شنبه, ۱۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 1 March, 2025
بن بست

هنگامی که کودکی آسیب میبیند، خانوادهاش چه مسوولیتی در قبال او دارد؟ خانواده کودک ضارب چطور؟ در این مواقع رابطه زن و شوهر یا همان مادر و پدر باید چگونه باشد؟ میتوان گفت که همانها هستند که مسبب بسیاری از اعمالِ کودکانشانهستند؟ بیاعتنایی به یکدیگر، خشونت رفتاری و ترور شخصیتی که گریبانگیر زندگی زناشویی شد، پیامدش چه میتواند باشد؟ و وقتی به هر دلیلی، زمینهای برای درگیری بین زن و شوهر ایجاد شد، این تنش تا کجا میتواند پیش برود و مگر قربانیاش کسی جز طرفین مشاجره و البته کودکانشان است؟
اگر مفهوم فرهنگ را مرتبط با مفاهیمی از جمله ادب، عقل و حصول دانش در چگونگی مناسبات اجتماعی بدانیم، آنگاه انسان بافرهنگ و متمدن در مواجهه با هر نوع تنشی در روند زندگی چگونه رفتار میکند؟ اگر این کنش اجتماعی را تنها نقابی در نظر بگیریم که بتوان در مواقع ضروری آن را برداشت و متناسب با حال رفتار کرد، چطور؟ اگر پس از تحمل مقداری تنش این تعریف: «... ما اونقدر سادهلوحایم که فکر میکنیم فرهنگ، آدمها را متمدن میکند.» را بر زبان آورد چه؟ اگر واکنش اینگونه بود چطور؟ «... فایدهای ندارد که آدم محترم باشد. احترام یک چیز بیمعنیست که فقط آدم را ضعیف و بیدفاع میکند... .» اگر پدری عکسالعملش در برابر اعتراض نشریات و مردم از عواقبِ مرگبار داروهای یک شرکت داروسازی که او موکلش است، این باشد: «... دارو رو از بازار جمع نمیکنیم، فقط به خاطر اینکه سه نفر موقع راه رفتن کج شدن! ... شما الان هیچی نباید بگین... بعد... تا بعد... .» و پسرش را دیوانه و وحشی خطاب کند، رفتار آن فرزند در قبال افراد جامعهای که در آن میزید، چگونه میتواند باشد؟
موضوعاتی از این دست زمینهساز نمایشنامه «خدای کشتار» نوشته نویسنده معاصر فرانسه، یاسمینا رضاست.
● نمایشنامه/فیلمنامه
دو زوج میانسال به دلیل اینکه پسر ۱۱ ساله یکی، پسر زوج دیگر را با چوب زده و او را زخمی کرده، در غیاب فرزندانشان دور هم جمع شدهاند. هر چهار نفر در ظاهر بسیار آرام و مبادی اخلاقند و سعی بر این دارند که مشکل بین دو پسربچه را حل کنند. ولی هر چقدر که پیش میرویم آنها بیشتر و بیشتر به جان یکدیگر میافتند و با چالشهایی خواسته یا ناخواسته، روبهرو میشوند. یکی هنردوست است و دیگری عمدهفروش، آن یکی مشاور مالی و نفر آخر که پدر ضارب هم هست، وکیل شرکت داروسازی است. فحاشی و بیاحترامی به یکدیگر ثمره این دیدار است و هرکدام از شخصیتها به مرور به شکلی رقتبار درون پرالتهاب خود را آشکار میکنند. در جایی از نمایشنامه که آنت میخواهد بقیه را متوجه آن کند که پسر او نیز مورد خشونت قرار گرفته است، میگوید: «فحاشی کردن هم نوعی خشونته.» و این جمله به شکلی طعنهآمیز به وضعیت هر چهار نفر آنها اشاره میکند. بحران تا آنجا پیش میرود که در آخر، بنا به گفته خود شخصیتها، آن روز، بدترین روز زندگیشان میشود.
یاسمینا رضا زندگی زناشویی و روابط اجتماعی در جامعهای غربی را به چالش میکشد. او با نگاهی انتقادی به مسایلی همچون زندگی زناشویی، هنردوستی، حقوقبشر و حیواندوستی، در قالب دیدار دو زوج درمانده به ظاهر متمدن موقعیتی دراماتیک را خلق میکند. وی در نمایشنامهاش به نقاشیهای فرانسیس بیکن ایرلندی، اسکار کوکوشکای اتریشی و همچنین در فیلم به نقاشیهای تسوگوهارو فوجیتای ژاپنی اشاره میکند که در خانه خانواده میزبان به گونهای نظمیافته روی میز قرار گرفتهاند، سه نقاش که در قرن بیستم فعالیت کردهاند و آثارشان بیشباهت به هم نیست (خالی از لطف نیست که یادآور شوم دو نقاشی که ابتدا نامشان آمد، از هنرمندانی هستند که الهامبخش سینماگر برجسته آمریکایی، دیوید لینچ بودهاند).
از قضا اینها همان کتابهایی هستند که آنت روی آنها بالا میآورد! جالب اینجاست که استراتژی روایت در این نمایشنامه به گونهای طرحریزی شده است که واقعیت درونی هر یک از شخصیتها هویدا میشود، یعنی مشابه همان کاری که بیکن فقید در شخصیتهایی که در نقاشیهایش خلق میکرد سعی بر انجام دادنش داشت. به قول خودش میخواست حقیقت سوژه را به دام بیندازد. شاید با تاکید یاسمینا رضا بر این کتاب و جدای ابراز دوست داشتناش از سوی آنت و ورونیک دلیل بالا آوردن آنت روی آن را بهتر متوجه شویم؛ ترس و وحشت او از مواجهه با نقاشیهای یک نقاش که ذات یا حقیقت مدلهایش را تصویر و مخاطب را با مفاهیمی همچون درد و فریاد، آگاه میکرد. فیلمنامه «کشتار» اقتباسی تقریبا مو به مو از نمایشنامه «خدای کشتار» است، البته یاسمینا رضا این فیلمنامه را با همکاری پولانسکی نگاشته است که به جز تغییراتی کوچک، تفاوت قابل ذکری با نمایشنامه ندارد. فیلمنامه در قالب کمدی سیاه روایت میشود و با اینکه بر لب مخاطب برای لحظاتی شکل خنده نقش میبندد ولی تبعات آن خنده، طعم تلخیست که به جا میماند. خانم رضا میگوید: «خنده همیشه یک معضل به شمار میآید... همیشه خطرناک است. شیوه خندیدن مردم دیدگاه شما را نسبت به نمایشی که میبینید تغییر میدهد. یک نمایش عمیق و تاملبرانگیز ممکن است بسیار سطحی به نظر بیاید. از نمایشهای من همیشه به عنوان کمدی تعبیر شده است و این در حالی است که من معتقدم آنها تراژدیاند. نمایشهای من تراژدیهایی خندهآورند اما در واقع تراژدی هستند. شاید بتوان آنها را به عنوان ژانری جدید قلمداد کرد.»
● پولانسکی
یکی از تواناییهای پولانسکی ساختن فیلمهایی با لوکیشن محدود چون یک آپارتمان است. آثاری که در ذهنِ دوستدارانِ او ثبت شدهاند، همچون «مستأجر» و «بچه رزمری». از سوی دیگر او رابطهای دیرینه با اجرای متون نمایشی بزرگان ادبیات نمایشی دارد. از اقتباس سینمایی «مکبث» ویلیام شکسپیر گرفته تا همین امسال و ساختن فیلمی از نمایشنامه «خدای کشتار» یاسمینا رضا؛ فیلمی که بخش عمده آن در سالن پذیرایی یک آپارتمان و با چهار شخصیت ثابت میگذرد.
کارگردانی پولانسکی ساده و یکدست است. اغلب نماها در اندازههای متوسط و نزدیک میگذرند و در تمام طول فیلم به نمای بهیادماندنی و دارای ارزش زیباییشناسی چشمگیری برنخواهیم خورد. در بخش ابتدایی فیلم که شخصیتها سعی بر آن دارند که تشخص را در رفتارشان حفظ کنند و هنوز خیلی حقیقت درونشان را بروز ندادهاند، بیشتر به نماهای دونفرهای برمیخوریم که آن دو نفر غالبا همان زن و شوهر هستند. به مرور زمان که ایجاد تنشها رو به فزونی میگذارد به شکل دیگری از موقعیت سوژهها در قاببندی برمیخوریم، نماهای دونفرهای که آن دو نفر لزوما زن و شوهر نیستند، نماهای سهنفره و همچنین نماهایی تکنفره که در اکثر مواقع موقعیت این سوژه تنها در قاب به این شکل است که وی از جانب شخصیتهای دیگر مورد هجوم قرار گرفته است.
استفاده از چهار بازیگر شاخص و حرفهای، کار را برای کارگردان از بسیاری جهات راحت کرده است. بازیگرانی که به خوبی از پس نقشهایشان برمیآیند.
از تغییرات قابل ذکر نسبت به متن نمایشنامه، ابتدا و انتهای فیلم است که در واقع تیتراژ ابتدایی و انتهایی را رقم میزند. پولانسکی ترجیح داده است در تیتراژ ابتدایی موقعیت درگیری پسربچهها را نشان دهد. در انتها نیز نمایی از موش همستر رهاشده در خیابان را میبینیم و در ادامه دو پسری که به دور از جنجالهای خانوادههایشان سرگرم وقت گذراندن با یکدیگرند. این دو قسمت تنها زمانهایی هستند که فیلم با موسیقی همراه میشود. موسیقی را آلکساندر دِسپلُت ساخته است؛ آهنگساز پرکاری که از دستاوردهای امسال او میتوان به موسیقی قابل توجه فیلم «درخت زندگی» ساخته ترنس مالیک اشاره کرد.
در انتها و با تعمیق در آخرین ساخته پولانسکی به این نتیجه میرسیم که «خدای کشتار» نه موفقیت بزرگی برای سازندگانش و نه نقطه عطفی در کارنامه کارگردانش است. اگر کمی خوشبین باشیم و نگوییم فیلم اثری ناامیدکننده برای فیلمساز کهنهکار سینماست، میتوانیم اینطور بگوییم که «خدای کشتار» فیلمی است متوسط که به یکبار دیدنش میارزد.
*خدای کشتار/ یاسمینا رضا/ ترجمه مائده طهماسبی/ نشر قطره
بابک کریمی

ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست