یکشنبه, ۱۹ اسفند, ۱۴۰۳ / 9 March, 2025
دستفروش های مترو در ایستگاه آخر

این روزها حضورشان کمرنگ شده، دیگر از آن چندشنبه بازار شلوغ خبری نیست؛ آن همه سر و صدایی که برای تبلیغ جنسهایشان به راه میافتاد هم کمتر شده؛ روزها کار دستفروشان مترو سخت شده؛ آنها دیگر نمیتوانند مثل گذشته با خیال آسوده داخل واگنها بچرخند و جنس خود را بفروشند.
بعضی ها تا وقتی آب ها از آسیاب بیفتد کار را تعطیل کرده اند؛ آنهایی که مانده اند ترجیح می دهند در سکوت کار کرده تا کمتر جلب توجه کنند؛ طرح جدید مترو برای جمع آوری دستفروش ها این روزها دل و دماغی برایشان نگذاشته و کاسبی آنها را از رونق انداخته است.
مسئولان مترو می گویند دیگر نه در ایستگاه ها و نه حتی داخل واگن ها جایی برای دستفروش ها نیست و آنها باید بساط خود را جای دیگری پهن کنند، اما دستفروش ها حرف خودشان را می زنند؛ آنها می گویند چاره ای جز این ندارند، پس به هیچ قیمتی حاضر نیستند میدان را خالی کنند.
● دستفروشی با هزار و یک ترفند
درها که بسته می شود، از جایش بلند می شود؛ دو کیسه پلاستیکی بزرگ را با کلی سختی از میان جمعیت حرکت می دهد؛ چند شال رنگی؛ یک دسته جوراب و لباس زیر و... از داخل یکی از کیسه ها بیرون می کشد و شروع می کند به تعریف از اجناس خود؛ این که رنگ بندی متنوع دارد و نصف قیمت بازار می دهد تا همه مشتری شوند؛ جنس ها دست به دست بین مسافران می چرخد، بعضی ها خرید کرده و بعضی ها فقط نگاه می کنند.
ناگهان فروشنده دیگری او را خطاب قرار می دهد که «مواظب باش ممکن است مامورها اینجا باشند آن وقت اگر جنس هایت را بگیرند دیگر نمی توانی پس بگیری.»
دستفروشان مترو این روزها با احتیاط بیشتری کار می کنند؛ بعضی ها چادر سرشان است و به محض این که در واگن ها بسته می شود انگار خیالشان راحت شود، کیسه های پلاستیکی بزرگ را از زیر چادر بیرون می کشند؛ بعضی ها هم از کوله پشتی استفاده می کنند تا کمتر جلب توجه کند؛ قطار هم که به ایستگاه می رسد، سعی می کنند کیسه های بزرگ را بین جمعیت مخفی نگه دارند تا وقتی ماموران برای شناسایی دستفروش ها داخل واگن ها سرک کشیدند، پیدایشان نکنند.
به محض رسیدن قطار به هر ایستگاه صدایی از بلندگوها به گوش می رسد؛ برای رفاه حال مسافران محترم، شرکت مترو طرح جمع آوری دستفروش ها را به اجرا گذاشته است، صدا از مسافران می خواهد در این زمینه با ماموران مترو همکاری کنند.
مسافران این صدا را می شنوند و اگر دستفروشی در واگن ها باشد زیر چشمی نگاه معناداری به او می اندازند، اما دستفروش ها بی اعتنا کار خودشان را می کنند.
● مسافران؛ هم راضی، هم ناراضی
مسافران وقتی از دستفروشان مترو می گویند میان دو حس بلاتکلیف می مانند؛ از یک طرف دلشان برای آنها می سوزد، از طرفی هم معتقدند از وقتی پای دستفروش ها به واگن های مترو باز شده از مسافران سلب آسایش شده است.
صدیقه . ح کارمند است و هر روز مسیر میدان امام خمینی تا حقانی را با مترو طی می کند، او درباره طرح جمع آوری دستفروشان مترو می گوید: حالا دیگر همه مسافران می دانند اکثر زنانی که در مترو دستفروشی می کنند، چاره ای جز این نداشتند و به درآمدش نیاز دارند و چون مترو را محل امنی می دانند دستفروشی در مترو را انتخاب کرده اند، به همین دلیل دلشان برای آنها می سوزد و سعی می کنند از آنها خرید کنند تا کمکی به این افراد کرده باشند، اما مشکل اینجاست که حضور دستفروشان در واگن های مترو واقعا موجب سلب آسایش مسافران شده است.
مسافر دیگری می گوید: کیسه های پلاستیکی بزرگی که همراه دستفروشان است حسابی مشکل ساز شده است؛ بخصوص در ساعات شلوغی مترو که مسافران کاملا به هم فشرده ایستاده اند، دستفروش ها این کیسه های بزرگ را با هزار سختی از میان جمعیت از این سوی واگن به آن سو می کشند که این موضوع گاه با اعتراض مسافرانی که از شدت فشار جمعیت بسختی می توانند خودشان را سر پا نگه دارند، همراه می شود.
اما بعضی از مسافران هم از جمع شدن بساط دستفروش ها چندان راضی نیستند؛ آنها می گویند به حضور دستفروش ها عادت کرده اند، ضمن این که کالاهایی که از سوی دستفروش ها عرضه می شود از لحاظ قیمت به مراتب ارزان تر از مغازه هاست.
مریم یکی از مسافران دائم متروست؛ او کارمند است و هر روز در مسیرش از خانم های دستفروش خرید هم می کند، او می گوید: خیلی از خانم های شاغل مثل من که عصرها از کار روزانه به خانه برمی گردیم، گاهی آن قدر خسته ایم و عجله داریم که خیلی برایمان سخت است بخواهیم در مسیر پیاده شویم و برای خانه خرید کنیم، اما دستفروشان مترو کارمان را راحت کرده اند، آنها همه چیز برای فروش دارند؛ خیلی وقت ها هم کارمان را راه انداخته اند.
● دستفروش ها: نان ما را آجر نکنید
دو کیسه پلاستیکی سیاهرنگ بزرگ را به سختی میان جمعیت دنبال خودش می کشد؛ جوراب و روسری و زیرسارافونی های رنگارنگ می فروشد؛ خودش نمی داند چند بار اما تا ساعت ۸ ـ ۷:۳۰ شب با قطارها مسیر تجریش تا کهریزک را می آید و می رود تا اجناسش را بفروشد.
یک دختر راهنمایی و یک پسر دبستانی دارد؛ همسرش نگهبان ساختمان است و مستاجر هستند؛ دو سالی است در مترو دستفروشی می کند و از این که درآمدش کمک خرج خانواده است، راضی است، اما نمی داند باز هم می تواند به کارش ادامه دهد؛ دختر جوان دیگری که کوله بزرگی روی دوشش انداخته و لوازم آرایش می فروشد، وقتی صحبت های ما را می شنود، می گوید: من دانشجو هستم و این کار کمک خرجی من است؛ حداقل با درآمدش باری روی دوش خانواده ام نیستم با این که چندان دل خوشی از کارم ندارم. محیط اینجا امن است، اگر جلوی کارمان را بگیرند حتما من باید بروم در خیابان دستفروشی کنم.
یکی از زنان دستفروش که سن و سالی از او گذشته است؛ چند سالی است در مترو دستفروشی می کند. می گوید: خدا را خوش می آید جلوی کار ما را بگیرند؟ خیلی از زنانی که می بینی در مترو دستفروشی می کنند خرج یک خانواده را می دهند و از سر ناچاری و نیاز است که به این کار تن داده اند؛ ما حاضریم اگر مسئولان مترو در ایستگاه ها جایی را در اختیارمان بگذارند همه جمع شویم و آنجا جنس مان را بفروشیم، اما مشکل اینجاست که قیمت اجاره غرفه ها آن قدر بالاست که اجاره کردن آن در توان هیچ کدام از ما نیست.
● سخنی با مسئولان مترو
طرح جمع آوری دستفروشان مترو با مخالفان و موافق هایی که دارد در حال اجراست؛ برای این که پاسخی هم برای مردم و هم دستفروش ها داشته باشیم و بدانیم سرانجام طرح جمع آوری دستفروشان مترو به کجا خواهد رسید، تلاش کردیم با مسئولان شرکت بهره برداری متروی تهران گفت و گو کنیم، اما متاسفانه آنها پاسخگو نبودند.
حال روی سخن ما با مسئولان شرکت مترو است؛ این که پدیده دستفروشی در مترو به حمل و نقل عمومی شهرمان چهره ناخوشایندی داده است، درست است، اما شاید بهتر باشد با توجه به شرایط خاص زندگی این افراد، شهرداری و مجموعه شرکت مترو به جای بیرون کردن آنها و جلوگیری از کارشان، برای ساماندهی این دستفروش ها در فضاهای خاصی راهکاری بیندیشند یا غرفه هایی با قیمت و تسهیلات ویژه در اختیارشان بگذارند؛ این طور شاید نه سیخ بسوزد و نه کباب !
● اول ساماندهی، بعد جمع آوری
دستفروشان مترو سعی می کنند خودشان را لابه لای جمعیت مخفی کنند تا از دید مامورانی که برای شناسایی آنها داخل واگن های مترو چشم می گردانند، پنهان بمانند؛ خیلی هایشان موفق می شوند، برخی هایشان هم گیر می افتند و مجبور می شوند اجناسی را که برای فروش آورده بودند به ماموران تحویل دهند و به این ترتیب طرح ضربتی شرکت مترو برای شناسایی دستفروشان و جلوگیری از فعالیت آنها در ایستگاه ها و واگن های مترو ادامه پیدا می کند.
اما این پایان ماجرا نیست؛ گرچه مسئولان مترو می گویند طرح جمع آوری دستفروشان مترو را به درخواست مسافران مترو و برای امنیت و آسایش بیشتر آنها اجرا می کنند، اما واقعیت این است که با گرفتن اجناس دستفروشان مترو و بیرون کردن آنها از ایستگاه ها فقط صورت مساله پاک می شود.
آیا بهتر نیست به جای جمع آوری دستفروش ها که بیشتر به پاک کردن صورت مساله شبیه است به فکر راهی برای ساماندهی آنها باشیم؟
پوران محمدی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست