شنبه, ۲۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 15 March, 2025
مجله ویستا

شغل یا فرزند مساله این است


شغل یا فرزند مساله این است

آیا نوع اشتغال والدین بر کیفیت فرزندپروری آنها موثر است

با توجه به تحول‌های چشمگیری که بعد از دهه ۱۹۷۰ میلادی در جوامع بین‌المللی برای ایجاد فرصت‌های شغلی جدید برای زنان به وجود آمد و جمعیت قابل‌توجهی از زنان وارد دنیای کار شدند...

موضوع خانواده‌های دوشغلی یا دو درآمدی به تدریج در مباحث روان‌شناسی و جامعه‌شناسی مطرح شد (خدابخشی کولایی، ۱۳۸۲.)

خانواده‌های دوشغلی بزرگ‌ترین گروه خانواده‌های غیرسنتی محسوب می‌شوند. در این نوع از خانواده‌ها، زن و شوهر هر دو کار و شغل خود را دارند و از در آمد مشترک‌شان زندگی خود را اداره می‌کنند. این الگو با خانواده‌های سنتی که در آن شوهر مسوول و نان‌آور خانواده است و زن صرفا به خانه‌داری می‌پردازد، متفاوت است (نوابی نژاد، ۱۳۷۹.)

با هر تحول و تغییری، دامنه‌ای از مزایا و محدودیت‌ها نیز ایجاد می‌شود. زوجی که به طور منظم و تمام وقت مشغول به کارند، به‌‌رغم اینکه وضعیت اقتصادی بهتری نسبت به سایر زوج‌های تک‌درآمدی یا سنتی دارند اما با مشکلات گوناگونی نیز دست به گریبان‌اند.

راپوپورت و راپوپورت (۱۹۷۸ به نقل از خدابخشی کولایی ۱۳۸۲) ۵ حیطه از استرس‌های متداولی که زوج‌هایی که هر دو شاغل‌اند و دست کم یک فرزند دارند را معرفی می‌کند:

۱) مشکلات مربوط به اتخاذ تصمیم بین مدیریت خانه‌داری و فعالیت‌های نگهداری و مراقبت از فرزند،

۲) تعارض‌های شخصی. تعارض‌هایی که دایما ذهن والدین را به خود مشغول می‌کند، مثلا زندگی خوب و متناسب از نظر خودشان و دیگران چگونه است،

۳) مشکلات مربوط به نقش‌های زندگی،

۴) مشکلات و تعارض‌های مربوط به شبکه اجتماعی مانند، اقوام، دوستان و دیگر افراد،

۵) مشکلات مربوط به چرخه زندگی، مانند، تولد بچه، ترک کردن خانه از سوی فرزند، برنامه‌ریزی مسایل آموزشی و اقتصادی در خانواده و موارد دیگری که زوج‌ها را در چالش تصمیم‌گیری‌های دشوار می‌اندازد.

با توجه به آنچه گفته شد، اشتغال هر دو زوج چندان خالی از مشکلات نیست اما آنچه روشن است، این است که نوع و ماهیت شغل در ایجاد مشکلات و دامن زدن به آنها بی‌تاثیر نیست. به عنوان مثال، اشتغال به حرفه‌های پزشکی و پیراپزشکی که با نوبت کاری‌های متعددی در شغل همراه است، مشکلات زندگی زوج‌های شاغل را دوچندان می‌کند.

یکی از مشکلات پیش روی زوج‌های شاغل در این حرفه‌ها، نحوه تعامل با فرزندان و کیفیت فرزندپروری است. مشکل اختصاص وقت برای تربیت فرزندان، مشکلی است که ذهن خیلی از زوج‌های شاغل را به خود مشغول کرده است. (نظری، ۱۳۸۸)

اکثر اوقات زنان ممکن است از اینکه مجبور شوند کودکشان را از سن پایین به مهدکودک بسپارند، احساس گناه می‌کنند یا دایم نگرانند که مبادا برای او اتفاقی رخ دهد. در بسیاری از مواقع، زنان دایم دچار سردرگمی‌اند که بین مادر بودن و شاغل بودن کدام یک را برگزینند.

از طرفی به دلیل غیبت مادر از خانه، پدر باید بخشی از وظایف خانه‌داری و فرزندداری را به عهده گیرد. بسیاری از مردان، تحمل و حوصله اندکی برای پرداختن به کارهای منزل و بچه‌داری دارند. هر چند که به مرور زمان، زوج‌ها می‌آموزند که با شرایط کاری و زندگی‌شان انطباق یابند اما در این میان بخشی از نیازهای روانی و عاطفی کودکشان بی‌پاسخ باقی می‌ماند.

بسیاری از زوج‌های شاغل، توانایی هماهنگی میان نیازهای فردی از جمله پیشرفت و رشد را با نیازهای زندگی خانوادگی، همانند درکنار هم بودن و لذت بردن از اوقات زندگی ندارند بنابراین، دایما یکی را فدایی دیگری می‌کنند.

آموزش زوج‌های شاغل برای آگاهی از تاثیر استرس‌های درونی و بیرونی بر زندگی می‌تواند راهگشای بسیاری از مشکلات آنها، به ویژه در حیطه فرزندپروری باشد. در ادامه به برخی از نکات ارزنده یاری‌رسان در این زمینه، اشاره شده است:

۱) نخست اینکه، زوجی که در کادر پزشکی مشغول به کار است، باید برای فرزنددار شدن از قبل برنامه‌ریزی مناسب کرده باشد، مثلا اگر هر دوی آنها شاغل و دانشجو باشند، مسلما بیشترین ضربه و فشار را به خود و به روابطشان با فرزندشان وارد می‌سازند. زیرا مجبورند در مدت زمان اندکی استرسهای چندگانه‌ای از جمله، شغل، تحصیل و مراقبت از کودک نوپا را به عهده گیرند.

۲) دوم اینکه، بهتر است در نخستین سال زندگی کودک، زوج به ویژه مادر، برای مدتی حجم کار خود را کاهش داده یا به طور نیمه وقت کار کند. زیرا نخستین سال تولد کودک از نقطه نظر اریک اریکسون روان شناس مشهور، هنگام شکل گیری اعتماد در برابر بی‌اعتمادی در کودک است. اعتماد و دلبستگی کودک در وهله اول به مادر است، بنابراین، اگر کودک در این مرحله از رشد خود با عدم مراقبت صحیح و توجه ناکافی رو به رو شود، از دلبستگی ایمنی در آینده برخوردار نخواهد بود. اختصاص وقت به کودک و مشاهده لحظات شیرین رشد او، برای زوج بسیار لذت بخش خواهد بود. در این مقطع از زمان، پدر نیز باید همراه و همگام مادر باشد و او را از حمایتهای عاطفی و روانی خود بهره مند سازد(خدابخشی کولایی، ۱۳۸۸. )

۳) سوم اینکه، زوج‌ها نباید رابطه زناشویی خود را فراموش کنند و باید به اندازه فرزندپروری به آن توجه کنند. بسیاری از زوج‌ها پس از به دنیا آمدن کودکشان، رابطه زناشویی خود را فدای اختصاص وقت بیشتر به فرزندشان می‌کنند، به ویژه، زوج‌های شاغل چون با کمبود وقت نیز مواجه‌اند، کمتر به نیازهای زوجی خود توجه نشان می‌دهند.

۴) چهارم اینکه، سبک‌ها و انتظارات فرزندپروری خود را با همسرشان در میان بگذارند. بهتر است که زوج‌ها بر سر شیوه‌های فرزند پروری با هم به توافق برسند و همانند یک تیم کارآمد عمل کنند.

۵) پنجم، زوج‌ها باید در تمای جنبه‌های فرزندپروری همانند، آموزش، شیوه‌های تربیتی، تغذیه و ارتباطات اجتماعی، از یکدیگر حمایت کنند.

۶) و ششم اینکه، بهتر است که زوج‌ها به فرزندپروری به مثابه یک کار گروهی بنگرند که برای رسیدن به اهداف مشترکشان با هم همراه و همگام عمل می‌کنند.

از آنجایی که زوج‌های شاغل از وضعیت اقتصادی خوبی بهره‌مند هستند و پژوهش‌ها نشان می‌دهند که وضعیت اقتصادی مناسب با کیفیت زندگی زناشویی ارتباط مستقیم و مثبتی دارد، به نظر می‌رسد که زوج‌ها با مدیریت زمان و توجه به تمامی نیازهای زندگی زناشویی و فرزندان‌شان می‌توانند زندگی بدون دغدغه‌ای را نسبت زوج‌های دیگر تجربه کنند.

دکتر آناهیتا خدابخشی کولایی

استادیار گروه مشاوره خانواده

دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی

منابع:

- خدابخشی کولایی، آناهیتا. (۱۳۸۸) طرح‌ها و الگوهای خانواده درمانی و آموزش والدین: راهنمای عملی جهت حل مشکلات رفتاری در کودکان و نوجوانان. انتشارات جنگل، چاپ اول.

- خدابخشی کولایی، آناهیتا. (۱۳۸۲) آموزش مهارت‌های شغل‌یابی جهت حل مشکلات شغلی زنان. فصنامه پیام مشاور. سال پنجم، شماره ۸ و ۹، بهار ۱۳۸۲.

- نظری، علی محمد. (۱۳۸۸) مبانی زوج درمانی و خانواده درمانی. نشر علم. چاپ دوم.

- نوابی نژاد، شکوه. (۱۳۷۹) خانواده درمانی: تضمین درمان کارآمد. انشارات اولیا و مربیان. چاپ اول.