیامدهای زیانباری دارد که در این جا به برخی از آن ها می پردازیم.

ولایت طاغوت که در حقیقت ولایت شیطان، اولیا، دوستان و ابزارهای وی از جمله بت و دیگر امور می باشد (بقره آیه ۲۵۶ و نساء آیات ۵۱ و ۶۰ و ۷۶ و بقره آیه ۲۵۶) حاکمیت و ولایتی است که موجب انحراف جامعه از نور هدایت و حقیقت به سوی ظلمت تباهی ها، گمراهی ها، بدبختی ها وشقاوت هاست. (بقره آیه ۲۵۷)

اگر انسان به این عاقبت بد و فرجام زشت و شقاوت بار خویش توجه کند، هرگز به سوی طاغوت و پذیرش آن نمی رود. مگر آن که انسان از فطرت سالم و عقل سلیم بی بهره شده و در دام کوری و ضلالت ابلیس افتاده باشد که همانند چرم دوز، عطر خوش بازار عطاران وی را مدهوش کند و بوی ناخوش چرم گندیده وی را بهوش آورد.

خداوند در آیه ۲۵۷ سوره بقره، کفر را زمینه ساز پذیرش حکومت و ولایت طاغوت می شمارد که منجر به انحراف ازولایت الهی و در نهایت قراردادن طاغوت به عنوان معبود می شود که جلوه های یک عنصر خبث ابلیسی می باشد. این گونه است که ابلیس مردم کفر پیشه و مومنان سست بنیاد و مشرک را به سوی دوزخ می خواند و عذاب های سخت دنیوی و آخروی را برای آنان فراهم می سازد.

کسانی که در ولایت طاغوت قرار می گیرند به گمراهی و ضلالت رهنمون می شوند (نساء آیه ۶۰ و مائده آیه ۶۰) و هنگامی که در دامن کفر افتادند اطاعت محض طاغوت را بی چون و چرا می پذیرند (بقره آیه ۲۵۷) و حتی برای طاغوت از جان و مال جهاد و تلاش می کنند و برای او شمشیر می زنند و خون می ریزند (نساء آیه ۷۶) و در نهایت گرفتار عبودیت طاغوت می شوند که فرجام آن نیز آتش دوزخ خواهد بود.

خداوند گروه هایی از مردم از جمله سست ایمان ها، مشرکین از اهل کتاب، تکذیب کنندگان آیات الهی و مانند ایشان را از جمله کسانی می داند که در ولایت طاغوت وارد می شوند و مورد غضب و خشم الهی قرار می گیرند (آیات پیش گفته و نیز مائده آیات ۵۹ و ۶۰)

اصولا از آن جایی که جبهه طاغوت در برابر جبهه ولایت الهی قرار می گیرد، این دو گروه همیشه در حال جنگ و مبارزه با یکدیگر هستند و همین ولایت طاغوت است که عامل اصلی بسیاری از جنگ ها و خونریزی ها می باشد؛ زیرا هرگز دست از جنگ و مبارزه برای بیرون کردن بشر از طریق ولایت الهی برنمی دارد، زیرا ابلیس قول داده است تا همه انسان ها را گمراه کرده و از ولایت و عبادت خداوند دور سازد.

● لزوم مبارزه با ولایت طاغوت

از آنجایی که طاغوت همواره در مقابل ولایت الهی قرار دارد و دست از توطئه برنمی دارد، از مؤمنان خواسته شده است که از ولایت طاغوت تبری جویند و به ولایت الهی تولی یابند.

بر این اساس کفر به طاغوت به معنای نفی ولایت آن، بخشی از مؤلفه اظهار ولایت الهی خواهد بود. (نساء آیه ۶۰)

در همه ادیان و مذاهب الهی و کتب آسمانی این معنا مورد تأکید قرار گرفته است که اطاعت الهی جز از راه نفی ولایت طاغوت اثبات پذیر نمی باشد. بنابراین لازم است که مؤمن نسبت به ولایت طاغوت کفر ورزد و اطاعت آن را نفی کند. (همان)

آیه ۲۵۶ سوره بقره تبیین می کند که مؤمنان باید به زبان، کفر خویش رانسبت به طاغوت و ولایت آن اعلان کنند. البته ایمان واقعی زمانی است که این اعلام مواضع و برائت جویی از طاغوت همراه با تصدیق قلبی باشد. این مسئله از آن جا مورد تأکید است که انسان موجودی مختار است و خداوند با آن که ولایت تکوینی بر همه هستی دارد از بشر به عنوان مکلف مختار می خواهد تا خود راه خویش را برگزیند و کفر خویش به طاغوت را اعلان کرده و ولایت خداوندی را تصدیق نماید. (بقره آیه ۲۵۶ و نیز نساء آیه ۶۰)

بر این اساس هرگونه داوری و مراجعه به طاغوت به عنوان ورود به ولایت طاغوت و ظلم به خویشتن و جامعه دانسته می شود (نساء آیات ۶۰ و ۶۴) زیرا این گونه مراجعات موجب می شود تا طاغوت تقویت شود و جامعه دچار مصائب و مشکلاتی گردد که ریشه در خشم و لعن الهی دارد. (همان)

مؤمنان باید به هر شکلی شده خود را از ولایت شیطان و طاغوت دور دارند و در ولایت الهی و حق درآیند و در این راه باید مبارزه و جنگ نمایند، زیرا طاغوت هرگز تن به آرامش و صلح نمی دهد و به هر طریقی می کوشد تا جامعه ایمانی را نابود کرده و همه را به ولایت طاغوت درآورد. این گونه است که فتنه جویی، خصلت طاغوت می باشد و مؤمنان لازم است تا زمان از میان بردن فتنه در تمامی جهان تلاش کنند.

البته اهل طاغوت و دوستان وی نیز بیکار نیستند و آنان نیز نقشه ها و توطئه ها می کنند ولی همه ترفندها و توطئه های آنان سست و بی بنیاد است و در نهایت از میان می رود. (نساء آیه ۷۶)

● مصادیق امروزی طاغوت

اگر در جهان امروز نگاهی به دولت ها و ملت ها بیندازیم به سادگی می توانیم دو جبهه حق و باطل را شناسایی کنیم. جبهه باطل کسانی هستند که دعوت به ظلم، فتنه، آشوب، بی حجابی، زنا، فحشا، منکر و مانند آن می کنند و با رسانه ها و ابزارهای شیطانی می کوشند تا بنیاد ارزش های اخلاقی و خانوادگی و اجتماعی را سست کنند.

از این رو، اگر انسانی در جبهه ارزش ها نجنگد می بایست در جبهه ضدارزشی طاغوت قرار گیرد و همراه آنان باشد. هر کسی که ولایت حق و اولوالامر را نپذیرد و خواهان عدالت نباشد، خواهان طغیان و طاغوت و ظلم و تجاوز خواهد بود.

انقلاب اسلامی ایران در حقیقت به عنوان یک شاخص مهم امروزی به انسان ها کمک کرد تا بتوانند به سادگی و آسانی جبهه حق و باطل را از هم بشناسند و ولایت الهی را از ولایت طاغوت جدا کنند. از اینرو استکبار جهانی به رهبری آمریکا و غرب به عنوان طاغوت و ولایت شیطانی شناخته شده است و ولایت فقیه و ولایت ایمانی به رهبری ایران در جبهه ولایت الهی قرار گرفته است.

امروز اگر در کنار محکمات اسلام و انقلاب چون ولایت فقیه، معارف ارزشی اهل بیت(ع) و استکبارستیزی و عدالت خواهی نایستیم در حقیقت در ولایت طاغوت قرار گرفته ایم که موجبات خشم و غضب الهی در دنیا و آخرت را سبب خواهد شد.