سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

چشم انداز آینده اقتصاد ایران


چشم انداز آینده اقتصاد ایران

از اواخر دهه ۱۹۷۰ و به ویژه در دهه آخر قرن بیستم, تحولات گسترده ای در محیط اقتصادی و سیاسی جهان رخ داده که در مجموع, شرایط شکل گیری فضای جدیدی را در حوزه مناسبات سیاسی ـ اقتصادی بین المللی و منطقه ای به وجود آورده است که بدون ملاحظه ویژگی های آن, تنظیم و تدوین طرح هادی و راهبردی توسعه اقتصادی ـ اجتماعی کشور در آینده ناممکن و یا به هر حال تمرینی بی معنا خواهد بود

دگرگونی‌های ساختاری بین‌المللی، که از آن عموماً به جهانی شدن و همگرائی‌های منطقه‌ای تعبیر می‌شود، گستره وسیعی از مضامین مختلف را در برمی‌گیرد، که پاره‌ای موارد آن را می‌توان چنین برشمرد:

- بالندگی، پویائی و زیست‌مندی نظام مبادلات بین‌المللی، و ضرورت انطباق سیاست‌گذاری‌های توسعه اقتصادی ـ صنعتی کشورها با روندها، الزامات و فرآیندهای نوین تجارت و سرمایه‌گذاری در جهان

- تأثیرات ناشی از انقلاب تکنولوژیک بر عوامل رشد بلندمدت اقتصادی و بهره‌وری و دگرگونی در شیوه‌های مدیریت و نظام‌های سازماندهی صنعتی، و مبانی قدرت رقابتی کشورهای و بنگاه‌ها

- پیامدهای ناشی از شکل‌گیری قطب‌های اقتصادی ـ صنعتی با قدرت اقتصادی استراتژیک نسبتاً دوبرابر (اروپا، آسیای‌شرقی و آمریکای‌شمالی)، تغییر در مناسبات کشورهای شمال و جنوب، افزایش فاصله اقتصادی در گروه کشورهای شمال و جنوب، افزایش فاصله اقتصادی در گروه کشورهای در حال توسعه و پیوستن تدریجی گروهی از آنها به جرگه کشورهای پیشرفته، همراه با حاشیه‌ای شدن پاره‌ای دیگر و تهدیدهای ناشی از گسترش فقر در جهان، و همچنین شکاف درآمدی بین کشورهای پیشرفته صنعتی و کشورهای کمتر توسعه یافته

- تغییر در نقش و سهم دولت‌ها در حوزه‌های اقتصادی ـ صنعتی، و دگرگونی در مناسبات دولت با بازار، شکل‌گیری تعارضات تجاری توأم با گسترش همکاری‌های اقتصادی ـ صنعتی در سطح بین‌المللی

- رشد همگرائی‌های منطقه‌ای به‌صورت نهادسازی‌های رسمی و غیررسمی، و به منزله عاملی برای تسهیل و تسریع فرآیند در‌هم‌آمیزی‌های بین‌المللی در حوزه‌های اقتصادی ـ صنعتی

درهم‌آمیزی‌ اقتصادی بین‌المللی به یک تعبیر، پدیده جدیدی نیست. رشد درهم‌آمیزی‌های اقتصاد جهانی را در دو دهه اواخر قرن بیستم و در شرایط کنونی، می‌توان به نوعی احیاء جریان درهم‌آمیزی‌ بین‌المللی سال‌های اواسط نیمه دوم قرن نوزدهم تا آغاز جنگ‌جهانی اول (۱۹۱۳-۱۸۷۰) تلقی کرد.

در این دوران نیز از موانع مصنوعی مبادلات اقتصادی، به شدت کاسته شد و در نتیجه زمینه‌‌های حرکت روان و جریان آزادانه کالاها و سرمایه‌ها و همچنین مهاجرت و جابه‌جائی فرامرزی نیروی انسانی ایجاد گردید. در همین حال جریان همگرائی‌های اقتصادی، و کاهش فاصله درآمد سرانه بین کشورهای صنعتی طی این دوران، به نحو چشمگیری توسعه یافت و تقویت گردید.با این حال فرآیندهای اخیر درهم‌آمیزی جهانی، از جهت‌های کیفی با دوران پیشین تفاوت‌های قابل‌ملاحظه‌ای دارد. در این فرآیند، بخش بزرگتری از جهان و شمار بیشتری از کشورهای مستقل مشارکت دارند. پیشرفت‌های فنی به شدت از هزینه‌های حمل‌ونقل، مخابرات و ارتباطات دور برد، و همچنین هزینه‌های محاسباتی کاسته است و شرایط درهم‌آمیزی‌های بازارها را تسهیل کرده است و مسائل مربوط به هماهنگی فعالیت‌ها، کاهش یافته است به‌گونه‌ای که، از دیدگاه سازماندهی و مدیریت صنعتی، برای بنگاه‌های تولیدی، امکان اجراء کارآمد مراحل مختلف تولید در نقاط مختلف جهان، اکنون میسر شده است. در ساختار تجارت جهانی، مناسبات دورن بنگاه، نقش و سهم عمده‌ای یافته است، و سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی به منزله عامل عمده‌ای برای پیوند با بازار جهانی و جهانی شدن، مطرح گردیده است و بر وابستگی‌های متقابل در اقتصاد جهانی، از دیدگاه تکنولوژی، شیوه‌های تولید صنعتی، سازماندهی، بازاریابی و طراحی محصول، بسیار افزوده شده است. در پیوندهای اقتصادی بین‌المللی، فعالیت‌های تحقیق و توسعه اهمیت خاصی یافته است. تجارت، انتقال تکنولوژی و سرمایه‌گذاری خارجی، به منزله سه عنصر اصلی فرآیند جهانی شدن و شکیل‌گیری تولید بین‌المللی ماهیت مستقل خود را از دست داده است و با یکدیگر ارتباط و پیوندی نزدیک یافته‌اند و گذشته از این، اقتصاد جهانی و فعل و انفعالات آن، به‌گونه‌ای فزآینده به منزله پیش زمینه و موضوع اصلی در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی ـ صنعتی کشورها مطرح شده است.در رشد درهم‌آمیزی‌های جهانی، چند عامل تأثیرگذار بوده است. پیشرفت‌های تکنولوژیک، به‌ویژه در زمینه اطلاعات و ارتباطات، از عوامل مهی است که این امکان را فراهم آورده که بنگاه‌ها، فعالیت‌های تولیدی خود را در زنجیره‌های ارزش و مکان‌ها و پایگاه‌های تولیدی مناسب و باصرفه، هماهنگ سازند و همچنین دانش و تکنولوژی با سرعت زیاد به‌گونه‌ای گسترده انتشار یابد، و تجارت جهانی به شیوه روان جریان پیدا کند.پیشرفت‌های تکنولوژیک، از لحاظ غلبه بر موانع طبیعی، فاصله‌های مکانی و زمانی، که از عوامل بازدارنده و جداکننده مرزها و بازارهای ملی بوده است، به‌خصوص در زمینه بازارهای مالی و توسعه این بازارها بسیار مؤثر بوده است. از دیدگاه سیاست‌ها و سیاستگذاری نیز گرایش‌های آزادسازی در ادغام بازارهای ملی نقش و سهم اساسی داشته است. موانع مصنوعی که سر راه حرکت و انتقال آزادانه کالاها و خدمات و سرمایه بوده، تقلیل یافته است. نهادهای بین‌المللی، از جمله صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی، موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت (و از سال ۱۹۹۵ سازمان تجارت جهانی)، سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، نهادها، سازمان‌های همکاری‌های منطقه‌ای و نظایر آن، چارچوب‌هائی را برای آزادسازی‌های تجاری چندجانبه ایجاد کرده‌اند، و زمینه‌های تشویق کشورها را به گشودن مرزها، اقتصادهایشان و همچنین استقرار نظام‌های اقتصادی باز و متکی به بازار در آنها، فراهم آورده‌اند. در سال ۱۹۷۰ فقط حدود ۳۰ درصد از اعضاء صندوق بین‌المللی پول، الزامات ناشی از قابلیت تبدیل پول‌های ملی را در حوزه معاملات ارزی و تجاری غیرسرمایه‌ای (موضوع ماده ۱۷ اساسنامه صندوق) پذیرفته بودند. لیکن این نسبت در سال‌های پایانی قرن بیستم به ۷۶ درصد مجموع اعضاء این سازمان بین‌المللی افزایش یافته بود، و این مطلب به وضوح نشانه رشد قابل‌ملاحظه آزادسازی مبادلات ارزی و تجارت خارجی در کشورها است.

ویژگی‌های فرآیند جهانی شدن

در مجموع، تحولات فضای بین‌المللی و گرایش‌هائی که از دهه ۱۹۸۰، در اقتصاد جهانی شکل گرفته است، الگوهای جدیدی را برای فرآیند توسعه اقتصادی ـ صنعتی شدن و دگرگونی‌‌های اقتصادی بین‌المللی متضمن ویژگی‌هائی است که مهمترین موارد آن را می‌توان چنین برشمرد:

- ورود بخش بزرگتری از جهان و شمار بیشتری از کشورهای مستقل، در فرآیند درهم‌آمیزی جهانی (گسترش بازار و رقابت بین‌المللی)

- پیشرفت‌های فن‌آوری و کاهش جدید هزینه‌های حمل‌ونقل، ارتباطات و هزینه‌های مبادله و پردازش اطلاعات و سهولت بیشتر ادغام بازارها در سطح بین‌المللی

- سهولت بیشتر هماهنگ‌سازی فعالیت‌های صنعتی در سطح بین‌المللی، و امکان به‌کارگیری شیوه‌های مؤثرتر سازماندهی صنعتی و استقرار مراحل مختلف تولید در مناطق مختلف جهان

- تغییر در ساختار تجارت خارجی، رشد مبادلات تجاری درون بنگاهی و درون بخشی صنعت، افزایش سهم مبادلات درون منطقه‌ای و ارتقاء جایگاه سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی به منزله نیروی محرکه فرآیند جهانی شدن، همراه با افزایش قابل‌ملاحظه سهم شرکت‌های فراملیتی و شرکت‌های خارجی وابسته به آنها در تجارت جهانی

- رشد وابستگی‌های متقابل بین کشورها از دیدگاه انتقال تکنولوژی، یادگیری و اقتباس روش‌های تولید و سازماندهی صنعتی، بازاریابی و طراحی محصول

- پیوندهای گسترده‌تر در سطح بین‌المللی ـ بین کشورها و بنگاه‌ها ـ از دیدگاه فعالیت‌های تحقیق و توسعه، و اشاعه روش‌های همکاری غیرمبتنی بر مالکیت، مانند پیمان‌ها استراتژیک و ائتلاف‌های صنعتی

- تعامل و مناسبات متقابل عمیق‌تر و گسترده‌تر مؤلفه‌های تجارت، سرمایه‌گذاری‌های مستقیم خارجی، انتقال تکنولوژی در فرآیند جهانی شدن با تأثیرپذیری از شکل‌گیری تولید بین‌المللی

- رشد جریان‌های ناخالص مبادلات در بازارهای مالی و گسترش و تعمیق بازارهای نوخاسته در کشورهای در حال توسعه با عملکرد جهانی

- وجود موانع نسبتاً بیشتر برای مهاجرت و تحریک نیروی کار در سطح بین‌المللی در مقایسه با فرآیندهای درهم‌آمیزی پیشین


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.