سه شنبه, ۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 21 January, 2025
گشایش دل
بسیاری از بیماران سرطانی که به من مراجعه میکنند، سرانجام میگویند که بهطور اساسی، در تمام دوران حیات خود احساس تنهائی کردهاند.
برداشت این افراد چنین است که اگر دیگران آنان را دوست میدارند و برایشان ارزش قائلاند، به خاطر شخصیت خودشان نیست، بلکه به خاطر کارهائی است که میتوانند صورت دهند، خودشان هم به همین دلیل، خود را دوست داشتهاند. این اشخاص، با دیگران رابطه داشتهاند، اما حس میکنند که هرگز شناخت واقعی از اشخاص پیرامون خود نداشته و دیگران نیز آنان را بهدرستی نشناختهاند. اولین بار، سرطان، ایشان را از این مطلب آگاه کرده است.
عجیب است که بعضیها وقتی بهعلت بیماری از دیگران جدا میشوند، احساس انزوا در آنان رو به بهبود میرود. حالت بهبود، کند و تدریجی است و در اثر کوشش آگاهانهٔ آنان، مطالعهٔ کتاب، گذراندن دوره یا حتی انجام مراقبه نیست. بعضیها از اینکه اساس همبستگی، تعلق و محبت به همنوع را خود کشف کردهاند، متعجب شدهاند.
خانمی به من میگفت که با سادگی و با دل گشاده زیستن را از هنگامی آموخته که ناچار شده است راهی دراز را در تاریکی بر روی زانو سینهخیز برود. در زمانیکه عمل پیوند مغز استخوان روی او انجام شده بود، به شدت نسبت به دیگران احساس خشم و خصومت میکرد و نسبت به خود احساس ترحم و دلسوزی؛ شدت آسیبپذیری و احساس تنهائی او قابل بیان نبود. پیش از آن، هرگز نگذاشته بود که تا این حد، احساسهای منفی بر او چیره شوند و اکنون گرفتار چنین عواطفی بود. احساس رنجآور و هراسانگیز بود، ولی سرانجام، همین حالت، عادتهای فکری و باورهائی که او را از دیگران جدا میساخت، سوزاند و از میان برد و جای آن را احساس تعلق و همبستگی گرفت. در همان زمان که به شدت احساس رنج و بیچارگی میکرد، یک روز به سادگی دریافت که رنج دیگران نیز شبیه رنج او و شادمانی دیگران نیز همانند شادمانی او ست. از اینجا تغییری درونی و پایدار در او پدید آمد و مهربانی و محبتی در او ایجاد شد که بهطور تقریبی، ارادی و اختیاری نبود.
من، اینگونه تجربهها را با دیگران در میان گذاشتهام و همین مرا به شگفتی واداشته است که طبیعت دل چیست؟ شاید دل، فقط هدیهای نیست که به محبوب خود میدهیم. دل، بیش از آنکه راهی برای عشق ورزیدن باشد، راهی برای حس کردن زندگی است. امکانی است تا بدانیم که با دیگران پیوندی اساسی داریم و دیگران را به چشم اجزاء یک پیکر کلی ببینیم. در مورد این خانم هم، گشایش دل، چیزی فراتر از عشق، بلکه احساس نوعی همبستگی بود که خود شفای بیشتر زخمهای اساسی است. اگر مردم به این چشم، یکدیگر را بنگرند، احساس پیوند سبب میشود که بخشایش، دلسوزی، خدمت و عشق به دیگران، بسیار آسانتر شود. بیمار من میگفت: ”هنگامیکه توانستم صادقانه با خود رابطه برقرار کنم، دریافتم که با هر کس دیگری نیز پیوستگی دارم“.
شاید بهبود کار جهان، بسته به این باشد که نظر خود را اینگونه تغییر دهیم و بدانیم که در رنج و شادی، با دیگران پیوند داریم و رشتهای محکم و ناگسستنی ما را به دیگران مرتبط ساخته است. در پرتو این آگاهی، همهٔ ما کمتر احساس آسیبپذیری و انزوا خواهیم کرد. دل که میتواند این پیوندها را دریابد، در شفای بیماریها، ممکن است بسیار نیرومندتر از عقل باشد.
منبع:
-”داستانهای شفابخش“، ”دکتر راشل نانومی ریمن“، مترجم: ”استاد مهدی مجردزاده کرمانی“.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست