پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
تساوی زن و مرد در حق آموزش و فرهنگ
از منظر اسلامی، انسان دارای كرامت ذاتیِ الهی است. احترام به كرامتِ انسانیِ انسانها نخستین اصلی بود كه شعلههای هدایت و ایمان را در دلهای آحاد مردم برافروخت و سبب گردید انسانها، اعم از زن و مرد، فوج فوج به دامان پر مهر اسلام، پناه آورند.
این نگاه، هرگز جنس یا گروهی را استثنا نمیكرد، بلكه همه آحاد انسانی، اعم از سیاه و سفید، زن و مرد، عرب و عجم را در نزد پروردگار برابر میدانست و هیچ اختلافی جز در پرتو پروای الهی و نزدیكی به آسمان معنا نمیشد. هرچند برخی در تفسیر این برابری، راه مغالطه را پیمودند و این تصور را القا نمودند كه انسانها همچنان كه ذات و ماهیت بشری واحدی دارند، حقوق و تكالیفشان نیز ـ هرچند امور مربوط به فیزیكشان باشد ـ كاملاً مساوی و برابر است!
بطلان این قول آنچنان روشن است كه نیازی به اثبات و برهان نیست، زیرا آنجا كه بحث از برابری میشود، امور مربوط به ذات و طبیعت واحد بشری مراد است، نه مسائل عارض بر جسم و جنس.
نویسنده در این مقاله كوشیده است تا با استناد به شواهد قرآنی، روایی و تاریخی، نگاه اسلام را به برابری زن و مرد در آموزش و فرهنگ اثبات كند و با دید منفی و غیر انسانی ِ برخی دیگر از نظامها در طول تاریخ، نسبت به زن مقایسه نماید، تا معلوم شود آنچه كه بعداً در خصوص ركود زنان مسلمان در آموزش و فرهنگ رخ داده، چیزی جز انحراف ایشان از محور دین نبوده است و اگر اخیراً نیز دادِ دفاع از آموزش و فرهنگ زنان در برخی از محافل حقوق زنان سرداده میشود، چیز جدید نیست، بلكه صرفاً تلاشی در جهت نزدیك شدن به برخی از خواستههای اسلام است.
● مقدمه:
از منظر اسلام، زن و مرد، در ذات و طبیعت بشری مساویند؛ به این معنا كه هیچ یك را بر دیگری از حیث عناصر سازنده ماهیت انسانی و خلقت بشری، رجحانی نیست؛ بلكه هر آنچه كه موجب برتری هر مرد یا زنی بر دیگری میشود، اموری خارج از ماهیت و حقیقت مشترك میان آن دو است؛ اموری كه آن را باید در توانمندی، علم، اخلاق و غیره جستوجو كرد.
● احترام به ارزشهای انسانی و كرامتِ انسانیِ انسانها
اسلام معتقد به برابری ارزشهای انسانی در عالیترین چهره آن در میان همه انسانهاست. توجه اسلام به این امر تا حدی است كه آن را یكی از عقاید اساسی تمام مسلمانان قرار داده است و وجه تمایز ایشان را نه در ماهیت انسانی، بلكه در بروز شایستگیها و سطوح مختلف رفتارها و كردارها و تمام چیزهایی میداند كه برای پروردگار، خویشتن، جامعه انسانی و انسانیت، به منصه ظهور میرسانند. از این رو در قرآن كریم آمده است:
«یا أیَّها الناس انّا خلقناكم من ذكر و انثی و جعلنا كم شعوباً و قبائل لتعارفوا إنَّ اكرمكم عنداللَّه اتقاكم إن اللَّه علیم خبیر؛[۱] حجرات(۴۹) آیه ۱۳ هان ای مردم! همانا ما شما را از یك مرد و یك زن آفریدهایم و شما را به هیئت اقوام و قبایلی در آوردهایم تا با یكدیگر انس و آشنایی یابید. بیگمان گرامیترین شما در نزد خداوند پرهیزگارترین شماست. همانا خداوند دانای آگاه است.»
مفهوم این آیه آن است كه شما همگی از یك پدر و مادر خلق شدهاید، بنابراین هیچ كدامتان از حیث تیره و نژاد، بر دیگری برتری ندارید. اگر پروردگار، شما را به هیئت اقوام و قبایلی در آورده است برای رجحان بخشی قومی بر قوم دیگر یا قبیلهای بر قبیله دیگر نبوده، بلكه فقط به سبب انس و آشنایی و شناسایی و نامگذاری یك یگر بوده است، چرا كه شأن افراد و اشخاص در جامعه انسانی، ایجاب میكند كه با نامهایمختلف از هم شناخته شوند.
تفاضل میان انسانها از دید پروردگار متعال، بر اساس كردارها و محافظت از حدود دینشان است، لذا گرامیترین انسانها را با تقواترین شان معرفی میكند.
همچنین در آیه دیگری آمده است:
«و لقد كرَّمنا بنی آدم و حملنا هم فی البّر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضَّلناهم علی كثیر ممَّن خلقنا تفضیلاً؛[۲] اسراء(۱۷) آیه ۷۰ و به راستی كه فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشكی و دریا [بر مركب مراد] روانه داشتیم. و به ایشان از پاكیزهها روزی دادیم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدهایم ـ چنانكه باید و شاید ـ برتری بخشیدیم.»
خداوند متعال همه فرزندان آدم را كرامتِ انسانی بخشید و ایشان را بر بسیاری از آفریدگان خویش برتری داد و این برتری را به جنس مردان یا زنان اختصاص نداد، چرا كه هر دو در نظر او، ماهیت انسانی واحدی دارند كه در مقوّمات انسانیت، هیچیك را بر دیگری رجحانی نیست. از این رو خداوند در آیهای دیگر میفرماید:
«یا ایَّها الناس اتَّقوا ربّكم الذی خلقكم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بثَّ منهما رجلاً كثیراً و نساءً؛[۳] نساء(۴) آیه ۱ ای مردم! از پروردگارتان پروا كنید، همو كه شما را از یك تنِ یگانه بیافرید و همسر او را هم از او پدید آورد و از آن دو، مردان و زنان بسیاری پراكند»؛یعنی زن و مرد هر دو از یك عنصر آفریده شدهاند و هر دو جنس از اصل واحدی سرچشمه میگیرند و بسیاری نیز از آنان بهوجود میآیند.
در جای دیگر میفرماید:
«فاستجاب لهم ربُّهم أنی لا اُضیع عمل عامل منكم من ذكر أو اُنثی بعضكم من بعض؛[۴] آل عمران (۳) آیه ۱۹۵ آنگاه پروردگارشان دعای آنان را اجابت كرد كه من عمل هیچ صاحب عملی را از شما، چه مرد باشد و چه زن ـ كه همه همانند یكدیگرید ـ ضایع [و بیپاداش] نمیگذارم.»
● تساوی زن و مرد در حق آموزش و فرهنگ
الف) نگاه اسلام:
عالیترین و كاملترین جلوه این مساوات، در اسلام تجلی یافته است. اسلام هر واحد انسانی را در حدود توانمندیها و استعدادها و امكانات، برخوردار از حقّ آموزش و فرهنگ میداند. تأكید بر استیفای این حق تا حدّی است كه در مواردی كه پای یادگیری واجباتِ دینی و یا حتّی پارهای نیازمندیهای دنیوی به میان میآید، این «حقّ»، به «تكلیف» بدل میشود. از این رو پیامبر (ص) فرمودهاند: «تعلّم العلم فریضه علی كل مسلم؛ فراگیری علم بر هر مسلمانی[۵] برخی در فهم و ترجمه این روایات، دقت كافی و وافی مبذول نمیكنند، لذا در گفتهها و نوشتههای خود، علم آموزی را ویژه مردانِ مسلمان میدانند. برخی دیگر برای اثبات مدعای علم آموزی برای زنان، به دنبال روایاتی میگردند كه در آن بر كلمه «مسلمه » نیز تصریح شده باشد؛ در حالی كه «مسلم»، صفت هر «فرد انسانی» است و هیچ ربطی به مذكر یا مؤنث بودن او ندارد.(مترجم) واجب است.»
پروردگار متعال نیز با تأكید بر مقام علم و عالم میفرماید:
«هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون؛[۶] زمر(۳۹) آیه ۹ آیا كسانی كه میدانند با كسانی كه نمیدانند، برابرند؟» و نیز میفرماید: «انَّما یخشی اللَّه من عباده العلماء؛[۷] فاطر(۳۵) آیه ۲۸ از میان بندگان خداوند، فقط دانشوران از او خوف و خشیت دارند.»
نخستین آیاتی كه بر پیامبر اكرم(ص) نازل شد، حاوی كلماتی در بزرگداشتِ علم و گرامی داشت آن بهعنوان یكی از بزرگترین و نخستین نعمتهای الهی بر انسان بود.
«إقرء و ربّك الأكرم * الذی علَّم بالقلم * علَّم الانسان ما لم یعلم؛[۸] علق(۹۶) آیات ۵ ـ ۳ بخوان و پروردگار تو بس گرامی است. همان كه با قلم [و كتابت] انسان را آموزش داد. به انسان چیزی را كه نمیدانست، آموخت.»
هر چند اسلام تأكید خاصی بر یادگیری علوم اسلامی و مسائل مرتبط با آن دارد، ولی به آموزش سایر انواع علوم و فنون نیز، تشویق نموده است. از این رو در رأس رشتههای مختلف علمی و هنری، جمع كثیری از علمای اسلامی قرار دارند و هیچ شاخهای از رشتههای مختلف علمی نیست جز آنكه به زیور كتابهای ارزشمند دانشمندان اسلام، زینت یافته است. امروزه بسیاری از این كتابها، هنوز هم از مهمترین منابعِ مرجع به شمار میروند.
از این رو اسلام، زن و مرد را در حقّ آموزش و فرهنگ، مساوی میداند و برای زن در این زمینه همان حقّی را قائل است كه برای مرد. بنابراین او میتواند به میزان خواست و توانمندیهایش در جهت كسب علم و ادب و فرهنگ، پیش رو دو حتی این فراگیری در اموری كه مربوط به دین و حُسن انجام وظایف دنیوی است، بر وی واجب میباشد.
اسلام، برای حقّ آموزش و فرهنگ، حتی میان زنِ آزاد و كنیز نیز فرقی قائل نیست. تا جایی كه میبینیم پیامبر اكرم(ص) در مورد آموزش و تعلیم كنیزان، تأكید ویژهای داشتهاند؛ چنانكه در روایتی در صحیح بخاری[۹] بخاری، محمد بن اسماعیل جعفی(۱۹۴ ـ ۲۵۶ ه.ق)، محدث و فقیه مشهور اهل سنت، در بخارا متولد شد و در سمرقند در گذشت. كتاب معروف وی «الجامع الصحیح» است كه ابن حجر عقلانی، قسطلانی و ابو زید آن را شرح كردهاند.(مترجم) از «ابی برده» نقل شده است كه پیامبر(ص) فرمودند: «أیما رجل كانت عنده ولیده (ای جاریه ) فعلَّمها فأحسن تعلیمها و أدبها فأحسن تأدیبها، ثمَّ اعتقها و تزوجها فله أجران؛ هر مرد [مسلمانی ]كه كنیزی در اختیار داشته باشد و او را به خوبی آموزش دهد و ادب نماید، سپس آزادش كند و با او ازدواج نماید، از دو پاداش برخوردار خواهد بود.»
شواهد تاریخی و روایی بسیاری در دست است كه نشان میدهد زنان عرب از آغاز دوران تمدن اسلامی از فضای خوبی برای فراگیری علوم مواجه بودهاند و لذا در رشتههای مختلف همانند: علوم قرآن، حدیث، فقه، لغت و بسیاری دیگر از معارف و دانشها، درخشیدند و حتی بسیاری از شخصیتهای مرد و زن در محضر ایشان آموزش دیدند.
«ابن خلكان»[۱۰] ابن خلكان، احمد البرمكی(۱۲۱۱ ـ ۱۲۸۲ ه.ق) مورخ مشهور، در اربیل متولد شد و در حلب، دمشق و قاهره تحصیل كرد. دائره المعارفِ مشهور تاریخی او، «وفیات الاعیان و أنباء ابناء الزمان» نام دارد.(مترجم) نقل كرده است كه «سیده نفیسه»،[۱۱] سیده نفیسه(۱۴۵ ـ ۲۰۸ ه.ق). وی در مكه زاده شد و در قاهره وفات یافت. با اسحاق بن جعفر الصادق ازدواج كرد كه ثمره ازدواجشان، قاسم و امكلثوم بود دختر حسن انور، فرزند «زید الابلج»، فرزند حسن بن علی بن ابی طالب(ع) بانویی صاحب نام و مقام در مصر بود و جلسه درسی و علمی باشكوهی داشت كه امام شافعی نیز در مجلس او شركت میجست و از او حدیث میآموخت.
«ابو حیّان»[۱۲] ابوحیّان توحیدی، علی بن محمد(فوت ۴۰۰ ه.ق) حكیم و دانشمند شافعی، در شیراز یا نیشابور متولد شد و در بغداد و ری زیست. از وی كتابهای بسیاری از جمله: «الحج العقلی اذاضاق الفضاء عن الحج الشرعی»، «الصداقه و الصدیق»، «المقابسات»، «البصائر و الذخائر» و غیره به جای مانده است.(مترجم) نیز از میان اساتید خود، به نام سه زن اشاره كرده است: مونسه ایوبیه، برادرزاده صلاح الدین ایوبی؛ شامیه تیمیه، و زینب، دختر عبداللطیف بغدادی، صاحب كتاب «الافاده و الاعتبار».
همچنین به گواهی تاریخ، زنان مسلمان ـ اعم از آزاد و كنیز ـ در طول عصرهای متمادی پیشتازان رشتههای مختلف علوم اعم از: قرآن، حدیث، فقه، ادبیات و بسیاری دیگر از معارف و فنون بودهاند.
«مقّری»[۱۳] مقّری، احمد بن محمد، ابو العباس التلمسانی(فوت ۱۰۴۱ ه.ق)، مورّخ، ادیب، متكلم و محدّث معروف، در تلمسان زاده شد و در مصر درگذشت. كتاب معروف «نفح الطیب فی غصن الاندلس الرطیب» از جمله كتابهای اوست.(مترجم) در كتاب معروف خود، «نفح الطیب» نام تعدادی از این زنان را ذكر نموده است. یكی از این زنان كه كنیز «ابن مطرف لغوی» بوده است، «عروضیه» نام درد. وی نحو و لغت را از ارباب خود آموخت و در ادبیات و به ویژه «عروض و قافیه» سرآمد شد. او حافظِ دو كتاب: «الكامل» نوشته «مبرّد»[۱۴] مبرّد، ابو العباس محمد(۷۲۶ ـ ۸۹۳ ه)، ادیب مشهور، شاگرد مازنی و سجستانی و پیرو مذهب بصری بود. كتاب «الكامل» از نوشتههای مهم اوست.(مترجم) و «امالی» نوشته «ابو علی قالی»[۱۵] قالی، ابو علی اسماعیل بن قاسم(۸۹۳ ـ ۹۶۷ ه)، ادیب معروف، در دیار بكر متولد شد، در بغداد زندگی كرد و سپس به اندلس هجرت نمود. «الامالی» و «كتاب البارع فی اللغه » از كتابهای معروف اوست.(مترجم)، و استاد عروض بسیاری از علمای ادبیات بود.
همچنین «ابن خلكان» در دائره المعارف[۱۶] وفیات الاعیان و أنباء ابناء الزمان» مشهور تاریخی خود از زنانِ اندیشمندِ فراوانی یاد كرده است كه یكی از آنان، «شهده الكاتبه» نام دارد. وی در ادبیات و خط، بنام بود و بسیاری از اندیشمندان از دانشآموختگان محضر درس اویند.
و نیز «ابن حزم»[۱۷] ابن حزم، علی بن احمد(۱۰۶۳ ـ ۹۹۴ ه.ق)، فقیه، شاعر، فیلسوف، مورّخ و متكلم اندلسی، در سال ۱۰۲۳(ه.ق) وزیر بود، ولی بعدها به عللی از كار سیاست كناره گرفت و به تألیف روی آورد. كتاب «طوق الحمامه» و «الفصل فی الملل و الاهواء و النحل» كه نخستین تارخ تطبیقی ادیان است، از جمله تألیفات اوست كه از علمای مشهور عصر خود و وزیرزاده و دارای مال و ثروت فراوان خانوادگی بود، در مورد زنان استاد خویش چنین مینگارد: «ربیت فی حجور هنّ، و نشأت بین ایدیهنَّ و هنَّ علَّمننی القرآن و رویننی كثیراً من الاشعار و رویننی علی الخطّ؛ من در دامان بانوان اساتید خود پرورش یافتم و درمحضر ایشان به رشد رسیدم. آنان به من قرآن آموختند و اشعار زیادی را به من تعلیم نمودند و خوشنویسی را به من آموزش دادند.»
عبدالواحد وافی
ترجمهی مهدی بهزادیان
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی معلمان رهبر انقلاب دولت سیزدهم مجلس بابک زنجانی شهید مطهری
آتش سوزی تهران پلیس قوه قضاییه پلیس راهور زلزله شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی سلامت سازمان هواشناسی دستگیری
قیمت طلا قیمت خودرو قیمت دلار بازار خودرو خودرو دلار بانک مرکزی ایران خودرو حقوق بازنشستگان سایپا کارگران تورم
سریال نمایشگاه کتاب جواد عزتی عفاف و حجاب تلویزیون فیلم سینمایی مسعود اسکویی سینما رضا عطاران سینمای ایران دفاع مقدس فیلم
مکزیک
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس نوار غزه چین انگلیس اوکراین ترکیه نتانیاهو یمن
استقلال پرسپولیس فوتبال سپاهان علی خطیر تراکتور لیگ برتر ایران لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید باشگاه استقلال بایرن مونیخ لیگ برتر
هوش مصنوعی هواپیما تلفن همراه اپل اینستاگرام گوگل همراه اول واکسن تبلیغات ناسا عیسی زارع پور
کبد چرب فشار خون بیمه کاهش وزن بیماری قلبی دیابت مسمومیت داروخانه