جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
بازی باخت باخت
فیلم جدید اصغر فرهادی نگاهی است از درون به طبقه متوسط نوین ایران. نادر و سیمین در فیلم، نماینده نسل و قشری هستند که حافظه تاریخیشان در جریان تلاطمات اجتماعی جامعه دچار گسست و فراموشی شده که این گسست در قالب بیماری آلزایمر پدر خودنمایی میکند و در نتیجه آن، جامعه پیرامون آنان جامعهای بیریشه و بیگانه با خود است که پا در هیچ زمینی ندارد. تفاوت نادر و سیمین این است که سیمین معتقد است با نگهداشتن نعش متحرک گذشته و دلخوشکردن به آن و در این زمین مسموم نمیتوان آینده را ساخت و نادر دل در گرو این دارد که با تیمار پدر بتواند در همین زمانه بیریشگان، پا بر زمینی استوار بگذارد و به فرزند خود نیز بیاموزد که بایستد و آنچه را درست نمیداند، اصلاح کند بیآنکه رنگی از آن را به ننگ بپذیرد. سکانس ابتدایی که از زاویه POV قاضی صورت گرفته به نوعی به قضاوت ابتدایی وجدان مخاطب اشاره میکند که به همراه سکانسهای بعدی که انتخاب ترمه را در ماندن پیش پدر نشان میدهد به وضوح شاهین ترازوی معادلات ابتدایی فیلم را به سمت نادر خم میکند. در اینجا ما چهار شخصیت محوری داریم که هریک بهگونهای مقابل واقعه پیشآمده واکنش نشان میدهند.
سیمین مطابق انتظاری که از وی میرود، برخوردی محافظهکارانه با ماجرا دارد و درپی حل آن به گونهای است که کمترین آسیب، به ترمه وارد شود. خالی از لطف نیست که به ضعف شخصیتپردازی در شخصیت سیمین اشاره کنم؛ به شخصیت او در حد و اندازههای شخصیت اصلی پرداخته نشده، به عبارت دیگر سیمین بیشتر یک تیپ است تا شخصیت که از ابتدا تا پایان فیلم ثابت میماند و حتی دلایل او برای جدایی هم به درستی بسط داده نمیشود.
درواقع جدایی نادر از سیمین جدایی نادر از سیمین نیست، بلکه جدایی ترمه از نادر است. سیمین یک شخصیت ثابت است که در جریان تغییر شخصیت نادر، ترمه به سمت او گرایش مییابد. نادر اما اصلیترین شخصیت داستان است که استواریاش به محک تجربه میخورد و قطره قطره ذوب میشود. جنون عصبیت و اشتباه جبرانناپذیر وی در صحنه ضرب و شتم راضیه به شدیدترین وجه، وجدان مخاطب را به درد میآورد اما وی برخلاف عقیدهاش پای اشتباهش نمیایستد و جایی که در مواجهه با وجدان، که ترمه نماینده آن است، لب به اعتراف میگشاید و اعترافش ترمه را نیز وادار میکند بدون اینکه پدر چیزی از او بخواهد، برای نجات او دروغ بگوید و اولین خط سیاه را بر قامت حقیقت خود بکشد که به نوعی اشاره به مسخ وجدان توسط نادر دارد. اینجاست که بت استواری نادر شکسته میشود و قاطعیتاش به لجاجت کودکانهای تبدیل میشود که در پیشگاه وجدان بلاهت است و حماقت.
صحنه بازگشت ترمه از دادگاه و پناهبردن او به مادر این انتظار را به ما میدهد که زمانه دروغ، راستی مطلق را خط خطی میکند و اینجاست که در دعوای نادر و سیمین که در آوردگاهی دیگر تجلی یافته، هر دو در محضر وجدان شکست میخورند. تعلیق پایانی فیلم در دادگاه از دید قاضی که به کنایه قضاوت را به ما وامیگذارد از بازی باخت، باخت آن دو حکایت میکند. اما جدایی نادر از سیمین دو شخصیت محوری دیگر هم دارد که بهرغم حاشیهایبودن اولیه در جریان فیلم، رشد میکنند و از منطق در ابتدا ساده خود به نحوی پیچیده دفاع میکنند. راضیه و همسرش، نماینده زوجی از طبقه پایین جامعه هستند که به اخلاقیات مذهبی و سنتی پیشین ما که به نوعی شخصیت پدر نادر به نوعی نماد نوستالژی او به اخلاقیات است، پایبندند که اگرچه معتقدات وسواسآمیز آن در صحنههای ابتدایی فیلم از دید بسیاری از مخاطبان و همطبقهایهای نادر، خندهآور جلوه میکند اما بهرغم اینکه فیلم فرهادی، قهرمان و برنده ندارد بهنظر میرسد او و اخلاقیات او، شرافتمندانهتر از همه از این آزمون سر بر میآورد. . شخصیت همسر راضیه نیز با بازی بینظیر شهاب حسینی اگرچه بیش از راضیه از اخلاقیات سنتی خود عدول میکند اما سرانجام به خواست راضیه تمکین میکند. جدایی نادر از سیمین نیشتری است جدی بر خلاهای اخلاقی طبقه متوسط ایران.
فرهادی در این فیلم به همراه زیرسوال بردن اخلاقیات این طبقه از نحوه مواجهه آنها با طبقات فرودست خود و برخورد قالبی با آنها شکایت میکند. به عبارت بهتر در نقد فرهادی از این قشر که در سخنان گزنده شوهر راضیه در جای جای فیلم تجلی مییابد، آنها تعریفی از انسان دارند که گویا فقط طبقه آنها در آن جای میگیرند و اگرچه خود مورد تبعیض دگمها و تعصبات شرایط اجتماعی کنونی جامعهاند از منطقی دگم و تبعیضآمیز در برخورد با کسانی که عقاید و شرایطی متفاوت با آنها دارند، برخوردارند و برخوردی در بهترین شرایط بیگانه (مقایسه کنید برخوردهای اولیه نادر را با راضیه در مقایسه با معلم ترمه که از طبقه خود آنهاست) و در شرایط سخت، تحقیرآمیز و خصمانه با آنان دارند. جدایی نادر از سیمین نقدی است بر طبقه متوسط جدید ایران از درون؛ نقدی نه از زاویه ارزشهای رسمی بلکه از زاویه وجدانیات درونی خود این طبقه و گلایه میکند از رواج دروغ و بیاخلاقی در طبقهای که نقدش به جامعه، رواج دروغ و بیاخلاقی در آن است و نگاهها و برخوردهای خودمحورانه و تبعیضآمیز و همراه با خشونت نمادین در طبقهای که منادی تکثرگرایی و پلورالیسم در جامعه است و هشداری است خودمانی مبنی بر اینکه اگر این جامعه در آن راهی نیست که ما میخواهیم، چهبسا خود نیز در راهی نباشیم که میخواستهایم!
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست