دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
زندگی پایدار در حرکت روی خط تعادل
هوا سرد است، به بیرون نگاهی میاندازد و از منزل خارج میشود. شدت بارش برف آنچنان است که چند متر جلوتر از خود را به سختی میبیند. هنگام رانندگی مدام نگران از دست دادن زمان است. ترافیک صبحگاهی با بارش برف دو چندان شده و انگار تمام شدنی نیست. پشت فرمان خودرو از بخت بد خود گلایه و بر ترافیک شهری بد و بیراه میگوید. ساعت از هشت و نیم گذشته و هنوز در ترافیک گیر کرده است، دیگر امیدی برای به موقع رسیدن ندارد. از همین حالا میتواند نتیجه دیر رسیدن به اداره و سرزنشهای رئیساش را پیشبینی کند. هنگام وارد شدن به محل کار به دنبال بهانهای میگردد تا تأخیرش را توجیه کند. به محض ورود، ناگهان رئیس را مقابل خود میبیند. بر خلاف انتظار رئیساش به خوبی و گرمی با او صحبت میکند. از برخورد او تعجب کرده و تازه متوجه میشود رئیس و دیگر همکاراناش هم امروز دیر به محل کار رسیدهاند و به همین خاطر جلسه امروز برگزار نشده است. از اینکه تا این حد به خودش سخت گرفته و تمام مدت ناراحت و نگران بوده است، خود را سرزنش میکند.
از پنجره نگاهی به بیرون میاندازد، بارش برف تمام شده است. بچههایی را میبیند که با شادی مشغول برف بازی هستند حتی بزرگترها نیز کودکان را همراهی میکنند. به خاطر میآورد همیشه بارش برف را دوست داشته اما افسوس که خود را از دیدن آن محروم کرده است.
مهارت چگونه زندگی کردن امریست که برخی از افراد حتی با داشتن تحصیلات عالی از آن آگاهی ندارند و خود را از بسیاری از زیباییهایی که پیرامونشان وجود دارد محروم میسازند. این گروه از افراد آنچنان درگیر مسائل جزئی شغل، تحصیل و... میشوند که هیچگاه زندگی توأم با آرامش و شادی را تجربه نمیکنند.
انسانها در شرایط مختلف زندگی، واکنشهای گوناگونی را از خود بروز میدهند. برخی از افراد هنگام مواجه شدن با شرایط سخت زندگی تعادل رفتاری خود را از دست میدهند و نسبت به همه چیز از جمله خانواده، همکاران و اطرافیان احساس بدی پیدا کرده و دچار ناامیدی شدیدی میشوند.
ناامیدی و نداشتن آرامش در برخی افراد تا حدی شدید است که بخشهای دیگری از زندگی این افراد نیز تحتالشعاع این احساس قرار میگیرد. از دست دادن تعادل رفتاری تنها هنگامی که افراد با سختیها مواجه میشوند بهوجود نمیآید بلکه در برخی از موارد وقتی که انسان به موقعیت بالاتری در زندگی میرسد، تعادل منطقی رفتار خود را از دست میدهد.
● معنویات و نقش آن در زندگی انسان
بهدست آوردن یا از دست دادن ثروت، شغل و موقعیت اجتماعی از جمله مواردی هستند که انسانها را دچار احساس پیروزی یا شکست میکنند. وقوع برخی اتفاقات در زندگی انسانها - صرف نظر از شکست و یا پیروزی - برخی از افراد را دچار آنچنان احساسات و تحولات روحی و روانی عمیقی میکند که قدرت انجام هر کاری را از آنان میگیرد و یا در بعضی موارد این افراد را دچار تصمیمات اشتباه در زندگی میکند. این امر بیشتر به این دلیل اتفاق میافتد که این گروه افراد خود را به طور کامل در موقعیت جدیدی که برایشان رخ داده است غرق کرده و تنها به یک جنبه از زندگی توجه میکنند.
محمد رضا محمدی پیام، کارشناس ارشد علوم قرآن، حدیث و مدرس دانشگاه در این باره میگوید: انسانهایی که به مالاندوزی در این دنیا توجه زیادی دارند هنگامی که با شکستهای مالی روبهرو میشوند دچار مشکلات بیشتری خواهند شد تا انسانهایی که در حد معقول و نیاز به مادیات توجه میکنند. در حالی که اگر انسان به این نکته توجه کند که ثروت و مادیات تنها زینتی برای این دنیا است، هنگامی که آن را از دست دهد، دیگر دچار احساس شکست و ناامیدی نخواهد شد. از طرف دیگر یکی از آزمایشهای سخت الهی این است که پروردگار به بعضی از افراد ثروت و اموال دنیوی فراوان میدهد تا آنها را از این طریق مورد آزمایش قرار دهد.
این مدرس دانشگاه در ادامه میافزاید: انسان هنگامی که به موقعیت اجتماعی، شغلی و حتی ثروتی دست مییابد، نباید برای به دست آوردن آن مغرور شود و به خاطر قدرت و موقعیتی که به دست آورده است اطرافیان خود را آزرده خاطر کند. قرآن کریم، در سوره مبارکه الحدید میفرماید: بر آنچه از دست شما رود دلتنگ نشوید و به آنچه به شما رسد مغرور و دلشاد نگردید.
● آموزش زندگی از دوران کودکی
بسیاری از انسانها شاد زیستن، موفق بودن و به طور کلی چگونه زندگی کردن را از همان دوران کودکی یاد گرفتهاند و در سراسر زندگی خود مطابق همان آموزش اولیه پیش میروند. به همین دلیل است اگر فردی آموزشهای اولیه درستی دریافت نکند و در دوران بزرگسالی نیز در پی تغییر نگرش نسبت به زندگی نباشد، موفقیت و سعادتمندی را تجربه نخواهد کرد.
دکتر حمید اسکویی متخصص تکنولوژی مدیریت ذهن در این باره میگوید: داشتن تعادل در زندگی مستلزم آن است که فرد آموزشهای استانداردی را در دوران کودکی و هنگامی که شخصیت او در حال شکلگیری است دریافت کرده باشد. آموزش دوران کودکی از اهمیت بسزایی برخوردار است بطوری که رفتارهای انسان در دوران بزرگسالی آینه آموزشهای او در دوران کودکی است. به عنوان مثال اگر فردی در دوران کودکی آموزش دیده باشد که شکست خوردن تجربهای برای رسیدن به موفقیت است، آن وقت است که در دوران بزرگسالی نیز از شکست خوردن ترسی نخواهد داشت.
وی در ادامه میافزاید: با وجود اینکه آموزشهای دوران کودکی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است اما این بدان معنا نیست که افرادی که آموزشهای استانداردی را در دوران کودکی دریافت نکردهاند دیگر راهی برای تغییر نگرش آنها نسبت به زندگی وجود ندارد بلکه این افراد نیز میتوانند با مطالعه و افزایش آگاهی نسبت به امور مختلف، نگرش متفاوتی نسبت به زندگی پیدا کنند. کارشناسان بر این عقیده هستند از طریق کتاب میتوان افراد را درمان و بار کلمات را در ذهن آنان کاشت و نگرششان را به زندگی تغییر داد.
دکتر فربد فدایی روانپزشک نیز بر نقش آموزش در روند زندگی آینده انسانها تأکید میکند و میگوید: واکنش افراد در برابر رویدادهای مختلف در زندگی با توجه به تجربه آنها که شامل آموزش توسط والدین، رسانهها و مدرسه بوده، متفاوت است. اگر پدر و مادری کسب اعتماد به نفس را به فرزند خود آموزش دهند، فرد در آینده هنگام مواجه شدن با سختیها، موفق تر عمل خواهد کرد و از شکست ترسی نخواهد داشت. وی در ادامه میافزاید: علاوه بر آموزش، عوامل ژنتیک و هورمونی نیز در افراد مختلف باعث میشود تا آنان در برابر سختیها روحیه مبارز داشته و یا از سختیها فرار کنند. به طور کل مجموعهای از عوامل زیستی، روانی و اجتماعی در واکنش افراد نسبت به موقعیتهای مختلف زندگی مؤثر است.
اگر بخواهیم همه اعضای جامعه از رفتاری منطقی و متعادل برخوردار باشند نه تنها باید همه افراد در زندگی شخصی خود تعادل را حفظ کنند بلکه باید در رفتارهای اجتماعی خویش با دیگران نیز این تعادل را رعایت کنند.
دکتر ابوالفضل ذوالفقاری جامعه شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه شاهد در این باره میگوید: اگر به دنبال جامعهای متعادل هستیم که اعضای آن از سلامت روانی- اجتماعی برخوردار باشند باید همه افراد یاد بگیرند چه حقوق و تکلیفی نسبت به همنوعان خود در جامعه بر عهده دارند. در آن صورت است که اگر فردی به موقعیت و نقطه مطلوبی برسد، آنگاه میداند که چه تکلیفی نسبت به دیگران دارد و از آن مهم تر آنکه برای رسیدن به هدفی که دارد، حقوق دیگران را زیر پا نمیگذارد.
این مدرس دانشگاه در ادامه بر اهمیت آموزش اعضای یک جامعه تأکید میکند و میافزاید: در جوامع کنونی فردگرایی رواج گستردهای یافته است و افراد منافع فردی خود را بر دیگر مسائل ارجح میبینند. تأکید زیاد بر منافع فردی باعث به وجود آمدن نوعی تعارض در میان اعضای یک جامعه میشود؛ برای جلوگیری از به وجود آمدن چنین مشکلاتی، باید به افراد آموزش داده شود که رعایت حقوق دیگران و احترام به منافع آنان نیز از اهمیت بالایی برخوردار است و برای رسیدن به اهداف فردی نباید منافع دیگران را زیر پا گذاشت.
در پایان ذکر این نکته حائز اهمیت است افراط و تفریط در زندگی سبب میشود تا انسان آرامش را از دست داده و تمام مدت خود را درگیر مسائل جزئی کند و بسیاری از فرصتها و تجربیات شیرین زندگی را از دست بدهد. به همین خاطر است که روان شناسان معتقد هستند، برای داشتن تعادل روحی-روانی نباید تنها به یک وجه از زندگی توجه ویژه کرد و از دیگر جنبههای آن غافل شد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست