چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

پیامبر توحید و وحدت


پیامبر توحید و وحدت

اگر به تصویری که خداوند در قرآن از پیامبران خویش ارایه می دهد دقت شود به خوبی روشن می شود که با وجود بیش از هزاران پیامبر تنها به سرگذشت شماری کم تر از سی تن اشاره شده که از این تعداد نیز تنها به زندگی چند تن فراتر از اسم بسنده می شود که آن نیز به شکل گزینشی از قطعات برجسته زندگی ایشان است

اگر به تصویری که خداوند در قرآن از پیامبران خویش ارایه می دهد دقت شود به خوبی روشن می شود که با وجود بیش از هزاران پیامبر تنها به سرگذشت شماری کم تر از سی تن اشاره شده که از این تعداد نیز تنها به زندگی چند تن فراتر از اسم بسنده می شود که آن نیز به شکل گزینشی از قطعات برجسته زندگی ایشان است.

این درحالی است که هدف از ارایه گزارش زندگی پیامبران، افزون بر پندگیری، سرمشق قرار دادن آنان در زندگی برای دست یابی به کمالات است. این بدان معنا است که این قطعات گزینش شده سرشار از همه امور و اطلاعاتی است که انسان می تواند با بهره گیری از آن ها به اهداف متعالی و کمالی خویش دست یابد.

گزارش قرآن از زندگی پیامبر اکرم(ص) به گونه ای است که آدمی به این باور برسد که حضرتش هرچند از نوع بشر است ولی زندگی اش به گونه ای منحصر به فرد است. این بدان معنا خواهد بود که برای پیامبر(ص) ماهیتی همانند مجرداتی چون جبرئیل فرض بدانیم که نوع منحصر به فرد می باشد. از این رو باید پذیرفت که زندگی پیامبر(ص) سرشار از امور انحصاری و رفتارهای خاص است که بیانگر توحید الهی و وحدت وجودی نیز می باشد.

به سخن دیگر، می توان گفت که پیامبر اکرم(ص) نه تنها منادی توحید و وحدت، بلکه خود مصداقی از آن است. این مطلبی است که نویسنده می کوشد تا بر پایه آیات و روایات، نمایی از آن را به خوانندگان ارایه دهد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

● پیامبر(ص) مصداق کمال اسمایی

بی گمان اگر خداوند حضرت آدم(ع) را قابل آن دانسته که همه اسمای حسنای خویش را در سرشت وی به ودیعت گذارد و او را بدان فضیلت و کرامت در مقام خلافت خویش قرار دهد، حضرت پیامبر اکرم(ص) کسی است که تمام این نام های نیک و اسمای حسنای الهی را در حد کمالی آن ظهور و بروز داده است. از این رو در برخی از احادیث قدسی سخن از مقام پیامبر(ص) به گونه ای گفته شده که اگر وی آفریده نمی شد، هستی به وجود نمی آمد. داستان «لولاک لما خلقت الافلاک» داستان حقیقت وجودی و انحصاری پیامبر(ص) است؛ به این معنا که وجود کمالی پیامبر(ص) است که به هستی معنا و مفهوم واقعی و حقیقی بخشیده است؛ زیرا هدف از آفرینش، ایجاد بستری مناسب برای بروز و ظهور اسمای مستتر الهی بوده که در یک فرد انحصاری به اوج می رسد. و لذا پیامبر(ص) به عنوان وجودی معرفی می شود که در «قاب قوسین او ادنی» (نجم آیه ۹) نشسته و به عنوان مظهر تام و اکمل الهی جلوه گری می کند.

در همه آثاری که از سوی دانشمندان و حکیمان نوشته و منتشر شده، درباره ویژگی های زمین و زمان آمده که وضعیت زمین در میان افلاک به گونه ای می باشد که قابلیت زیست بشر را یافته و انسان در بهترین و مطلوب ترین شرایط زیستی هستی به وجود آمده و زندگی خویش را آغاز نموده است. این مسئله درباره تولد پیامبر(ص) و زمان زیست وی نیز صدق می کند. از این رو حضرت استاد علامه کامل حسن زاده آملی همواره می فرمود که پیامبر(ص) در بهترین حالت زیستی و اعتدالی متولد شده و در بهترین زمان و مکان قرار گرفته است تا بتواند مظهریت کامل و اتم خویش را بنمایاند.

پیامبر(ص) چنان که از آیات و روایات بسیار به دست می آید، همان صادر نخستینی است که در دایره وجود منتهای هستی نیز می باشد. به این معنا که او مصداق «هوالاول و الاخر» می باشد. لذا هر وجودی از وی نشات می گیرد و درنهایت در مسیر بازگشت و رجعت از منتهای ربوبیت وی به الله باز می گردد تا مفهوم «انالله و اناالیه راجعون» تحقق حقی پیدا کند. آیاتی چون «الی ربک الرجعی» یا «الی ربک المنتهی» بدان معناست که ربوبیت طولی پیامبر(ص) به سبب آن که مصداق کامل ربوبیت می باشد از این قابلیت برخوردار است که همگی از دایره وجودی او به خداوندی بازگردند.

با توجه به این مظهریت اتم و اکمل پیامبر(ص) نسبت به خداوند است که وجود آن حضرت(ص) به عنوان هدف خلقت و آفرینش معرفی شده است؛ زیرا از همه هستی و آفرینش اگر یکی به این مقام دست یابد، آفرینش از عبث بودن بیرون می آید و ارزش این را دارد که برای چنین گوهر دردانه ای خداوند این فرآیند پیچیده و طولانی زمانی را طی کند تا به چنین مقصد و مقصودی دست یابد.

خداوند در جمال بی مثال پیامبر(ص) است که مظهریت اسمای کمالی خویش را به کمال و تمام می نگرد و بر این سازه آفرینش، می بالد و بر هستی افتخار می کند.

● پیامبر توحید

پیامبر اکرم (ص) به یک معنا پیامبر توحید است و خداوند در وجود آن حضرت است که توحید و یگانی وجود هستی را به اثبات می نشیند. به این معنا که وجود شگفت پیامبر(ص) این فرصت را برای همه خردمندان فراهم آورده تا با نگاهی به آن حضرت(ص)، توحید وجودی را به آسانی و کمال و تمام درک کنند.

پیامبر(ص) به عنوان مصداق اتم و اکمل خداوندی و مظهر آن، می بایست به گونه ای باشد که با نگاهی به وجود آن حضرت(ص) توحید به معنای کامل کلمه درک شود. آن حضرت(ص) همان گونه که در قول و عمل خویش منادی توحید بود، در وجود و ویژگی های انحصاری خویش نیز اثبات کننده توحید بوده است.

وجود نوری آن حضرت به گونه ای است که مصداق «هوالاول و الاخر و الظاهر و الباطن» می باشد. توحید ذات و صفات و فعل را می توان در آنحضرت جست و جو کرد و به اثبات رساند، چنان که وحدت وجود هستی را می توان با نگاهی به حقیقت وجودی وی دریافت.

● پیامبر وحدت

آن حضرت(ص) هم چنین در مسیر توحید می کوشد تا همه مظاهر شرک را بردارد و حقیقت وحدت را در همه چیز آشکار سازد. همان گونه که از آیات و روایات برمی آید، هستی به دور از شرک است و هر گونه ای دوگانگی چیزی جز توهم و تدلیس ابلیس نیست.

همان گونه که وی صادر نخستین و اول مخلوق و موجود است و همه از ذات وی نشات گرفته اند، همه آموزه های هدایتی نیز از وی صادر شده است. از این رو در قرآن اسلام به عنوان یگانه دین توحیدی معرفی می شود تا معلوم گردد همه پیامبران، شاگردان مکتب توحید پیامبر (ص) هستند و آن حضرت (ص) چنان که خود کمال اتم دین اسلام را آشکار ساخت، دیگران را به آن خواند و همگان به گونه ای فرستاده و رسول رسالت پیامبر(ص) هستند و از وی ماموریت یافته اند. از این رو در آیات و روایات آمده است که همه پیامبران (ص) بر رسالت و حتی امامت امیرمومنان (ع) به عنوان باطن و نفس پیامبر(ص) تصدیق داشته اند؛ زیرا بی تصدیق رسالت نبی (ص) و امامت ولی (ع) گرفتار نوعی شرک می شدند و از دایره رسالت بیرون می رفتند.

پیامبر (ص) رسول ذات الهی است و همه پیامبران (ع) از سوی پیامبر(ص) ماموریت داشته اند تا رسالت ختمی مرتبت را به بشر برسانند. لذا هر دین دیگری جز دین اسلام از کسی پذیرفته نمی شود و انکار محمد(ص) مساوی با انکار اصل رسالت همه پیامبران (ع) است.

پیامبر (ص) هم از نظر وجودی، و هم ازنظر بینشی و نگرشی، مردم را به وحدت و توحید دعوت می کرد.

اگر دعوت انسان ها به توحید و بندگی خدا از اهداف بنیادین رسالت پیامبران است (آل عمران آیه ۷۹ و ابراهیم آیه ۱۰ و نحل آیات ۲ و ۳۶) بی گمان دعوت به وحدت و یکپارچگی در زیرسایه اسلام و دین توحید، مهم ترین عناصر هدف ایشان را تشکیل می داده است. از این رو خداوند در آیاتی چون ۲۱۳ و ۲۵۳سوره بقره و ۱۳ و ۱۴ سوره شورا، حل اختلاف مردم را از اهدف رسالت پیامبران بر می شمارد؛ زیرا از راه حل اختلاف میان مردم است که وحدت اجتماعی و هدف پدیدار می شود و امت شکل می گیرد و با شکل گیری امت است که جامعه در صراط مستقیم وحدت گام برمی دارد و در مسیر تعالی و تکامل حرکت کرده و با تقرب جویی به خدا از راه تحقق بخشی و ظهوریابی اسمای کمال در ذات وجامعه، انسان به خلافت ربوبی دست می یابد و اهداف آفرینش، صورت تحقق به خود می گیرد.

درحقیقت دعوت به وحدت که از سوی پیامبران (ع) انجام می پذیرد بازتابی از دعوت به توحید و صراط مستقیم الهی است که در آیاتی چون ۲۱۳ سوره بقره و نیز ۴۳ سوره اعراف و ۷ سوره رعد و آیات دیگر تبیین شده است.

استمرار و پیوستگی رسالت در میان امت (مومنون آیات ۴۴ و ۴۵ و نیز بقره آیه ۸۷ و مائده آیات ۱۲و ۳۲ و ۷۰) بیانگر این معناست که دعوت به توحید و وحدت امری دایمی و همیشگی است وانسان ها به سبب گرفتاری در دنیای اسباب و مظاهر، نیازمند آن هستند تا همواره کسی آنان را از کثرت مظاهر و اسباب به وحدت حقیقت ببرد.

از آن جایی که خاستگاه رسالت پیامبران را می بایست در ربوبیت الهی جست (نساء آیه ۱۷۰ و اعراف آیات ۴۳ و ۵۳ و آیات دیگر) می توان گفت که همین ربوبیت و پروردگاری الهی که می کوشد تا مردم به سوی وحدت سوق داده شوند و از دام اختلافات و دودستگی ها رهایی یابند تا در شرایط مناسب بتوانند در مسیر کمال گام بردارند و به مقام خلافت الهی برسند.

● پیامبر اتحاد

پیامبر اکرم (ص) همان گونه که پیامبر وحدت و توحید بوده و می کوشید تا مردم را درمسیر کمالی به توحید و وحدت برساند، هم چنین تلاش می کرد تا در صورت عدم امکان وحدت و توحید، ایشان را به اتحادی برساند که بخشی از نیازهای وحدت را برآورده سازد.

به یک معنا اگر این امر شدنی بو دکه همه مردم به سوی توحید و وحدت کشیده شوند، بسیار کار مهم و اساسی انجام گرفته بود؛ ولی از آن جایی که در هر جامعه ای افرادی هستند که به عللی چون سلیقه ها و تفاوت های فرهنگی و جزیی، ساز مخالف می نوازند، بنابراین می بایست تلاش شود تا دست کم نوعی از اتحاد و همگرایی در میان افراد جامعه پدید آید تا ستون های استوار جامعه سست و شکننده نشود.

● تفاوت اتحاد و وحدت

اتحاد به معنای گرد آمدن درمحور شباهت ها درعین پذیرش تفاوت هاست. به سخن دیگر اگر در وحدت، همه تفاوت های موثر، درحد امکان، به کناری می رود و نوعی انسجام و همدلی درماهیت افراد، بینش ها، رفتارها و کردارهای آنان پدید می آید، ولی در اتحاد با حفظ برخی از تفاوت ها، تلاش بر آن است که نوعی همگرایی و وحدت هدف و رویه در میان افراد ایجاد شود.

در اتحاد تفاوت ها و اختلافات به کناری نمی رود بلکه کوشش می شود تا تفاوت ها و اختلافات نتواند در مسیرکلی ، تاثیرات سوء به جا گذارد؛ زیرا در هر جامعه ای عناصری وجود دارد که می تواند به عنوان استوانه های همدلی و همراهی مورد استفاده قرار گیرد و زمینه دست یابی آسان تر و کم هزینه تر به اهداف جامعه را فراهم آورد.

این عناصر که موجبات اتحاد میان افراد جامعه را فراهم می آورد همان چیزی است که قرآن از آن به حبل الله در میان امت اسلام یاد می کند.

اگرامت اسلامی دچار اختلافاتی در برخی از مسائل می باشند، درکنار آن از عناصر اصلی وحدت که همان اندیشه های توحیدی و اسباب و ابزارهای آن چون قرآن، پیامبر (ع) و اهل بیت(ع) می باشد، برخوردارند.

بنابراین می توان با حفظ تفاوت های فرهنگی و یا بینشی و نگرشی در برخی از حوزه ها، با تمسک به عناصر وحدت بخشی چون قرآن و پیامبر(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) که حب و دوستی ایشان، از سوی خداوند فرض و محبت و ولایت آنان واجب شده است به اتحاد دست یافت.

پیامبر (ص) نه تنها می تواند به عنوان محور اتحاد امت اسلامی با تمام تفاوت های ریز و درشت آن باشد بلکه می تواند به عنوان محور اتحاد اهل توحید نیز مطرح شود؛ زیرا عناصری وحدتی میان همه این مذاهب و شرایع وجود دارد که از جمله آن ها پرستش خدای یگانه و باور به توحید و ایجاد عدالت به عنوان هدف پیامبران (ع) می باشد.

خداوند در آیه ۶۴ سوره آل عمران در این باره می فرماید: بگو ای اهل کتاب بیایید در عمل به حول محوری که میان ما و شما یکسان و مشترک است گرد آییم وآن این که جز خدای یکتا را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم و برخی از ما برخی دیگر را به جای خدا، صاحب اختیار و پروردگار خود نگیرد.

خداوند در آیه ۹۲ سوره انبیا و نیز ۱۳ تا ۱۵ سوره شورا از عواملی که موجبات اتحاد میان شرایع مختلف را فراهم می آورد سخن می گوید. در حقیقت در همه جوامع می توان عناصری را یافت که به عنوان عامل وحدت می توانند میان ایشان اتحاد را پدید آورند.

این در حالی است که در میان امت اسلام عوامل وحدت آفرین و محوری بیش از آن است که به شمارش آید؛ از این رو می توان گفت که عوامل اتحاد نیز فراوان است و تنها با توجه به اهتمام به این عناصر است که می توان امید داشت که جامعه به اتحاد برسد و امت اسلام به عنوان امت یگانه در برابر دشمن اسلام قد علم کند.

عناصر وحدت بخشی چون پیامبر(ص) می تواند این تشتت و اختلاف کنونی را برطرف کند؛ زیرا پیامبر(ص) مردم را به توحید و اسلام و نیز اطاعت از آموزه های قرآنی و سنت معتبر نبوی دعوت می کرد و در ادامه نیز بر ولایت اهل بیت(ع) و دوستی ایشان تاکید می نمود. این عوامل و محورهای اتحاد بلکه وحدت است که امت اسلام می تواند در محور آن گرد آید. این ها از اموری نیست که کسی درباره آن اختلاف داشته باشد بلکه همگان آنها را می پذیرند و بدان باور دارند. بر این اساس می توان در محور پیامبر(ص) نه تنها اتحاد بلکه وحدت کلمه ایجاد کرد و به اهداف انسانی و اسلامی دست یافت.

● وجود بی مثال و مثیل

بی گمان با توجه به مطالب پیش گفته و بسیاری دیگر که در این مقاله ناگفته مانده است می توان دریافت که وجود بی مثال و مثیل پیامبر(ص) این گوهر دردانه هستی، کسی است که نمی توان برای وی دومی نشان داد. به ویژه آن که باطن و نفس وی کسی چون امیر مؤمنان علی(ع) است که خداوند درباره آن حضرت(ع) بسیار گفته است.

از روایات بسیار این معنا به دست می آید که پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد(ص)، اولین «صادر» و نخستین «وافد» است؛ یعنی ایشان، اولین فیضی است که از خداوند سبحان نشأت گرفته است. آن حضرت خود در این باره می فرماید: «اول ما خلق الله نوری؛ اولین چیزی که خداوند خلق فرمود «نور» من بود.» (بحارالانوار، مجلسی، ج ۱۵، ص ۲۴).

هم چنین ایشان، اولین کسی است که به لقاء الله، بار می یابد. خود پیامبر(ص) در این باره نیز می فرماید: «انا اول وافد علی ربی؛ (اصول کافی، کلینی، ج ۲، ص ۶۰۰، ح ۴، نشر دارالاضوا، بیروت.) خداوند در عین این که خود را نور آسمان ها و زمین می خواند «الله نور السموات و الارض (نور، آیه ۳۵))، پیامبرش را هم، سراج منیر معرفی می کند: «یا ایها النبی انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا و داعیا الی الله باذنه و سراجا منیرا؛ ای پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت دهنده و انذارکننده. و تو را دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او قرار دادیم و چراغی روشنی بخش.» (احزاب، آیات ۴۵ و ۴۶)

چنان که گفته شد نور پیامبر(ص)، قبل از آفرینش آدم (ع) خلق شده و آن حضرت خود درباره وجود نوری خویش می فرماید: «من و علی نوری بودیم نزد خداوند، چهارهزار سال قبل از آفرینش آدم - و طبق برخی روایات چهارده هزار سال؛ (الامام علی، احمد رحمانی همدانی، ترجمه حسین استاد ولی، ص ۹۴، نشر منیر.) در روایتی دیگر آن حضرت(ص) می فرماید:

در زمانی که خداوند، آدم(ع) را آفرید، این نور را در صلب او نهاد و آن را پیوسته از صلبی به صلبی انتقال داد، تا آن را در صلب عبدالمطلب نهاد؛ سپس آن را از صلب وی بیرون آورد و دو قسمت ساخت؛ بخشی از آن را در صلب عبدالله، پدر من قرار داد و قسمت دیگر آن را در صلب ابوطلب، پدر علی نهاد؛ نتیجه آن که علی از من است و من از علی هستم، گوشت او گوشت من و خون او خون من است، هر کس او را دوست داشته باشد، مرا دوست داشته است، و هر کس او را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است.» (خصال، شیخ صدوق؛ ترجمه مدرس گیلانی، ص ۲۷۱، نشر جاویدان)

آن چه از ظاهر روایات مذکور به دست می آید، این است که «وجود نوری» پیامبر(ص)، چهارهزار سال و یا چهارده هزار سال قبل از خلقت آدم(ع) آفریده شده است؛ و چون «تقدم» را در قالب «سال» بیان نموده است، منظور تقدم زمانی می باشد.

این ها تنها گزیده ای از روایاتی است که در ارتباط با وجود بی بدیل آن حضرت وارد شده است. وجودی که مظهر توحید و وحدت و محور اتحاد انسان و انسانیت است.

حسین شهیدی