سه شنبه, ۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 21 January, 2025
مجله ویستا

شعر , «اما»ی بزرگی دارد


شعر , «اما»ی بزرگی دارد

«عشق امای کوچکی دارد» مجموعه ای است از سروده های کلاسیک و ترانه های آرش فرزام صفت که انتشارات شانی آن را به بازار کتاب فرستاده است

«عشق امای کوچکی دارد» مجموعه‌ای است از سروده‌های کلاسیک و ترانه‌های آرش فرزام‌صفت که انتشارات شانی آن را به بازار کتاب فرستاده است.

شاعر این مجموعه، اگرچه از جوانان شعر امروز است و نخستین گام‌ها را در انتشار مجموعه مستقل شعری برداشته است، توانایی‌ها و داشته‌های خود را در عرصه شعر کلاسیک و آشنایی‌اش را با جریان‌های موثر و زنده این نگرش شعری در همین مجموعه به رخ مخاطب کشیده است.

فرزام‌صفت اگرچه هرگاه به غزل‌های روایی روی می‌آورد (مانند غزل‌های «از آن طرف» و «مثل سیر قصه یک رود ممتد» در همین مجموعه) موفق‌تر عمل می‌کند، در مجموع شاعری مضمون‌گراست که واحد مستقل شعری در سروده‌هایش، ۲۰ محسوب می‌شود.

این خصیصه که گاهی رنگ صدای شاعری چون فاضل نظری را نیز در شعر فرزام‌صفت پررنگ‌تر می‌کند باعث شده است شاعر گاه به خلق تک‌بیت‌های درخشانی توفیق یابد:

بر شیشه تنهایی من، ‌ریزش باران

چون خوردن انگشت اشاره است به گوری

یا:

مرگ چون معشوقی از روز اول مرا در برگرفت

زندگی هر وقت آمد دید آغوشم پر است

البته در گرمی بازار، غزل‌هایی با این ساختار و متکی بر مضمون‌یابی و بیت‌های برجسته، رسیدن به شعری که دارای تشخص کافی برای ثبت در حافظه جامعه ادبی باشد مشکل‌تر است، به همین دلیل اگر شاعرانی چون آرش فرزام‌صفت در پی آنند که شعرشان در تراز یک شعر مستقل و ماندگار عرض‌اندام کند ناچارند تکیه ویژه‌ای بر عناصر دیگر شعری (بجز تصویرگرایی) کنند.

خوشبختانه فرزام‌صفت شاعری است که به پشتوانه‌های شعری ادبیات فارسی مسلط است و در بهره‌مندی از این پشتوانه‌ها، گاه خلاقیت‌هایی را نیز بروز می‌دهد. این بهره‌مندی‌های خلاقانه که به ارجاع‌های بین متنی در سروده‌های وی می‌انجامد، می‌تواند زاویه تازه‌ای باشد که شاعر در تنگنای شعر خود می‌گشاید تا به جای تکیه صرف برمضمون‌گرایی‌های تصویری، از دیگر امکانات در دسترس برای بیان شاعرانه بهره‌مند شود.

به این دو بیت توجه کنید که شاعر چگونه بدون اشاره مستقیم از ظرفیت آشنای ۲ بیت از سروده‌های حافظ استفاده کرده و توانسته است این ارتباط بین متنی را در خدمت بیان تازه‌ای قرار دهد که هدف خاص شاعر بوده است:

شهر از شش طرف از عشوه خوبان خالی است

تو بگو با دل دشوارپسندم چه کنم؟

یا:

منم که پلک نبستم به دیدنت یک عمر

تویی که دیده نیالوده‌ای به دیدن من

نکته مهم برای شاعری چون فرزام‌صفت که قصد دارد در بازار گرم غزلسرایان مضمون‌گرا صدای مستقلی را برآورد، این است که متاعی که او به این بازار می‌آورد باید حداقل به اندازه دیگر سوداگران این بازار، سالم و بی‌عیب باشد.

در رقابت برای ثبت صدایی تازه در شعر معاصر، کسی پیروزمندتر است که شعرش از لغزش‌های بیانی و معنایی، حشو، تعقید و دست‌اندازهای موسیقایی به اندازه ممکن پیراسته شده باشد.

مهم‌ترین نکته برای شاعری در این سطح این است که در چگونگی کاربرد کلمات دقت کافی کند و بهترین و درست‌ترین کلمات را در جای خود بگذارد. برای مثال آیا در بیت زیر، واژه «تلاوت» بهترین کلمه‌ای است که شاعر می‌توانست برای بیان خود به کار ببرد؟

می‌روم به جستجوی تو گرچه در تصوری محال

می‌روم که بشنوم تو را در تلاوت ترانه‌ها

سنگینی و وقاری که از «تلاوت» برمی‌خیزد را چگونه می‌توان با شوخ و شنگی «ترانه» جمع کرد؟ اگر قرار بر این بود که این جمع ضدیت در شعر اتفاق بیفتد باید فضای ذهنی و زبانی برای آن در شعر فراهم می‌آمد که این اتفاق در شعر نیفتاده است.

در جای دیگری شاعر می‌گوید:

حضور هستی ناممکنی است در ذاتم

در آستان حضورت خسی است میقاتم

احتمالا شاعر می‌خواسته است از نام‌آشنای کتاب زنده‌یاد جلال آل‌احمد یعنی «خسی در میقات» بهره‌ای شاعرانه ببرد. اما نحوه کاربرد نادرست این عبارت باعث شده مصرع دوم اصولا دچار پریشانی معنایی شده باشد و مخاطب نمی‌داند میقات (یعنی مکان یا زمان ملاقات)‌ چگونه به خس تبدیل شده است؟

همچنین وقتی شاعر می‌سراید:

آه ای امام شعر! تو بیت‌المقدسی

برگشته است قبله ما مومنین به تو

ذوق یافتن یک مضمون تازه احتمالا او را از توجه به این نکته بازداشته است که کل عبارت «آه ای امام شعر» حشو است و حذف آن از شعر، هیچ خللی به کار شاعر وارد نمی‌‌کند.

از این‌گونه بی‌دقتی‌های زبانی (و گاه موسیقایی)‌ می‌توان نمونه‌های بیشتری در شعرهای فرزام‌صفت یافت، غرض ما این بود که یادآور شویم که شاعر در راه سنگلاخ و طولانی ثبت صدای خود در هیاهوی سوداگران غزل امروز، هنوز حرف‌های نگفته، راه‌های نرفته و شعرهای نسروده بسیاری دارد و باید چشم انتظار مجموعه‌های بعدی‌اش بود.

آرش شفاعی