سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
واکاوی نهضت های مردمی در جهان عرب
● چکیده
تحولات شتابنده و غافلگیرکننده شمال آفریقا که همچون یک سونامی شدید تونس و مصر را درنوردید، اینک میرود تا سایر کشورهای عربی همچون لیبی و یمن و بحرین را در بر بگیرد. بیتردید نهضت توفنده مردمی در خاورمیانه از ابعاد مختلف اعتقادی، جامعهشناسی، سیاسی، اقتصادی و غیره شایان بررسی و ژرفنگری است.
این بررسی از آن جهت اهمیت دارد که کشورهای عربی عمدتاً گرفتار مشکلات مزمن تاریخی همچون دیکتاتوری و عدم توسعه سیاسی و فقر اقتصادی و فرهنگی و وابستگی به غرب بودهاند. از طرفی، اعراب معمولاً به رخوت و انفعال و عدم تحرک مشهور بودهاند؛ لذا خیزش ناگهانی آنان علیه رژیمهای دیکتاتوری و ناکارآمد و وابسته، امری غیرقابل پیشبینی و شگفتیآفرین محسوب میشود.
طبعاً وضعیت نابهنجار و اسفبار کشورهای عربی در ابعاد سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و غیره، عامل مهم انگیزشی در جنبشهای مردمی بوده است؛ اما سؤال تحلیلگران آن است که چگونه چنین تحرکی در شرایط فعلی آنهم به شکل انفجاری و زلزلهوار رخ داد، به گونهای که حتی محافل اطلاعاتی داخلی و خارجی از پیشبینی آن عاجز ماندند؟ به عبارت دیگر، سؤال آن است که جرقه این انفجار مردمی چگونه زده شد و چه بسترهایی موجب شعلهور شدن آن در اقصا نقاط جهان عرب گردید؟
در این نوشتار به بررسی عوامل نهضتهای مردمی در جهان عرب در ابعاد اعتقادی، جامعه شناسی، سیاسی، اقتصادی و خودآگاهی پرداخته و تلاش شده شواهد و مصادیق میدانی عوامل مذکور به ویژه در تونس و مصر ارائه گردد.
● عوامل نهضت
عوامل و انگیزههای نهضتهای مردمی در جهان عرب را میتوان از چند منظر واکاوی کرد:
۱) اعتقادی و قرآنی
آموزههای دینی و قرآنی حکایت از وجود سنتهای لایتغیر الهی در تاریخ و جوامع بشری دارد. از جمله این سنتها، سقوط طواغیت و فراعنه است و قرآن کریم آکنده از قصصی است که سرگذشت اقوام گذشته و سقوط دیکتاتورها را به تصویر کشیده است. در سوره فجر ضمن اشاره به تاریخ اقوام عاد و ثمود و فرعون به دو عامل مهم اشاره شده است: طغیانگری و فساد.
«الذین طغوا فی البلاد ـ فاکثروا فیها الفساد» (۱)
با ایجاد این دو عامل نزد حاکمان، سنت الهی آن است که تازیانه عذاب بر سر آنان فرود میآید:
«فصبّ علیهم ربک سوط عذاب ـ ان ربک لبالمرصاد» (۲)
نکته کلیدی و آموزنده این آیات آن است که خداوند در کمینگاه ستمگران و مفسدان نشسته و در زمان مناسب، آنان را سرنگون و نابود میکند. بنابراین سقوط حاکمانی که دچار طغیان و گردنکشی و ظلم و فساد در زمین میشوند جزء سنتهای مقدّر الهی است و بههمین دلیل، در طول تاریخ، شاهد ظهور و سقوط فراعنه و دیکتاتورهای فراوانی بودهایم.
در آیهای دیگر، سرنوشت هلاکتبار ستمگران، اینگونه رقم خورده است:
«و ما کنا مهلکی القری الا و اهلها ظالمون»(۳)
در دوران معاصر نیز برخی از ملل جهان و متأسفانه کشورهای مسلمان گرفتار حاکمان طاغی و مفسد شدند و البته طی چند سال گذشته چندین تن از آنان به انحای گوناگون سقوط کردند. صدام حسین، دیکتاتور عراق، که پروندهای سنگین از جنایات جنگی داشت، توسط همپیمانان قدیمی خود یعنی غرب، سرنگون شد و زینالعابدین بنعلی، حاکم مستبد تونس و حسنی مبارک، فرعون مصر نیز در اثر قیام مردمی سقوط کردند. پیش از مبارک، انور سادات نیز در سال ۱۹۸۱ به دست خالد اسلامبولی ترور شد.
نمونه بارز تحقق سنت الهی در اواخر قرن بیستم، انقلاب شکوهمند اسلامی ایران بود که طومار سلطنت و دیکتاتوری چندین هزارساله را در هم پیچید و در سایه آن ملت ایران به استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی دست یافت.
نکته قابل توجه آن است که دیکتاتورهای جهان، هیچگاه از سرنوشت همتایان خود درس نمیگیرند؛ برای مثال، حکام مستبد جهان عرب از سرنوشت عراق و تونس و مصر نگران شدهاند؛ اما حاضر به کنارهگیری و تن دادن به خواست عمومی ملتهای خود نیستند.
نکته دیگر آن است که سنتهای الهی در چارچوب اسباب و علل رقم میخورد و یکی از اسباب و علل سقوط دیکتاتورها، اراده و خیزش مردمی است:
«ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» (۴)
بنابراین اگر مردم قیام نکنند، دوران دیکتاتوری ستمگران به طول خواهد انجامید و ظلم و طغیان آنها استمرار خواهد یافت، هر چند سرانجام محتوم آنان نابودی است.
۲) جامعه شناسی
در علم جامعهشناسی، تئوریهای متعددی برای نهضتها و انقلابات مردمی مطرح شده است. برای مثال ابن خلدون در «مقدمه» خود، ضمن تأکید بر عوامل قبیلهای و عصبیتها معتقد است دولتها نیز همانند انسانها عمر معینی دارند. از نگاه ابن خلدون در ابتدا دولتها روحیات انقلابی و ارزشی دارند، اما بهتدریج گرفتار ناز و نعمت و جاذبههای دنیوی میشوند و در نتیجه به طغیانگری روی میآورند و همین امر موجبات سقوط و پایان عمر آنها را فراهم میسازد.(۵)
ابونصر فارابی نیز با ارائه تئوری حکومت فاضله گفته است: دولتها دو نوع هستند فاضله و غیر فاضله. دولتهای فاضله دولتهایی هستند که نسبت به سعادت شهروندان خود اهتمام دارند و با اتکا به ارزشهای دینی و اخلاقی، حکمرانی میکنند؛ اما دولتهای غیر فاضله از ارزشها به دور بوده وگرفتار فساد میشوند و به همین دلیل در حکمرانی ناموفق هستند و پس از مدتی دچار فروپاشی میشوند. (۶)
نظریه ابن خلدون و فارابی به آموزههای دینی نزدیک است و میتوان گفت ترجمانی است از سنتهای الهی که در قرآن ذکر شده است. اندیشمندان غربی همچون کارل مارکس و ساموئل هانتینگتون و میشل فوکو هم نظریاتی چون مبارزات طبقاتی، توسعه ناهمگون و قدرت نرم افزاری را در باره ظهور و سقوط دولتها مطرح کردهاند.
در مجموع، باید گفت برخی از نظریات مشهور جامعهشناسی در نهضتهای جهان عرب مصداق دارد، هر چند از طرفی این نهضتها ویژگیهای خاصی دارند که ممکن است از نگاه تئوریهای جامعه شناسی مغفول مانده و در نتیجه نیاز به نظریهپردازیهای جدیدی داشته باشند.
با نگاهی به بافت اجتماعی و فرهنگی کشورهای عربی معلوم میشود گرایشهای دینی و اسلامیت از انگیزههایی است که جوانان عرب را برای قیام علیه ظلم و فساد به تحرک واداشته است. در مصر به طور خاص، از دیرباز جریانهای اسلامگرا همچون اخوانالمسلمین به احیای اسلام سیاسی و بازگشت به شریعت فراخوانده و ریشه بسیاری از مشکلات موجود در کشور خود را ناشی از دوری از اسلام و سیاستهای لائیک و دل سپردن به بیگانگان دینستیز میدانند.
نسل جوان عرب، تجربه انقلاب اسلامی ایران را به چشم خود ندیده است، اما قطعاً از زبان پدران خود آثار و دستاوردهای این پدیده بینظیر را شنیده و به آموزهها و آرمانهای آن دل داده است.
۳) عوامل سیاسی
یکی از مشکلات تاریخی و مزمن جهان عرب، دیکتاتوری و استبداد است؛ به عبارت دیگر اعراب با دمکراسی و گردش مسالمتآمیز قدرت، بیگانهاند و همواره دیکتاتورها از طریق موروثی یا کودتا و یا انتخابات فرمایشی به قدرت رسیده و مخالفان خود را بهشدت سرکوب کردهاند.
دیکتاتوری و ناکارآمدی رژیمهای عربی از یک سو و افزایش آگاهیهای عمومی به ویژه در میان نسل جوان، موجب «بحران مشروعیت» در کشورهای عربی شده و بهتدریج زمینه نهضت و خیزش مردمی را علیه دیکتاتورها فراهم کرده است. وابستگی به بیگانگان بهویژه آمریکا نیز از دیگر عواملی است که با توجه به نفرت عمومی مسلمانان از آمریکا و رژیم صهیونیستی، به بحران مشروعیت رژیمهای عربی دامن زده است.
برای مثال بنعلی در تونس ۲۳ سال و حسنی مبارک در مصر ۳۰ سال و معمر قذافی در لیبی ۴۲ سال سابقه دیکتاتوری داشته و مورد حمایتهای آمریکا قرار گرفتهاند. وضعیت سایر کشورهای عربی و حاکمان آن نیز بهتر از این نیست. به تعبیری حکومتهای مادامالعمر که در انحصار یک شخص یا حزب حاکم و یا خاندان خاصی قرار گرفته است، موجب خشم مردمی شده و معارضان برای پایان دادن به این سیستم دیکتاتوری وارد عمل شده و به تهییج مردم برای سرنگونی استبداد و برقراری دموکراسی روی آوردهاند.
البته برخی تحلیلگران معتقدند ایجاد دمکراسی نیازمند یک فرایند درازمدت است که طی آن، فرایند دولت ملتسازی شکل بگیرد. در این فرایند بیش از هر چیز باید فرهنگ استبداد دچار تحول شود و روحیه کار جمعی و حزبی و گردش قدرت قانونی فراهم شود. اگر این فرایند شکل نگیرد، احتمال ظهور دیکتاتورهای جدید دور از ذهن نیست و چه بسا انقلابیهای امروز خود تبدیل به دیکتاتورهای فردا شوند. با این حال، روند شتابنده تحولات در جهان عرب و بهویژه در مصر، حاکی از آن است که جهان عرب تغییرات بنیادینی را در ساختار سیاسی و حکومتی خواهد آزمود و چند گام به دمکراسی نزدیکتر خواهد شد.
۴) عوامل اقتصادی
از دیگر مشکلات ریشهای جهان عرب، فقر و محرومیت و عدم توسعه همگون اقتصادی است که بسترساز شکاف طبقاتی و فساد و تبعیضشده و شاخصههای اقتصادی همچون نرخ بیکاری و رشد اقتصادی و خط فقر در اکثر کشورهای عربی وضعیت نامطلوبی دارد. به عبارت دیگر، رژیمهای عربی در کنار بحران مشروعیت به «بحران کارآمدی» گرفتار شده و نتوانستهاند به نیازهای ابتدایی ملتهای خود پاسخ مثبت دهند.
این در حالی است که بیش از ۵۰ درصد از جمعیت کشورهای عربی، جوان هستند و به همین دلیل، صندوق بینالمللی پول هشدار داده است میزان فقر و بیکاری در منطقه عربی افزایش خواهد یافت و این منطقه تا سال ۲۰۲۰ نیاز به ایجاد حداقل ۱۰۰ میلیون فرصت شغلی دارد.(۷)
البته برخی از کشورهای عربی همچون تونس با الگوگیری از سیاستهای جهانی، دست به اقدامات توسعه زدهاند. تونس به لحاظ اقتصادی طی سالهای اخیر به پیشرفتهایی دست یافته است، اما مشکلات ریشهای همچون فقر و بیکاری هنوز در این کشور خودنمایی میکند. بیش از ۸۰ درصد تولیدات صنعتی تونس به خارج صادر میشود و از لحاظ توان عرضه کالا و خدمات قابل رقابت در بازارهای جهانی و قدرت رقابتپذیری اقتصادی، مقام سی و دوم را در جهان داراست؛ اما به دلیل ساختار فاسد سیاسی و رانتخواری، همه ثروت و درآمدها به جیب حاکمان سرازیر میشد.
در مصر نیز داراییهای حسنی مبارک حدود ۷۰ میلیارد دلار برآورد شده است و این در حالی است که بیش از ۶۰ درصد از مردم مصر دچار محرومیت هستند و تنها در پایتخت یعنی قاهره، میلیونها تن حاشیهنشین هستند و در گورستانها زندگی میکنند.
همین فساد و تبعیضها و محرومیتها بود که «انقلاب نان» را رقم زد و کافی بود تا جوانی همچون «محمد بوعزیزی» در یکی از شهرهای تونس در اثر فشار و سرکوب و محرومیت، خشم فروخفته خود را بروز دهد و خود را به آتش بکشد تا جرقه این خودسوزی، شعله به تونس و بلکه جهان عرب بیفکند.
پس از پخش خبر خودسوزی این جوان دستفروش، شورش جوانان از این منطقه آغاز شد و به زودی چندین شهر تونس را درنوردید و بیدرنگ پایتخت تونس را نیز دربرگرفت. مردم مصر و لیبی و بحرین و دیگر نقاط خاورمیانه نیز با الهام از نهضت تونس دست به قیام زدند به ویژه آن که به لحاظ اوضاع اقتصادی و فقر و تبعیض، مشابهت زیادی با تونس داشتند.
۵) رشد آگاهیها
توسعه اطلاعات و پیشرفت ابزارهای ارتباطاتی موجب رشد آگاهیهای عمومی در میان ملتها شده است. به همین دلیل نسل جوان در کشورهای عربی همانند پدران خود در بیخبری هدفمند قرار ندارد و توسعه ابزارها و شبکههای اطلاعاتی همچون ماهواره و اینترنت، جهان را تبدیل به دهکده و بلکه یک توپ بلورین کرده است که اسرار و اطلاعات پیرامون خود را آشکارا در آن مینگرد. از جمله اطلاعاتی که نسل جوان عرب به دست آورده، عملکرد ظالمانه و فاسد حکام خود است و در عین حال وضعیت خود و کشور خود را با جهانی مقایسه میکند که به لحاظ توسعه سیاسی و اقتصادی، فرسنگها با آن فاصله دارد.
ظهور نسل جوان و آگاه در مصر به عنوان یک کشور محوری در جهان عرب، بیش از سایر کشورها نمود داشت. گروههایی چون جوانان ۶ آوریل و جنبش جوانان ۲۵ ژانویه متشکل از جوانانی بود که نهضت هوشمند موسوم به «فیسبوک» و «توئیتر» و «ویکیلیکس» را رقم زد و از طریق این شبکهها تظاهرات و تحصنات میلیونی را ساماندهی کرد.
البته این بدان معنا نیست که نسل قدیم و نخبگان مصری همچون احزاب معارض (و از جمله اخوانالمسلمین) و قضات و وکلا و کارگران و سایر اقشار در نهضت مصر نقشی نداشتند؛ اما تردیدی نیست که جرقه نهضت تونس و مصر توسط جوانان برافروخته شد و همین جوانان بودند که به نسلهای قدیم شهامت و اعتماد به نفس بخشیدند. در بحرین نیز با الگوگیری از نهضت جوانان در مصر، گروه جوانان ۱۴ فوریه شکل گرفت و مدیریت اعتراضات و تظاهرات را در میدان لؤلؤ منامه در دست گرفت.
● دورنما
نهضتهای شمال آفریقا و خاورمیانه را میتوان جنبشهای نوینی شمرد که حداقل در تاریخ معاصر منطقه بیسابقه است. این نهضتها انفجار خشمی دیرینه در میان مسلمانان است که در اثر انباشت مشکلات مزمن سیاسی و اقتصادی شکل گرفته و در اثر انگیزههایی چون اسلامگرایی و عواملی چون خودآگاهی به ظهور رسیده است.
در نهضتهای عربی، جوانان محرکه اصلی جنبش هستند و نهضت دارای ماهیت نرمافزاری است و از ابزارهای نوین ارتباطی بهره میگیرد. از دیگر سو مانند انقلابهای سنتی، در رأس این جنبشها رهبری کاریزماتیک وجود ندارد و البته این نگرانی وجود دارد که فقدان رهبری واحد به تشتت در آرمان و ایدئولوژی بینجامد و بستر دخالت فرصتطلبان خارجی را فراهم سازد و اهداف نهضت را دچار انحراف کند. از طرفی، ایمان و اعتقادات اسلامی به این جوانان شجاعت و روحیه میدهد و به آنان تا حد نثار جان، پایداری میبخشد.
البته ایجاد نسخهای از الگوی جمهوری اسلامی ایران در کشورهای عربی دور از ذهن به نظر میآید؛ اما جوهره اسلامگرایی و ظلمستیزی و آزادیخواهی بهعنوان اصول لاینفک انقلاب اسلامی، تأثیر معنوی خود را در خاورمیانه به جا گذارده و اکنون ثمرات شجره طیبه انقلاب اسلامی و ارمغان امام راحل(ره) در کشورهای مسلمان و عرب به بار نشسته است. به همین دلیل میتوان گفت پیشبینی امام راحل(ره) مبنی بر صدور انقلاب، حداقل در بعد آموزههای معنوی و فرهنگی، پس از سه دهه تحقق یافته است. (۸)
در هر حال، آنچه در جهان عرب رخ داده، اتفاقی نادر و میمون است. این تحول تاریخی که زمینهساز سقوط فراعنه شمال آفریقا گردید و در مسیر ساقط کردن سایر دیکتاتورها است، نقطه عطفی است جهت ترسیم نقشه خاورمیانه جدید، اما خاورمیانه جدیدی که متصف به اسلامیت ومردمسالاری و آگاهی و توسعه و شکوفایی است، نه خاورمیانهای که با استبداد و عقبماندگی و جهل و دینستیزی گره خورده و نه آن خاورمیانهای که آمریکا و رژیم صهیونیستی با شعارهای فریبنده مطابق با اهداف توسعهطلبانه خود، در صدد ایجاد آن هستند.
فرزان شهیدی
کارشناس ارشد مسائل منطقهای
پینوشتها:
۱) سوره فجر ـ آیات ۱۱ و ۱۲
۲) سوره فجر ـ آیات ۱۳ و ۱۴
۳) سوره قصص ـ آیه ۵۹
۴) سوره رعد ـ آیه ۱۱
۵) مقدمه ابن خلدون ـ ص ۳۲۴
۶) آراء اهل المدینهالفاضله ـ تحقیق دکتر البید نصری ـ ص ۱۲۵
۷) گزارش رسمی بانک جهانی در باره جهان عرب در سال ۲۰۱۰
۸) امام راحل در پیام خود به مناسبت سالگرد کشتار خونین مکه در مورخه ۲۹/۴/۶۷ چنین فرمودهاند: «ما انقلابمان را به تمام جهان صادر میکنیم، چرا که انقلاب ما اسلامی است و تا بانگ «لا اله الا الله و محمد رسول الله» بر تمام جهان طنین نیفکند، مبارزه هست و تا مبارزه در هر کجای جهان علیه مستکبران هست، ما هستیم...» (صحیفه نور، ج۲۰، ص ۲۳۲)
در جای دیگری، امام راحل در تبیین مفهوم صدور انقلاب چنین فرمودهاند: «معنی صدور انقلاب این است که همه ملتها و همه دولتها بیدار شوند و خودشان را از این گرفتاری که دارند، نجات بدهند. اگر ملت، این باور را داشته باشد که ما میتوانیم در مقابل قدرتهای بزرگ بایستیم، این باور، اسباب این میشود که توانایی پیدا میکنند و در مقابل قدرتهای بزرگ ایستادگی میکنند...» (در جستوجوی راه از کلام امام دفتر ۲۲ ص ۲۰۵)
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست