پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا

امریکا پایان دیپلماسی نرم


امریکا پایان دیپلماسی نرم

تنها چند ساعت تا پرواز بازگشت هواپیمای نیروی هوایی شماره یک باقی مانده بود

تنها چند ساعت تا پرواز بازگشت هواپیمای نیروی هوایی شماره یک باقی مانده بود. رئیس جمهور امریکا در چند روز قبل از آن نزدیک به ۲۴ هزار کیلومتر را پشت سر گذاشته، در یک دو جین ضیافت رسمی شرکت و از دیوار عظیم چین دیدن کرده بود و برای بچه های کره یی دست تکان داده بود و این بهترین فرصت برای ارائه یک بیلان به شمار می رفت. «باراک اوباما» در آن پنجشنبه خسته به نظر می آمد. چهره اش عصبی بود و حکایت از کمی تنهایی داشت. دوربین های شبکه سی ان ان از قبل نصب شده بود اما رئیس جمهور از پاسخ به این پرسش که چه دستاوردی با خود به خانه می برد، خودداری و چنان وانمود کرد که گویی این پرسش مطرح نشده است و تنها به گفتن «ممنون بچه ها» بسنده کرد و غیبش زد. به این ترتیب «دیوید اکسلرود» مشاور امور استراتژیک کاخ سفید چاره یی نداشت جز آنکه جور رئیس جمهور را بکشد و او هم در همان طبقه همکف کاخ آبی گفت انتظارات افکار عمومی به شدت افزایش یافته است. آرا و نظرات تیم سیاست خارجی باراک اوباما ناهماهنگ و مغشوش است و از قرار معلوم این سفر آسیایی هم دستاورد ملموسی نداشته است.

اوباما یعنی همان کسی که زمانی خود را «اولین رئیس جمهور پاسیفیکی» نامیده بود، به عنوان یک دوست به آسیا رفت و چون یک غریبه بازگشت. اگر چه آسیایی ها لبخند زدند اما این لبخند به هیچ عنوان به معنای پذیرش نبود. این رئیس جمهور در آغاز کار خود وعده داد خواهان شنیدن حرف های جهان است و می خواهد احترام را جایگزین گستاخی و خودبینی کند. اما ظاهراً سکه اوباما آنقدرها هم که خودش فکر می کرد ارزش ندارد. همه خواهان احترام هستند اما از قرار معلوم کمتر کسی حاضر است برای احترام هزینه بپردازد. دنیای سیاست واقع گرایانه مقهور و مغلوب منافع است و کاری با احساسات ندارد. سفر آسیایی اوباما مرزهای این سیاست خارجی جدید را آشکار کرد. گرچه رئیس جمهور امریکا وجهه اش را در چین و ژاپن از دست نداد اما آن بزرگی اولیه را نداشت. در توکیو دولت چپ میانه جدید این کشور اعلام کرده است در آینده یی نزدیک حتی حاضر به سوخت رسانی به ناوهای جنگی امریکا در اقیانوس هند و در چارچوب ماموریت افغانستان نیست. اوباما در پکن هم نتوانست در هیچ یک از عرصه های مهم به توافقی دست پیدا کند. چین حاضر به قبول هیچ تعهدی در مورد کاهش گازهای گلخانه یی نشد و گفت وگوها در مورد افزایش ارزش واحد پول این کشور نیز به تعویق افتاد و تحریم ها علیه ایران هیچ شانسی ندارد و «مساله خلع سلاح هسته یی؟» این هم موضوع مورد بحث نیست.

کاخ سفید این بار حتی از موضع خود نیز عدول کرد. رئیس جمهور امریکا که در روزهای پیش از آن همواره از آزادی اندیشه و بیان به عنوان یک حق جهانی یاد کرده بود، در کنفرانس خبری مشترک با «هوجین تائو» رئیس دولت چین بهتر آن دید که اصولاً در این مورد پرسشی مطرح نشود یعنی همان کاری که جرج بوش پسر همیشه به راحتی انجام می داد. با نگاهی به گذشته می توان تفاوت ها را دریافت. هنگامی که پرزیدنت «بیل کلینتون» در ژوئن ۱۹۹۸ به چین سفر کرد، پکن در پی جلب احترام امریکایی ها بود. در آن زمان کنفرانس خبری مشترک در تالار بزرگ خلق برگزار شد و آن بحث و جدل ۷۰ دقیقه یی به صورت زنده از تلویزیون پخش شد و حساسیتی جهانی را برانگیخت. کلینتون در آن کنفرانس بحث کشتار تیان آن من در سال ۱۹۸۹ را پیش کشید و گفت آن هنگام که تانک های دولت علیه تظاهرکنندگان وارد عمل شدند، رئیس جمهور «جیانگ زمین» از شدت عمل کمونیست ها دفاع کرد و جالب آنکه در پایان این بحث و جدل طرف چینی از این گفت وگو تجلیل کرد و گفت؛ «من فکر می کنم این همان دموکراسی است.»

اما اوباما از چین نوین دیدن کرد؛ از یک قدرت عظیم اقتصادی که حال خود مبارز می طلبد. هنگامی که هواپیمای حامل اوباما هنوز بر خاک چین ننشسته بود، رئیس سازمان نظارت بر بانک های این کشور گفت امریکا باید امور مالی خود را سر و سامان بدهد.

سیاست خارجی جدید اوباما تا به امروز هیچ ثمره یی نداشته است که هیچ، حتی دوستانی چون اسرائیل هم او را تنها گذاشته اند. برای دولت «بنیامین نتانیاهو» صلح تنها با شرایط تحمیلی اسرائیل امکان پذیر است. نخست وزیر اسرائیل درخواست اوباما را برای توقف کامل شهرک سازی ها رد می کند و به همین خاطر اوباما باید با دست های خالی به سراغ سوریه و فلسطین برود. «مارتین ایندایک» سفیر اسبق امریکا در اسرائیل و مشاور امروز اوباما می گوید؛ «ما فکر می کردیم سر نخ ها را در دست داریم اما این توهمی بیش نبود.»

حتی شخص رئیس جمهور امریکا هم از قرار معلوم دیگر به آن سیاست خارجی مبتنی بر دوستی و تنش زدایی اعتقادی ندارد. آن سیاستی که در آغاز سال در مورد افغانستان مد نظر بود و بیش از هر چیز بر ساخت دولت تمرکز داشت امروزه بار دیگر تغییر کرده است. یکی از همکاران مشاور امنیت ملی امریکا در حاشیه سفر چین گفت؛ «ما به دنبال یک استراتژی خروج هستیم.»

در سیاست در قبال ایران نیز نشانه هایی دال بر پایان دیپلماسی مذاکره به چشم می خورد. اوباما با لحنی ستیزه جویانه می گوید ایران باید جهان را در مورد صلح آمیز بودن برنامه اتمی خود متقاعد سازد. او در سفر آسیایی خود از «پیامدهایی» سخن به میان آورد که ایران در صورت عدم تمکین با آن روبه رو خواهد شد و به این ترتیب می توان گفت رئیس جمهور امریکا ۱۰ ماه پس از آغاز کار خود همان روندی را ادامه می دهد که زمانی بوش پسر آغازگر آن بود، یعنی روند تهدید. اوباما در کره جنوبی گفت «زمان در حال سپری شدن است» و این همان ادبیاتی است که تا یک سال پیش از سوی جرج دبلیو بوش به کار گرفته می شد.

بسیاری به این نکته اشاره می کنند که رئیس کاخ سفید در آینده رفتاری خشن تر نشان خواهد داد زیرا گروه مشاوران وی بیش از آنکه در مورد مقایسه شدن اوباما با بوش نگران باشند، از این وحشت دارند که سرنوشتی چون «جیمی کارتر» در انتظار اوباما باشد. برخی از جمهوریخواهان برجسته اوباما را شبیه به آن رئیس جمهور خندان اهل جورجیا عنوان می کنند، همان کسی که هرگز نتوانست برای بار دوم بر صندلی ریاست جمهوری امریکا بنشیند زیرا رای دهندگان از او خواهان شدت عملی بودند که البته وی را یارای آن نبود. به تازگی «نیوت گینگریچ» رهبر اکثریت سابق مجلس نمایندگان امریکا طی مصاحبه یی گفت؛ «اوباما در پی روش های نرم است در حالی که دنیا خشن و خشن تر می شود.» گینگریچ سپس اضافه کرد؛ «اوباما من را به یاد جیمی کارتر می اندازد.»

منبع؛ اشپیگل

گابور اشتاین گارت

ترجمه؛ محمدعلی فیروزآبادی