شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
یک گام به پیش, دو گام به پس
با معرفی گزینههای پیشنهادی رئیسجمهور برای جانشینی سه وزیر کنار گذاشته شده دولت نهم، به نظر میرسد دکتر احمدینژاد، عملا تجدید نظرهایی اساسی در معیارهای انتصابات خود کرده است و این حاکی از آن است که وی از تشکیل دولت آرمانی وعده داده شده در ابتای کار مأیوس گردیده است. هر چند هر سه این وزرا از مجلس هشتم رأی اعتماد گرفتند و بسیاری از هواداران دولت این پدیده را پیروزی بزرگی ارزیابی میکنند، اما نگاهی به سوابق وزرای مذکور و همچنین رویکرد انتقادی برخی نمایندگان حامی دولت، نتیجهگیری متفاوتی را به ارمغان خواهد آورد.
حذف ۹ وزیر و به همین ترتیب، چند عضو دیگر هیأت دولت در کمتر از سه سال، اقدامی بیسابقه و جسورانه بود که انتظار میرفت دستکم به یکدستسازی کابینه و نزدیکتر کردن آن به ترکیب ایدهآل رئیسجهور منجر شود اما نتایج به دست آمده، حکایتی دیگر را بازگو میکند.
دکتر احمدینژاد که در گام نخست تشکیل کابینه، برای بهکارگیری عناصر مورد نظر خود در چهار وزارتخانه نفت، تعاون، رفاه و آموزشوپرورش، با ناکامی روبهرو شد، به رغم همه تلاشها، تنها توانست در یکی از این چهار پست به هدف برسد و علاوه بر آنکه در سه وزارتخانه نفت، تعاون و رفاه چهرههای ایدهآل رئیسجمهور نتوانستند عهدهدار مسئولیت شوند، پس از مدتی نارضایتی از دو وزارتخانه کشور و اقتصاد نیز به آن افزوده شد.
علاوه بر آنکه در پستهایی نظیر بانک مرکزی و معاونت حقوقی و پارلمانی نیز گفتمان دولت نهم، عملا جای خود را به رویه گذشته داده و حتی این شرایط به جایی رسیده است که گزینه اصلی مورد نظر رئیسجمهور برای وزارت کشور که از قضا وزیر پیشنهادی ناکام برای وزارت رفاه نیز بود، در آخرین ساعات، جای خود را به معاون شناخته شده رئیس سابق سازمان صداوسیما میدهد. همچنین در وزارت اقتصاد یکی از مدیران میانی دولتهای سازندگی و اصلاحات جانشین فردی میشود که به رغم سوابق همکاری سیاسی طولانی با دکتر احمدینژاد، وادار به استعفا شده است.
نتیجه این اقدامات آن میشود که حتی نمایندگان و رسانههای مکتوب و اینترنتی حامی دولت نیز تغییرات را قهقرایی ارزیابی کرده و در مقابل، منتقدان و مخالفان دولت، روند موجود را به منزله پذیرش عقبنشینی دیگر دولت نهم از شعارهای خود قلمداد میکنند.
اما به راستی، چرا چنین وضعیتی گریبانگیر دولت نهم شده است؟ آیا آرایش طراحیشده برای کابینه، فراتر از ظرفیت تحمل ساختار مدیریتی کشور بوده یا دکتر احمدینژاد در میانه راه، به تجدیدنظر در سلیقه تصمیمگیری و انتخاب مدیران پرداخته است؟!
انتخاب افرادی چون محمدرضا رحیمی و علی کردان که از همکاران نزدیک دولت کارگزاران به شمار میروند، برای دولتی که یکی از ویژگیهای جدی آن در افکار عمومی، نفی و نقد دولتهای قبل به ویژه رئیسجمهور اسبق است، به چه معناست؟
حذف چهرههایی چون فرهاد رهبر، داود دانش جعفری و مصطفی پورمحمدی که نه تنها از ارکان اولیه دولت نهم به شمار میرفتند، بلکه در انتخاب دیگر اعضای کابینه و تعیین برنامهها و مسیر حرکت اولیه دولت نقشآفرینی میکردند و جایگزینی آنان با چهرههایی ناشناخته و فاقد سوابق همراهی با دولت نهم چه مفهومی دارد؟
یکی از پاسخهایی که به این پرسشها داده شده، بر ناگزیر بودن تغییرات مذکور به دلیل عدم استفاده از شیوه نقدهای درونگفتمانی دلالت دارد.
ویژگی مشترک همه اعضای برکنارشده دولت نهم، مخالفت و انتقاد از تصمیمات رئیس دولت در یک یا چند حوزه زیرمجموعه آنها بوده است و عدم پذیرش این انتقادها توسط دکتر احمدینژاد یا مطابق نبودن عملکرد وزیر مربوطه با انتظارات و سلیقه رئیسجمهور، منجر به خداحافظی این فرد که دارای توان بالاتر و در عین حال هماهنگی و همراهی کلی بیشتری با دولت نهم بوده از کابینه شده و پس از حذف وی، گزینه جایگزینی که بتواند رأی اعتماد لازم را برای پست مذکور به دست آورد، همراهی کمتری با دولت نهم خواهد داشت.
نمونه بارز این امر، وزرای پیشنهادی کشور و اقتصاد هستند که به رغم برکناری پورمحمدی و دانش جعفری با وجود همکاری و روابط گذشته آنها با دکتر احمدینژاد، رئیسجمهور زمینه لازم برای کسب رأی هاشمی و صمصامی، گزینههای ایدهآل خود در مجلس را نمیدید و به همین دلیل به معرفی چهرههایی رضایت داد که نسبت به وزرای برکنارشده، همراهی کمتری با دولت نهم دارند و جالب آنکه رئیسجمهور حتی برای این گزینهها از همه توان خود بهره گرفته و در اقدامی بیسابقه، در تریبون علنی مجلس از نقل دیدار خصوصی خود با رهبر انقلاب نیز به عنوان آخرین وسیله مایه میگذارد.
پاسخ دیگر به این پرسشها بر تطبیق تدریجی دولت نهم با شیوه متعارف اداره جناح اصولگرای کنونی و راست سابق دارد. شعارهای انتخاباتی دکتر احمدینژاد که به صورت تلویحی به نفی عملکرد جناح راست نیز پرداخت، به تدریج تعدیل میشود و رئیسجمهور گرایش به معرفی گزینههایی پیدا میکند که تأییدی بر روشهای عملی گذشتگان به شمار میرود.
البته مقصود آن نیست که گزینههای مطلوب رئیسجمهور صرفا کسانی هستند که به آرمانهای اولیه وی وفادار هستند، بلکه به نظر میرسد در جریان عمل، هماهنگی با رئیس دولت به مهمترین عامل تبدیل شده و حتی میتواند عدم وفاداری به شعارهای اولیه رئیسجمهور را بپوشاند. در اینجاست که برخی هواداران پروپاقرص احمدینژاد، چون حسینیان و علی مطهری نیز آرام نمیگیرند و از او اظهار یأس کرده و سرحلقه مخالفان گزینههای او را تشکیل میدهند.
یک پاسخ به چرایی تغییر دانشجعفری به حسینی و پورمحمدی به کردان نیز آن است که چهرههای سطح بالاتر توان مقابله احتمالی با برخی تصمیمات رئیس دولت را دارند، اما چهرههای رده بعدی، هر چند با رئیسجمهور همنظر نباشند، اما یارای مقاومت در موارد اختلاف نظر را ندارند.
هرچند میتوان پاسخهای دیگری نیز به چرایی تغییر تدریجی ترکیب کابینه و فاصله گرفتن آن با ایدهآلهای دکتر احمدینژاد داد، اما به هر حال، نتیجه یکی است و معرفی این سه وزیر به مجلس را میتوان خداحافظی رئیسجمهور با رویای دولت وعده داده شده وی دانست.
سید احمد مظلومی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست